eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8.1هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
756 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📝📝📝📝📝📝📝📝📝 👇3⃣ امام مجتبی فرمود: "عبدالزهرا، روضه من نه فقط تشت و پاره های جگره ، روضه من نه زخم زبانه، روضه من نه غربتمه: روضه من اینه عبدالزهرا براهمه بگو، از مسجد با مادرم می آمدم، مادرم محاجه فرمود،برگه فدک تو دست مادرم بود، یه وقت دیدم اون ملعون اومد راه کوچه رو بست، سند فدک و از دست مادرم کشید پاره پاره کرد. مادرم فرمود: "خدا شکمت روپاره کنه، یه وقت چشماش از حدقه بیرون اومد (عالم جلو فاطمه سرپایین می ندازه) یه وقت دیدم دست بالا رفت(آی امام حسنی ها)، دیدم آسمون داره میچرخه ، (زبان حاله ها) نگاه کردم دیدم مادر رو زمین افتاده، مادرم یه سیلی از اون نامردخورد، یه ضربه از دیوار خورد، تا اونجا مادر دست من و گرفته بود، از اونجا به بعد من دست مادرم رو گرفتم، بیا بریم مادر...! ای... 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ...................... . ✍ ▶️ روضه خوان خسته نباشی مادر روضه خواندی ز شه بی کفنم روضه خوان روضه غربت سخت است هیچکس با حسنم یار نبود خانه هم امن نبوده بر او همسرش یار وفادار نبود جعده زهری به حسن خورانده که از آن فتنه و شر می ریزد روی تشتی که برایش بردند لخته خون، پاره جگر می ریزد روضه خوان روضه بخوان از حسنم جگرش گرچه به زهر آغشته پسرم غیرتی و مادری است داغ کوچه حسنم را کشته صورت من که از آن کوچه تنگ تا دم مرگ فقط نیلی ماند توی ذهن حسن مظلومم تا ابد خاطرۀ سیلی ماند حسنم هیچ نرفت از یادش آتش و دود چه غوغا می کرد در که افتاد روی پهلوی ام محسنم داشت تقلّا می کرد .
. * میگن: مغیره و قنفذ تو کوچه بودند،بخدا فقط این دوتا نبودند، بزرگشون ایستاده بود،همه میخواستن خودشون رو به رئیسشون نشون بدن...مغیره زد،قنفذ زد،خالد زد،هر کی از راه رسید زد...خودشم گفت: من دارم از قافله عقب می افتم...خود ملعونش هم اومد جلو...با غلاف...* بوته ی یاسِ نازنینِ مرا دستچین نه،بلکه با تبر زده اند *اما اینا که چیزی نیست،کجا بودید کربلا،دور گودال حلقه زدند،نیزه دار با نیزه میزنه،..... "أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب..."آقا رو به رو خوابوند، "أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ... أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَری..."حسین....*
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. |⇦•ای اشک اول... #روضه_حضرت_عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج #ع
. |⇦• ارث مظلومیت از غربت.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── همه جا بروم به بهانه ی تو که مگربرسم درخانه ی تو که تویی درمان همه دردم همه جا دنبال تو می گردم «دستاتو بیاربالا.. یا اباصالح مددی مولا یااباصالح مددی مولا» چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادرم افکند مرا در یم احسان حسن *امشب شب امام حسنه انقدر آقای ما غریبه، مظلومه، وقتی میگی حسن شاید مادرش امشب بگه دستتون درد نکنه الان تو عالم همه دارن میگن حسین کسی حسنمو صدا نمی زنه...* چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادرم افکند مرا در یَم احسان حسن روزی از دست علی خوردمو از خوان حسن بر جبینم بنویسید مسلمانِ حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم رو به هر قبله و قبله نمایی نکنم پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است بجز نان حسن *وقتی اومد وارد مدینه شد دید در اون گرمای طاقت فرسا یه آقایی مشغوله تو بیابونا بیل زدنه کار میکنه.. اومد سلام داد نشست تا اومد..آقا سفره رو باز کرد هر کار کرد دید نمی تونه همسفره بشه بلند شد، آقا فهمید صداش کرد گفت: وارد شهر که شدی از هر کی بپرسی خونه حسن ابن علی رو‌ میخوام نشونت میدن. اونجا سفره پهنه اومد از هر کی سوال کرد نشونش دادند.. اومد دید یه سفره ای پهن کردند یه غذای عالی یه آقایی هی میاده دور سفره میگرده کنار این میشینه کنار اون میشینه لقمه تو دهن جذامیا میذاره.. از همه پذیرایی میکنه.بهش راه دادن اومد نشست حضرت دید یه لقمه خودش میخوره یه لقمه تو کیسه اش می ذاره،امام نشست کنارش گفت: هرچی میخوای میل کن هر چقدم دوست داری میدم ببری. طرف به قول ما یه جوری شد. گفت: آقاجان من برای خودم نذاشتم .تو راه که می اومدم بیرون شهر یه آقایی تو نخلستان کار میکرد آدرس خونه شما رو هم اون بهم داد.بر اون میخوام ببرم، حضرت یه نگاه بهش کرد شروع کرد اشک ریختن.گفت: ای مرد این سفره برا همون آقاست. اون بابای غریبم امیرالمؤمنین علیه، لذا همه عالم سر سفره امیرالمؤمنین اند..* چه مقامی وچه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اینها غزلی هست به دیوان حسن آن که نامش شده احلی من عسل کیست حسن آنکه بخشندگیش گشته مَثل کیست حسن معنی حی علی خیرالعمل کیست حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قدخم، سینهٔ پرخون، دیدهٔ دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم *اجازه بدین امشب از امام حسن بخونم وقتی خانمش زهر رو بهش داد...یه نگاه بهش کرد گفت: از در پشتی حجره برو بیرون ،چقدر مرام داره. الان داداشم حسین میاد، الان عباس میاد... یه روز امام حسن نتونست بره مسجد نماز، ابی عبدالله رفت مسجد. راوی اومد گفت:آقا زود خودتو برسون مسجد،چی شده؟ گفت دیر برسی ابی عبدالله مروان رو به درک واصل میکنه. امام حسن اومد دید ابی عبدالله مروان رو زده زمین نشسته رو سینه اش. اومد گفت: داداش بلند شد چی شده ؟صدا زد حسن جان! من اینجا نشسته بودم این نانجیب رفت بالا تخته چوب شروع کرد به بابا علی جسارت کردن. اونجایی که فضائل امیرالمؤمنین گفته نشه منبر نیست تخته چوبه، امام حسن یه نگاه بهش کرد. گفت: داداش حق داری ولی من هر روز اینجا می نشینم...امان ازغریبی اتون امام حسن جانم ..* زینبش آمد و چشمای ترش ریخت به هم همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از موی پریشان حسن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