eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
756 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5915792064070553240.ogg
زمان: حجم: 3.53M
یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو درد فراق سخته، این انتظار سخته بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته، امان امان ای دل ای دل ای دل دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی امان امان ای دل ای دل ای دل * بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ...) ✍ کریمی نیا از عالم خاک
. 🌹ارزش والدین درپیشگاه خدا 🍀حضرت یعقوب ( ع ) پس از سال ها فراق حضرت یوسف ( ع ) به دیدار پسرش رفت. حضرت یوسف ( ع ) به استقبال پدر از مصر بیرون آمد ، اما برای استقبال پدرش از اسب پیاده نشد. 🌱پس از پایان مراسم دیدار ، جبرئیل از حضرت یوسف ( ع ) خواست که دستش را باز کند. نوری از میان انگشتانش به آسمان رفت. ❣حضرت یوسف ( ع ) پرسید این چه بود ؟ جبرئیل گفت این نور نبوت بود که از نسل تو به خاطر کیفر پیاده نشدن برای پدرت خارج گردید و دیگر از نسل تو پیغمبر نخواهد بود. ✴️منبع:بحارالانوار .......... شب 27 ؛ شب قدر است؟ اعتقاد به شب قدر از مشترکات مذاهب اسلامی محسوب می شود به طوری که همه مسلمانان بر عظمت این شب سرشار از رحمت و برکت یقین دارند. طبق اعتقاد اهل سنت بنا بر احادیث نبوی، شب قدر در یکی از ده شب پایانی ماه رمضان واقع شده است که البته اغلب، شب بیست و هفتم را شب قدر میدانند و در آن شب بیش از سایر شبها به دعا و تضرع و شب زنده داری و راز و نیاز با معبود خود می پردازند. ، تلاوت قرآن، شب زنده داری، برپایی نماز تهجد و کمک به ایتام و نیازمندان از جمله آداب و رسوم اهل سنت در منطقه سیستان و بلوچستان به شمار می رود. مولوی "عبدالغنی دهانی" یکی از روحانیون اهل سنت سیستان و بلوچستان گفته: در اعتقادات اسلامی، ماه مبارک رمضان نسبت به سایر ماهها از فضیلت بیشتری برخوردار است و شب قدر هم در همین ماه مبارک قرار دارد. شب قدر، شب رقم خوردن سرنوشت یک ساله انسانها بر روی زمین است و طبق نظر اهل سنت در یکی از شبهای ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷ و ۲۹ ماه مبارک رمضان قرار دارد. البته اغلب علما، شب بیست وهفتم ماه مبارک رمضان را شب اصلی و شب قدر می دانند اما برای احتیاط و درک کامل برکات شب قدر، دهه پایانی ماه رمضان را به طور کامل به عبادت و تلاوت قرآن مشغول می شوند. شاید علت مشخص نبودن کامل شب قدر این باشد که خداوند خواسته بدین وسیله زمینه عبادت و تلاش بیشتر بندگان را فراهم کند و با این طریق بر برکت و رحمت بی پایان خود در ماه مبارک رمضان بیفزاید. ارزش شب قدر در قرآن، بیش از هزار ماه بیان شده است و بر اساس روایات در این شب، فرشتگان حامل رحمت الهی به زمین می آیند و بر بندگان مومن خدا سلام می دهند و رحمت بی کران الهی شامل حال بندگان صالح خداوند می شود. اهل سنت در شب بیست و هفتم ماه رمضان با افزودن برعبادات خود و با عزمی مضاعف و قلبی سرشار از یقین در نماز تراویح شرکت می کنند و در ادامه از سخنرانی و موعظه علما بهره می برند. اما برطبق روایات اهل بیت ع شیعیان یکی از شبهای 19و21و23 را شب قدر می دانند .. پس منشاء تفاوت شب قدربین شیعه وسنی تفاوت درروایات می باشد.. .
