eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ادامه از پست قبل ۱۰- مقام سِلم انی سلم لمن سالمکم و ولیّ لمن والاکم این مقام، عبارت است از مقام دوستی با دوستان و دوستداران اهل‌بیت، برای تشکیل یک شبکه متحد در راه تحقق منویّات این خاندان. ۱۱- مقام دشمنی با دشمنان اهل بیت حرب لمن حاربکم این مقام، یعنی مقام دشمنی با دشمنان اهل‌بیت، برای پالایش آن شبکه متحد و همچنین مبارزه با موانع رشد بشر. آیا شما فکر می‌کنید هر کسی می‌تواند به مقام مجاهدت برسد؟ ۱۲- مقام ایثار بابی انت و امی ما در زیارت عاشورا این مقام را درخواست می‌کنیم و لااقل ادای آن را درمی‌آوریم. ایثار یعنی بذل بهترین‌ها، و ما زیارت عاشورا بهترین داشته‌های خود را فدای امام می‌کنیم. ۱۳- مقام قربة الی الله انی اتقرب الی الله... اللهم انی اتقرب الیک... مقام قرب و نزدیکی به خدا، بالاترین مقام ممکن است، منتها مراتب بالای آن فقط به کمک و دستگیری ولیّ‌خدا که در این مسیر پیشتاز است، ممکن می‌شود. ۱۴- مقام دوستی و نزدیکی به اهل‌بیت انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی ... این مقام نیز، امتداد مقام قربة الی الله است. ۱۵- مقام معرفت اهل‌بیت اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم... در حدیث داریم: من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة) ۱۶- مقام ثبات قدم و اهل تزلزل نبودن ان یثبّت لی عندکم قدم صدق ثبّت لی قدم صدق عندک مع الحسین... ۱۷- مقام رجعت، و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام منصور هر کسی قادر نیست به این مقام برسد و شخص باید خیلی کارها در این راه انجام دهد. ۱۸- مقامی که خدا به ما درود بفرستد اللهم اجعلنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمة و مغفرة ما در زیارت عاشورا، خیلی از این مقام‌ها و خواسته‌ها را به‌صورت لامکان و لازمان می‌خواهیم. یعنی درخواست خود را محدود به یک زمان و مکان خاص نمی‌کنیم. فی هذا الیوم و فی موقفی هذا و ایام حیاتی (یعنی الآن و اینجا و همه روزهای عمرم) و لا جعله الله آخر العهد منی... (یعنی الی‌الابد باشد و محدود به حال نباشد.) در پایان این مطلب باید گفت که هدف خلقت ما انسان‌ها، رشد نامحدود ما از طریق کسب معرفت و محبت و خشوع در برابر خدا و همچنین ولی خداست و این درخواست‌هایی که ما در زیارت عاشورا به درگاه خدا عرض می‌کنیم، کاملاً همسو با هدف خلقت ماست. یعنی اگر به مقامات فوق دست یابیم، در واقع تا سطوح بسیار بالایی از هدف خلقت دست یافته‌ایم. .
. شعور حسینی علّت خروج علیه‌السّلام از مدینه 🔹 بعد از مرگ معاویه، یزید بر تخت حکومت نشست و برای تثبیت سلطنت خود، برای همه شخصیت‌ها و نامدارانِ زمان خود، پیام فرستاد تا با او بیعت کنند. 🔰 به همین منظور، نامه‌ای به این مضمون، به حاکم مدینه نوشت: «از حسین علیه‌السّلام برای من بیعت بگیر و اگر مخالفت کرد، او را به قتل برسان.» 🔻 حاکمِ مدینه، خبر را به حضرت رساند و امام‌حسین علیه‌السّلام در جواب چنین فرمود: «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ وَ عَلَی الاِسلَامِ السَّلَامُ اِذَا بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِرَاعٍ مِثلِ یَزِیدَ.» ✍️ یعنی "ما از خداییم و به سوی او باز می‌گردیم و زمانی که مسلمانان، به سرپرستىِ کسی مثل يزيد (که هم شراب‌خوار، قمارباز و ناپاک است و هم حتّی ظواهر مسلمانی را مراعات نمی‌کند) دچار شوند، بايد با اسلام وداع نمود و فاتحه اسلام را خواند." 👈 بنابراین امام‌حسین علیه‌السّلام که می‌دانست با به رسمیت نشناختن حکومت ستمگر یزید، اگر در مدینه بماند، کشته خواهد شد، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفیانه از مدینه به سوی مکّه رهسپار شد. 📚 پی‌نوشت: [1]. پیشوایان معصوم، ص 119. [2]. لهوف، ص 21. 🖇 لینک مطلب: 🌐https://btid.org/fa/photogallery .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. آیا در روایات معصومین ع اشاره و توصیه ای به پیاده روی شده است؟ ✅پاسخ نه در روایات معصومین برای خصوص پیاده روی در روز اربعین حسینی روایتی وارد نشده است. لیکن روایتی در مورد ثواب پیاده به زیارت امام حسین ع رفتن نقل شده است که اطلاق روایت به طور قطع شامل پیاده روی اربعین برای زیارت حضرت سیدالشهداء ع میشود. 🔴البته این پیاده رفتن نوعی تکریم و تعظیم است و نشانگر عشق و علاقه به مسیر مذکور می باشد. لذا می بینیم که امام حسن ع و حسین ع ,؛ بیش از بیست بار پیاده عازم مکه شده اند. و با وجود امکانات موجود در آن زمان؛ اقدام به انتخاب پیاده روی کرده اند و مسیری که بیش از چهار برابر مسیر نجف تا کربلاست را 25 بار پیاده پیموده اند. پس شکی در استحباب و مطلوبیت عمل مذکور نیست و قطعا مصداق تعظیم و تکریم محل می باشد. حتی در برخی موارد؛حضرت پای پابرهنه بود. در یکی از این سفرها که به اتفاق امام حسین علیهالسلام پیاده به حج میرفتند جمعیت زیادی به احترام آن دو بزرگوار از مرکبها پیاده شدند و برخی خسته شدند. سعد وقاص به امام حسن علیهالسلام عرض کرد اگر سوار شوی دیگران هم سوار میشوند چون پیادهروی برای آنان مشکل است. قال علیهالسلام: لا نرکب قد جعلنا علی أنفسنا المشی الی بیت الله الحرام علی أقدامنا و لکنا نتنکب عن الطریق 📕ارشاد مفید، ص 250 امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود: قال علیهالسلام: انی لأستحیی من ربی أن ألقاه و لم أمس الی بیته 📙بحارالانوار، ج 43، ص 276، ح 46. امام حسن علیهالسلام فرمود: (من از پروردگارم شرم دارم که او را ملاقات کنم و به سوی خانهاش پیادهروی نکرده باشم.) ⭕️لذا اشکال نشود که آن زمان ماشین نبود پیاده می رفتند چون همانطور که عرض کردیم به مرکبها و وسائل نقلیه زمان خود نیز سوار نمیشدند و وقتی به اسب سوار نشوند بالطبع به ماشین که سریعتر و راحتتر از آن نیز سوار نمیشوند تا شدت تجلیل را داشته باشند. 👌اما روایت ثواب پیاده روی: امام صادق(ع) درباره ثواب زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده می‌فرماید: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود، خداوند به هر قدمى که برمىی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مى فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا مى برد، وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکل او مى‌فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد است را ننویسند و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‌گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل‌بیت رسولش هستی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد کرد. (📕کامل الزیارات ص۱۳۴)
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✅ روضة الاصحاب ♦️جون غلام ابوذر غفاری جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌ پوست اهل نوبَ
. ✅در بین یاران امام حسین(ع)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که شناخت و معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست، بلکه به سیرت و طینت پاک است! ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر در ربذه به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) درآمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱) جون اسلحه‌ شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد(ع) می‌فرماید : شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمه‌ام زینب(س) از من پرستاری می‌کرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود. 📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》 ♦️جُون مشغول تعمیر و آماده‌ سازی سلاح و شمشیر بود.(۲) هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت(ع) فرمود : 📋《اَنْتَ فِی اِذْنِِ مِنِّی! فَاِنَّمَا تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعافِیَهِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِیقِنَا》 ♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز. جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت : 📋《یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصاعَکُمْ وَفِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟ وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبی لَلَئیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳) جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود : 📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَعَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدِِ(ص) وَ آلِ مُحَمَّدِِ(ص)》 ♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴) از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند. علامه مجلسی روایتی را از امام باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ 📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》 ♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵) نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است : «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶) 📚منابع : ۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴ ۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸ ۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴ ۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴ .
. و زیارت اربعین شيخ جليل القدر عماد الدين ابوالقاسم طبري آملي که از اجلاي فن حديث و تلميذ ابو علي بن شيخ طوسي است در کتاب «بشارة المصطفي» که از کتب بسيار نفيسه است، مسندا روايت کرده است، از عطية بن سعد ابن‏جنادة عوني که از روات اماميه است و اهل سنت در رجال تصريح کرده‏اند به صدق او در حديث که گفت: ما بيرون رفتيم با الله انصاري به جهت زيارت قبر حضرت حسين عليه‏السلام پس زماني که به کربلا وارد شديم، جابر نزديک فرات رفت و غسل کرد.پس جامه را لنگ خود کرد و جامه ديگر را بر دوش افکند. پس گشود بسته‏اي را که در آن سعد بود و بپاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامي برنداشت مگر با ذکر خدا، تا نزديک قبر رسيد . مرا گفت:«دست مرا بر قبر گذار. من دست وي را بر قبر گذاشتم؛ چون دستش به قبر رسيد، بيهوش روي قبر افتاد. پس آبي بر وي پاشيدم تا به هوش آمد و سه بارگفت:«ياحسين!» پس گفت:«حيب لا يجيب حبيبه! آيا دوست جواب نمي‏دهد دوست خود را؟» پس گفت:«کجا تواني جواب دهي و حال آن که در گذشته رگهاي گردن تو از جاي خود آويخته شده بر پشت و شانه تو و جدايي افتاده ما بين سر و تن تو. پس شهادت مي‏دهم که تو مي‏باشي فرزند خير النبيين و پسر سيد المؤمنين و فرزند همسوگند تقوي و سليل هدي و خامس اصحاب کساء و پسر سيد النقباء و فرزند فاطمه سيده زن‏ها و چگونه چنين نباشي و حال آن که پرورش داده تو را پنجه سيد المرسلين و پروريده شدي در کنار متقين و از پستان ايمان شير خوردي و بريده شدي از شير به اسلام و پاکيزه بودي در حيات و ممات. همانا دل‏هاي مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن که شکي ندارد در نيکويي حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودي او و شهادت مي‏دهم که تو گذشتي بر آن چه گذشت بر آن برادر تو، يحيي بن زکريا. پس جابر گردانيد چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام کرد به اين طريق: السلام عليکم أيتها الأرواح التي حلت بفناء قبر السحين عليه‏السلام و أناخت برحله، أشهد أنکم أقمتم الصلاة و آتيتم الزکاة و أمرتم بالمعروف و نهيتم عن المنکر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي أتاکم اليقين. پس گفت:«سوگند به آن که برانگيخت محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت حقه که ما شرکت کرديم شما را در آن چه داخل شديد در آن». عطيه گفت:«به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان شرکت کرديم و حال فرود نيامديم ما واديي را، بالا نرفتيم کوهي را و شمشيري نزديم، و اما اين گروه،پس جدايي افتاده ما بين سر و بدنشان و اولادشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است». جابر گفت:«اي عطيه! شنيدم از حبيب خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که مي‏فرمود: هر که دوست دارد گروهي را با ايشان محشور شود و هر که دوست داشته باشد، عمل قومي را شريک شود در عمل ايشان. پس قسم به خداوند که محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به راستي بر انگيخته که نيت من و اصحابم بر آن چيزي است که گذشته بر آن حضرت حسين عليه‏السلام و يارانش.» پس جابر گفت:«ببريد مرا به سوي خانه‏هاي کوفه.» پس چون پاره‏اي راه رفتيم، به من گفت:«اي عطيه آيا وصيت کنم تو را و گمان ندارم که بر خورم تو را پس از اين سفر و آن وصيت اين است که دوستدار دوست آل محمد را مادامي که ايشان را دوست دارد. دشمن دار دشمن آل محمد را تا چندي که دشمن است با ايشان، اگر چه روزه دار و نمازگزار باشند و مدارا کن با دوست آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم اگر چه بلغزد از ايشان پايي از بسياري گناهان، استوار و ثابت بماند پاي ديگر ايشان از راه دوستي ايشان. همانا دوست ايشان بازگشت نمايد به بهشت و دشمن ايشان بازگردد به دوزخ». . . یکی از زایران ابی عبدالله... بن عبدالله انصاریِ ... تا رسید کربلا... با آب فرات غسل کرد... با خضوع و خشوع... اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست... دست گذاشت رویِ قبر مبارک... سه مرتبه از سوز دل صدا زد... یا حسین... اما جوابی نیومد... صداش به ناله بلند شد... حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟ آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟ خودش جواب داد... گفت جابر... جواب سلام میخواهی... از آقایی که... بین سر و بدنش جدایی افتاده... ناله بزن یا حسین... 🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین 🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین الا لعنه الله علی القوم الظالمین. - .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. دو عبارت زیبای دیگری که در #زیارت_عاشورا می توانیم به آن اشاره کنیم: 💠«اللَّعینُ ابْنُ اللَّعین
