eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ﴾ وَ ذِلَّةٌ، سَیِّدِی عَلَیْکَ مُعَوَّلِی وَمُعْتَمَدِی وَرَجائِی وَتَوَکُّلِی، وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِی، تُصِیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشاءُ وَتَهْدِی بِکَرامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ مَا نَقَّیْتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبِی، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَیٰ بَسْطِ لِسانِی، أَفَبِلِسانِی هٰذَا الْکالِّ أَشْکُرُکَ ؟ أَمْ بِغایَةِ جَُهْدِی فِی عَمَلِی أُرْضِیکَ؛ گریه می کنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالی که بار سنگینی را بر دوش می کشم، یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه می کنم، هنگامی که مردمان در کاری جز کار من اند، چه برای هرکسی از آنان در آن روز کاری است که او را بس است، چهره هایی در آن روز روشن و خندان و خوشحال اند و چهره هایی در آن روز بر آن ها غبار بدفرجامی نشسته و سیاهی و خواری آن ها را پوشانده؛ ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو، آویختنم بر رحمت توست، هرکه را خواهی به رحمتت رسانی و با کرامتت هرکه را دوست داری هدایت کنی، پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک نمودی و برای تو سپاس بر گشودن زبانم، آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم، یا با نهایت کوشش در کارم تو را خشنود نمایم؛ وَمَا قَدْرُ لِسانِی یَا رَبِّ فِی جَنْبِ شُکْرِکَ ؟ وَمَا قَدْرُ عَمَلِی فِی جَنْبِ نِعَمِکَ وَ إِحْسانِکَ؟ إِلٰهِی إِنَّ جُودَکَ بَسَطَ أَمَلِی، وَشُکْرَکَ قَبِلَ عَمَلِی، سَیِّدِی إِلَیْکَ رَغْبَتِی، وَ إِلَیْکَ رَهْبَتِی، وَ إِلَیْکَ تَأْمِیلِی، وَقَدْ ساقَنِی إِلَیْکَ أَمَلِی، وَعَلَیْکَ یَا واحِدِی عَکَفَتْ هِمَّتِی، وَفِیما عِنْدَکَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتِی، وَلَکَ خالِصُ رَجائِی وَخَوْفِی، وَبِکَ أَنَِسَتْ مَحَبَّتِی، وَ إِلَیْکَ أَلْقَیْتُ بِیَدِی، وَبِحَبْلِ طاعَتِکَ مَدَدْتُ رَهْبَتِی، یَا مَوْلایَ بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبِی، وَبِمُناجاتِکَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْفِ عَنِّی، فَیا مَوْلایَ وَیَا مُؤَمَّلِی وَیَا مُنْتَهیٰ سُؤْلِی فَرِّقْ بَیْنِی وَبَیْنَ ذَنْبِیَ الْمانِعِ لِی مِنْ لُزُومِ طاعَتِکَ، فَإِنَّما أَسْأَلُکَ لِقَدِیمِ الرَّجاءِ فِیکَ، وَعَظِیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ الَّذِی أَوْجَبْتَهُ عَلَیٰ نَفْسِکَ مِنَ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، فَالْأَمْرُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ وَالْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُکَ وَفِی قَبْضَتِکَ، وَکُلُّ شَیْءٍ خاضِعٌ لَکَ، تَبارَکْتَ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ؛ پروردگارا، ارزش زبانم در کنار شکرت چیست و قیمت کارم در برابر نعمت هایت و احسانت چه اندازه است؟! خدایا، جودت آرزویم را گسترد و سپاست عملم را پذیرفت، ای آقای من میلم به سوی توست و ترسم از جانب توست و آرزویم به پیشگاه توست، آرزویم مرا به سوی تو کشانده و همّتم بر درگاه تو ای خدای یگانه معتکف شده و رغبتم در آنچه نزد توست فزونی یافته، امید خالص و بیمم برای توست و محبّتم به تو انس گرفته و دستم را به جانب تو انداختم و ترسم را به سوی رشته ی طاعت تو کشیدم، ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواسته ام، میان من و گناهم جدایی انداز، گناهی که بازدارنده من از ملازمت طاعت توست، تنها از تو درخواست می کنم، به خاطر امید دیرینه به تو و بزرگی طمع از تو که از مهر و رحمت بر خود واجب کرده ای، پس فرمان توراست، یگانه ای و شریکی نداری و همه خلق جیره خوار تو و در دست قدرت تواند و هر چیز برای تو فروتن است، منزّهی تو ای پروردگار جهانیان؛ إِلٰهِی ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتِی، وَکَلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانِی، وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ إِیَّایَ لُبِّی، فَیا عَظِیمَ رَجائِی لَاتُخَیِّبْنِی إِذَا اشْتَدَّتْ فاقَتِی، وَلَا تَرُدَّنِی لِجَهْلِی، وَلَا تَمْنَعْنِی لِقِلَّةِ صَبْرِی، أَعْطِنِی لِفَقْرِی، وَارْحَمْنِی لِضَعْفِی، سَیِّدِی عَلَیْکَ مُعْتَمَدِی وَمُعَوَّلِی وَرَجائِی وَتَوَکُّلِی، وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِی، وَبِفِنائِکَ أَحُطُّ رَحْلِی، وَبِجُودِکَ أَقْصِدُ طَلِبَتِی، وَبِکَرَمِکَ أَیْ رَبِّ أَسْتَفْتِحُ دُعائِی، وَلَدَیْکَ أَرْجُو فاقَتِی، وَبِغِناکَ أَجْبُرُ عَیْلَتِی، وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِکَ قِیامِی، وَ إِلیٰ جُودِکَ وَکَرَمِکَ أَرْفَعُ بَصَرِی، وَ إِلیٰ مَعْرُوفِکَ أُدِیمُ نَظَرِی؛ خدایا به من رحم کن آنگاه که حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت ناگویا گردد و به هنگام بازپرسی ات هوش از سرم برود، ای بزرگ امیدم، زمانی که بیچارگی ام شدّت گیرد محرومم مکن و به خاطر نادانی ام از درگاهت مران و به علت کم تابی ام از رحمتت دریغ مفرما،
به جهت تهیدستی ام عطایم کن و به خاطر ناتوانی ام به من رحم کن، آقایم اعتماد و تکیه، امید و توکلم بر توست و آویختنم به رحمت توست و بارم را به آستان تو اندازم و خواسته ام را به جود و کرم تو جویم، پروردگارا دعایم را آغاز می کنم و رفع تنگدستی ام را به تو امید می بندم و به توانگری تو ناداری ام را جبران می کنم و ایستادنم زیر سایه عفو توست و به جانب جود و کرمت دیده ام را بلند می کنم و به سوی احسانت نگاهم را ادامه می دهم؛ فَلا تُحْرِقْنِی بِالنَّارِ وَأَنْتَ مَوْضِعُ أَمَلِی، وَلَا تُسْکِنِّی الْهاوِیَةَ فَإِنَّکَ قُرَّةُ عَیْنِی، یَا سَیِّدِی لَاتُکَذِّبْ ظَنِّی بِإِحْسانِکَ وَمَعْرُوفِکَ فَإِنَّکَ ثِقَتِی، وَلَا تَحْرِمْنِی ثَوابَکَ فَإِنَّکَ الْعارِفُ بِفَقْرِی . إِلٰهِی إِنْ کانَ قَدْ دَنا أَجَلِی وَلَمْ یُقَرِّبْنِی مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الاعْتِرافَ إِلَیْکَ بِذَنْبِی وَسائِلَ عِلَلِی . پس مرا به آتش مسوزان و حال آنکه تو جایگاه آرزوی منی و در دوزخ جایم مده که تو نور چشم منی، ای آقای من گمانم را به احسان و نیکی ات تکذیب مکن که تویی مورد اطمینانم و از پاداشت محرومم مگردان که تو عارف به تهیدستی منی، خدایا اگر مرگم فرا رسیده و کردارم مرا به تو نزدیک نکرده پس اعتراف به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهی ام قرار دادم. إِلٰهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلیٰ مِنْکَ بِالْعَفْوِ ؟ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ أَعْدَلُ مِنْکَ فِی الْحُکْمِ ؟ ارْحَمْ فِی هٰذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتِی، وَعِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتِی، وَفِی الْقَبْرِ وَحْدَتِی، وَفِی اللَّحْدِ وَحْشَتِی، وَ إِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَیْنَ یَدَیْکَ ذُلَّ مَوْقِفِی، وَاغْفِرْ لِی مَا خَفِیَ عَلَی الْآدَمِیِّینَ مِنْ عَمَلِی؛ خدایا، اگر گذشت کنی، پس سزاوارتر از وجود تو به گذشت کیست و اگر عذاب نمایی پس دادگرتر از تو در داوری کیست؟ در این دنیا به غربت و به گاه مرگ به سختی جان دادنم و در قبر به تنهایی ام و در لحد به هراسم رحم کن و زمانی که برای حساب در برابرت برانگیخته شدم به خواری جایگاهم رحمت آور و آنچه از کردارم بر انسان ها پوشیده مانده بیامرز؛ وَأَدِمْ لِی مَا بِهِ سَتَرْتَنِی، وَارْحَمْنِی صَرِیعاً عَلَی الْفِراشِ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی، وَتَفَضَّلْ عَلَیَّ مَمْدُوداً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یُقَلِّبُنِی صالِحُ جِیرَتِی، وَتَحَنَّنْ عَلَیَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْأَقْرِباءُ أَطْرافَ جِنازَتِی، وَجُدْ عَلَیَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحِیداً فِی حُفْرَتِی، وَارْحَمْ فِی ذَلِکَ الْبَیْتِ الْجَدِیدِ غُرْبَتِی حَتَّیٰ لَاأَسْتَأْنِسَ بِغَیْرِکَ، یَا سَیِّدِی إِنْ وَکَلْتَنِی إِلیٰ نَفْسِی هَلَکْتُ؛ و آنچه را که مرا به آن پوشاندی تداوم بخش و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دست های دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم فرما و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غسّال خانه به صورت درازا افتاده ام و همسایگان شایسته مرا به این سو و آن سو برمی گردانند بر من تفضّل کن و در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشه های جنازه ام را به دوش برداشته اند و در حالت حمل شدنم که تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شده ام بر من جود نما و در این خانه جدید بر غربتم رحم کن تا به غیر تو انس نگیرم ای آقای من، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شده ام؛ سَیِّدِی فَبِمَنْ أَسْتَغِیثُ إِنْ لَمْ تُقِلْنِی عَثْرَتِی؟ فَإِلیٰ مَنْ أَفْزَعُ إِنْ فَقَدْتُ عِنایَتَکَ فِی ضَجْعَتِی؟ وَ إِلیٰ مَنْ أَلْتَجِئُ إِنْ لَمْ تُنَفِّسْ کُرْبَتِی؟ سَیِّدِی مَنْ لِی؟ وَمَنْ یَرْحَمُنِی إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی ؟ وَفَضْلَ مَنْ أُؤَمِّلُ إِنْ عَدِمْتُ فَضْلَکَ یَوْمَ فاقَتِی؟ وَ إِلیٰ مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنُوبِ إِذَا انْقَضیٰ أَجَلِی ؟ سَیِّدِی لَاتُعَذِّبْنِی وَأَنَا أَرْجُوکَ. ای آقای من، اگر لغزشم را نادیده نگیری از چه کسی فریادرسی خواهم و به چه کسی پناه ببرم اگر عنایتت را در آرامگاهم نداشته باشم و به چه کسی التجا برم اگر غم و اندوهم را برطرف نکنی؟ ای آقای من، که را دارم و چه کسی بر من رحم می کند، اگر تو به من رحم نکنی و احسان که را آرزو کنم، اگر احسان تو را روز بیچارگی ام نداشته باشم و گریز از گناهان به سوی کیست، وقتی که عمرم سرآید؟ ای آقای من، مرا عذاب مکن که امید به تو دارم، إِلٰهِی حَقِّقْ رَجائِی، وَآمِنْ خَوْفِی، فَإِنَّ کَثْرَةَ ذُنُوبِی لَاأَرْجُو فِیها إِلّا عَفْوَکَ، سَیِّدِی أَنَا أَسْأَلُکَ مَا لَاأَسْتَحِقُّ، وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْویٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لِی وَأَلْبِسْنِی مِنْ نَظَرِکَ ثَوْباً یُغَطِّی عَلَیَّ التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لِی وَلَا أُطالَبُ بِها، إِنَّکَ ذُو مَنٍّ قَدِیمٍ، وَصَفْحٍ عَظِیمٍ، وَتَجاوُزٍ کَرِیمٍ؛
خدایا امیدم را تحقق بخش و ترسم را ایمنی ده، زیرا من در عین فراوانی گناهانم امیدی جز به گذشت تو ندارم؛ ای آقای من، چیزی را از تو درخواست دارم که شایسته آن نیستم و تو اهل تقوا و آمرزشی، پس مرا بیامرز و جامه ای از لطفت بر من بپوشان که گناهانم را بر من بپوشاند و آن ها را بیامرز و نسبت به آن ها بازخواست نشوم که تو دارای کرَم دیرینه و چشم پوشی بزرگ و گذشت کریمانه ای؛ إِلٰهِی أَنْتَ الَّذِی تُفِیضُ سَیْبَکَ عَلَیٰ مَنْ لَا یَسْأَلُکَ وَعَلَی الْجاحِدِینَ بِرُبُوْبِیَّتِکَ، فَکَیْفَ سَیِّدِی بِمَنْ سَأَلَکَ وَأَیْقَنَ أَنَّ الْخَلْقَ لَکَ، وَالْأَمْرَ إِلَیْکَ ؟ تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ، سَیِّدِی عَبْدُکَ بِبابِکَ أَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَیْنَ یَدَیْکَ یَقْرَعُ بابَ إِحْسانِکَ بِدُعائِهِ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ عَنِّی، وَاقْبَلْ مِنِّی مَا أَقُولُ، فَقَدْ دَعَوْتُ بِهٰذَا الدُّعاءِ وَأَنَا أَرْجُو أَنْ لَاتَرُدَّنِی مَعْرِفَةً مِنِّی بِرَأْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ . إِلٰهِی أَنْتَ الَّذِی لَا یُحْفِیکَ سائِلٌ، وَلَا یَنْقُصُکَ نائِلٌ ، أَنْتَ کَما تَقُولُ وَفَوْقَ مَا نَقُولُ؛ خدایا، تویی که عطایت را پی درپی فرو ریزی، بر کسی که از تو درخواست نمی کند و بر آنان که منکر پروردگاری ات هستند، چه رسد آقای من بر کسی که از تو خواهش کرده و یقین نموده که آفرینش از تو و فرمان تنها به دست توست، منزّه و والایی ای پروردگار جهانیان، ای آقای من، بنده ات به درگاه توست، تنگدستی او را پیش رویت قرار داده، با دعایش در خانه ی احسانت را می کوبد، پس روی کریمانه ات را از من برمگردان و آنچه می گویم از من بپذیر، من تو را به این دعا خواندم، امید دارم که به خاطر معرفتم به رأفت و مهرت مرا باز نگردانی. خدایا تویی آن که پرسنده ای ناتوانت نکند و عطاگیری از تو نکاهد، تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنچه ما می گوییم؛ اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْراً جَمِیلاً، وَفَرَجاً قَرِیباً، وَقَوْلاً صادِقاً، وَأَجْراً عَظِیماً، أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، أَسْأَلُکَ اللّٰهُمَّ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ، یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَأَجْوَدَ مَنْ أَعْطیٰ، أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی نَفْسِی وَأَهْلِی وَوالِدَیَّ وَوَُلْدِی وَأَهْلِ حُزانَتِی وَإِخْوانِی فِیکَ، وَ أَرْغِدْ عَیْشِی، وَأَظْهِرْ مُرُوَّتِی، وَأَصْلِحْ جَمِیعَ أَحْوالِی، وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمْرَهُ، وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ، وَأَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ، وَرَضِیتَ عَنْهُ، وَأَحْیَیْتَهُ حَیاةً طَیِّبَةً فِی أَدْوَمِ السُّرُورِ، وَأَسْبَغِ الْکَرامَةِ، وَأَتَمِّ الْعَیْشِ إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشاءُ وَلَا یَفْعَلُ مَا یَشاءُ غَیْرُکَ؛ خدایا، از تو صبری زیبنده و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست می کنم؛ پروردگارا از خیر تمامش را از تو می خواهم، آنچه را از آن دانسته ام و آنچه را ندانسته ام، خدایا از تو می خواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایسته ات از تو خواستند، ای بهترین کسی که از او خواسته می شود و سخی ترین کسی که عطا فرمود، خواسته ام را در حق خودم و خانواده ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینی ام به من عطا کن، زندگی ام را گوارا گردان، مرّوتم را آشکار ساز و همه احوالم را اصلاح کن و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی و کردارش را نیکو ساختی و نعمتت را بر او تمام کردی و از او خشنود شدی و او را به زندگانی پاکیزه زنده داشتی، در بادوام ترین خوشی ها و کامل ترین کرامت ها و کامل ترین زندگی ها، همانا تو هرچه را بخواهی انجام می دهی و جز تو هرچه را بخواهد توان انجام آن را ندارد؛ اللّٰهُمَّ خُصَّنِی مِنْکَ بِخاصَّةِ ذِکْرِکَ، وَلَا تَجْعَلْ شَیْئاً مِمَّا أَتَقَرَّبُ بِهِ فِی آناءِ اللَّیْلِ وَأَطْرافِ النَّهارِ رِیاءً وَلَا سُمْعَةً وَلَا أَشَراً وَلَا بَطَراً ، وَاجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الْخاشِعِینَ . خدایا، از جانب خود مرا به ذکر خاصت اختصاص ده و چیزی از آنچه به وسیله آن به تو تقرّب می جویم را در همه اوقات شب و روز وسیله ریا و شهرت خواهی و هوسرانی و طغیانگری قرار مده و مرا از خاشعان درگاهت بگردان، اللّٰهُمَّ أَعْطِنِی السَّعَةَ فِی الرِّزْقِ، وَالْأَمْنَ فِی الْوَطَنِ، وَقُرَّةَ الْعَیْنِ فِی الْأَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ، وَالْمَُقامَ فِی نِعَمِکَ عِنْدِی، وَالصِّحَّةَ فِی الْجِسْمِ، وَالْقُوَّةَ فِی الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةَ فِی الدِّینِ، وَاسْتَعْمِلْنِی بِطاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنِی،