. 💠داستان مرحوم علامه سید محسن امین عاملی (ره) در کتاب کشف الارتیاب راجع به جایز بودن بوسیدن قبر این روایت را نقل می کند. مردی آمد محضر حضرت رسول اکرم عرض کرد:«يا رسول الله إني حلفت أن أقبل عتبة باب الجنة وجبهة حور العين». یا رسول الله! قسم خوردم که عتبه درب بهشت را و صورت حورالعین را ببوسم (چه کنم که این کار را انجام داده باشم) «فأمره أن يقبل رجل الأم وجبهة الأب» حضرت به او امر کرد که پای مادر و پیشانی پدرش را ببوسد . عرض کرد:«يا رسول الله إن لم يكن أبواي حيين » اگر پدر و مادرم زنده نبودند چکار کنم؟ حضرت فرمود:«قبل قبرهما» قبر آنها را ببوس. عرض کردم:«فإن لم أعرف قبرهما؟» اگر قبر آنان را بلد نباشم ؟ حضرت فرمود: «خط خطين انو أحدهما قبر الأم والآخر قبر الأب فقبلهما فلا تحنث في يمينك» ( بزمین) دو خط بکش یکی را قبر مادر منظور بدار و دیگری را قبر پدر خود و پس آن دو را ببوس اگر چنین رفتار کنی حنث قسم نکردی.(۱) 📚۱.کشف الارتیاب،ص۳۵۰ ....... . ⭕️ در روایتی داریم که مردی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: «ای رسول خدا! من سوگند خورده‌ام که آستانه در بهشت را ببوسم، اکنون چه کنم؟» پیامبر(ص) فرمود: پای و پیشانی ات را ببوس،(یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن آستانه در بهشت می‌رسی). او پرسید: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟ پیامبر(ص) فرمود: قبر آن‌ها را ببوس. .......... مادر ای گوهر یکدانه ی من مادر ای روشنی خانه ی من بی تو روزم شده همچون شب تار گریم از هجر تو با حالت زار مادر از من تو مگر رنجیدی بیوفایی مگر از من دیدی که به هجران دل من آزردی همره خود دل من را بردی از غم مرگ تو خون شد جگرم خاطراتت نرود از نظرم از کفم رفته قرار آمده ام بر سر قبر تو زار آمده ام از برایم تو چه غم ها خوردی کاش همراه مرا می بردی بی تو تنها به جهان من چه کنم گلشنم گشته خزان من چه کنم آنقدر اشک بدامان ریزم نتوانم که دگر برخیزم مادرا قبر تو را می بویم تو گل گمشده را می جویم خاک غم گشته نگر بر سر من ای گل مهر و وفا مادر من شستشو می دهم از دیده ی تر قبر غم بار تو را ای مادر گو چسان رو بسوی خانه روم بی تو چون جانب کاشانه روم گل پژمرده ی من مادر جان رفته از دوری تو تاب و توان بی کس و خسته غریبم چه کنم از برم رفته حبیبم چه کنم .
. به ▪️گریز روضه حضرت رقیه(س) . . . گریه‌ام برای یتیمان اوست در جنگ احد بسیاری از رزمندگان اسلام به شهادت رسیدند.‌ رسول خدا(ص) وقتی به شهر مدینه رسید زنان گریه کنان به استقبال آنها شتافتند در این وقت زینب دختر جحش به محضر پیامبر گرامی(ص) رسید. پیغمبر(ص) فرمودند صبور باش و پایدار. گفت برای چه؟ فرمود: در مورد شهادت برادرت عبدالله. گفت: شهادت برای او گوارا و مبارک باد. فرمود: صبر کن. گفت: برای چه؟ فرمود: درباره شهادت دایی‌ات حمزه(ع). گفت: همه از آن خداییم و به سوی او باز می‌گردیم مقام شهادت برای او مبارک باد. پس از چند لحظه دوباره پیامبر(ص) رو به زینب کرد و اظهار فرمود صبور باش. گفت: دیگر برای چه؟ فرمود: به خاطر شهادت شوهرت مصعب بن عمیر. زینب تا این جمله را شنید با صدای بلند گریه کرد و به طور جانگدازی ناله سر داد. او در پاسخ کسانی که می‌گفتند چرا برای شوهرت چنین گریه می‌کنی؟ پاسخ داد: گریه ام برای شوهرم نیست، بلکه گریه‌ام برای یتیمان اوست که اگر سراغ پدر را بگیرند چه جوابی به آنها بدهم. 📚منبع: داستان‌های بحار الانوار، ج۲، ص ۳۳ برگرفته از: گریزهای مداحی، علی اکبر لطیفیان، ص ۱۴۷ .
