۲
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان ..
#قسمت_پایانی / قرائت #دعای امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن #شالبافان
●━━━━━━───────
اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ
*ان شالله این فرازها برا ما نباشه و با این حال واردِ ماهِ رمضان نشیم ..* اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ *هرچیزی رو که دوست نداری از دلم بیرون کن ..* فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ *بعضی فرازها ناخداگاه آدم رو میبره کربلا .. مناجاتِ بدون اشک معنا نداره .. داری میگی رِضاً بِقَضاَّئِکَ! یادِ کجا می افتی؟! اون موقعی که اربابت صورت رو خاک گذاشت تو گودال داشت مناجات می کرد .. بعضیا گفتن حسین کارش تمومه بعضیا گفتن هنوز زندهست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زندهست یا نه؟! گفتن چیکار کنیم؟! گفت الان بهتون میگم .. اومد بالای گودال داد زد همین الان به خیمههاش حمله کنید .. تا گفت به خیمه ها حمله کنید دیدن آقای ما یه تکانی خورد به زحمت تکیه داد به نیزه غریبی صدا زد اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .. هنوز حسین زندهست ..* وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
ــــــــــــــــــ
#وداع_با_ماه_شعبان
#طلیعه_رمضان
#حاج_حسن_شالبافان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات_شعبانیه
#مناجات_دعا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
۲👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
عزیزان ذاکر و شاعر توجه کنید داستان آتش زدن منزل امام صادق علیه السلام که در کتاب کافی (ج۲ ص ۳۷۹)آم
.
|⇦•شکر خدا صادق...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ شهادت #امام_صادق علیه السلام اجرا شده به نفس حاج حسن #شالبافان
●━━━━━━───────
"لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر امیری حسین ونعم الامیر"
*چقدر زیباست عاشورا هر کی می اومد اول خودش رو معرفی میکرد.من کیم حسبم، نَسبم.. یه وقت دیدن غلام سیاه ابیعبدالله هی دور لشگر میچرخید هی صدا میزد.. امیری حسین و نعم الامیر هی دیدن دور لشکر میچرخید. آخه شب قبل آقا بهش فرموده بود اگه میخوای بری برو.. یه نگاه به حضرت کرد کجا برم من بدون تو میمیرم
ارباب ما چه کرد سنگ تموم گذاشت براش دو جا بیشتر ننوشتن وخده علی خده ،یعنی دو جا بیشتر حسین صورت رو صورت نگذاشت. یکی کنار جناب علی اکبر بود یکی هم برا این غلام سیاهه بود ،وقتی افتاده بود زمین ،هی داشت با خودش کلنجار میرفت. یعنی میشه بیاد؟ نه حسین که بالا سر تو نمیاد. یه وقت دید آروم سرش رو از زمین برداشت "خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ "
آبروی دو عالم
آبروم در خطره
باز گدا پشت دره
*به مقام غلام ابی عبدالله بگو الهی العفو *
میخواهم امشب رک بگویم دردها را
پس خوش ندارم دیدن نامردها را
هرکس که با نام علی خوش گشته حالش شیرِحلال مادرش باشد حلالش
می در رگ ما دائما جاری است، ساقی
این مستی ما عین هوشیاری است
شش بار پر کردم سبوی هستی ام را
کرده است کامل نام صادق مستی ام را
شکر خدا نام علی ذکر لب ماست
شکر خدا صادق رئیس مذهب ماست
هر چند بین روضه هامان او غریب است
اما مرور حکمت این غم عجیب است
بگذار راحت تر بگویم اوج غم را
خاکی شده شعرم بسوزان دفترم را
در شهر دل جز سوختن دروازه ای نیست
آتش به درب خانه چیز تازه ای نیست
بال و پرش میسوزد از جور زمانه
پای علی هر کس بماند صادقانه
هی باز شد روضه همینکه مرد خسته
در کوچه ها گردانده شد با دست بسته
امشب دلم هی میرود در کوی زهرا
از بس که دارد داغ صادق
شایدخودش می خواست که روضه هایش
باشد فدای مادرش جانم فدایش
میخواست بر روی سر ما گل بپاشد
رمز گریز روضه سمت کوچه باشد
از روضه مادر اگر چه سهم برده
شکر خدا سیلی نخورده
*نوشتن هجوم آوردن نیمه ی شب امام صادق و شیخ الائمه رو با اون وضعیت بردن. منصور فهمید چه غلطی کرده گفت زود برش گردونید. میگن فردای هجوم یه عده جمع شدن اومدن خونه امام صادق همه دور تا دور حجره نشستن.یه عده دیدن آقا مثل ابر بهار داره گریه میکنه شاید میگفتن ای وای دوباره یه خونه آتیش گرفته..اما بگم آقا...گفتن در سوخته جای شکرش باقیه دیگه کسی بین در و دیوار نمونده...*
میون شعله ها یه کی می زد صدا
علی علی سوختم
سادات شرمنده
مغیره به اشک علی میخنده
دست آقا رو با طناب میبنده
میبرن میون کوچه ها
فاتح حنین و خیبر و
یک نفر نیست بگه نامردا
واکنین دستهای حیدر و
علی رو بین چشم عام بردن
علی رو عده ای بد نام بردن
زدن زهرای او را پیش چشمش
مضافاً اینکه با دشنام بردن
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_امام_صادق
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•عشق رسوایی محض است...