وَاجْعَلْنِی مِنْ أَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ نَصِیباً فِی کُلِّ خَیْرٍ أَنْزَلْتَهُ وَتُنْزِلُهُ فِی شَهْرِ رَمَضانَ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَنْتَ مُنْزِلُهُ فِی کُلِّ سَنَةٍ مِنْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَعافِیَةٍ تُلْبِسُها، وَبَلِیَّةٍ تَدْفَعُها، وَحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَیِّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنْها؛ خدایا از تو می خواهم که به من عطا کنی:گشایش در روزی، امنیت در وطن، نور چشم در خانواده و مال و اولاد و پایداری در نعمت هایی که نزد من است و تندرستی در جسم و توانمندی در بدن و سلامت در دین و مرا به طاعتت و طاعت رسولت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، به کار گمار، همیشه و تا هنگامی که عمرم داده ای و مرا از پر نصیب ترین بندگانت در نزد خود قرار ده، پر نصیب تر در هر خیری که فرو فرستادی و در ماه رمضان در شب قدر نازل می کنی و نازل کننده آنی در هر سال، از رحمتی که می گستری و عافیتی که می پوشانی و بلایی که دفع می کنی و خوبی هایی که می پذیری و بدی هایی که از آن درمی گذری؛ وَارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فِی عامِنا هٰذَا وَفِی کُلِّ عامٍ، وَارْزُقْنِی رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ، وَاصْرِفْ عَنِّی یَا سَیِّدِی الْأَسْواءَ وَاقْضِ عَنِّی الدَّیْنَ وَالظُّلاماتِ حَتَّیٰ لا أَتَأَذَّیٰ بِشَیْءٍ مِنْهُ، وَخُذْ عَنِّی بِأَسْماعِ وَأَبْصارِ أَعْدائِی وَحُسَّادِی وَالْباغِینَ عَلَیَّ، وَانْصُرْنِی عَلَیْهِمْ، وَأَقِرَّ عَیْنِی وَحَقِّقْ ظَنِّی وَفَرِّحْ قَلْبِی؛ و در این سال و هر سال زیارت خانه ات را نصیبم فرما و از فضل گسترده ات روزی فراخ ارزانی من کن و بدی ها را ای آقای من از من برگردان و بدهی مرا بپرداز و جبران ستم هایی که بر عهده من است را ادا فرما تا به خاطر چیزی از آن ها آزار نبینیم و گوش ها و دیدگان دشمنان و حسودان و متجاوزان بر من را از من برگیر و مرا بر آنان پیروز کن و چشمم را روشن فرما و دلم را شادی بخش؛ وَاجْعَلْ لِی مِنْ هَمِّی وَکَرْبِی فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَاجْعَلْ مَنْ أَرادَنِی بِسُوءٍ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ تَحْتَ قَدَمَیَّ، وَاکْفِنِی شَرَّ الشَّیْطانِ، وَشَرَّ السُّلْطانِ، وَسَیِّئاتِ عَمَلِی، وَطَهِّرْنِی مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّها، وَأَجِرْنِی مِنَ النَّارِ بِعَفْوِکَ، وَأَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ زَوِّجْنِی مِنَ الْحُورِ الْعِینِ بِفَضْلِکَ، وَأَلْحِقْنِی بِأَوْلِیائِکَ الصَّالِحِینَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْأَبْرارِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیارِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ وَعَلَیٰ أَجْسادِهِمْ وَأَرْواحِهِمْ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ؛ و برایم از اندوه و غم گشایش و بیرون رو قرار ده و هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من به بدی قصد کرده، زیر گامم قرار ده و مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدی های کردارم کفایت کن و از همه گناهان پاکم فرما و به گذشتت از آتش امانم ده و به رحمتت به بهشت واردم کن و به احسانت از حورالعین به همسری ام درآور و مرا به دوستان شایسته ات محمّد و خاندانش آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن، درود بر آنان و بر تن ها و جان هایشان و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان؛ إِلٰهِی وَسَیِّدِی وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ طالَبْتَنِی بِذُنُوبِی لَأُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ، وَلَئِنْ طالَبْتَنِی بِلُؤْمِی لَأُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ، وَلَئِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّی لَکَ . خدایا؛ ای آقای من، به عزّت و جلالت سوگند، اگر مرا به گناهانم پی جویی کنی، من تو را به عفوت پی می جویم و اگر مرا به پستی ام تعقیب نمایی، من تو را به کرمت می خواهم و اگر به دوزخم دراندازی اهل دوزخ را به محبتم به تو آگاه می سازم. إِلٰهِی وَسَیِّدِی إِنْ کُنْتَ لَاتَغْفِرُ إِلّا لِأَوْلِیائِکَ وَأَهْلِ طاعَتِکَ فَإِلیٰ مَنْ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ ؟ وَإِنْ کُنْتَ لَاتُکْرِمُ إِلّا أَهْلَ الْوَفاءِ بِکَ فَبِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْمُسِیئُونَ؟ إِلٰهِی إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ فَفِی ذٰلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ فَفِی ذٰلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ، وَأَنَا وَاللّٰهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیِّکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ؛ خدایم و آقایم، اگر جز اولیا و اهل طاعتت را نیامرزی، پس گنه کاران به چه کسی پناه برند و اگر جز اهل وفا را اکرام ننمایی، پس بدکاران از چه کسی فریادرسی خواهند؟ خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی این موجب خرسندی دشمن توست و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبر توست و من به خدا سوگند این را می دانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوب تر است؛