. 🌹سبک: (درب العشک)🌹 🚩بند اول: امیر ظلم و جنایت، عمره کثیف و اصل نجاست، عمره سُنّی بی شرف خودش میدونه تَهِ خباثت و ظلمت، عمره ای بی، ناموس، دیوث، عمر مثله، ویروس، منحوس، عمر ملعونه، حیوونه، پستِ بی حیا عمره بدتر از، شیطانه، دشمن خدا عمره بی رگ و، بی ریشس، وَلَدُ الزِّنا عمره عمر، صد پدر 🎈🎈🎈🎈🎈 🚩بند دوم: اونیکه باباش، داییشه عمره عمش، ننش و آبجیشه عمره * سُنّی بی شرف خودش میدونه اونیکه جاش تو آتیشه عمره خائن، غاصب، قاتل، عمر راهش، کفر و، باطل، عمر مجنونه، مأبونه، اَشق الاشقیا عمره اسمش عن، میاره، ذکره تو خَلا عمره لعنت بر، خاندانش، حاصل زِنا عمره عمر، صد پدر ✍️به قلم: ❣ ❣ * 🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : كَانَتْ صُهَاكُ جَارِيَةً لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ كَانَتْ ذَاتَ عَجُزٍ، وَ كَانَتْ تَرْعَى الْإِبِلَ، وَ كَانَتْ مِنَ الْحَبَشَةِ، وَ كَانَتْ تَمِيلُ إِلَى النِّكَاحِ، فَنَظَرَ إِلَيْهَا نُفَيْلٌ جَدُّ [فُلَانٍ‏] فَهَوَاهَا وَ عَشِقَهَا مِنْ مَرْعَى الْإِبِلِ فَوَقَعَ عَلَيْهَا، فَحَمَلَتْ مِنْهُ بِالْخَطَّابِ، فَلَمَّا أَدْرَكَ الْبُلُوغَ نَظَرَ إِلَى أُمِّهِ صُهَاكَ فَأَعْجَبَهُ عَجُزُهَا فَوَثَبَ عَلَيْهَا فَحَمَلَتْ مِنْهُ بِحَنْتَمَةَ، فَلَمَّا وَلَدَتْهَا خَافَتْ مِنْ أَهْلِهَا فَجَعَلَتْهَا فِي صُوفٍ وَ أَلْقَتْهَا بَيْنَ أَحْشَامِ مَكَّةَ، فَوَجَدَهَا هِشَامُ بْنُ الْمُغِيرَةِ بْنِ الْوَلِيدِ، فَحَمَلَهَا إِلَى مَنْزِلِهِ وَ رَبَّاهَا وَ سَمَّاهَا بِ: الْحَنْتَمَةِ، وَ كَانَتْ مَشِيمَةُ الْعَرَبِ مَنْ رَبَّى يَتِيماً يَتَّخِذُهُ وَلَداً، فَلَمَّا بَلَغَتْ حَنْتَمَةُ نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَطَّابُ فَمَالَ إِلَيْهَا وَ خَطَبَهَا مِنْ هِشَامٍ، فَتَزَوَّجَهَا فَأَوْلَدَ مِنْهَا [فُلَان‏]، وَ كَانَ الْخَطَّابُ أَبَاهُ وَ جَدَّهُ وَ خَالَهُ، وَ كَانَتْ حَنْتَمَةُ أُمَّهُ وَ أُخْتَهُ وَ عَمَّتَهُ. 🟠 حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند: صُهّاک جاریه و کنیز عبدالمطلب بود و صاحب عقب و باسن بزرگی بود و مشغول چرانیدن شترها بود اصل او حبشی بود و میل به نکاح و ازدواج داشت، پس چشم «نُفَیل» پدربزرگ عمر به او افتاد و شیفته‌ ی او گشت و عاشق او شد و در چراگاه با او مباشرت و نزدیکی نمود پس او هم آبستن به شد. وقتی خطاب به دنیا آمد و بزرگ شد و به حد بلوغ رسید، یک نگاهی به مادر خود کرد، پس کفل و باسن بزرگ مادر را پسندید و از آن خوشش آمد در این هنگام بر روی مادر قرار گرفت، پس او آبستن شد به دختری به نام حنتمه، صهاک از اهل خود ترسید و او را در میان پارچه پشمی