۱
#وداع_با_شعبان
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان ..
#قسمت_اول / قرائت #دعای امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن شالبافان
●━━━━━━───────
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ *ماه رمضانت اومد خدای من ..* فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ *اهل روضه دلشون میلرزه به این فراز که میرسن .. آدم یادِ اون لحظه ای می افته که خواهرش رفت تو گودالِ قتلگاه هرچی این نیزه شکسته ها رو کنار زد دید بدنِ داداشش رو نمی بینه .. یه وقت شنید یه صدایی از گوشۀ گودال بریده بریده هی میگه اِلَیَّ .. آمد کنارِ بدن داداش .. دست برد زیرِ بدن «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ قربان» ..* اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا مَنْ عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ *تو چه خدایی هستی که گناهانِ خلوتِ منو بخشیدی و پوشاندی ..* یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى بِارْتِکابِ الْمَعاصى *دستت رو بیار بالا :..* عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ
اِلهى وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ *چی میخوای تو این لحظاتِ آخر؟ ..* اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ *میگن لحظۀ جان دادن خیلی سخته، اون موقعی که پیغمبر فرمود دکمۀ پیراهن رو سینۀ محتضر سنگینی میکنه .. خِبره های روضه جلوتر رفتن .. پیغمبر فرمود اگه لحظۀ آخر کنارِ محتضر بودی حتی دکمۀ پیراهنم باز کن میخوام بگم یا رسول الله کجا بودی کربلا دل ها بسوزه برا اون ساعتی که «والشمر جالس علی صدرک» خواهرش دید شمر با چکمه نشست رو سینۀ حسین ..* وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
*حالا میخوام خودم رو معرفی کنم : * اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ *یعنی هرچی بینِ خوبانِ درگاهت میخوای تقسیم کنی، منو یادت نره ..* وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ *اومد جلو شعیبِ پیغمبر رو گرفت، گفت برو به خدات بگو من دارم لحظه به لحظه گناه میکنم، روزیم هم میرسه! تو هیچ کاری هم نمی کنی ..! شعیب دید عجب بندۀ بی ادبیِ .. اومد پیغام رو رسوند، خدای متعال فرمود برو بهش بگو بیچاره، رزق و روزی من که اینا نیست .. همین که بهت اجازه نمیدم با من حرف بزنی بیچاره شدی .. همین که نمیزارم باهام مناجات کنی، نمی خوام صدات رو بشنوم .. (نکنه این ماه رمضان بیاد نخوای صدای منو بشنوی !!! بیچاره میشم ..) آقا موسی ابن جعفر داشت رد میشد دید جوونِ صورتش رو برگردوند رو به دیوار (شراب خورده بود دهانش بوی نجاست میداد) حضرت تا بهش رسید، دست گذاشت رو شونهش به اسم صداش زد، فلانی؛ تو هر حالی که هستید از ما رو برنگردونید .. به مناجات های موسی ابن جعفر به ما نگاه کن .. حالم برا ماه رمضان خوب نیست .. خیلی کسلم، اصلاً حال مناجات با تو رو ندارم ..* وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ
ــــــــــــــــــ
#وداع_با_ماه_شعبان
#طلیعه_رمضان
#حاج_حسن_شالبافان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_شعبانیه
#مناجات_دعا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۱👇
۲
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان ..
#قسمت_پایانی / قرائت #دعای امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن #شالبافان
●━━━━━━───────
اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ
*ان شالله این فرازها برا ما نباشه و با این حال واردِ ماهِ رمضان نشیم ..* اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ *هرچیزی رو که دوست نداری از دلم بیرون کن ..* فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ *بعضی فرازها ناخداگاه آدم رو میبره کربلا .. مناجاتِ بدون اشک معنا نداره .. داری میگی رِضاً بِقَضاَّئِکَ! یادِ کجا می افتی؟! اون موقعی که اربابت صورت رو خاک گذاشت تو گودال داشت مناجات می کرد .. بعضیا گفتن حسین کارش تمومه بعضیا گفتن هنوز زندهست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زندهست یا نه؟! گفتن چیکار کنیم؟! گفت الان بهتون میگم .. اومد بالای گودال داد زد همین الان به خیمههاش حمله کنید .. تا گفت به خیمه ها حمله کنید دیدن آقای ما یه تکانی خورد به زحمت تکیه داد به نیزه غریبی صدا زد اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .. هنوز حسین زندهست ..* وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
ــــــــــــــــــ
#وداع_با_ماه_شعبان
#طلیعه_رمضان
#حاج_حسن_شالبافان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_شعبانیه
#مناجات_دعا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۲👇
.