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی حُبّاً لَکَ، وَخَشْیَةً مِنْکَ، وَتَصْدِیقاً بِکِتابِکَ، وَإِیماناً بِکَ، وَفَرَقاً مِنْکَ، وَشَوْقاً إِلَیْکَ، یَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ حَبِّبْ إِلَیَّ لِقاءَکَ، وَأَحْبِبْ لِقائِی، وَاجْعَلْ لِی فِی لِقائِکَ الرَّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ . خدایا؛ از تو درخواست می کنم که دلم را از محبت و خشیتت و باور به کتابت و ایمان به وجودت و هراس از حضرتت و اشتیاق به ذاتت پر کنی، ای دارای بزرگی و بزرگواری، دیدارت را محبوب من کن و تو نیز مرا محبوب خود بدار و در لقایت برای من آرامش و گشایش و کرامت قرار ده. اللّٰهُمَّ أَلْحِقْنِی بِصالِحِ مَنْ مَضیٰ، وَاجْعَلْنِی مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِیَ وَخُذْ بِی سَبِیلَ الصَّالِحِینَ، وَأَعِنِّی عَلَیٰ نَفْسِی بِما تُعِینُ بِهِ الصَّالِحِینَ عَلَیٰ أَنْفُسِهِمْ، وَاخْتِمْ عَمَلِی بِأَحْسَنِهِ، وَاجْعَلْ ثَوابِی مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَأَعِنِّی عَلَیٰ صالِحِ مَا أَعْطَیْتَنِی، وَثَبِّتْنِی یَا رَبِّ وَلَا تَرُدَّنِی فِی سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِی مِنْهُ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ؛ خدایا مرا به شایستگان از بندگان گذشته ات ملحق ساز و از شایستگان از آنان که در آینده اند قرار ده و مرا بر راه شایستگان نگاهدار و بر مخالفت با خواسته های نفسم یاری ده، آن گونه که شایستگان را بر مخالفت با خواسته های نفسانی یاری می دهی و کردارم را به نیکوترین وجه ختم کن و پاداشم را در کارها به برکت رحمتت بهشت قرار ده و بر شایستگی آنچه عطا کردی یاری ام نما و ثابت قدمم کن، پروردگارا و در ورطه بدی هایی که از آن ها نجاتم دادی باز مگردان، ای پروردگار جهانیان؛ اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیماناً لَاأَجَلَ لَهُ دُونَ لِقائِکَ، أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی عَلَیْهِ، وَتَوَفَّنِی إِذا تَوَفَّیْتَنِی عَلَیْهِ، وَابْعَثْنِی إِذا بَعَثْتَنِی عَلَیْهِ، وَأَبْرِئْ قَلْبِی مِنَ الرِّیاءِ وَالشَّکِّ وَالسُّمْعَةِ فِی دِینِکَ حَتَّیٰ یَکُونَ عَمَلِی خالِصاً لَکَ . خدایا؛ ایمانی از تو درخواست می کنم که پایانی جز دیدار تو نداشته باشد، بر آن ایمان پایدارم بدار تا زنده ام می داری و بر آن بمیران زمانی که مرا می میرانی و بر آن برانگیز، هنگامی که مرا برمی انگیزی و دلم را از ریا و شک و شهرت خواهی در دینت پاک فرما تا عملم برای تو خالص باشد. اللّٰهُمَّ أَعْطِنِی بَصِیرَةً فِی دِینِکَ، وَفَهْماً فِی حُکْمِکَ، وَفِقْهاً فِی عِلْمِکَ، وَکِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَوَرَعاً یَحْجُزُنِی عَنْ مَعاصِیکَ، وَبَیِّضْ وَجْهِی بِنُورِکَ، وَاجْعَلْ رَغْبَتِی فِیما عِنْدَکَ، وَتَوَفَّنِی فِی سَبِیلِکَ وَعَلَیٰ مِلَّةِ رَسُو لِکَ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ؛ خدایا از تو می خواهم که به من عطا کنی:بصیرت در دینت و فهم در فرمانت، و آگاهی در علمت و دو نصیب از رحمتت و پرهیزی که مرا از نافرمانی هایت بازدارد و رخسارم را به فروغ نورت سپید کن و رغبتم را در آنچه نزد توست قرار ده و در راه خود و بر آئین پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران؛ اللّٰهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْغَفْلَةِ وَالْقَسْوَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ وَکُلِّ بَلِیَّةٍ وَالْفَواحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَمَا بَطَنَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَاتَقْنَعُ، وَ بَطْنٍ لَایَشْبَعُ، وَقَلْبٍ لَایَخْشَعُ، وَدُعاءٍ لَایُسْمَعُ، وَعَمَلٍ لَایَنْفَعُ، وَأَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ عَلَیٰ نَفْسِی وَدِینِی وَمالِی وَعَلَیٰ جَمِیعِ مَا رَزَقْتَنِی مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ، إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ خدایا؛ به تو پناه می آورم از کسالت و سرافکندگی و اندوه و ترس و بخل و بی خبری و سنگدلی و ناداری و تهیدستی و بیچارگی و همه بلاها و زشتی های آشکار و پنهان و به تو پناه می آورم از نفسی که قانع نمی شود و از شکمی که سیر نمی گردد و از قلبی که فروتنی نمی کند و دعایی که به اجابت نمی رسد و کرداری که سود نمی بخشد، پروردگارا برای حفظ جان و دین و مال و آنچه نصیب من فرموده ای، از شیطان رانده شده به تو پناه می آورم، همانا تو شنوا و دانایی؛ اللّٰهُمَّ إِنَّهُ لَایُجِیرُنِی مِنْکَ أَحَدٌ، وَلَا أَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً، فَلا تَجْعَلْ نَفْسِی فِی شَیْءٍ مِنْ عَذابِکَ، وَلَا تَرُدَّنِی بِهَلَکَةٍ، وَلَا تَرُدَّنِی بِعَذابٍ أَلِیمٍ . اللّٰهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی، وَأَعْلِ ذِکْرِی، وَارْفَعْ دَرَجَتِی، وَحُطَّ وِزْرِی، وَلَا تَذْکُرْنِی بِخَطِیئَتِی، وَاجْعَلْ ثَوابَ مَجْلِسِی، وَثَوابَ مَنْطِقِی، وَثَوابَ دُعائِی رِضاکَ وَالْجَنَّةَ، وَ أَعْطِنِی یَا رَبِّ جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ إِنِّی إِلَیْکَ راغِبٌ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ؛
خدایا؛ به یقین جز تو احدی مرا پناه نمی دهد و به جز تو پناهگاهی نمی یابم، پس هستی ام را در دامن عذابت قرار نده و به هلاکت و شکنجه دردناک بازمگردان. خدایا از من بپذیر و نامم را پرآوازه کن و درجه ام را بالا ببر و بار گناهم را بریز و مرا به اشتباهم یاد مکن و پاداش به عبادت نشستن و گفتار و دعایم را خشنودی و بهشتت قرار ده، پروردگارا، همه آنچه را از تو خواستم به من عطا فرما و از احسانت بر من بیفزا، من مشتاق توأم، ای پروردگار جهانیان؛ اللّٰهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ فِی کِتابِکَ أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا أَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلیٰ بِذٰلِکَ مِنَّا، وَأَمَرْتَنا أَنْ لَانَرُدَّ سائِلاً عَنْ أَبْوابِنا وَقَدْ جِئْتُکَ سائِلاً فَلَاٰ تَرُدَّنِی إِلّا بِقَضاءِ حاجَتِی، وَأَمَرْتَنا بِالْإِحْسانِ إِلیٰ مَا مَلَکَتْ أَیْمانُنا وَنَحْنُ أَرِقَّاؤُکَ فَأَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النَّارِ، یَا مَفْزَعِی عِنْدَ کُرْبَتِی، وَیَا غَوْثِی عِنْدَ شِدَّتِی، إِلَیْکَ فَزِعْتُ، وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ، لَاأَلُوذُ بِسِواکَ، وَلَا أَطْلُبُ الْفَرَجَ إِلّا مِنْکَ، فَأَغِثْنِی وَفَرِّجْ عَنِّی یَا مَنْ یَفُکُّ الْأَسِیرَ وَیَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ، اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَاعْفُ عَنِّی الْکَثِیرَ، إِنَّکَ أَنْتَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ . خدایا؛ تو خود در قرآن فرمودی که از کسی که به ما ستم روا داشته گذشت کنیم و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر که حضرتت به گذشت از ما، شایسته تر از ماست و هم فرمان دادی که فقیری را دست خالی از در خانه هایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان و نیز به نیکی درباره بردگانمان امر فرمودی و هم اینک ما بردگان توییم، پس ما را از آتش دوزخ برهان، ای پناهگاهم به وقت غم و اندوه، ای فریادرس به هنگام سختی، به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمی آورم و جز از تو درخواست گشایش نمی کنم، پس به فریادم رس و گشایشی در کارم قرار ده، ای که اسیر را آزاد می کنی و از گناه فراوان می گذری، از من عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیارم درگذر، همانا تو مهربان و آمرزنده ای. اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِی، وَیَقِیناً صادِقاً حَتَّیٰ أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلّا مَا کَتَبْتَ لِی، وَرَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِی، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. خدایا ایمانی از تو می خواهم که دلم با آن همراه شود و باور صادقانه ای که بدانم هرگز چیزی به من نمی رسد، مگر آنچه تو برایم ثبت کردی و مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خشنود بدار، ای مهربان ترین مهربانان. .
