eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
607 ویدیو
834 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 8⃣1⃣ بعد از شهادت علیه_السلام در مسجد کوفه خطبه می خواند!👇 ✅صبح روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) امام حسن مجتبی(ع) خطبه خواندند و پس از حمد و ثناء و صلوات فرمودند : 📋《لَقَدْ قُبِضَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجُلٌ لَمْ‏ يَسْبِقْهُ‏ الْأَوَّلُونَ‏ بِعَمَلٍ وَ لَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ بِعَمَلٍ لَقَدْ كَانَ يُجَاهِدُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَيَقِيهِ بِنَفْسِهِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُوَجِّهُهُ بِرَايَتِهِ فَيَكْنُفُهُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ فَلَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ لَقَدْ تُوُفِّيَ فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي عُرِجَ فِيهَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ(ع) وَ فِيهَا قُبِضَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِيُّ مُوسَى(ع) وَ مَا خَلَّفَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ ثُمَّ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ فَبَكَى وَ بَكَى النَّاسُ مَعَهُ》 ♦️دیشب مردی از دنیا رفت که گذشتگان با هیچ کاری بر او پیشی نگرفتند و آیندگان نیز با هیچ عملی به او نخواهند رسید. همراه رسول خدا(ص) جهاد می کرد و او را به جان خویش، حفظ می نمود. رسول خدا(ص) او را با پرچم خویش روانه می ساخت؛ پس جبرئیل او را از راست در بر می گرفت و میکائیل از چپ! باز نمی گشت تا خداوند به دست او فتح کند. در شبی از دنیا رفت که عیسی بن مریم(ع) به آسمان رفت و یوشع بن نون وصی موسی(ع) در گذشت. هیچ دینار و درهمی باقی نگذاشت مگر هفتصد درهم که از سهمش از بیت المالش آمده بود و می خواست با آن خادمی برای خانواده اش بخرد. سپس بسیار گریست و مردم نیز با او گریستند. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《أَنَا ابْنُ الْبَشِيرِ! أَنَا ابْنُ النَّذِيرِ! أَنَا ابْنُ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ! أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِيرِ! أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً! أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ افْتَرَضَ اللَّهُ حُبَّهُمْ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً فَالْحَسَنَةُ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ(ع)》 ♦️منم پسر بشارت دهنده،منم پسر انذار کننده،منم پسر آن کسی که به اذن خدا مردم را به سوی خدا می خواند. منم پسر چراغ فروزان و روشنی بخش. من از خاندانی هستم که خداوند ناپاکی را از آنان برده و آنان را پاک نموده است. من از خاندانی هستم که خداوند محبت آنان را در کتاب خود واجب گردانده است. خداوند فرموده است : 📋《قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً》 ♦️بگو به ازاى آن رسالت، پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى درباره خويشاوندان و هر كس نيكى به کند و طاعتى را به جای آورد، براى او در ثواب آن خواهيم افزود.(شوری۲۳) 📚منبع : ۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷ . «اَللّٰهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَ زِدْ وَبَارِكْ عَلَى السَّيِّدِ الْمُطَهَّرِ وَالْاِمَامِ الْمُظَفَّرِ وَالشُّجَاعِ الْغَضَنْفَرِ اَبِيْ شُبَيْرَ وَشَبَرَ، قَاسِمِ طُوْبىٰ وَسَقَرَ، اَلْاَنْزَعِ الْبَطِيْنِ، اَلْاَشْجَعِ الْمَتِيْنِ، اَلْاَشْرَفِ الْمَكِيْنِ، اَلْعَالِمِ الْمُبِيْنِ، اَلنَّاصِرِ الْمُعِيْنِ، وَلِيِّ الدِّيْنِ، اَلْوَالِيِ الْوَلِيِّ، اَلسَّيِّدِ الرَّضِيِّ، اَلْاِمَامِ الْوَصِيِّ، اَلْحَاكِمِ بِالنَّصِّ  الْجَلِيِّ، اَلْمُخْلِصِ الصَّفِيِّ، اَلْمَدْفُوْنِ بِالْغَرِيِّ، لَيْثِ بَنِيْ غَالِبٍ، مَظْهَرِ الْعَجَاۤئِبِ، وَمُظْهِرِ الْغَرَاۤئِبِ وَمُفَرِّقِ الْكَتَاۤئِبِ وَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ وَالْهِزَبْرِ السَّالِبِ، نُقْطَةِ دَاۤئِرَةِ الْمَطَالِبِ، اَسَدِ اللهِ الْغَالِبِ، غَالِبِ كُلِّ غَالِبٍ وَمَطْلُوْبِ كُلِّ طَالِبٍ، صَاحِبِ الْمَفَاخِرِ وَالْمَنَاقِبِ، اِمَامِ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ، مَوْلَانَا وَمَوْلَى الْكَوْنَيْنِ، اَلْاِمَامِ اَبِيْ الْحَسَنَيْنِ اَميرِ الْمُؤْمِنِيْنَ عَلِيِّ بْنِ اَبِيْ طَالِبٍ(ع)» در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید نازم به حُسن مَطلع و حُسن ختام او .