#روضه_متنی #حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا
#دفن_شبانه #بیعت_اجباری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
بی جهت نبود اون موقعی که آقای ما یکی یکی سنگایِ لحدُ میچید ، وقتی آروم آروم رو بدنِ زهراش خاک ریخت میگن مولا با دست این خاک رویِ قبرُ صاف کرد، بعد دیدن امیرالمومنین این دستانِ مبارکشُ بهم میزنه (کیه این خانم؟) خانمی که خدا در وصفش می فرماید: إنِّي ما خَلَقتُ سَماءً مَبنِيَّةً وَلا أرضاً مَدحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنِيراً وَلا شَمساً مُضِيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحراً يَجرِي وَلا فُلكاً يَسرِي وقتی خدا در حدیث شریف کسا همه رو میگه یکی یکی إلاّ فِي مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الخَمسَةِ الَّذِينَ هُم تَحتَ الكِساءِ بعد می فرماید : هُم فاطِمَةُ وَأبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها .. قربونِ این مادر برم .. برا این مادر میخوای این شب ها گریه کنی .. تو این شبایِ فاطمیه بلند بلند گریه کنید هرکی صدا ناله و گریه ت رو شنید بگه امسال اینا دارن برا یه جوون گریه میکنن .. امسال فاطمیه رو جوری باید گریه کنی که امام صادق فرمود خدا رحمت کنه اون شیعه ای رو که روضۀ مادرِ مارو میشنوه بلند بلند گریه میکنه .. ایام سالگردِ سردارِ عزیزمونِ .. یه جمله بگم همه شهدامون، #حاج_قاسم عزیزمون فیض ببره .. نمیدونم چه سریّ انگار هرکی قرارِ تو فاطمیه بره باید بسوزه ..
میونِ شعله ها ، یکی میزد صدا
علی سوختم .. علی سوختم ..
یه وقت صداش بلند شد فضه به فریادم برس ، همچین که رسید بالا سرش نگفت سینه م ، نگفت پهلوم ، نگفت محسنم .. فقط گفت بگو ببینم علی رو کجا بردن؟.. گفتم خانم جان مولا رو بردن مسجد .. میگه مادرِ ما رسید دست انداخت کمربندِ علی رو گرفت .. هرکاری کردن دیدن حریفِ فاطمه نمیشن ؛
تو کوچه هایِ بی سپر
تنها میونِ رهگذر
چهل نفر به یک نفر ..
دنیا به ما وفا نکرد
دردامونُ دوا نکرد
قنفذ چرا حیا نکرد ..
اینا هر طوری بود علی رو بردن تو مسجد ، اجازه بدید روضه م رو اینطور بگم: شاید بعضی از این نوجوونا سوال بشه براشون؛ اینی که بعضیا میان میگن مگه نمیگید علی قهرمانِ خیبر بوده ، مگه نمیگید یه تنه در از قلعۀ خیبر کند پس چرا علی ایستاده بود زهرا رو زدن؟.. تاریخ رو ببینید شبِ آخر عمر پیغمبر ، حضرت فرمود همه از حجره برن بیرون فقط علی بمونه .. یکی یکی حرفارو به امیرالمومنین فرمود ، اجازه بدید زبان حال بگم علی جان من میرم اینا فدکُ غصب میکنن صبر میکنی؟ بلی یا رسول الله .. علی جان من میرم اینا دیگه جوابِ سلامتم نمیدن ، صبر مبکنی؟بلی یا رسول الله .. علی جان خلافتتُ غصب میکنن .. دونه دونه پیغمبر میفرمود امیرالمومنین میگفت بله یا رسول الله .. اما یه جا دیدن علی بلند شد .. رگِ پیشانی علی متورم شد .. هی میگه نه یا رسول الله .. لذا بهش فرمود علی جان اگه میخوای نام من بر ماذنه ها بمونه باید صبر کنی ..