. 🔆 درسهای اخلاقی در 💠در چند بخش درس های اخلاقی از زیارت عاشورا می توانیم بگیریم و به نوعی ما آن دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنان اهل بیت را باید سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم. 💢زیارت عاشورا در نگاه اول سند ظلم ستیزی و استکبار ستیزی مستمر امامان شیعه و پیروان امامان در طول تاریخ است و امروزه هم باید همین طور باشد. اما از دیدگاه دیگر می توانیم یک منبعی سرشار از مباحث تربیتی📚 و اخلاقی ببینیم، که برای تقویت بنیان اخلاقی و منش خدا‌پسندانه مؤمنین از جایگاه ویژه ای بتوانیم برخوردار باشیم. 📖ما در متن زیارت عاشورا، با تدبر به درس های اخلاقی متعددی دست پیدا می‌کنیم که هر کدامشان جای بحث زیبایی دارد و هر کدامشان یک منبعی می‌شود برای خودسازی و تکامل مفید انسان که بتواند به آن مقام عبودیت و بندگی نزدیک بشود👇👇 1⃣- درس اول سلام 🔹🔷سلام یکی از آداب اسلامی است. برای شروع ارتباط دوستانه بین ما و‌ دیگران. در زیارت عاشورا زائر ضمن اهدای سلام به محضر امام حسین (ع) و یارانشان، با این روش به نوعی انس بیشتر دارد پیدا می کند. لذا سلام کردن اولین نکته درس اخلاقیست که ما می توانیم از زیارت عاشورا بگیریم. 2⃣- خود زیارت است 🔸🔶زیارت به معنای ایجاد ارتباط معنوی با روح امام و ارواح اولیای الهی و یا دیدار چهره به چهره با امام است. در فرهنگ تشیع زیارت با عنوان یکی از راهکارهای ارتباط با امام است و آنگاه به صورت راهی برای ارتباط مثبت با مؤمنین است. زیارت عاشورا این فرهنگ را به مرور در زندگی زائر سیدالشهداء و‌ یارانشان نهادینه می کند. 3⃣- احترام و اکرام نسبت به خوبان  🔹🔷زیارت عاشورا آموزش اکرام خوبان و بزرگوارانی چون امام حسین و ‌اصحاب ایشان را می دهد. و ما در ضمن این زیارت یاد می کنیم همیشه نسبت به خوبی ها و خوبان به دیده اکرام و احترام نگاه کنیم و آنها را تکریم کنیم و چقدر نسبت به آنها احترام می گذاریم. لذا این احترام و اکرام به خوبان نکته ی بسیار زیبایی است. اگر کسی به ما خوبی کرد باید خوبی کنیم و جبران کنیم و‌ بیشتر به او توجه کنیم. 4⃣- زنده نگه داشتن یاد شهدا و‌ آزادی خواهان  🔸🔶شهید انسان مصلح و‌ عارفی است که عزیزترین سرمایه خود یعنی جان خود را برای جلب رضای حق و یاری دین و‌ اصلاح امور فدا کرده. در فرهنگ دینی نگاهی که داریم می بینیم جایگاه شهدا جایگاه بسیار رفیعی است و عملا در زیارت عاشورا احترام به مقام شهید و زنده نگه داشتن یاد شهدا می کند. همان طوری که در دعای عهد اشاره می کنیم «وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» یعنی ما هم مثل شهدا باشیم، سابقه مان را با گناه خراب نکنیم چرا که تمام عزیزانی که در کربلا بودن و امام حسین (ع) را یاری کردن همه ی آنها داری حُسن سابقه بودن و این درس بسیار بزرگی است. 🎤 استاد نصوری، معاونت ارتباطات و تبلیغ مرکز تخصصی مهدویت قم .
. اهل بیت ع علم غیب داشتند؟ 💠پاسخ💠 ❗️واژه غیب در برابر شهود است و شهود در موردی گفته می شود که چیزی قابل مشاهده و محسوس باشد بنابراین غیب به کلیه اموری اطلاق می شود که از حس انسان پنهان است . 📚پیام قرآن ج7 ص217 👌برای اثبات علم غیب امامان از طریق قرآن به چند دسته از آیات می توان استدلال کرد؛ 1️⃣ قرآن در مورد کسی که تخت ملکه سبا را در یک چشم به هم زدن از یک فاصله دور نزد سلیمان آورد می گوید: « کسی که دانشی از کتاب داشت گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم بزنی نزد تو خواهم آورد و هنگامی که ( سلیمان) آن را نزد خود دید گفت این از فضل پرودگار من است» 🔷نمل 40 ❗️در این آیه می بینیم که آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان به سبب داشتن تنها اندکی از علم الکتاب ( عنده علم من الکتاب ) این قدرت و آگاهی غیبی را داشت که توانست تخت ملکه سبا را از یک فاصله دور در یک چشم بر هم زدن نزد سلیمان حاضر کند. ❗️در آیه دیگر خداوند می گوید: « بگو کافی است برای گواه میان من و شما ، خداوند و کسی که علم کتاب نزد او است» 🔶رعد43 ❗️در این آیه خداوند از کسی به عنوان گواه بر رسالت پیامبر نام می برد که تمام علم کتاب نزد او است « من عنده علم الکتاب» 👌در روایات ما بیان شده است که مراد از کسی که تمام علم الکتاب نزد او است حضرت علی است. 🔶پیامبر گرامی فرمود: « کسی که تنها اندکی از دانش کتاب نزد او بود وصی برادرم سلیمان است و کسی که تمام علم کتاب نزد او است برادرم علی بن ابی طالب است» 📚امالی صدوق ص337 ❗️امام صادق فرمود: « کسی که تمام علم الکتاب نزد او است علی بن ابی طالب است .نسبت کسی که تنها اندکی از علم الکتاب را دارا بود با کسی که تمام علم الکتاب را دارا است همانند آن مقدار آبی است که یک پشه با بال خود از دریا بر می دارد » 📚بحار الانوار ج35 ص429 👌در روایت دیگر امام باقر فرمود: « تمام علم الکتاب نزد ما است و علی افضل و اول ما و برترین ما بعد از پیامبر است» 📚بصائر الدرجات ج1 ص215 📚تفسیر عیاشی ج2 ص220 ❗️علامه مجلسی حدود 20 روایت در این زمینه نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج35 ص429 👌بنابراین اهل بیت که دارای تمام علم الکتاب هستند به طریق اولی دارای قدرت و آگاهی های غیبی هستند به گونه ای که قدرت و علم غیبی اندک آصف بن برخیا در برابر قدرت و علم غیبی آنان قابل مقایسه نمی باشد. 2️⃣خداوند می فرماید: « عالم غیب او است و هیچکس را بر اسرار غیبش آگاه نمی کند مگر رسولانی که آنها را برگزیده است» 🔶جن 25-28 ❗️به دو طریق می توان به این آیه بر اثبات علم غیب امامان استدلال کرد؛ 🔶1- مراد از رسولان الهی مطلق فرستاده شدگان برای هدایت انسان ها می باشد که هم شامل پیامبران می شود و هم شامل امامان زیرا خداوند همه آنها را برای هدایت انسان ها فرستاده است.