قرار داد و او را بین چهارپایان مکه انداخت در این هنگام هشام بن مغیره بن ولید او را یافت و به منزل خود برد و او را بزرگ نمود و نام را برای او انتخاب کرد و در میان عرب رسم بوده که هر کس یتیمی را بزرگ کند او را فرزند خود می‌خواند‌ وقتی حنتمه بالغ شد خطاب به او نظر کرد و میل به سوی او پیدا کرد و از هشام او را خواستگاری نمود و با او ازدواج کرد و فلان (عمر) از او متولد شد و ، عمر و عمر و عمر است و او و او و او بوده است. 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏31، ص: 100 📚عقد الدّرر 📚منهاج البراعة (خوئى)، ج‏3، ص: 51 📚کشکول بحرانی 📚ماذا تقضون 👇
. 🔖رویش یک ؛ از چه سِنّی و از کدام محیط! 🔗«این پدیده[مداحی]، درخورِ کار علمی است؛ یعنی واقعاً جا دارد دانشجویان ما، اساتید ما، محقّقین ما بنشینند و روی این پدیده فکر کنند، کار کنند.» این امر، یکی از مأموریت‌هایی بود که مقام معظم رهبری در ، به جامعه‌ی ستایشگران اهل‌بیت(ع) محول نمودند. ♻️لذا به تناوب در راستای این مأموریت، نکات علمی این عرصه را از زوایای گوناگون برای شما مخاطبین گرامی به اشتراک خواهیم گذاشت. 📝با بررسی مقاله‌ای پژوهشی به‌نام «کنکاشی در مدل‌های ذهنی مداحی ایران؛ تحلیل کیفی با رویکرد راهبردی» نشریه دین و ارتباطات، به این نتایج رسیدیم: 🔸میانگین سنی 🌱میانگین سن شروع مداحی، 12سالگی است. 🌱 زودترین سن آغاز مداحی، شش سالگی و دیرترین سال آغاز مداحی، 23 سالگی است. 🌱آغازگاه اصلی فرایند کانالیزه کننده مداح ساز، دوره کودکی است. 🌱قریب به اتفاق مداحان در سنین 6تا12 سالگی_دوران کودکی و نوجوانی_ که دوره شکل‌گیری هویت است مداحی را آغاز کرده‌اند. 🔹خاستگاه محیطی و شکلی ◽️تکیه عزاداری هم محله‌ای‌ها و حین قرائت قرآن در مجلس عزاداری ▫️ محله با قرائت قرآن / مکبری امام مسجد و صدا ◽️؛ در دبستان تشویق معلم/صف دوره راهنمایی / با اصرار دوست برای خواندن دعای توسل ▫️منزل تشویق مداح ◽️شعار دهنده در اول انقلاب در خیابان و مسجد و مدرسه ▫️اتفاقی در 23 سالگی ◽️جلسه قرآنی و تشویق صدا ▫️مراسم مذهبی در منزل ◽️مجلس محلی با خواندن یک نوحه معروف 📌تحلیل: 💯%6 از منزل، 18% از مدرسه، 24% از مسجد، 36% از مجلس مذهبی محلی قرآن خوانی و مراسم عزاداری محله‌ای، 16% جاهای دیگر مداحی را آغاز کرده اند. 🌀نقطه آغازین فرایند مداح شدن، آشکار شدن صدای خوب کودک یا نوجوان در یک مجلس یا مراسم مذهبی است که یک تشویق اولیه آن را حمایت کند. تشویق های بعدی درونی و بیرونی مکانیسم مداح شدن را تسهیل و تسریع میکند. در نتیجه، سه خاستگاه اصلی مداح در ایران امروز⬇️ ✅مکبری و مؤدنی مسجد 36درصد ✅مدرسه 24 درصد ✅منزل 18درصد 📚منبع: 📖نشریه دین و ارتباطات_شماره دو .