به خدا مولا قول داد والا مگه کسی جرات میکرد حتی صداشونُ جلو خونۀ علی بالا ببرن .. بابا ابن خونه خونه ای که جنابِ عزرائیل اجازه گرفت وارد شه .. جبراییل اجازه میگرفت وارد شه .. چی میخوام بگم ؟.. به هر طریقی که بود مولا رو بردن تو مسجد، سلمان میگه مولا نسشست رو پلۀ اول منبر هرکاری می کردن دستِ بیعت با اینا نمیداد سلمان میگه یه وقت دیدم نامرد شمشیرشُ از قلاف بیرون کشید ، تا شمشیرُ از قلاف بیرون آورد میگه دیدم زهرایِ مرضیه با اون حالش پردۀ مسجدُ کنار زد ، میگه تا نگاهِ فاطمه به این شمشیر افتاد گفت یا شمشیرُ پایین بیارید یا میرم کنارِ قبرِ بابام همۀ مدینه رو نفرین میکنم ..
سلمان میگه هنوز حرف فاطمه تمام نشده بود دیدم ستون های مسجد داره میلرزه .. علی فرمود سلمان برو به فاطمه بگو صبر کنه .. بگو تو بابات رحمت للعالمینِ .. مبادا نفرین کنه ..
میخوام بگم مادر .. اینجا یه دونه شمشیرِ برهنه اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» یه ساعتی رسید زینب آمد بالایِ بلندی ..
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
تا رسید دید شمر با چکمه نشسته رو سینۀ حسین .. حالا ناله بزن بگو حسین ...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
.
|⇦•صحبت از خوان کریم است..
#روضه و توسل هشتم شوال سالگرد #تخریب_قبور_ائمه_بقیع _حاج حسن شالبافان
●━━━━━━───────
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ..
صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما
دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز
گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است
قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز
دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
*اونایی که مدینه رفتن بهتر متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر درِ بقیع رو باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکه بعد از نمازِ صبح درای بقیع باز میشه باید بیای پشتِ این میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی، نه گنبدی، نه رواقی ..*
دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم
بیشتر حرف حسن بود میان سخنم
اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم
*چه شلوغه باب الحسین
ولی حسن یه زائرم نداره ..
چه ضریحی داره حسین
ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..*
خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد
نام او را به روی سنگ یمن بنویسید
بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد
تا به روی کفنش نام حسن بنویسید
جگر سنگ شود آب اگر گریه کند
شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را
روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که
میخ را گریه کند یا که در سوخته را
بیت الاحزانِ نگاهش شده راوی غم
قصۀ رَد شدنِ آینه و کینۀ سنگ
با کنایه بنویسید که آیینه شکست
دست سنگین و فدکنامه و یک کوچه تنگ
گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد
گرچه او در غم غارت شدن خلخال است
تن غارت زدۀ شاه شهادت بدهد
روزِ هجر حسنش سخت تر از گودال است
شاعر : #محسن_حنیفی
*ایام تخریب بقیعِ .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونهشُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینهش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همهتون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن ..
اینجا مولا شنید اینا میخوان بیان بدنِ زهرا رو از زیرِ خاک بیرون بیارن، فهمید میخواد به بدنِ فاطمه جسارت بشه علی طاقت نیاورد .. اما امان از اون ساعتی که زینب نگاه کرد، ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن ما دیدیم حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقدر این نیزه ها رو به زمین زدن .. ای حسین ..
دو تا سرُ رو به نیزه بسته بود .. شاید یکیش سرِ این شیرخواره بوده ..یکی دیگه شم بگم صدا ناله تون بلند بشه .. دیدن یه سری رو هر کاری میکنن رو نیزه نمی ایسته .. میدونید سرِ کی بود؟ سرِ علمدارِ کربلا .. آخه نامرد چنان با عمود آهن به سر زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..
منبع:
1) طبری آملی، ص۱۳۶-۱۳۷،
مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۱–۱۷۲،
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۷۱–۸۷۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#روضه_متنی #شب_اول_محرم
|⇦• سلام ای پیرهن مشکی ..
