.
#شب_شهادت_حضرت_زهرا
🟤 ای کاش میدانستم کار شما به کجا میانجامد
قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام:
فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ.
فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً…
فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام…
فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین.
وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ…
روزی امیرالمومنین علیهالسلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده میکردند و برای شستن سر حسنین علیهماالسلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیهالسلام از آن تعجب کرده و فرمودند: «ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر میکنم دلیلی داشته باشد.»
فاطمه علیهاسلام گریست. اشکهایش بر گونهاش جاری شد و عرضه داشت: «ای امیرالمومنین علیهالسلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را مینگریست. گویا منتظر کسی بود.»
به من فرمود: «ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستادهام.»
عرضه داشتم: «ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟» فرمود: «یا فاطمه منتظر تو هستم.»
هنگامیکه امیرالمومنین علیهالسلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: «ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟»
عرضه داشت: «ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است.»
در همان حال که فاطمه علیهاسلام میگریست و لباسهای فرزندانش را میشست و موهای آنها را اصلاح میکرد (به حسنین)میفرمود: «ای کاش میدانستم به وسیلهی سمّ و کشتن با شما چه میکنند و کار شما به کجا میانجامد.»
هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند.
#امام_حسین #امام_حسن
📚منبع
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، انصاری زنجانی، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶
وفاة فاطمة الزهراء، البحرانی، ص ۶۷
فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲
#حضرت_زهرا
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
.
4_6046635420949678321.mp3
2.81M
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل فاطمیه
جلسه پنجم: مصیبت هجوم به بیت / 3
#دکتر_حسین_محمدی_فام 🎤
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#مصائب_حضرت_فاطمه
#مداحی_عالمانه
TarikhHayateAmirAlmomenin[99].mp3
47.97M
⭕️ #تاریخ_حیات_امیرالمومنین (ع)
🔺 دکتر میثم مطیعی
جلسه نود و نهم | کتابشناسی #سقیفه و شهادت حضرت زهرا "سلاماللهعلیها" (۲)
26.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادگیری دستگاه های آواز ، حکم کاشتن درخت گردو🌳 رو داره💯
#دکتر_محمد_فراهانی🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی رایگان
Fadaeian-Komeil-14020917_4.mp3
30.96M
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۲
#واحد #حضرت_زهرا
#احسان_نرگسی ✍
#سید_رضا_نریمانی 🎤
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو کوچه ها زخمم نمک خورده / انگشتر خلقت ترک خورده
درد منو هیچ کس نمی فهمه / زهرام جلو چشمام کتک خورده
دستامو از دستت جدا کردن / توو شعله دنبال تو می گردم
جوری زد و جوری زمین خوردی / سنگینی دستاشو حس کردم
دار و ندار زندگیم - چیزی بگو حرفی بزن
خاکی میشه باز چادرت - هر شب توو کابوسِ حسن
زهرای من زهرای من ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از تو خجالت می کشم زهرا / از خاک رو چادر نماز تو
از پا منو میندازه می دونم / این چشم های نیمه باز تو
رو تو نگیر از من که می میرم / دنیا بدون تو برام پوچه
اینقد پر از زخمی که حیرونم / از جنگ برگشتی یا از کوچه
دار و ندار زندگیم - زخمی ترین یاس علی
اشکاتو پاک کن فاطمه - گریه نکن واسه علی
زهرای من زهرای من ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پاشو و پاک کن اشک زینب رو / پاشو حسینت سر پناه می خواد
خونه خراب میشم بدون تو / پاشو که حیدر تکیه گاه می خواد
واسه حسینت پیروهن دوختی / با دستایی که سرد و بی جونه
پیرهن که جای خود، توی گودال / انگشترم واسش نمی مونه
مادر به سینش می زنه - شمر اومده بالا سرش
از توی گودال می برن - انگشتو با انگشترش
آقای من آقای من ۴
.
👈 جمعه ١٧ آذر ماه ۱۴۰۲
🔊 بخش سوم #دعای_کمیل و #روضه | تو کوچه ها زخمم نمک خورده
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
خوارزمی از ابن عباس روایت کرده است زمانی که رحلت فاطمه سلاماللهعلیها نزدیک شد به هیچ وجه اندوهگین به نظر نمی رسید، در روز شهادتش دست امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام را گرفت و به سوی قبر پیامبر برد، سپس ایستاد و دو رکعت نماز میان قبر و منبر پیامبر خواند، سپس آن دو را در آغوش کشید و فرمود: فرزندانم ساعتی در نزد پدرتان در مسجد بمانید و خود به خانه بازگشت
سپس با باقی مانده حنوط پیامبر که جبریل آن را آورده بود غسل نمود و با مابقی کفن پیامبر را بر تن پوشید؛ بعد از آن اسماء را صدا زد و فرمود: بعد از ساعتی، مرا صدا بزن؛ اگر جواب دادم که هیچ، والا بدان که من به پدرم ملحق گشته ام. سپس برخواست و دو رکعت نماز خواند (بنا بر نقلی حضرت در حال سجده نماز رحلت کردند)اسماء می گوید بعد از ساعتی، فاطمه سلاماللهعلیها را صدا زدم ولی او جوابی نداد
گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم
ادامه روایت
👇
.