. 👤 امام مبین است!👇 ✅حضرت رسول اکرم(ص) امام علی‌(ع) را مصداق امام مبین بیان کرده و در خطبه غدیر فرمود : 📋《مَعاشِرَ النّاسِ! ما مِنْ عِلْمٍ إِلّا وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیاً، وَهُوَ الْإِمامُ الْمُبِینُ》 ♦️ای مردم هیچ علمی نبود جز اینکه آن را به علی(ع) آموختم و او امام مبین است.(۱) 🔹امام باقر(ع) می‌فرماید : هنگامی که آیه شریفه «وَکُلَّ شَی‌ءٍ أَحْصَیناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ» نازل شد، مردم از رسول اکرم(ص) سؤال کردند : آیا این امام مبین، تورات و انجیل و قرآن است؟ فرمود:خیر، آن علی بن ابی‌طالب‌(ع) است.(۲) 🔹ابن عباس می گوید: امیر المؤمنین‌(ع) فرمود: 📋《أَنَا وَاللَّهِ الْإِمامُ الْمُبِین،ُ أُبِینُ الْحَقَّ مِنَ الْباطِلِ وَرَثْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ‌(ص)》 ♦️به خدا قسم! من امام مبین هستم، که حقّ را از باطل جدا و مشخص می‌کنم و این را از رسول خداصلی الله(ص) به ارث برده‌ام.(۳) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۳۵، ص۴۲۷ ۲)الصراط المستقیم نباطی، ج۱، ص۲۷۱ ۳)تفسیر قمی، ج۲، ص۲۱۲ .............. . 👤 اسلام مجسم است!👇 ✅ می‌فرماید : امیرمؤمنین(ع) بر فراز منبر مسجد کوفه چنین خطبه خواند : 📋《وَاللَّهِ! إِنِّی لَدَیانُ النّاسِ یوْمَ الدِّینِ وَقَسِیمُ اللَّهِ بَینَ الْجَنَّةِ وَالنّارِ... أَنَا الْإِسْلامُ الَّذِی ارْتَضاهُ لِنَفْسِهِ، کُلُّ ذلِکَ مَنّاً مِنَ اللَّهِ》 ♦️به خدا قسم که من حاکم مردم در روز قیامت هستم، منم که مردم را برای بهشت و جهنم تقسیم می‌کنم. من همان اسلامی هستم که خداوند آن را پسندیده است. تمام اینها منت و افتخاری است از جانب خداوند متعال.(۱) 🔹حضرت(ع) در این خطبه به این آیه شریفه اشاره فرموده : 📋《اَلْیوْمَ أَکْمَلْتُ‌لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً》 ♦️امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.(۲) 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۶، ص۳۱۸ ۲)سوره مبارکه مائده، آیه۳ .......... 👤 آیة الله العظمی است!👇 ✅حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) فرمودند : 📋《أَنَا آیَةُ اللهِ الْعُظْمَی وَ الْمُعْجِزُ الْبَاهِرُ》 ♦️من بزرگ ‌ترین نشانه ی خداوند و معجزه ی آشکار هستم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۴، ص۳۳۶ .
. علیه_السلام حیف مولا! مردم عالم تو را نشناختند دم زدند از تو، ولی یکدم تو را نشناختند رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند انبیاء بودند از آدم همه در سایه ات لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند با وجود آنکه یک آن، با تو نشکستند عهد بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند با دو دسته بسته می بردند سوی مسجدت گوئی آنجا بودم و دیدم تو را نشناختند در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند! 👤✍ .