امشب شب سقایی یعسوب دین است پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر او صورت انسانی الله باشد او کاشف الکرب رسول الله باشد او جلوه ربانی شب های قدر است او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است او را تمام عرشیان تکریم کردند خیل ملائک بر علی تعظیم کردند امشب جنون آبها هم بی مثال است می نوشی از دست علی تنها حلال است پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر  سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر روی سخن با آن امیر عالمین است تنها خجالت بهر سقای حسین است در علقمه عباس عمود آهنین خورد در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد 👇
. شب هفدهم ماه مبارک رمضان شب سقایت امیرالمؤمنین(ع) چه شبی است؟ 🔹شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان، در فضیلت شب هفدهم ماه مبارک رمضان می‌نویسد: این ‌شب، شب بسیار مبارکی است، در آن شب سپاه رسول خدا (ص) با کافران قریش در منطقه بدر روبرو شدند و فردای آن رخ داد و خداوند، سپاه آن حضرت را بر مشرکین پیروز کرد و آن پیروزی از بزرگ‌ترین فتوحات اسلام بود؛ به همین خاطر علما فرموده‌اند: صدقه در چنین روزی [روز هفدهم]، همراه شکرگزاری به درگاه حق، بسیار مستحب است و همچنین در شبش غسل و عبادت فضیلت بسیار دارد. 🔅نویسنده گوید: روایات بسیار وارد شده که رسول خدا (ص) در شب بدر به یارانش فرمود: امشب کیست که برود برای ما از چاه آب بیاورد؟ یاران سکوت کرده و هیچ یک اقدام به این کار نکرد! امیرالمؤمنین (ع) برای پی‌گیری آب، مشکی برداشت و بیرون رفت؛ آن شب، شبی سرد بود و باد تندی می‌وزید و تاریکی همه‌جا را فرا گرفته بود. به چاه آب رسید، چاهی بود بسیار عمیق و تاریک و حضرت دَلوی نیافت تا از چاه آب بردارد به ناچار وارد چاه شد و مشک را پُر کرده بیرون آمد و به جانب اردوی اسلام حرکت کرد. ناگاه باد سختی وزید که آن حضرت ne از سختی آن نشست تا برطرف شد، سپس برخاست و به حرکتش ادامه داد که ناگهان باد سخت دیگری مانند باد اول وزیدن گرفت، آن حضرت (ع) دوباره نشست تا آن باد هم آرام گرفت، چون برخاست و به سوی سپاه اسلام حرکت کرد، باز بادی به همان صورت وزید، آن حضرت (ع) نشست و پس از فرو نشستن باد، خود را به پیامبر (ص) رساند، پیامبر (ص) فرمود: یا ابا الحسن! چرا دیر آمدی؟ امیرالمؤمنین (ع) عرض کرد: سه مرتبه بادی وزیدن گرفت که بسیار سخت بود و مرا تکان داد و دیر آمدنم به خاطر معطل‌شدن برای فرونشستن بادها بود. پیامبر (ص) فرمود: یا علی! آیا دانستی آن‌ها چه بودند؟ امیرالمؤمنین (ع) به پیامبر (ص) عرضه داشت: ندانستم؛ پیامبر (ص) فرمود: بار نخست جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار دوم میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار سوم اسرافیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و آنان برای یاری دادن به ما نازل شدند. 🔅فقیر گوید: قول آن کسی که گفته در یک شب برای امیرالمؤمنین (ع) سه هزار و سه محسنات و فضیلت بوده، اشاره به همین شب است و سید حِمیری در مدح آن حضرت (ع) در قصیده خود به این معنا اشاره کرده: أُقْسِمُ بِاللَّهِ وَ آلائِهِ وَ الْمَرْءُ عَمَّا قَالَ مَسْئُولٌ به خدا و نعمت‌هایش سوگند می‌خورم و شخص در برابر آنچه گفت مسئول است إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَی الْتُّقَی وَ الْبِرِّ مَجْبُولٌ بدرستی که علی بن ابیطالب وجودش بر تقوا و نیکی سرشته شده است کانَ إِذَا الْحَرْبُ مَرَتْهَا الْقَنَا وَ أَحْجَمَتْ عَنْهَا الْبَهَالِیلُ چنین بود، وقتی برق نیزه‌ها تنور جنگ را می‌افروخت و پهلوانان از عرصه فرار می‌کردند یمْشِی إِلَی الْقِرْنِ وَ فِی کفِّهِ أَبْیضُ مَاضِی الْحَدِّ مَصْقُولٌ به سوی حریف می‌شتافت و در دستش بود شمشیر بُرّان تیز صیقلی شده مَشْی الْعَفَرْنَا بَینَ أَشْبَالِهِ أَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغِیلُ مانند راه رفتن شیر غران در میان بچه‌هایش که آن‌ها را از بیشه برای شکار به میدان آورده ذَاک الَّذِی سَلَّمَ فِی لَیلَةٍ عَلَیهِ مِیکالٌ وَ جِبْرِیلٌ علی همان است که در شبی بر او میکاییل و جبرییل سلام کرد مِیکالُ فِی أَلْفٍ وَ جِبْرِیلُ فِی أَلْفٍ وَ یتْلُوهُمْ سَرَافِیلُ میکاییل همراه هزار فرشته و جبرییل با هزار فرشته و به دنبالشان اسرافیل لَیلَةَ بَدْرٍ مَدَدا أُنْزِلُوا کأَنَّهُمْ طَیرٌ أَبَابِیلُ در شب بدر برای یاری رساندن نازل شدند گویا آنان مرغان ابابیل بودند. 📚 مفاتیح‌الجنان .