بنابراین امامان نیز از جمله کسانی هستند که خداوند آنها را آگاه بر علم غیب کرده است و آنان را بر این آگاهی برگزیده است چنان که روایات فراوانی بر این مطلب گواهی می دهد. 📚بحار الانوار ج26 ص109 باب6 🔶2- بگوییم مراد از رسولان پیامبران الهی هستند .بنابراین خداوند پیامبرانش را آگاه بر علم غیب کرده است و امامان نیز که وارثان پیامبران هستند به علم غیب آگاهی دارند. ❗️خداوند در آیات متعددی تصریح می کند که پیامبرانش نسبت به علوم غیبی آگاهی داشته اند؛ 🔶حضرت آدم آگاه به علم اسماء بود ( بقره31-33) - نوح آگاه به سرانجام قومش بود( نوح 26-27)- ابراهیم آگاه به ملکوت بود( انعام 75) - لوط آگاه به سرانجام قومش بود( هود81) یعقوب آگاه به پیامبری یوسف و جایگاه والای او بود( یوسف4 و6)- یوسف آگاه به علوم غیبی تعبیر خواب بود( یوسف101)- صالح آگاه بود که ظرف سه روز قومش گرفتار عذاب می شوند ( هود64- 65) سلیمان آگاه به زبان حیوانات بود که این هم نوعی آگاهی غیبی محسوب می شود( نمل 16-18-19)- مسیح نیز صراحتا مردم را از غیب و آنچه در خانه هایشان بود آگاه می کرد( ال عمران 49)- 👌در روایات ما بیان شده است که امامان تمام علوم انبیا را دارا هستند و هر آنچه که خداوند به انبیا خود داده است به امامان نیز داده است؛ 📚بحار الانوار ج26 ص159 باب12 ❗️بنابراین اگر خداوند انبیا را از علم غیب آگاه ساخته است طبیعتا امامان را نیز بر علم غیب آگاه ساخته است. 3️⃣در روایات متعدد دیگری نیز آمده است که امامان عالم تر از تمام انبیا به غیر از پیامبر اسلام هستند .علامه مجلسی در این رابطه حدود 13 روایت نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج26 ص194 باب15 ❗️بنابراین اگر انبیاء الهی آگاه به غیب هستند امامان که عالم تر از آنان قلمداد می شوند به طریق اولی نسبت به غیب آگاهی دارند. 4️⃣در آیات متعددی تصریح شده است که پیامبر اسلام آگاه به علم غیب بوده است. 👇
. ❗️او نسبت به اخبار غیبی مربوط به قوم نوح آگاهی داشت ( هود 48-49) و نسبت به احوالات منافقان آگاهی غیبی داشت ( توبه94) و از حقائق نهفته تاریخ زکریا و مریم آگاه بود ( ال عمران 44) و از طریق رویا به برخی از امور آگاهی غیبی پیدا کرده بود ( اسراء 60- فتح 27) ❗️از سوی دیگران تمام علوم پیامبر اسلام به امامان به ارث رسیده است؛ 📚بحار الانوار ج2 ص172 باب23 👌بنابراین علوم غیبی پیامبر اسلام نیز به امامان به ارث رسیده است و آنان به تعلیم پیامبر آگاه به علم غیب بوده اند زیرا پیامبر از جمله آگاهان به غیب بوده و آنان را نیز اگاه ساخته است . .
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ》🔷🔹 ✅در مقاتل کلمه [طشت] درباره دو امام آمده است! 1⃣لحظه شهادت امام حسن مجتبی(ع) :👇 در مورد لحظه شهادت امام حسن مجتبی(ع) آمده است که جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه می گوید : 📋《دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ(ع) فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَشْتٌ یُقْذَفُ فِیهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ الَّذِی أَسْقَاهُ مُعَاوِیَةُ》 ♦️پس از مسموم شدن امام حسن مجتبی(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، به حضور ایشان شرف یاب شدم. دیدم در پیش روی ایشان، طشتی گذاشته شده و پاره پاره جگر مبارکشان به خاطر زهری که معاویه به وسیله جعده به ایشان خورانیده بود، در آن طشت ریخته می شود.(۱) 2⃣لحظه شهادت امام حسین(ع) :👇 در مجلس یزید نیز این جریان اتفاق افتاد و یزید دستور داد که سر مبارک را نزد او حاضر کردند و درون طشتی قرار بدهند. 📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَشْتِِ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》 ♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد  و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد  خونی که خورده در همه عمر از گلو بریخت  خود را تهی زخون دل چند ساله کرد  نبود عجب که خون جگر، گر شدش بجام  عمریش روزگار همین در پیاله کرد  نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش  ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد  زینب درید معجر و آه از جگر کشید  کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد  هر خواهری که بود روان کرد سیل خون  هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد  یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت  آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت  👤وصال شیرازی  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ .
. در زدند و علی دم در رفت یک یهودیست سائل این در کار او چیست ؟ دخترش کور است یا علی لطف کن بر این دختر گفت داخل شو که شفا اینجاست تا ببینید نور عینم را نور اگر خواستید صبر کنید تا صدایش کنم حسینم را دستهای حسین بر چشم دخترک خورد و چشم ها وا شد کور آنجا به پلک هم زدنی با نگاه حسین بینا شد گفت مرد یهود بعد از این ای مسیحا ستاره‌ی شب تو من مسلمانم و غلام حسین دخترم هم کنیز زینب تو خواهشا پیش زینبت باشد تا از او بندگی بیاموزد تا ببینم شبیه پروانه پای شمع حسین  میسوزد دخترک چند وقت در آن بیت بود شاگرد زینب کبری گرچه بسیار سخت بود اما رفت از آن حرم به حکم قضا چند سالی گذشت و زینب را در اسارت به شام آوردند اسرا را خرابه‌ی کاخِ مرد لقمه حرام آوردند به کنیزان خویش گفت یزید چون لباس قشنگ میپوشید با زنم هنده تا خرابه روید خودتان نیز فخر بفروشید وارد صحنه‌ی خرابه شدند هنده و دور او کنیزانش روی یک صندلی نشست و سپس خورد سنگ محک به ایمانش رو به سردسته‌ی اسیران گفت تو چرا سربه‌زیر هستی پس؟ ظاهرا که رشیده می‌آیی چه شده اینچنین شکستی پس؟ زینب اول به او جواب نداد هنده پرسید از کجا هستید * گفت ما از مدینه آمده ایم هنده اسم مدینه را که شنید پاشد از صندلی نشست زمین گفت بر مردم مدینه سلام خبر از خانه‌ی علی بدهید گر بگویید کرده اید اکرام من شفا دیده ام به دست حسین ورنه یک عمر کور سو بودم خواهری هم به نام زینب داشت سالها من کنیز او بودم _هنده جان از حسین پرسیدی بین دستان شوهرت سر اوست این که نشناختی‌ش اینجاهم معجرش گشته پاره خواهر اوست آن سر تکه تکه عباس است آن سر تیغ خورده هم اکبر آن سر کوچکی که خورده به تیر سر طفل حسین علی اصغر من همانم که خارج از خانه دور خود هفت تا برادر داشت این که دنبال معجرم باشم بین بازار را که باور داشت عزتم خوار شد به قدری که دشمنم گوش بر صدایم داد خرجت زینبٌ من الفسطاط دخلت زینبٌ علی‌بن زیاد غم به جان زن یزید نشست مو پریشان نمود ، جامه درید رفت از حال و تا به هوش آمد با همان وضع رفت سمت یزید _جای هنده درون کاخ اما روی خاک خرابه سرورمن معجر پاره پاره‌ی زینب خاک خورده‌ست خاک بر سر من پسر آن زن جگرخواره پاشد و دست بر عبایش شد تا کسی رو به همسرش نکند زود انداخت بر سر زن خود عجبا این یزید ملعون است بی حجابی سرخش کرد روضه ای باز تر نگویم از این بین بازار دختری غش کرد * مِن اَیِّ البِلادِ انتم؟ وَ اِن سَئَلتِ عَنِ الحٌسَینِ فَهذا رأسهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ * و اِن سَئَلت عَنِ زَینَبٍ، فَاَنَا زَیَنَبُ بنت عَلّیٍ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هؤُلاءِ بَقیةُ مُخَدّرات فاطِمَة الزّهراءِ **** وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ
. پاداش دوست داشتن علیه السلام: آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: 👈 چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه 73 سوره زمر مرا بخود مشغول نموده بود. 🌹(وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَی الْجَنَّةِ زُمَرا|(زمر73ً )🌹 👈یعنی مومنین را به سمت بهشت می کشند . 👈از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکشند!! 👈تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحارالانوار برخورد نمودم .که می فرماید: 🌸مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند قبل از ورود به بهشت مولایشان حسین را ملاقات نمایند. 🌸 🍀امام به دیدار محبان می آید . این ملاقات بسیار طولانی می شود🍀 . امام_صادق(ع) می فرماید : 🌹هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند نه امام محبان خود را رها می کند نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند .🌹 🌸ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان یابد .🌸
. مقایسه سخنرانی مادر و دختر در مدینه و شام 🔹🔷《سَلامٌ عَلَی قَلبِ زَینَبَ الصَّبور وَ لِسانَها الشَّکُورِ》🔷🔹 ✅بعد از غصب فدک توسط غاصبان، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) وارد مسجد شدند و برای مهاجر و انصار خطبه خواندند. ایشان در قالب سه حجاب وارد مسجد شدند و در انظار عموم قرار گرفتند. ۱)حجاب ظاهری ايشان با استفاده از خمار و جلباب! که در منابع آمده است : 📋《لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها》 ♦️حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خمار را به سر کردند و آن جلباب یا همان پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود. «خمار : روسری ای كه روی گردن و سينه را کاملا می پوشاند و جلباب : نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند. شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد.» ۲)حجاب پيكره ی ظاهری حضرت(س) به وسیله جماعت زنان! 📋《وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها》 ♦️حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در میان گروهی كه به اصطلاح هم سن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت كردند. ۳)حجاب به واسطه پرده ای که میان زنان و مردان نصب شد. 📋《فَنيطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ》 ♦️سپس ميان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و مردم پرده ای نصب شد. و ایشان بعد از ایراد خطبه به خانه بازگشتند.(۱) اما مظلومیت حضرت زینب(سلام الله علیها) همین جا بس، که وقتی در یک صفر سال ۶۱ هجری، کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شد. و در این هنگام، به دستور یزید، اسراء را وارد مجلس کردند در حالی که چشم ها، همه به اسراء می نگریستند. در این حین حضرت زینب(سلام الله علیها) خطاب به یزید لعین فرمود : 📋《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟ قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى‏ بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》 ♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پرده‌‏ها قرار داده‏‌اى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كرده‌‏اى، پرده‏‌هاى حرمت آنان را دريده، چهره‏‌ هايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي‌ گردانى، آن‏گونه كه مردم شهرها و آبادى‌ها و قلعه‏‌ها و بيابان‌ها به آنان مي‌ نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۲) امان از دل زینب(س)! {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ ایمن بر امام من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است دامن شیر خدا بین ، شیر زن میپرورد در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است با برادر درد دل میکرد این سان تا سحر آنکه ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است مدعی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است 👤منزوی اردبیلی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۲۳۶ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴ .
. وقتی در راه قرآن و حسین قیام کردی، از نداری ها، خطرها، نیش و کنایه‌هاو....، هیچ هراسی نداشته باش ✅ که خدا در تمام قدمهایت، همراهی‌ات میکند و میبیند و میشنود همه چیز را، 👈 و برای دلگرمی مؤمن همین کافیست قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‌ قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌ ترجمه: 🔹 (موسى وهارون) گفتند: پروردگارا! همانا مى‌ترسيم كه او بر ضد ما تعدّى كند يا بر طغيان ادامه دهد و بر آن بيفزايد. 🔹 خداوند فرمود: نترسيد، همانا من با شما هستم و همه چيز را مى‌شنوم و مى‌بينم. خداوند برای بنده اش کافیست پس هرکس هرچه میخواهد بگوید‌ .......................... . #پ.ن: وقتی قربه الی الله در راه ترویج قرآن و عترت گام برمیداری، در مسیر می بینی که خدا حقایقی را بدل و زبانت جاری میکند تا بگویی... بطوریکه خود گوینده هم متحیر میشود که من عجب حرفی زدم و چقدر زیبا و پرمغز گفتم...! این همان همراهی و عنایت خداست که به اهلش، مدد میرساند. و ما رمیت اذ رمیت ... .