. اسيد بن صفوان از صحابی حضرت رسول اکرم می گويد : روزى كه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السّلام) به شهادت رسید، گريه شهر را به لرزه در آورد و مردم مانند روز شهادت حضرت رسول(ص) دهشت زده بودند. مردى گريان و شتابان «وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏» گويان پيدا شد، در حالی که مى ‏گفت : «خدايت رحمت كند اى ابوالحسن(ع)! تو از همه مردم پيشتر به اسلام گرويدی و در ايمان با اخلاصترین فرد از نظر ایمان بودی و يقين تو محكمترین بود و از همه مردم باتقواتر بودی و از همه بیشتر رنج کشیدی و از حضرت رسول اکرم(ص) بیشتر محافظت نمودی و امین ترین اصحاب بودی. مناقبت از همه برتر و سوابقت از همه شريفتر و منزلت تو از همه رفيعتر بود و به رسول اکرم(ص) از همه نزديكتر و از نظر روش و اخلاق و طريقه و كردار به آن حضرت(ع) شبيه ‏تر بودی و مقامت از همه شريفتر بود و نزد رسول اکرم(ص) از همه گراميتر بودى. خدا تو را از جانب اسلام و پيغمبر و مسلمين پاداش خير دهد. توانا بودى هنگامى كه اصحاب رسول اکرم(ص) ضعیف بودند و زمانى كه خوارى و زبونى از خود نشان دادند، تو به ميدان آمدى و موقعى كه سستى ورزيدند، تو قيام كردى و آنگاه كه اصحابش به انحراف گرویدند، روش رسول اکرم(ص) را در پیش گرفتی، خليفه بر حق او بودى، بى‏ چون و چرا و به نزاع برنخاستى‏ و در برابر زبونى منافقان و خشم كافران و بدآمدن حسودان و خوارى فاسقان، ناتوانى نشان ندادى. زمانى كه همه سست شدند، تو به امر خلافت قيام كردى و چون از سخن گفتن ناتوان شدند، سخن گفتى و چون توقف كردند، در پرتو نور خدا گام برداشتى، آنگاه از تو پيروى‏ كردند و هدايت يافتند. و تو از همه خوش زبانتر و خدا را فرمانبردارتر و عاقبت ‏انديشتر و كم سخن تر و درست گفتار‏تر و بلندنظرتر و دلیرتر بودی و يقين تو از همه بيشتر بود و از همه نيكوكردارتر و آشناتر به امور بودى. تو به خدا در ابتدا و انتها رئيس و بزرگ دين بودى، براى مؤمنان پدر مهربان بودى زمانى كه تحت سرپرستى تو در آمدند، بارهاى گرانى را كه آنها از كشيدنش ناتوان شدند، به دوش گرفتى و آنچه را از امور دين تباه ساختند؛ محافظت نمودى و آنچه را از احكام و شرايع رها كردند، رعايت فرمودى و زمانى كه زبونى كردند و به گردآوردن دنيا حريص شدند دامن به كمر زدى. زمانى كه بيتابى كردند، بلندى گرفتى و زمانى كه شتاب كردند، صبر نمودى و انتقام هر خونی را كه مي خواستند تو گرفتى و براى مسلمين از كفار خونخواهى كردى و از بركت تو به خيراتى رسيدند كه گمانش را نداشتند، بر كافران عذابى ريزان و رباينده و براى مؤمنان پشتيبان و سنگر بودى، به خدا همراه نعمتهاى الهی آفريده شدى‏ و به عطاى الهى‏ كامياب گشتى و سوابقش را احراز كردى و فضائلش را به دست آوردى. شمشير حجت و دليلت كُند نبود و دلت منحرف نگشت و بصيرتت ضعيف نشد، هراسان نگشتى و سقوط نكردى. تو مانند كوه بودى كه طوفانش نجنباند و همچنان بودى كه رسول اکرم(ص) فرمود : «در رفاقت و دارائى خويش امانت نگهدارترين مردم است.» در روى زمين بزرگ و نزد مؤمنين‏ شريف بودى، هيچ كس را درباره تو راه عيبجوئى نبود و هيچ کس نمی توانست بر تو خرده‏ بگيرد. و براى هيچ كس نرمى و مجامله نمی کردى، هر ناتوان و زبونى نزد تو توانا و عزيز بود تا حقش را برايش بستانى و هر تواناى عزيز، نزدت ناتوان و زبون بود تا حق را از او بستانى و در اين موضوع، خويش و بيگانه نزدت برابر بود، شأن و شخصيت تو بر اساس حق و راستى و مدارا بود. در هر کاری گفتارت حكم و