. ⚪️ ️لبخند امام حسین(ع) بخاطر احترام به پدر و مادر عالم زاهد و وارسته زمانش مرحوم شیخ حسین بن شیخ مشکور رضوان الله تعالی علیه فرمود. در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهر حضرت اباعبدالله علیه‌السلام مشرّف هستم و حضرت در آنجا تشریف دارند. یک نفر جوان عرب معدی (دهاتی) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت با لبخند جوابش دادند. فردای آن شب که شب جمعه بود به حرم مطهر مشرّف شدم و در گوشه حرم توقف کردم، ناگهان آن جوان عرب معدی که در خواب دیده بودم وارد حرم شد و چون مقابل ضریح مقدس رسید با لبخند به آن حضرت سلام کرد ولی حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را ندیدم. مراقب آن عرب بودم تا از حرم خارج شد عقب سرش رفتم و سبب لبخندش را با امام پرسیدم و تفصیل خواب خود را برایش نقل کردم و گفتم چه کرده‌ای که امام علیه السلام با لبخند به تو جواب می‌دهد؟ گفت: مرا پدر و مادر پیری است و در چند فرسخی کربلا ساکنیم و شب‌های جمعه که برای زیارت می‌آیم یک هفته پدرم را سوار بر الاغ می‌کنم و یک هفته هم مادرم را می‌آورم تا اینکه شب جمعه‌ای که نوبت پدرم بود چون سوارش کردم مادرم گریه کرد و گفت مرا هم باید ببری شاید هفته دیگر زنده نباشم.گفتم: باران می‌بارد. هوا سرد است. مشکل است. نپذیرفت، ناچار پدر را سوار کردم و مادرم را به دوش کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم رسانیدم و چون در آن حالت با پدر و مادر وارد حرم شدم حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را دیدم و سلام کردم، آن بزرگوار به رویم لبخند زد و جوابم را داد و از آن وقت تا به حال هر شب جمعه که مشرّف می‌شوم حضرت امام حسین علیه‌السلام را می‌بینم و با تبسم جوابم را می‌دهد. 📚منبع الحسینیه، حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی میرخلف‌زاده، ص ۹۷ ........ . 🔶️ (عج) روضه اباعبدالله(ع) خواند شهید عظیم الشأن شیخ احمد کافی واعظ اهل بیت رضوان الله تعالی علیه نقل فرمود که خود مرحوم ملا احمد مقدس اردبیلی فرمود: با طلاب پیاده کربلا می‌آمدیم (اوقات زیارتی حضرت اباعبدالله(ع) که می‌شود از نجف ده تا ده تا، بیست تا بیست تا حرکت می‌کنند و کربلا می‌آیند) در بین راه یک آقا طلبه‌ای بود که گاهی برای ما روضه می‌خواند که امام حسین(ع) یک نمکی در حنجره‌اش گذاشته بود. مقدس اردبیلی می‌فرماید آمدم کربلا زیارت اربعین بود از بس که دیدم زائر آمده و شلوغ است گفتم داخل حرم نروم، با این طلبه‌ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشویم. گفتم: همین گوشه صحن می‌ایستم زیارت می‌خوانم. طلبه‌ها را دور خودم جمع کردم. یک وقت گفتم طلبه‌ها این آقا طلبه‌ای که در راه برای ما روضه می‌خواند کجاست؟ گفتند: آقا در بین این جمعیت نمی‌دانیم کجا رفته است. در این اثنا دیدم یک عربی مردم را می‌شکافت و به طرف من می‌آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبیلی می‌خواهی چه کنی؟ گفتم: می‌خواهم زیارت اربعین بخوانم. فرمود: «بلندتر بخوان من هم گوش کنم.» زیارت را بلندتر خواندم. یکی دو جا توجهم را به نکاتی ادبی داد وقتی که زیارت تمام شد به طلبه‌ها گفتم این آقا طلبه پیدایش نشد؟ گفتند: آقا نمی‌دانیم کجا رفته است؟ یک وقت این عرب به من فرمود: «مقدس اردبیلی چه می‌خواهی؟» گفتم: یکی از این طلبه‌ها در راه برای ما گاهی روضه می‌خواند نمی‌دانم کجا رفته، می‌خواستم اینجا بیاید و برای ما روضه بخواند. آقای عرب به من فرمود: «مقدس اردبیلی می‌خواهی من برایت روضه بخوانم؟» گفتم: آری. آیا به روضه خواندن واردی؟ فرمود: «آری.» که در این اثناء دیدم عرب رویش را به طرف ضریح اباعبدالله الحسین علیه‌السلام کرد و از همان طرز نگاه کردن ما را منقلب کرد. یک وقت صدا زد یا اباعبدالله(ع) نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه‌ها هیچ کدام یادمان نمی‌رود از آن ساعتی که می‌خواستی از خواهرت زینب سلام الله علیها جدا شوی. در این هنگام دیدم کسی نیست فهمیدم این عرب مهدی زهرا علیه‌السلام بوده واقعاً ساعت حساس و عجیبی بود. 📚منبع کرامات الحسینیه، حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی میرخلف‌زاده، ص ۷۰ .