#توسل به حضرت #امام_حسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم حاج حسن شالبافان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
در عالم مکاشفه یکی از عزیزانی که کثیرالتشرف بودند نقل میکنند؛ عالِمی از آقا سوال کردن آقا جان ،جای شما کجاست تو شهر ما ؟!.. حضرت فرمودند من کنار این شهدا زیاد میام و میرم .. این شهدا راه رو به ما نشون دادن .. هرسال مثه امروزی پرچم های رو گنبد رو عوض میکنن ، میدونید تعویض پرچم برگرفته از چیه؟
ازاون ساعتی شروع میشه که یه مادر پهلو شکسته پیراهن خونین حسینُ میاره .. از امشب پیراهن حسینُ به ساق عرش نصب میکنن .. همه غم های عالم رو دلت جمع میشه ..
از کجا بگم برات شبِ اولیِ معطلت نکنم .. از اون ساعتی که پسر شبیب میگه اومدم دیدم امام رضا در و دیوار خونه رو مشکی زده .. میگه دقت کردم به آقا دیدم هی بغضشُ از من پنهان میکنه .. میگه آروم دست گذاشتم رو پای امام رضا ، گفتم قربونتون برم چی شده آقا؟!.. هنوز شب اوله .. یه نگاه به من کرد :
یابن شبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن شبیب جد مرا با عصا زدند
میدونی یعنی چی ؟! یعنی پیرمردا قربه الی الله زدند ..
شبِ اوله بزار بگم .. یه جا دیگه سراغ دارم که بی هوا زدند ..
گفت مادرم روش به دیوار بود .. اجازه بدید اینطور بگم یه موقع خانم متدین وقتی با یه نامحرم روبرو میشه معمولا خانم ها روشونُ برمیگردونن سرشون و پایین میاندازن ..
نامرد تا رسید تو کوچه ، اول از همه بی بی روش و برگردوند .. امام حسن میگه یهو دیدم مادر خورد به دیوار .. میگه دیدم بعد با صورت خورد زمین از همون جا بی هوا زدن باب شد ..
جوان نَنَه .. یارالی نَنَه .. یه بی هوا زدن دیگه رم بگم ؟!..
ای جان عمو رقیه رو بی هوا زدن
رسید به این بچه ، این بچه سه سالشه ترسیده بود .. اول از همه گفت تو بابای منو ندیدی؟ گفت باباتُ میخوای یه قافله رو اسیر کردی!..
شب اول شب مسلمِ ؛ مسلمُ وقتی بردنش بالا دارالاماره وقتی دید دی.ه کار تمومه ، داشت به آقاش سلام میداد داشت مناجات میکرد یهو نامرد اشاره کرد الان وقتشه ..
یه جایی هم کربلا اربابِ ما رو اسب ایستاد ، حضرت نگه داشت ذوالجناحُ میخواست استراحت کنه .. یه نفسی تازه کرد .. شروع کرد خطبه خواندن برا اینا یه مرتبه یه نامردی بی هوا یه سنگی به پیشانیش زد .. پیراهن عربیشُ بالا زد .. صدرالحسین نمایان شده .. نانجیب حرمله به زانو نشست .. یه تیرِ سه شعبه به قلبش زد ..
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
دیدن ابی عبدالله تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن دیگه با تیرِ حرمله کارش تمومه .. بعضیاشون گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه!.. گفت چی کار کنیم؟! گفت من راهشو بلدم .. اینا غیرت الله هستن .. اومد بالا بلندی داد زد گفت به خیمه هاش حمله کنید .. تا این حرفُ زد ارباب ما یه تکانی خورد ، تکبه داد به نیزه ی غریبی .. صدا زد من هنوز زنده ام ..
ــــــــــــــــــ
#یابن_شبیب
#روضه_امام_حسین
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
.
4_5976760074025047937.mp3
13.74M
📻 بشنوید| روضه:
📝 تا گریه بر حسین...
🎤 #حاج_حسن_شالبافان
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۱۳
#شهادت_امام_جواد
4_5976760074025047934.mp3
3.89M
📻 بشنوید| شور:
📝 می آید از منبرها...
🎤 #حاج_حسن_شالبافان
🕌 مجمع یاس کبود
🗓 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۳/۱۳
ایام #شهادت_امام_جواد