ثابت و فرمانت با خويشتن دارى و دور انديشى همراه بود و رأی تو با علم و عزم راسخ بود. و هر آينه راه راست روشن گشت و امر مشكل آسان شد و آتشها خاموش گشت و دين به وسيله تو راست شد و اسلام قوت يافت و امر خدا ظاهر شد، اگر چه كافران دوست نداشتند و اسلام و اهل ايمان از بركت تو پا بر جا شدند و بسيار بسيار پيشى گرفتى و پس از تو هر کس هر چه بکوشد به درجه تو نرسد. تو بزرگتر از آنى كه مصيبت تو با گريه جبران شود، مرگ تو در آسمان بزرگ جلوه كرد و مصيبت تو مردم را خرد كرد «فإنا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‏» ما به قضاء خدا راضى و نسبت به فرمانش تسليم هستيم، به خدا سوگند مسلمين هرگز كسى را مانند تو از دست ندهند، تو براى مؤمنين پناه و سنگر و مانند كوهى پا برجا و بر كافران خشونت و خشم بودى، خدا ترا به پيغمبرش برساند و ما را از اجرت محروم نسازد و بعد از تو گمراه نگرداند، مردم همه خاموش بودند تا سخنش تمام شد.»(۱) او گريست و اصحاب گريستند، سپس هر چه جستند او را نيافتند. مرحوم ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَالْتَفَتُوا فَلَمْ يَرَوْا أَحَداً فَسُئِلَ الْحَسَنُ(ع) مَنْ كَانَ الرَّجُلُ؟》 هر چه گشتند او را نيافتند، سپس از امام حسن(ع) پرسیدند؛ آن مرد که بود؟ ایشان فرمود : او خضر بود.(۲) 📚۱)ترجمه أصول كافی، ج۲، ص۳۵۰ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۷ .
. ✅پس از شهادت حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه‌ السلام) در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهل هجری قمری، امام حسن مجتبی(علیه‌ السلام) به امامت رسید و در همان روز، بیش از هزاران نفر با ایشان برای خلافت بیعت کردند. امام حسن مجتبی(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود : 📋《إِنَّكُمْ سَامِعُونَ مُطِيعُونَ، تُسَالِمُونَ مَنْ سَالَمْتُ، وَتُحَارِبُونَ مَنْ حَارَبْتُ》 ♦️همانا شما گوش به فرمان و فرمانبردار و مطیع خواهید بود و با هرکس در که صلح بودم، شما نیز در صلح باشید و با هر کس که جنگیدم شما نیز بجنگید. مردم وقتی این سخنان را شنیدند تردید کردند و ابتدا بسیاری از آنان از بیعت خوداری کردند، امام حسن(علیه‌ السلام) نیز دست نگه داشت. آنان نزد امام حسین(علیه‌السلام) آمدند و به او گفتند : 📋《اَبسِط يَدَكَ نُبَايِعُكَ عَلَى مَا بَايَعنَا عَلَيهِ أَبَاكَ وَ عَلَى حَربِ المُحِلِّينَ الضَّالِّينَ أَهلَ الشَّامِ》 ♦️دست بگشای تا با تو بر جنگیدن با گمراهان و حلال شمارندگان حرام‌ها (یعنی شامیان) بیعت کنیم همان گونه که با پدرت این چنین بیعت کردیم. امام حسین(علیه‌السلام) فرمود : 📋《مَعَاذَ اللهِ أَن أُبَايعَكُم مَا كَانَ الحَسَنُ(ع) حَيَّاً؟!》 ♦️پناه بر خدا! از این که تا هنگامی که امام حسن(علیه‌السّلام) زنده است، با شما بیعت کنم!؟! سپس مردم دیگر بار نزد امام حسن مجتبی(علیه‌ السلام) بازگشتند و با ایشان بیعت کردند. از طرفی هم معاویه بن ابی سفیان خلافت امام حسن مجتبی(ع) را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام حسن مجتبی(ع) نیز سپاهی به فرماندهی «عبیدالله بن عباس» به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت.(۱)(۲)(۳)(۴) ✍ادامه مطالب در بخش صلح امام حسن(ع) گفته خواهد شد. 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۲ ۲)تاريخ طبری، ج۵، ص۱۶۲ ۳)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۱۳، ص۲۶۳ ۴)الإمامة والسياسة دینوری، ج۱، ص۱۸۴ .