. مرا به ابر به باران به آفتاب ببخش مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش دلم زبانه ی آتش ، دلم خرابه ی شام مرا بخاطر این خانه ی خراب ببخش تمام عمر حواست به حال و روزم بود تمام عمر خودم را زدم به خواب ببخش ببین خرابی من از حساب بیرون است مرا بگیر درآغوش و بی حساب ببخش اگر شکسته پر و روسیاه آمده ام مرا به نور حسین بن آفتاب ببخش حسین گفتم و گفتی حسین عشق من است مرا به عشق عزیز ابوتراب ببخش همیشه جانب او گفتم السلامُ علیک مرا به لطف فراوان آن جناب ببخش *امشب چی آوردی؟ یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطفل الصغیر* شنیده ام که تو با کودکان رفیق تری مرا به گریه ی شش ماهه ی رباب ببخش الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را میبینی، از دور، تو نخلا، عموتو یا نه؟ ببینم، عمه، پوشونده، گلوتو یا نه؟ بریم شاید بگیریم جواب شاید بریم شاید برسیم به آب شاید بریم شاید تو بری به خواب شاید الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را چگونه خویش را نزدیک کردی بر گلوی او گمانم دور دیدی چشم خونین عمویش را درست آن دم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را 👇
. علیه السلام 🔹 پس از ضربت خوردن .... 📌لوط بن يحيى، نقل کرده: چون امام عليه السلام ضربت را حس كرد، نناليد، صبر كرد و به‏ حساب خدا و اجر او گذاشت و به رو افتاد، و در حالى كه كسى نزد او نبود، می‏گفت: ▪️«بِسم اللّه وباللّهِ وَعلى ملّةِ رسولِ اللّه!». ▪️سپس فرياد كشيد: «ابن ملجم، مرا كُشت. به خداى كعبه، اين ملعونِ يهودى‏ زاده مرا كُشت. اى مردم! ابن ملجم از دستتان نگريزد ...». 🔺چون مردم صداى ضجّه را شنيدند، هر كه در مسجد بود، به سمت او دويد. همه میچرخيدند و از شدّت و وحشت فاجعه، نمی‏دانستند كجا می‏روند. 🔸دور على عليه السلام را گرفتند، در حالى كه سرش را با پارچه می‏بست و خون بر صورت و محاسنش جارى بود و محاسنش به خونش رنگين شده بود و می‏فرمود: ✳️«اين، همان است كه خدا و پيامبرش وعده داده بودند، و خدا و رسولْ راست گفتند ...». 🔹مردم وارد مسجد جامع كوفه شدند. امام حسن عليه السلام را ديدند كه سر پدرش بر دامن اوست، خون‏ها را شسته و جاى ضربت را بسته؛ ولى همچنان از آن خون بيرون می‏زند و رنگ چهره‏اش هرچه بيشتر سفيد متمايل به زرد می‏شود، با گوشه چشم به آسمان می‏نگرد و زبانش به تسبيح خدا و توحيد او گوياست و میگويد: ▪️«از تو می‏خواهم، اى خداى بلند مرتبه برتر!».امام حسن عليه السلام سر او را بر دامن گرفت. ديد كه از هوش رفته است. در آن لحظه به شدّت گريست و شروع كرد به بوسيدن چهره و بين دو چشم و جايگاه سجده پدرش. قطراتى از اشك ديدگانش بر صورت اميرمؤمنان چكيد. ديدگان را گشود و او را گريان ديد. 🔸فرمود: «پسرم! اين گريه چيست؟ پسرم! از اين روز به بعد، بر پدرت نگران نباش. اينك اين جدّت محمّد مصطفى است و اينها خديجه و فاطمه و حوريان بهشتی ‏اند كه همه حلقه زده و منتظر قدوم پدرت هستند. 🔹 راحت و آسوده باش و چشمت روشن باد! دست از گريه بدار كه صداى ناله فرشتگان به آسمان بلند است. فرزندم! بر پدرت بیتابى می‏كنى، در حالى كه فردا پس از من مسموم و مظلوم، كشته خواهى شد و برادرت همين‏گونه با شمشير كشته خواهد شد و به جدّ و پدر و مادرتان مى‏ پيونديد؟». ------------------------------------------------- 📚متن عربی: 🔸بحار الأنوار عن لوط بن يحيى عن أشياخه: فَلَمّا أحَسَّ الإِمامُ بِالضرَّبِ لَم يَتَأَوَّه وصَبَرَ وَاحتَسَبَ، ووَقَعَ عَلى وَجهِهِ ولَيسَ عِندَهُ أحَدٌ قائِلًا: بِسمِ اللّهِ وبِاللّهِ وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، ثُمَّ صاحَ وقالَ: قَتَلَنِي ابنُ مُلجَمٍ قَتَلَنِي اللَّعينُ ابنُ اليَهودِيَّةِ ورَبِّ الكَعبَةِ، أيُّهَا النّاسُ لا يَفوتَنَّكُمُ ابنُ مُلجَمٍ .... فَلَمّا سَمِعَ النّاسُ الضَّجَّةَ ثارَ إلَيهِ كُلُّ مَن كانَ فِي المَسجِدِ، وصاروا يَدورونَ ولا يَدرونَ أينَ يَذهَبونَ مِن شِدَّةِ الصَّدمَةِ وَالدِّهشَةِ، ثُمَّ أحاطوا بِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام وهُوَ يَشُدَّ رَأسَهُ بِمِئزَرِهِ، وَالدَّمُ يَجري عَلى وَجهِهِ ولِحيَتِهِ، وقَد خُضِبَت بِدِمائِهِ وهُوَ يَقولُ: هذا ما وَعَدَ اللّهُ ورَسولُهُ وصَدَقَ اللّهُ ورَسولُهُ .... فَدَخَلَ النّاسُ الجامِعَ فَوَجَدُوا الحَسَنَ ورَأسَ أبيهِ في حِجرِهِ، وقَد غَسَلَ الدَّمَ عَنهُ وشَدَّ الضَّربَةَ وهِيَ بَعدَها تَشخَبُ دَماً، ووَجهُهُ قَد زادَ بَياضاً بِصُفرَةٍ، وهُوَ يَرمُقُ السَّماءَ بِطَرفِهِ ولِسانِهِ يُسَبِّحُ اللّهَ ويُوَحِّدُهُ، وهُوَ يَقولُ: أسأَلُكَ يا رَبِّ الرَّفيعَ الأَعلى فَأَخَذَ الحَسَنُ عليه السلام رَأسَهُ في حِجرِهِ فَوَجَدَهُ مَغشِيّاً عَلَيهِ، فَعِندَها بَكى بُكاءً شَديداً وجَعَلَ يُقَبِّلُ وَجهَ أبيهِ وما بَين عَينَيهِ ومَوضِعَ سُجودِهِ، فَسَقَطَ مِن دُموعِهِ قَطَراتٌ عَلى وَجهِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام، فَفَتَحَ عَينَيهِ فَرَآهُ باكِياً، فَقالَ لَهُ: يا بُنَيَّ ياحَسَنُ ما هذَا البُكاءُ؟ يا بُنَيَّ لارَوعُ عَلى أبيكَ بَعدَ اليَومِ، هذا جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفى وخَديجَةُ وفاطِمَةُ وَالحورُ العينُ مُحدِقونَ مُنتَظِرونَ قُدومَ أبيكَ، فَطِب نَفساً وقَرَّ عَيناً، وَاكفُف عَنِ البُكاءِ فَإِنَّ المَلائِكَةَ قَدِ ارتَفَعَت أصواتَهُم إلَى السَّماءِ، يا بُنَيَّ أ تَجزَعُ عَلى أبيكَ وغَداً تُقتَلُ بَعدي مَسموماً مَظلوماً؟ ويُقتَلُ أخوكَ بِالسَّيفِ هكَذا، وتَلحَقانِ بِجَدِّكُما و أبيكُما وامِّكُما. 📖 بحارالأنوار، علامه محمد باقر مجلسی؛ج 42 ص 281. .