لحظه شهادت حضرت زهرا
گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم
در این هنگام امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام از راه رسیدند و پرسیدند: يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ چرا مادر ما در این ساعت خوابیده؟» اسماء خاموش ماند و جوابی نداد، و به روایت محدث اربلی جواب داد: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا ای فرزندان رسول خدا مادرتان نخوابیده بلکه از دنیا رحلت کرده است
امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام خود را روی بدن مطهر مادر انداختند و او را بوسیدند. محدث اربلی می نویسد امام حسن علیهالسلام گفت: يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي ؛ مادر جان، من حسنم، با من حرف بزن قبل از آن که روح از بدن من بیرون رود.
امام حسین علیهالسلام گفت: يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ « مادر جان، من فرزندت حسینم؛ با من سخن بگو قبل از آن که قلبم از حرکت بایستد و بمیرم.
هر دو بعد از مدتی از اتاق بیرون آمده و می گفتند: يَا مُحَمَّدَاهْ يَا أَحْمَدَاهْ الْيَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُكَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا؛ وامحمداه، امروز با رحلت مادرمان داغ عزای تو بر ما تازه شد
اسماء می گوید گفتم: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا ای دو ریحانه رسول خدا، بروید و پدرتان امیرالمومنین علیهالسلام را خبر کنید؛
آنها با گریه و ناله به طرف مسجد رفتند؛ شروع کردن به گریه و زاری؛ عده ای از اصحاب آمدند و گفتند ای فرزندان رسول خدا چرا گریه می کنید؟ آیا جای خالی جدتان پیامبر را دیدید گریه می کنید؟ حسنین فرمودند: لَا أَ وَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا ای مردم مادرمان فاطمه الزهرا از دنیا رفت و خبر شهادت مادر را به امیرالمؤمنین علیهالسلام رساندند
امیرالمؤمنین علیهالسلام شتابان به سوی خانه آمد و به روایتی در راه با صورت به زمین خورد و زمزمه کرد که: ای دختر رسول خدا، تا تو بودی من دل خود را به تو تسلی می دادم؛ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِكِ ای دختر پیامبر بعد از تو این دل غمزده ام را به چه کسی تسلیت دهم؛ و به روایت محدث اربلی فرمود: هرگاه نزد پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم رفتی سلام ما را بر او برسان
امیرالمومنین علیهالسلام داخل خانه شد ولی با یک دنیا حسرت با پیکر مطهر و بی روح فاطمه سلام الله علیها روبرو گردید و این شعر را سرود:
لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ
وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ
وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ
دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ
یعنی: هر دو دوست بالاخره یک روز از هم جدا می شوند و طعم فراق را خواهند چشید. اینک من فاطمه را بعد از احمد صلى الله عليه وآله وسلم از دست دادم و بین ما فراق و جدایی حاصل شد، دلیل است بر اینکه هیچگاه دوستیها و نزدیکی ها پایدار نیست و این چرخ گردون بین آنها تفرقه می افکند.
و بنا به گزارش محدث اربلی فرمود: ای دختر رسول خدا ما در داغ پیامبر از شما تسلی می جستیم اکنون از چه کسی تعزیت و تلسیت بجوئیم. #کشف_الغمه_ج۱_ص۵۰۰_مقتل_خوارزمی_ج۱_ص۸۴_بحارالانوار_ج۴۳_ص۱۸۵ و ۲۱۴
#حضرت_زهرا
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#فیش_فاطمیه
🎴 [جلسهی سوم]
#ماجرای_فدک_و_غصب_فدک
👈🏼 فیش منبرهای #فاطمیه1444
📚 مطالب مطرح شده:
۱. مدح امام عصر علیهالسلام
(دردی بهدل مراست، مداوا نمیشود)
۲. اشعار حضرت زهرا علیهاالسلام
(زهرا که بود بار مصبت بهشانهاش)
۳. روضه و مصیبت (روضهی غصب فدک)
(سلام ما به مدینه، بهقبلهی جانش)
و روضهی حضرت عباس علیهالسلام
(گر نخیزی تو زجا، کار حسین سختتر است)
۴. زمزمهی زهرایی
(از کوچههای_شهر مدینه_خیزد شراره)
۵. نوحهی سینهزنی
(چه آمده ای خدا، بر سر زهرای من)
۶. مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام
(سلام الله علی من عنده اسرار یزدانش)
#مطالبنابدرمنبر