. ✅در این روز ابن ملجم با یک ضربت شمشیر به درک واصل می شود. نقل است که امام علی(علیه السلام) چنین وصیت فرمود : 📋《أَلَا! لَا يُقْتَلَنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي! انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ》 ♦️بدانید که غیر از قاتلم، کسی را نکشید! بنگرید که اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید.[ضربتی در مقابل ضربتی!](۱) وقتی فرزندان امام علی(ع) از دفن ایشان فارغ شدند، امام حسن(ع) دستور داد ابن ملجم را بياورند، زمانی که او را آوردند، خطاب به آن ملعون فرمود : 📋《قَتَلْتَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ أَعْظَمْتَ الْفَسَادَ فِي الدِّينِ!》 ♦️اى دشمن خدا! اميرمؤمنان(ع) را كُشتى و تباهى بزرگی، در دين کردی! 📋《ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ》 ♦️سپس امام حسن(ع) دستور داد گردنش را زدند.(۲) سپس «امّ الهیثم دختر اسود نخعی» جنازه آن ملعون را گرفت وآن را به آتش کشید.(۳) امام صادق(ع) فرمودند : «ملائکه هر بامداد و شامگاه بر ابن ملجم مرادی لعنت می‌ فرستند.»(۴) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۶ ۲_۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۲ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۱۸، ص۳۰۴ ........... . ✅«ابن بطوطه» (متوفی سال ۷۷۹ هجری قمری) یکی از جهانگردان بزرگ تاریخ اسلام، در بخشی از سفرنامه‌اش درباره مکان قبر این ابن ملجم ملعون می‌نویسد : «هنگامی که به کوفه مسافرت کردم، در طرف مغرب قبرستان کوفه، جائی را دیدم که در آن چیزی به رنگ سیاه تند در میان زمینۀ سفیدی جلب نظر می‌کرد. (و چون به تحقیق مشغول شدم مردم آن دیار) گفتند : (اینجا) قبر ابن ملجم شقی است که مردم کوفه همه ساله هیزم فراوان بدانجا می‌برند و هفت روز آتش بر گور او می‌افروزند.»(۱) 📚منبع : ۱)سفر نامۀ ابن بطوطه، ج۱، ص۲۷۱ .
. 🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ》🔷🔹 ✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر بود، برای قانع کردن حضرت علی(ع) برای بیعت با ابوبکر و صرف‌نظر از خلافت، خطاب به امام(ع) گفت : 📋《اِنَّکَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ هَؤُلَاءِ مَشِیخَةُ قَومِکَ لَیسَ لَکَ مِثلَ تَجرِبَتِهِم وَ مَعرِفَتِهِم بِالأُمُورِ》 ♦️تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی! در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۱) همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابن‌عباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند. در حالی که حضرت علی(ع) در آن زمان ۳۳ سال داشت. سالیانی گذشت تا اینکه تمام محاسن علی(ع) مانند پنبه سفید شد. این نکته جالب است که حضرت رسول اکرم(ص) در سن شصت و سه سالگی از دنیا رفتند و امام علی(ع) نیز در همین سن به شهادت رسیده اند. اما با این تفاوت که به نقل سیره نویسان، پیامبر اکرم(ص) هنگام رحلت؛ 📋《مَا كَانَ فِي رَأْسِهِ [وَ لِحیَتِهِ] إِلَّا سَبْعَ عَشْرَةَ أَوَ ثَمَانِ عَشْرَةَ [شَعرَةً]》 ♦️فقط هفده یا هجده موی سفید بر سر و محاسن مبارک داشت.(۲) اما در تاریخ هست که وقتی؛ 📋《اِنْصَرَفَ عَليُّ(ع) مِنْ صِفّينَ فَکَأنَّهُ رأسُهُ وَ لِحْيتُهُ قُطْنَةٌ》 ♦️امام علی(ع) از جنگ صفین بر می گشتند، سر ومحاسن حضرت(ع) مانند پنبه سفید بود.(۳) ودر روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《هِیَ یَومَئِذِِ بَیضَاءُ》 ♦️محاسن حضرت(ع) در روزهای آخر حیات شریفشان سفید گشته بود.