. قَالَ رَسُولُ‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله: إِيَّاكُمْ وَدَعْوَةَ الْوَالِدِ فَإِنَّهَا تُرْفَعُ فَوْقَ السَّحَابِ حَتَّى يَنْظُرَ الله تَعَالَى إِلَيْهَا فَيَقُولُ الله عَزَّوَجَلَّ: ارْفَعُوهَا إِلَيَّ حَتَّى أَسْتَجِيبَ لَهُ فَإِيَّاكُمْ وَدَعْوَةَ الْوَالِدِ فَإِنَّهَا أَحَدُّ مِنَ السَّيْف.‏ 📝 از خود، سخت بپرهيزيد؛ زيرا چنين نفرينى «ابر» را هم مى‌شكافد و بالاتر مى‏رود، و مورد توجه خدا قرار مى‌گيرد، تا جايى كه متعال مى‌فرمايد: آن نفرين را نزد من آوريد تا مستجاب گردانم. بنابراين، از نفرين پدر عليه خود، سخت پرهيز داشته باشيد؛ زيرا از برّنده ‏تر است! 📚 النوادر، قطب راوندی، ص۵ .
. شعر فضیلت و عزیزان بعد از خواندن اشعار پندآموز مداح میبایست اشعاری را در مورد مجلس بسراید ابتدا باید اشعاری را درفضیلت و جایگاه عزیز از دست رفته بخواند و بعد از آن اشعاری در فراق و مصیبت ازدست رفته بخواند نکته ای که بسیار حائز اهمیت است در این قسمت به آن اشاره بشود این است که برمبنای دستورات ائمه معصومین نمک بر زخم صاحبان عزا پاشیدن امری ناپسند می باشد و صلاح نیست و حتی در جایی حضرت محمد(ص) میفرمایند در مصابی که دچار میشوید به یاد ما اهلبیت گریه کنید و لذا می بایست از زبانحال هایی که ذکر مصیبت شخص از دست رفته است جدا پرهیز گردد و به جای آن با ذکر مصائب آل الله بتوان مرهمی بر زخم دل داغدیدگان نهاده شود نمونه ای از شعر در مقام و فضیلت مادر ای مادر عزیز که جانم فدای تو قربان مهربانی و لطف و صفای تو هرگز نشد محبت یاران و دوستان هم پایه محبت و لطف و وفای تو مهرت برون نمی‌رود از سینه‌ام که هست این سینه خانه تو و این دل سرای تو تو گوهر یگانه دریای خلقتی که اندر جهان کسی نشناسد بهای تو مدح تو واجب است ولی کیست آن کسی کاید برون ز عهده مدح و ثنای تو ای مادر عزیز که جان داده ای مرا سهل است گر که جان بنمایم فدای تو خشنودی تو مایه خشنودی خداست زیرا بود رضای خدا در رضای تو هر بهره ای که برده‌ام از حُسن تربیت باشد ز فیض کوشش بی منتهای تو تنها همان تویی که چو برخیزی از میان هرگز کسی دگر ننشیند به جای تو گر جان خویش هم ز برایت فدا کنم کاری بزرگ نیست که باشد سزای تو گر بود اختیار دو عالم به دست من می‌ریختم تمام جهان را به پای تو نمونه شعر در مصیبت مادر همی نالم که مادر در برم نیست صفا و سایه او برسرم نیست مرا گر دولت عالم ببخشند برابر با نگاه مادرم نیست نمونه شعر در فضیلت پدر پدر ، یعنی تپش در قلب خانه پدر، یعنی تسلط بر زمانه پدر، احساس خوب تکیه بر کوه پدر، یعنی تسلی وقت اندوه پدر،یعنی زمن نام ونشانه پدر ، یعنی فدا گردیده افراد خانه پدر، یعنی غرور و مستی من پدر، یعنی تمام هستی من .