. در زمان ظهور چه کسانی کنار امام میمونن؟ 💞 وقتی امام زمان ظهور کنن فقط کسانی می تونن در کنار امام بمونن که روی خودشون کار کردن و جزء مقربون شدن و بیشتر سرویس دادن، تا سرویس بگیرن 🤝هر کمکی که به هرکسی می‌کنیم یعنی داریم سرویس می دهیم حتی پیشنهادی بدهیم در وجود ما اثر خود را می گذارد 🎁وقتی تو از حقت بگذری خداوند به کمک تو می آید و عنایتی به تو می کند که هزاران برابر از چیزی که از آن گذشتی بیشتر است 💖وقتی کسی به جایگاه مقربان رسید این صفات در وجودش ایجاد می شود 🔸 گذشت، ایثار، محبت، خلق دوستی، صبر، شکیبایی و.... 💓امام زمان ۳۱۳ یاری که اهل مقربون باشند می خواهد که وقتی گفت جان بدهند به راحتی از جانشان بگذرند 🚩 امام حسین وقتی به شهدای کربلا گفتند که بروید و از تاریکی شب استفاده کنید من بیعت را از شما برداشتم اگر بمانید کشته می شوید 🔰 🥀همگی ماندند و گفتند اگر ۷۰ جان داشته باشند همه را در راه امام شان می دهند و غصه شان این بود که یک جان بیشتر ندارند که برای امام شان بدهند. 🌷اگر این روحیه را در خودمان تثبیت کنیم که به دیگران سرویس دهیم وقتی امام زمان بیاید خیالمان راحت است ❤️ ۲۳ 💎 .
. امام مجتبی علیه السلام درباره‌ی دولت مهدویِ میفرمایند: "تَصطَلِحُ فی مُلکهِ السّباع، و تخرج الأرض نبتها، و تنزّل السماء برکتها، و تظهر له الکُنوز، یملک ما بین الخافِقَین، فطوبی لِمَن اَدرَك ایّامه و سَمِعَ کلامه". "در زمان او درندگان با یکدیگر سازش می کنند، زمین گیاهانش را خارج می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنجهای نهفته در دل زمین برای او ظاهر می شود. بین شرق و غرب عالم تحت سیطره ی او در می آید. خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد. " 📕یوم الخلاص، ص 374
. یعنی ما طوری زندگی کردیم که شب اول قبرم به ما بگند اسمت چیه؟ بگیم امیری حسین و نعم الأمیر . اگه گفتند عملت چیه؟ بگیم محبت ابی‌عبدالله، دینم دین حسین است دین حسین دین خداست دین توحید است همة معارف اسلامی درش جمع است .
🔳 دعایی شگفت از لسانِ امام صادق علیه السلام در حقّ زوّار سیدالشهداء علیه السلام عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقِيلَ لِي ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِي مُصَلَّاهُ فِي بَيْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلَاتَهُ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يُنَاجِي رَبَّهُ وَ يَقُولُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْكَرَامَةِ وَ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ وَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا اغْفِرْ لِي وَ لِإِخْوَانِي وَ لِزُوَّارِ قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ علیه السلام الَّذِينَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِي بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَكَ فِي صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا أَرَادُوا بِذَلِكَ رِضَاكَ فَكَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ وَ اكْلَأْهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَى أَهَالِيهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِينَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ وَ اصْحَبْهُمْ وَ اكْفِهِمْ شَرَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ كُلِّ ضَعِيفٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوْ شَدِيدٍ وَ شَرَّ شَيَاطِينِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْكَ فِي غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا بِهِ عَلَى أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِيهِمْ وَ قَرَابَاتِهِم.‏ معاویة بن وهب گوید: برای ورود به محضر امام صادق علیه السلام اجازه خواستم. گفتند وارد شو. پس داخل شدم و ایشان را در نمازگاهِ خانه‌شان یافتم. نشستم تا نماز خویش را به جا آورد. سپس شنیدم که با پروردگار خویش مناجات می‌نمود و می‌گفت: ای آنکه ما را به ارجمندی و جانشینی [رسولت] ویژه داشتی و [مقام] شفاعت را به ما وعده دادی و علمِ گذشته و آینده را عطایمان نمودی و [ای کسی که] قلوب مردمی را متمایل و مشتاق به ما ساختی، من و برادران [مؤمنم] و زائرانِ مزار ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را ببخشای، آنان که اموالِ خویش را صرف می‌کنند و جسم‌شان را به رنج و تعب می‌افکنند، از روی شوق به احسان و نیکی به ما، و امید به آنچه در پیوندِ با ما در نزد توست، و برای شاد نمودنِ رسولت (صلی الله علیه و آله) و اجابتِ فرمان ما و برآشفته نمودنِ دشمنان‌مان. به این وسیله (صرف اموال و رهسپاری) رضای تو را می‌خواهند، پس همراهِ خشنودی‌ات از جانبِ ما ایشان را پاداش ده، و در شب و روز حفظ‌شان کن، و بر [مراقبت از] فرزندان و خانواده‌هایشان که پشت سر گذاشته شده‌اند به بهترین وجه جانشین‌شان باش، و ایشان را همراهی نما، و از شرّ هر ستمگرِ ستیزه‌جو و مخلوقات ضعیف یا قوی‌ات و از شرّ شیاطینِ اِنسی و جنّی نگاهشان دار. و بهترین پاداشی که به خاطرِ دوری از وطن خویش و مقدّم داشتنِ ما بر فرزندان و خانواده و خویشان از تو تمنّا دارند به آنها عطا فرما. 