Kashani-14021229-09Ramezan-60-Hkashani_Com.mp3
46.49M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه نهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصتم) 📆 سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲؛ مصادف با شب نهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ اشراف معصوم به شرق و غرب عالم ▫️ توجّه و احاطه ی معصوم به ما ▫️ درنگی در کلمه ی «اهل بیت» در قرآن کریم ▫️ نورِ عالمِ وجود ▫️ روضه و توسّل به جوادالأئمه سلام الله علیه 🎤
Kashani-14030101-10Ramezan-61-Hkashani_Com.mp3
42.76M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه دهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصت و یکم) 📆 چهارشنبه اول فروردین ۱۴۰۳؛ مصادف با شب دهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ کمالِ حضرت خدیجه سلام الله علیها ▫️ حالات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نسبت به حضرت خدیجه سلام الله علیها ▫️ سعه ی وجودیِ حضرت خدیجه سلام الله علیها ▫️ سختیِ فراغِ حضرت خدیجه سلام الله علیها برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ▫️ رفتارِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با گدایِ حضرت خدیجه سلام الله علیها ▫️ احترام به اطرافیان همسر ▫️ توضیحاتی راجع به اصطلاح «اهل بیت» ▫️ یکی از ممیزات شیعیان امامیّه ▫️ روضه و توسّل به حضرت خدیجه سلام الله علیها 🎤
Kashani-14030102-11Ramezan-62-Hkashani_Com.mp3
36.77M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه یازدهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصت و دوم) 📆 پنجشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۳؛ مصادف با شب یازدهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ آیا می شود آیه تطهیر را تشریعی دید؟ ▫️ خروج از اصطلاح «اهل بیت» ▫️ تفاخر به آیه ی تطهیر ▫️ «آلوسی» که دشمن شیعه است از «اهل بیت» می گوید ▫️ آیه مباهله اصطلاح «اهل بیت» را روشن می کند ▫️ روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🎤
Kashani-14030103-12Ramezan-63-Hkashani_Com.mp3
45M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه دوازدهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصت و سوم) 📆 جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳؛ مصادف با شب دوازدهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ «ابن حجر مکّی» از آیه ی تطهیر می گوید ▫️ فهمِ علمای ما از آیه تطهیر ▫️ تکوینی بودن آیه ی تطهیر در بیان امام سجّاد علیه السلام ▫️ شأنِ شیعه ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ▫️ پاسخ به شبهاتی پیرامون مسئله ی عصمت ▫️ پنج خواسته ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از خدای عزّ و جلّ ▫️ روضه و توسّل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام 🎤
Kashani-14030104-13Ramezan-64-Hkashani_Com.mp3
43.04M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه سیزدهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصت و چهارم) 📆 شنبه ۴ فروردین ۱۴۰۳؛ مصادف با شب سیزدهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ تکیه به کذّاب ▫️ چه کسی خال المؤمنین است؟ ▫️ نمادِ فتنه ▫️ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در کتب قدیمی ▫️ مروری بر موضوع آیه ی تطهیر ▫️ چرا نام اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین در قرآن کریم نیست؟ ▫️ سعد بن ابی وقاص از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می گوید ▫️ لحظاتِ خصوصیِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ▫️ روضه و توسّل به حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام 🎤
Kashani-14030105-14Ramezan-65-Hkashani_Com.mp3
48.98M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه چهاردهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصت و پنجم) 📆 یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳؛ مصادف با شب چهاردهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ تلاش رسول خدا برای روشن شدنِ مصادیقِ آیه ی تطهیر ▫️ حساسیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم نسبت به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ▫️ دزدی و خیانتِ البانی نسبت به حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم ▫️ بدتر از کفر ▫️ درنگی بر آیه ی طهارت ▫️ خطرِ بردنِ آبروی انسان ها ▫️ مسیر دینداری، راه میانبُر ندارد ▫️ وقفِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ▫️ اهمیّتِ حفظِ خانواده ▫️ روضه و توسّل به حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام 🎤
Kashani-14030106-15Ramezan-66-Hkashani_Com.mp3
34.87M
🎙 📋 سیر تکوّن عقاید شیعه؛ جلسه پانزدهم از سری سوم (در مجموع جلسه شصت و ششم) 📆 دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳؛ مصادف با شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ▪️ مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی 🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها 🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است: ▫️ فهم آیه تطهیر در بیان «ابوجفعر طحاوی» ▫️ خطبه ی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در شام شهادتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ▫️ امام حسین علیه السلام در محضر امام حسن علیه السلام ▫️ شاعری که به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه امید داشت 🎤
. السلام علیک یا امیرالمؤمنین بخش هایی از مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام که می توان در گریز روضه های این شب ها استفاده کرد: ۱.کاسه ی شیری برای حضرت آوردند، حضرت مقداری از آن را نوشید و فرمود از این شیر به ابن ملجم هم بدهند و به امام حسن علیه السلام وصیت کرد که مراعات حال اسیر را بنمایند و به او آب و غذا بدهند و دست و پایش را در غل و زنجیر نکنند و فرمودند اگر از دنیا رفتم در قصاص او فقط یه ضربت به او بزنید و بدن او را مثله(قطعه قطعه) نکنید. ۲.اصبغ بن نباته نقل می کند که حضرت در بستر بودند و دستمال زردی به سر مبارک حضرت بسته بودند که از شدت زردی رنگ صورت حضرت قابل تمایز نبود و معلوم نبود کدامیک زردتر از دیگری است. ۳.به امام مجتبی علیه السلام سفارش کردند پارچه ی گران قیمتی برای کفن کردن جسم ایشان استفاده نشود و(به نقل از امام حسین علیه السلام) بدن حضرت را با پنج پارچه کفن کردند و در نقلی دیگر سه پارچه از بهشت برای کفن کردن جسم ایشان در کنار سر مبارک حضرت دیدند و با آن ها بدن را کفن کردند. ۴.لحظه ای که فرق حضرت شکافته شد، با زانو روی زمین افتادند، سپس مردم مشاهده کردند حضرت مشتی از خاک های اطراف محراب مسجد را بر زخم سر می ریزند و آیاتی از قرآن کریم را می خوانند. ۵.امام مجتبی علیه السلام نماز صبح را به جای پدر خواندند و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز نماز را با ایما و اشاره خوانده و از شدت ضعف و بی حال هر لحظه بدن و سر مبارکشان به سمتی میل می کرد و کج میشد. ۶.لحظه ای که شمشیر ملعون بر فرق مولا خورد ندای جبرئیل برخواست که تهدمت والله ارکان الهدی، این صدا را همه ی اهل کوفه شنیدند. ام کلثوم با شنیدن این صدا ندا بلند کرد: وا ابتاه وا محمداه وا سیداه... ۷.در هنگام خروج از مسجد حسنین حضرت را یاری میدادند، ردای حضرت را به سر مبارک پیچیده بودند ولی کماکان خون جاری بود، حضرت خون ها را بر محاسن خود میکشید و میفرمود راست گفت رسول خدا(ص)(اشاره به وعده رسول خدا به مولا درباره خضاب شدن محاسن او به خون سرش) ۸.درون مسجد و بعد از نماز، امام حسن مجتبی علیه السلام سر پدر را بر دامن نهاده و با حال گریان می فرمودند که ای پدر پشت ما را شکستی، چگونه تو را با این حال ببینم؟ مولا فرمودند گریه نکن که ملائک آسمان از گریه ی تو به گریه افتادند. ۹.خطاب به حضرت زینب سلام الله علیها در کنار بستر فرمودند: گویا می بینم تو را و زنان دیگر از اهلبیت مرا در این شهر اسیر کرده اند و به ذلت خواری می برند و شما از دشمنان خود خائف و ترسان هستید. علیه السلام ............... لحظات پایانی عمر مبارک حضرت امیرالمؤمنین(ع) اصبغ بن نباته می‌گوید: وارد خانه علی علیه‌السلام شدم، دیدم علی علیه‌السلام یک پارچه زردی را به سر مبارک‌شان بسته‌اند و خون هم مرتب از سر مولا می‌ریزد و رخسار شریف‌شان زرد شده‌است؛ به‌گونه‌ای‌که من بین پارچه و صورت تشخیص ندادم. آن گاه فریاد کشیدم و خود را به دامن حضرت انداختم و او را می‌بوسیدم و اشک می‌ریختم. حضرت فرمود: «لَا تَبْکِ یَا اَصْبَغُ فَاِنَّهَا وَ اللَّهِ الْجَنَّةُ؛ گریه نکن اصبغ به راستی و قسم به خداوند! این [حالی که می‌بینی، مرا در شرف ورود به] بهشت [قرار داده] است.»(۱) و به دخترش ام‌کلثوم که به شدت گریه می‌کرد، جایگاه خویش را گوشزد کرده، فرمود: «یَا بُنَیَّةُ لَا تَبْکِِین فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَیْنَ مَا یَرَی اَبُوکَ مَا بَکَیْتِ؛ دخترم! گریه نکن! به خدا سوگند! اگر می‌دیدی آن‌چه را که پدرت می‌بیند، گریه نمی‌کردی.» عرض کرد: شما چه می‌بینید؟ فرمود: «می‌بینم که ملائکه و انبیاء عظام صف کشیده‌اند و همه منتظرند که من بروم.»(۲) و حسن ختام را جملات عاشق علی علیه‌السلام صعصعة بن صوحان قرار می‌دهیم. وی در حالی که یک دست بر قلب خود گذاشته بود و با دست دیگر خاک بر سر می‌پاشید، می‌گفت: «مرگ و شهادت گوارایت باد! که تولدت پاک و شکیبایی‌ات نیرومند و جهادت بزرگ بود. بر اندیشه‌ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت. بر آفریننده‌ات وارد گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکه‌اش به گردت جمع شدند. در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.»(۳) 📚منبع (۱) اسرار عبادت، عبدالله جوادی آملی، ص ۲۶۵؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۰۴ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲ ص ۲۰۱؛ خصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۶۸ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۹۵ .