#روضه_امام_رضا اجرا شده به نفسِ حاج حسن #شالبافان
●━━━━━━───────
"لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
حسبنالله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر"
*یکی یکی تیرها رو به جان میخرید سعید حواسش هست تا نماز امام تمام بشه سجده آخر رو که ابی عبدالله رفت همینجوری داره تیرها میاد با دست و صورت و سینه میگرفت. تا ارباب ما فرمودند: السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.. دیدن سعید با صورت جلوی حسین خورد زمین.. ابی عبدالله سراسیمه سرش رو از رو زمین برداشت داره نفس های آخرش رو میکشه یه نگاه تو صورت ارباب کرد. آقا وفا کردم یا نه؟ آقا جان راضی شدی یا نه ؟ امیری حسین و نعم الامیر...*
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
*حبیب اومد بره رفیق خوب چقدر خوبه مسلم ابن عوسجه تو صف ایستاده بود حبیب صداش زد گفت بیا اومدم حنا بخرم گفت بیا بری.کجا؟ نامه برام اومده "من الغریب الی الحبیب"*
شرط اول قدم آن است که مجنون باشيم
هر کسی در بدر خانه ی لیلا نشود
دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم
سر بازار که او منتظر ما نشود
لذت عشق با این حس بلاتکلیفی است
لطف تو شاملم آیا بشود یا نشود
آقا جان !
من فقط روبروی گنبد تو خم شده ام
کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود
هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود
*دلم برا بالا سر امام رضا تنگ شده...*
مرده را زنده کند خواب نسیم حرمت
کار اعجاز شما با دم عیسی نشود
آقا جان بارها حاجتی آوردم و هر بارش
پاسخی آمده از سمت تو الا نشود
امتحان کرده ام این را حرمت دیدم که
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود
*خیلی آقا مادریه از بس مادری بود بچه نگاه به بابا میکنه جوادش چهار پنج سال داشت هی مشت رو زمین میکوبید.مفضّل دوید امام جواد رو بغلش کرد آورد محضر آقا. چیه بابا ؟ چرا انقدرهی مشت رو زمین میکوبی؟ کی و میکشی ؟کی و آتیش می زنی؟ گفت: بابا اونهایی که مادرم و بین در و دیوار شهید کردن...*
معلوم بود آقای ما را زهر دادن
آخه وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود
دختر ندارد تا که دستش را بگیرد
پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود
*شکر خدا این خواهر نرسید به حجره امام رضا ..شکر خدا لحظه آخر خانم جان تا نبود
آخه میگن امام رضا هی به خودش میپیچید هی میگفت جگرم داره میسوزه این خواهر نبود لحظه ی آخر..اما یه خواهری سراغ دارم..*
از حرم تا قتلگه زینب
صدا می زد حسین
*همچین که رسید دید شمر با چکمه سیاه با خنجر برهنه میبرن..دارن از پشت، سر تو ...*
والشمر و جالسٌ نفس مادرش گرفت
سر را برید و جلوی خواهرش گرفت
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_حسن_شالبافان
#زیارت_مخصوصه #امام_رضا
#آخر_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