📚منابع: الكافي، ج‏ ۴، ص ۵۸۲ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۹۵ كامل الزيارات، ص ۱۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. می‌دونید شیعیان عراق، از جانب خداوند متعال انتخاب شدن که در حکومت حضرت مهدی عجل الله فرجه، پذیرای مردم جهان باشند! و پذیرایی اربعین تمرین برای آن حرکت جهانی است!🌎 🚩 مقر حکومت مولا کوفه است. و مردم از همه جای دنیا به عراق خواهند آمد؛ برای دیدن حضرت و اقامه نماز جمعه پشت سر حضرت مهدی عج🕌 ✍🏼در روایات آمده است که صفوف نماز حضرت مهدی عج از مرزهای کشورها عبور خواهد کرد!🌏 تمام این جمعیت کثیر، توسط مردم عراق پذیرایی و اسکان داده می‌شوند.🇮🇶 ☝🏼در مسیر پیاده روی با تأمل و تفکر از کنار موکب‌های عراقی عبور کنید؛ صحنه‌های بعد از ظهور را مرور کنید؛ و ایثار و از خود گذشتگی‌ها را پررنگ ببینید.💓 ❣️ اکثر این موکب داران یاوران مولا صاحب الزمان خواهند بود! با این دید، آن‌ها دوست‌داشتنی خواهند بود.💝 💖چقدر در این مسیر، زیبایی وجود داره که زائر از دیدنش لذت می‌بره و این صحنه‌ها هیچ کجا دیده نمی‌شه الا "مکتب شیعه"💫 ✨ خدایا شکرت بخاطر شیعه بودنم💗 ✨ خدایا شکرت بخاطر امامانم💗 ✨ خدایا شکرت بخاطر سیدالشهدا💓 ✨ خدایا شکرت بخاطر این مسیر💞 ✨ خدایا شکرت بخاطر اربعین🚩🏴 ............ 💫توصیه‌های معنوی اربعین💫 🎒سلام زائر اربعین🌹 ✨خدا پشت و پناهت🤲🏼 🥀این سفر، سختی داره! دچار سختی شدی، گله نکن و راضی باش💖 💓مسیرت رو با محبت گام بردار و قدم‌هایی که برمی‌داری رو به نیتِ "از طرف دیگران" بردار هر عمود از طرف یک نفر🚩 💞 تا می‌تونی، در مسیر، جلوه‌های زیبای ایثار را ببین و چشمانت را به خوب دیدن عادت بده و اصلا بد نبین💝 ❣️ حواست حتما به امام زمان عج که هم‌قدم ماست، باشه! تو بعنوان وظیفه دنبالش بگرد🥺 💟برادران عراقی در طول سال، از خورد و خوراک خودشان زدند تا پول جمع کنند؛ برای اربعین حسینی، به زوار خدمت کنند. حتما از اسراف کردن پرهیز کن و دائم تشکر کن🙏🏼 ❣️اگر توان داری، در مسیر و در راستای ایثار، که شعار این مسیر و شعار ما شیعیان هست، به دیگران کمک کن! "از خود گذشتگی" کن و ازش بهره ببر! چه در گرفتن غذا، چه جای خواب و.....💞 💗این جمعیت، لشکر بزرگ امام زمان عج هستند. در مسیر، خودت را جزو سپاه بقیه الله ببین! و دائم درخواست کن که زمان ظهور، جزو سربازان امام زمان عج باشی🤲🏼 💔برای تحمل سختی‌های مسیر، دائم به یاد اسرای کربلا باش! که تو در جایی قدم برمی‌داری که آنها را بردند؛ منتها از تو پذیرایی می‌کنند؛ ولی با آنها با شلاق و بی‌احترامی و... رفتار می‌کردند.😭 💓در مسیر، این جمله را زیاد تکرار کن: 《 یا اباعبدالله! ای کاش بودم و جان ناقابلم رو فدات می‌کردم!》💘 🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩 ✨ خدای مهربانم!✨ 💫این سفر را از تمام کسانی که به کربلا رسیدند و آنهایی که دوست داشتند ولی شرایطش رو نداشتند به بهترین وجه بپذیر💫 💓 و ما را در دنیا و آخرت با امام حسین علیه السلام محشور بفرما🤲🏼 ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. روایتی بسیار عجیب درباره زیارت سیدالشهداء(ع): ✍دعای امام صادق(ع) در حق زائران امام حسین(ع): معاوية بن وهب نقل كرده: اذن خواستم كه بر امام صادق(ع) داخل شوم، به من گفته شد كه داخل شو، پس داخل شده آن جناب را در نمازخانه منزلشان يافتم. پس نشستم تا حضرت‏ نمازشان را تمام كردند. پس شنيدم كه با پروردگارشان مناجات نموده و می‌گفتند: بار خدايا، اى كسى كه ما را اختصاص به كرامت داده و وعده شفاعت دادی... من و برادران و زائرين قبر پدرم حسين(ع) را بيامرز؛ آنان كه اموالشان را انفاق كرده و ابدانشان را به تعب انداخته‌اند، به جهت ميل و رغبت در احسان به ما و به اميد آنچه در نزد توست به خاطر صله و احسان به ما و به منظور ادخال سرور بر پيغمبرت(ص) و به جهت اجابت كردنشان فرمان ما را و به قصد وارد نمودن غيظ بر دشمنان ما... بار خدايا، دشمنان ما، به واسطه خروج بر ايشان، آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند؛ ولى اين حركت اعداء، ايشان را از تمايل به ما باز نداشت و اين ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفين ما؛ پس تو اين صورت‏هایى كه حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغيير داده مورد ترحّم خودت قرار بده و نيز صورت‏هایى را كه روى قبر اباعبدالله(ع) می‌گذارند و برمی‌دارند مشمول لطف و رحمتت قرار بده و همچنين به چشم‏هایى كه از باب ترحم بر ما اشك ريخته‏‌اند نظر عنايت فرما... خداوندا، من اين ابدان و اين ارواح را نزد تو امانت قرار دادم تا در روز عطش اكبر كه بر حوض كوثر وارد می‌شوند، آنها را سيراب نمایى. هنگامى كه امام از دعا فارغ شدند، عرض كردم: فدايت شوم، اين فقرات و مضامين ادعيه‏‌اى كه من از شما شنيدم، اگر شامل كسى شود كه خداوند عز و جلل ا نمی‌شناسد، گمانم اين است كه آتش دوزخ هرگز به آن فائق نيايد! به خدا سوگند آرزو دارم حضرت امام حسين(ع) را زيارت كرده ولى به حج نروم. امام(ع) به من فرمودند: چقدر تو به قبر آن جناب نزديك هستى، پس چه چيز تو را از زيارتش باز می‌دارد؟ سپس فرمودند: اى معاويه، زيارت آن حضرت را ترك مكن. عرض كردم: فدايت شوم، نمی‌دانستم كه امر چنين بوده و اجر و ثواب آن اين مقدار است. 🔺️حضرت فرمودند: اى معاويه، كسانى كه براى زائرين امام حسين(ع) در آسمان دعا می‌کنند، به مراتب بيشتر هستند از آنان كه در زمين براى ايشان دعا و ثنا می‌نمايند.» 📚کامل الزیارات، باب40، ح2 ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ .
🔖 ۱۵ 🔹دیدار آیت الله «قسمت اول» 🏷مرحوم آیت الله می گوید: «در زمان حکومت شریف علی، پدر شریف حسین، آخرین پادشاه حجاز که از سادات وفرزندان پیامبر بودند. اینجانب به مکّه مشرّف شدم ودر همه جا از طواف گرفته تا عرفات، منی ومشعر، دل در شور وعشق حضرت ولی عصر (ع) داشتم چرا که با الهام از روایات واستفاده از اخبار یقین داشتم که آن بزرگوار همه ساله در موسم حجّ تشریف دارند ومناسک را بجا می آورند. دست دعا وتضرّع به بارگاه خدا برداشتم واز او خواستم که مرا به فیض دیدار نائل آورد، امّا ایّام حجّ سپری شد وموفّق نشدم. 🔺در این اندیشه بودم که چه کنم؟ تصمیم گرفتم همانجا رحل اقامت افکنده واز خدا حجّت او را بطلبم؟ تا مراسم سال بعد ماندم امّا با همه تلاش وجستجو، سال بعد هم توفیق دیدار نیافتم باز هم ماندم وتا سال سوّم، چهارم، پنجم یا هفتم این توقّف ادامه یافت. در این مدّت طولانی با مرحوم شریف علی پادشاه حجاز آن روز طرح دوستی ریخته شد به صورتی که گاه وبیگاه بدون هیچ مانعی به اقامتگاه او می رفتم وبا او ملاقات می کردم. 🔆در آخرین سال توقّفم در مکّه بود که موسم حجّ فرا رسید ومن پس از انجام مناسک حجّ روزی پرده خانه کعبه را گرفتم وبسیار اشک ریختم وبه بارگاه خدا گله بردم که: «چرا در این مدّت طولانی به این سیّد عالم وخدمتگزار دین وملّت واز شیفتگان آن حضرت توفیق دیدار حاصل نیامده است؟» آری! پس از راز ونیاز بسیار از خانه خدا خارج وبه دامنه کوهی از کوههای مکّه بالا رفتم. هنگامی که به قلّه کوه رسیدم در آن سوی کوه دشت سرسبز وبسیار پرطراوت وخرّمی را دیدم که همانندش را در همه عمر ندیده بودم شگفت زده شدم، با خود گفتم: «در اطراف مکّه وبه بیان قرآن: در دشت فاقد کشت وزرع...، این همه طراوت وسرسبزی وچمن از کجا؟ چگونه من در این سالها اینجا را ندیده ام؟» به سوی دشت گام سپردم که در میان آن صحرای پر طراوت وخرّم، خیمه ای شاهانه دیدم. نزدیک شدم تا بنگرم جریان چیست که دیدم گروهی در میان خیمه نشسته اند وانسان وارسته و والایی برای آنان صحبت می کند. 🔺نزدیکتر شدم دیدم خیمه لبریز از جمعیّت است در گوشه ای گوش به سخنان آن بزرگوار سپردم دیدم می گوید: «از کرامت وبزرگواری مادرمان فاطمه (س) این است که فرزندان ودودمان پاک او، باایمان به حقّ از دنیا می روند ودر هنگامه سکرات مرگ ایمان واقعی وولایت به آنان تلقین شده وبا دین حقّ از دنیا می روند». 🔅با شنیدن این نکته عقیدتی، نگاهی به طراوت وزیبایی وخرّمی آن دشت سبزه زار نمودم وباز برگشتم تا به خیمه وچهره هایی که در درون آن نشسته بودند بنگرم که دیدم خیمه وکسانی که در درون آن بودند از نظرم ناپدید شدند. با عجله بار دیگر چشم به آن دشت سرسبز وپرطراوت دوختم که دیدم از آن هم خبری نیست وخود را در دامنه کوهها وبیابانهای گرم وسوزان حجاز یافتم.🏜 📚ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان علیه السلام،سید محمد طباطبایی .
🔖 ۱۵ 🔹دیدار آیت الله «قسمت دوم » 🔰با اندوهی جانکاه برخاستم واز کوه پایین آمدم، وارد شهر مکّه شدم واوضاع واحوال شهر را غیرعادّی یافتم. دیدم مردم شهر آهسته با هم گفتگو می کردند ونیروهای انتظامی شهر اندوهگین به نظر می رسیدند. پرسیدم: «چه خبر است؟ مگر اتّفاقی افتاده است؟!» گفتند: «مگر نمی دانی که شریف مکّه در حال احتضار است». 🔹با شتاب خود را به اقامتگاه شریف  رساندم، امّا دیدم کسی را راه نمی دهند. من به قصد دیدار او پیش رفتم وچون مرا می شناختند مانع ورود من نشدند. وارد اقامتگاه شدم واو را در حال سکرات مرگ دیدم، قضات وائمّه چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی وحنبلی در کنار بستر او نشسته بودند وفرزندش شریف حسین نیز در کنار پدر بود. من نیز نزدیک شریف نشستم وسر سخن را با برخی گشوده بودم که 🔆 ناگاه دیدم همان شخصیّت والایی که در میان آن خیمه ودر آن دشت سرسبز وخرّم برای آن گروه سخن می گفت، وارد شد وبالای سر شریف نشست وبه او فرمود: «شریف علی! قُل اشهد ان لا اله الاّ الله». زبان شریف که تا آن لحظه بسته بود به دستور او گشوده شد وگفت: «اشهد ان لا اله الاّ الله». ونیز فرمود: «شریف علی! قل اشهد انّ محمّداً (ص) رسول الله». واو نیز به دستور او آن جمله را تکرار کرد. ونیز فرمود: «قل اشهد انّ علیّاً ولی الله وخلیفة رسول الله». وشریف سوّمین جمله را نیز بازگفت. وهمینطور یک یک امامان نور را به شریف علی تلقین کرد واو نیز اطاعت نمود وباز گفت تا اینکه فرمود: «قل اشهد انّک حجّة بن الحسن حجّة الله» واو نیز باز گفت. ✨غرق تماشای این منظره شگرف بودم که آن شخصیّت والا برخاست وبیرون رفت وشریف علی نیز از دنیا رفت. من که از خود بیگانه شده بودم تازه به خود آمدم، با عجله به دنبال آن بزرگوار رفتم تا ببینم کیست، امّا به او نرسیدم. از دربان ها ونگهبانها ومأموران سراغ او را گرفتم که گفتند: «جناب! نه کسی اینجا وارد شده است ونه کسی از اینجا خارج شده است». 🔸به داخل کاخ بازگشتم، دیدم علمای چهار مذهب اهل سنّت در مورد سخنان آخرین شریف علی صحبت می کنند وبا اشاره به یکدیگر می گوید: «الرّجل یهجر!» (یعنی: او هذیان می گوید). امّا من به خوبی دریافتم که آن تلقین کننده، امام عصر (علیه السلام) بود ومن در آن روز خاطره انگیز دو بار به دیدار آن حضرت نائل آمده ام امّا او را نشناخته ام» 📚ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان علیه السلام،سید محمد طباطبایی .