. علیه‌_السلام فرازی از یک الهی به شور قیام حسین به فریاد سرخ و پیام حسین به آنان که محو نگاهش شدند شهید سرافراز راهش شدند.. به مردانِ در عشق، ضرب‌المثل به مرگی که شیرین‌تر است از عسل به شیدایی مسلم بن عقیل به اول شهید از تبار خلیل.. به دستی که در علقمه، شد قلم وفایش به عالم، عَلَم شد عَلَم به آبی که از چشمۀ مشک ریخت به زینب که از روی تلّ اشک ریخت به گودال بالاتر از طاقِ عرش به خونی که پاشید بر ساق عرش به «روز دهم» زیر چرخ کبود که «خورشید بر نیزه گل کرده بود» به قنداقه‌ای که به معراج رفت به پیراهنی که به تاراج رفت به اسبی که کوبید سر بر زمین به خون‌های جاری در آن سرزمین به ماهی که مهرش شده مشتری به ایثار انگشت و انگشتری به آیات کهف و به آیات نور به مهمانی سر، میان تنور به عاشق‌ترین خواهر روزگار که صبر و وفا را، شد آموزگار به غم‌های بانوی مَحمِل‌نشین به ایراد آن خطبۀ آتشین به شور مناجات مولا علی به جان‌های پیوسته با «یا علی» به تأثیر شب‌ناله‌هایِ کمیل به سوز علی، در دعای کمیل به دل‌های عاشق، قراری ببخش فروغی از آیینه‌داری ببخش که نور دل اهل بینش تویی سرآغاز هر آفرینش تویی به راه تو آنان که سر داده‌اند ز فضل تو ما را خبر داده‌اند.. ندارم کسی جز تو فریاد‌رس تویی داد‌خواه و تویی داد‌رس الهی و ربی! پناهم بده به سرمنزل عشق راهم بده مرا جز تو، با کس سر و کار نیست پذیرندۀ توبه غیر از تو کیست؟ نه چشمی نظر می‌کند سوی من نه راه فراری فراروی من.. تو گرداندی از من بلا را به لطف ندیده گرفتی خطا را به لطف به صد مرحمت ای خدای جلیل پراکندی از من ثنای جمیل ثنایی که شایستۀ من نبود سزاوار تشریف این تن نبود ندیدی به کردار من جز قصور مرا بردی از چاهِ ظلمت به نور منم شرمسار از بَدِ حال خود زمین‌گیرِ زنجیرِ اعمال خود.. نشد دامنم پاک از خار‌ها شکستم حریم تو را بار‌ها سزد گر ببارد بلا بر سرم که در بند نفس جنایت‌گرم نه این بد‌دلی، در سرشت من است حجاب دعا، فعل زشت من است تو آگاهی از زشتی کار من نباشد نهان از تو اسرار من مرا اشک‌باران‌تر از ابر کن عقوبت اگر می‌کنی، صبر کن مرا داد دنیا فریب از غرور به زندانم از آرزوهای دور نباشی اگر دست‌گیرم هنوز به نادانی خود دلیرم هنوز مرا خواب غفلت گرفتار کرد مرا نفس فرمان‌روا خوار کرد پی خواهش دل شدم سال‌ها شکسته‌ست از من پر و بال‌ها هوای دلم گشت دام فریب دچارم به این سرنوشت غریب چرا بی‌اثر اشک و آه من است؟! که سَدّ اجابت گناه من است گناهم، زیان جای سود آورد بَلا بر سر من فرود آورد.. به کف غیر اندوه چیزی نماند ز‌ مُلک تو راه گریزی نماند الهی و ربّی! کرم کن کرم بخوان چون کبوتر مرا در حرم.. تو پوشیده‌ای عیب‌های مرا ببین گریۀ های‌های مرا من آنم که بَر خود ستم کرده‌ام و کسبِ رضای تو کم کرده‌ام دلم در حریم تو نااهل بود دلیری من از سَرِ جهل بود مرا نیست هر چند قلب سلیم مکن چیره بر من عذاب الیم الهی و ربّی! من آن بنده‌ام که اینک تهی‌دست و شرمنده‌ام ضعیفم من و دردمند و حقیر ذلیلم من و مستمند و فقیر ز بیم تو در چشم من خواب نیست به روز عقوبت مرا تاب نیست عقوبت ز اعمال خود می‌کشم که طعم عذاب تو را می‌چشم به جُرمی که کردم در آن سال‌ها اسیرم اسیر سیه‌چال‌ها.. چو با یادت آورده‌ام شب به روز امیدم تویی، هستی‌ام را مسوز اگر بر عذابت صبوری کنم صبوری کی از داغ دوری کنم؟ به اکرام تو چشم اگر دوختم به امید عفوت چرا سوختم؟ تو زنجیرِ جانِ مرا باز کن در آتش، زبان مرا باز کن که شیون بر‌آرم در آن آستان شوم با دل خسته هم‌داستان به حسرت بنالم ز دل مثل نای بگریم بر احوال خود، های‌های بخوانم تو را از سویدای جان که اِی آرمانِ دلِ عارفان! پشیمانم و سرپناهی نماند به جز آستان تو راهی نماند «عقوبت مکن عذرخواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم» ندارم به جز لطف تو دادرس تو بیچارگان را به فریاد رس که غیر از تو بخشد گناه مرا؟ که رحم آوَرَد اشک و آه مرا؟.. نجاتم از این روسیاهی ببخش به این بی‌نوا آنچه خواهی ببخش .
. کشتی نوح نشد منتظر هیچ کسی این حسین است که با خود همه را خواهد برد .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. امید به خدا داشتن لاتقنطوا من رحمت الله 💠داستان از خواب بیدار شدند دیدند همه خروسهای روستا مرده ا
. بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است استاد حاج ✍ .
المؤمنين_علی_عليه_السلام‏ در مسجد کوفه بسم الله الرحمن الرحیم اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ‏ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَ الْأَقْدَامِ‏ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ‏ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ لاَ تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ‏ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ‏ لِكُلِّ امْرِى‏ءٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ‏ وَ أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ يَوْمَ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ‏ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلاَّ إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَةً لِلشَّوَى‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ إِلاَّ الْمَالِكُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْعَزِيزُ وَ أَنَا الذَّلِيلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الذَّلِيلَ إِلاَّ الْعَزِيزُ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلاَّ الْخَالِقُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْعَظِيمُ وَ أَنَا الْحَقِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْحَقِيرَ إِلاَّ الْعَظِيمُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْقَوِيُّ وَ أَنَا الضَّعِيفُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّعِيفَ إِلاَّ الْقَوِيُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَنِيُّ وَ أَنَا الْفَقِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَقِيرَ إِلاَّ الْغَنِيُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمُعْطِي وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ السَّائِلَ إِلاَّ الْمُعْطِي‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْحَيُّ وَ أَنَا الْمَيِّتُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَيِّتَ إِلاَّ الْحَيُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْبَاقِي وَ أَنَا الْفَانِي وَ هَلْ يَرْحَمُ الْفَانِيَ إِلاَّ الْبَاقِي‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلاَّ الدَّائِمُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرَّازِقُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِيلُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْبَخِيلَ إِلاَّ الْجَوَادُ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمُعَافِي وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُبْتَلَى إِلاَّ الْمُعَافِي‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْكَبِيرُ وَ أَنَا الصَّغِيرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الصَّغِيرَ إِلاَّ الْكَبِيرُ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْهَادِي وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ يَرْحَمُ الضَّالَّ إِلاَّ الْهَادِي‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلاَّ الرَّحْمَنُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ السُّلْطَانُ وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إ ِلاَّ السُّلْطَانُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الدَّلِيلُ وَ أَنَا الْمُتَحَيِّرُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُتَحَيِّرَ إِلاَّ الدَّلِيلُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُورُ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلاَّ الْغَالِبُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُ‏ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ أَنْتَ الْمُتَكَبِّرُ وَ أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ يَرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلاَّ الْمُتَكَبِّرُ مَوْلاَيَ يَا مَوْلاَيَ ارْحَمْنِي بِرَحْمَتِكَ وَ ارْضَ عَنِّي بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ فَضْلِكَ‏ يَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الاِمْتِنَانِ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ .👇