(۴) در اواخر عمر شریفشان، اصحاب به ایشان گفتند : 📋《لَوْ غَيَّرْتَ شَيْبَتَكَ‏ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️کاش می شد با خضاب کردن پیری ات را تغییر دهی! امام(ع) می فرمود : 📋《الْخِضَابُ زِينَةٌ وَ نَحْنُ‏ قَوْمٌ‏ فِي‏ مُصِيبَةٍ وَ يُرِيدُ بِهِ رَسُولَ اللهِ(ص)》 ♦️با اینکه خضاب زینت است، اما ما خانواده داغدار و عزادار مصیبتی هستیم. و منظور حضرت(ص) مصیبت پیامبر اکرم(ص) بود.(۵) البته شاید علت خضاب نکردن امام علی(ع) این باشد که پیامبر اکرم(ع) به ایشان بشارت داده بود که محاسنت به خون سرت خضاب خواهد شد و علی(ع) منتظر این لحظه بود. در طی روایتی، پیامبر اکرم(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ(ع)! أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ، فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ》 ♦️ای علی(ع)! گویا می‌بینم تو در حال نماز برای پروردگار خویشی، که نگون‌ بخت‌ ترینِ اوّلین و آخرین، بر می خیزد و بر فرق سرت ضربتی می‌زند و محاسنت، از خون سرت رنگین می‌شود.(۶) و در روایتی آمده است که؛ 📋《أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》 ♦️اینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود.(۷) در روایتی آمده است که؛ امام علی(ع) پس از پیروزی بر خوارج به کوفه آمد و به مسجد رفت، پس از خواندن دو رکعت نماز بر فراز منبر رفت، به جانب فرزندش امام حسن(ع) نظری افکند و فرمود : 📋《يَا أَبَا مُحَمَّدٍ(ع)! كَمْ مَضَى مِنْ شَهْرِنَا هَذَا؟ فَقَالَ : ثَلَاثَةَ عَشَرَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️ای ابا محمد! چه قدر از این ماه گذشته است؟ ایشان جواب داد : سیزده روز مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! امام علی(ع) رو به جانب امام حسین(ع) کرد و فرمود : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)! كَمْ بَقِيَ مِنْ شَهْرِنَا [رَمَضَانَ] هَذَا؟ فَقَالَ : سَبْعَ عَشْرَةَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️یا اباعبدالله! چقدر از این ماه مانده است؟ امام حسین(ع) گفت : هفده روز باقی مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! در این هنگام؛ 📋《فَضَرَبَ يَدَهُ إِلَى لِحْيَتِهِ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ بَيْضَاءُ فَقَالَ : لِيَخْضِبَنَّهَا بِدَمِهَا إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا》 ♦️حضرت(ع) دست خود را به محاسن خود که در آن روز سفید شده بود زد و فرمود : این محاسن با خون سرم رنگین خواهد شد هنگامی که آن شقی بیاید.(۸) آری! علی(ع) را نبود پیامبر(ص) پیر کرد، غم فاطمه(س)، خانه نشینی و غربت، بی وفایی کوفیان پیر کرد! بعد از جنگ صفین وقتی امام علی(ع) به کوفه بازگشت، در حالی که داغدار یارانی با وفا بود، در مسجد کوفه آخرین خطبه ی دوران حیات شریفشان را خواند و مردم را جنگ مجدد با معاویه دعوت کرد. اما وقتی حضرت(ع) با بی میلی مردم کوفه برای جنگ، رو به رو شد، در این هنگام، یادی کرد از یاران با وفای خود و فرمود : 📋《أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟》 ♦️کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟ ادامه مطالب :👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #روضه_امام_علی 🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِ
. سپس فرمود : 📋《أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟》 ♦️عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟ 📋《ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ》 ♦️سپس امام على(ع) دست در محاسن شريف و كريم خود زد و گريه ی طولانی کرد و فرمود : 📋《مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ》 ♦️برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند، خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد.(۹) 🏴این امت بی وفا، بیست سال بعد از این جریان، یک پیرمرد محاسن سفیدی رو باز تنها گذاشتند و حتی دشمن او نیز به پیری اش اذعان کرد! در مقاتل آمده است که؛ در شام پس از آنکه بازماندگان اهل بیت امام حسین(ع) را به مجلس یزید وارد کردند. 📋《إنَّهُ لَمّا جِيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ(ع) أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ، وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ و يَقولُ : لَقَد أسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يَا أَبَا عَبدِ اللهِ(ع)!》 ♦️هنگامى كه سر امام حسين(ع) آورده شد، یزید فرمان داد كه آن را، جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد، در حالی که مى گفت : اى ابا عبد الله! چقدر زود پير شدى؟!!(۱۰) [محاسنت سفيد گشته است!]  {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : خوب شد تیغ تو بشکافت سرم را دشمن  هم تو بر آرزوی خویش رسیدی هم من  آمدی دیر چرا چشم براهت بودم  از همان شب که تن فاطمه ام گشت کفن  شادی ام بود همان دم که توأم تیغ زدی  عمر من بود سراسر همه اندوه و مِحَن  در همان لحظه که شمشیر تو بالا می رفت  نشنیدی به جنان فاطمه می گفت نزن!  مسجد و منبر و ویرانه و چاه و صحرا  هر کجا بود سخن بود ز مظلومی من  مسجد کوفه خموش است چراغش اکنون کو علی تا که کند بیت خدا را روشن؟ 👤سازگار  📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۲ ۲)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۲، ص۶۶۴ ۳)نثر الدّر ابوسعد آوی، ج۱، ص۳۰۷ ۴)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۱، ص۱۶۵ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۹۵ ۷)الکافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۲۸۲ ۸)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ ۹)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۹ ۱۰)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ .
. . و حکایت جوان توبه کار _ حجت الاسلام تو بصره یه جوونی بود مشهوره به فسق و فجور ، مردم دیگه از دستش به ستوه اومده بودن ، ما چی بگیم ؟ من میگم؛ شما ها رو جسارت نمی کنم ، آقامون از دستمون دیگه به ستوه اومده … اخه آگه نوکری ،نوکر که اینجور نمیشه ! تو اومدی اربابی کنی …” نوکر که انقده پیمان نمیشکنه ، نوکر که انقده توبه نمیشکنه …” مردم از دستش به ستوه اومدن ، خوش به حال اونایی که آخر عمری دیگه توبه می کنن …حالا چه جوری این واسطه حاصل میشه ، خودش اول الکلامه” روزای آخر که از چشم مردم افتاده بود ، یه جور دیگه توبه کرد ، حق الناس به گردنش نبود ، مادرش رو صدا زد ، مادر” سه تا وصیت بهت می کنم تو که میدونی مردم از من بدشون میاد ، وصیت اول : وقتی من مردم یه طنابی به پای من ببند ، دور خونه بگردون بگو: “الهی … هذا عَبْدُکَ الآبقَ” خدایا این بنده ی فراری تو آوردم …” وصیت دوم : شبانه دفنم کن ، نمیخوام این مردم زیر جنازه ام ناسزا بگن ، کسی نیاد تشییع جنازه ام لعن و نفرین کنه دل تو رو بسوزونه … وصیت سوم : خودت منو تو قبر بزار ، شاید خدا به گیسوان سفید تو رحم کنه منو ببخشه ….” جوونش از دنیا رفت میخواد به سه تا وصیت عمل کنه ؛ طنابی به پاهای جوونش بست شروع کرد این بدن رو کشون ، کشون دور خونه گردوندن ، هی میگفت خدایا این بنده ی فراریه تو … (تو هم میتونی بگیا…) دیگه چیزی نمونده به ماه رمضان … “َأَنَا هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ” امروز اومدم در خونه ی تو ، همین که داشت این دعا رو میکرد یه وقت دید یه صدایی اومد ، یه منادی میگی : “اِنَّ اَوْلِیاء اللّه هُمُ الْفائِزُون” مادر چی کارش داری ؟ اون ولی ماست …” وصیت دوم ، چهار غلام گرفت ، بهشون پول داد ، گفت نیمه شب بدن پسرمو ببرین قبرستان دفن کنید ، نیمه شب اومدن ؛ کسی خبر نداره ، شیخ نجیب الدین از علمای بزرگ بصره س ،میگه شبانه از کنار قبرستان رد می شدم ، به نظر اهل ریاضته” میگه دیدم یه بدنی رو دارن چهار غلام دارن میبرن ، یه پیرزنی هم دنبال بدن داره به سر میزنه ؛ گفتن حتما این بدن رو حتما اینا کشتن ، نیمه شب دارن دفن میکنن کسی خبر دار نشه ، اومدم مانع شدم ، پیرزنه گفت اینجوری نیست ، ظن و گمان بد نبر” این جنازه ی پسرمه ، وصیت کرده نیمه شب دفنش کنم ؛ همچنین وصیت کرده خودم تو قبر بزارمش ، شیخ میگه دلم سوخت بعد از اینکه ماجرای “عبدالآبق” رو شنیدم ، گفتم مادر اجازه بده من خودم دفنش کنم … بدن رو گذاشتن تو قبر لحد و چیدم ، آخرین قطعه سنگ لحد رو که میخواستم بچینم ، یه وقت دیدم این جون به اذن خدا به زبون اومد ، به من گفت شیخ نجیب الدین ، برو به همه بگو ، خدا اونقده مهربونه … اونقده آمرزنده س که منو آمرزید …” شیخ میگه لحد رو چیدم ، گفتم نیمه شبه حتما یه صدایی تو خیالم شنیدم ، با خودم گفتم بزار خودم سوال کنم ، سر رو که پایین آوردم دیدم یه ندایی بلند شد شیخ نجیب الدین چرا حبیب ما رو داری اذیت می کنی ؟ باورت نمیشه ما اونو آمرزیدیم ؟!! امروز این عبد فراری اومده در خونت … به حق اون آقایی که راوی میگه مثل دهانه ی مشک باز شده چنان اشک از چشمان سید الشهدا جاری بود … اینجوری با خدا حرف می زد … ما رو بیامرز …الهی العفو … .
Shab01Ramazan1395[04].mp3
29.13M
🔹 خطبه پیامبر اکرم (ص) در آستانه ی ماه مبارک رمضان 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
. ﷽ 📍 خدایا! همین شب اوّل دستمان را بگیر❗️ 📌حالا یک سؤال مطرح است؛ به حسب ظاهر، ما مؤمن هستیم، ما مهمان خدا هستیم. امشب شب اوّل این مهمانی است؛ تازه وارد این خانه شده ایم، تازه داخل خانهٔ مهمانی خدا پا گذاشته ایم. سؤال من این است: اگر مهمان تقاضایی از میزبانش داشت، وقتی همان ابتدای ورود به خانهٔ میزبان به صاحب‎خانه بگوید: من چنین گرفتاری یی دارم، کرامت او چه اقتضا می‎کند؟ آیا این طور اقتضا می کند که مهمان بدون روا شدن حاجتش از خانه اش برود، یا همین که وارد خانه شد، همان‎جا خواسته اش را بدهد؟ خدایا! امشب، شب اوّل است و ما پایمان را داخل خانه‎ات گذاشته ایم؛ مهمانت هم هستیم؛ همین دَمِ در بیا دستمان را بگیر و کار را تمام کن! نگذار تا آخر ماه طول بکشد؛ بگذار امشب که ما از اینجا می‎رویم، همهٔ حاجت‎هایمان را بگیریم و برویم. کرامتت همین را اقتضا می‎کند؛ آقایی‎ات این است؛ ربوبیّتت این است؛ حاجات ما را همین الآن به ما بده 💬 حاج اقا مجتبی(ره) .
1.mp3
1.91M
🔰 شرح و تفسیر ماه رمضان 💠 ✨«اللهمَ اجْعلْ صِیامی فیه صِیام الصّائِمینَ و قیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ و نَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ و هَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ». «خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه روزه‌داران حقیقی قرار داده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشیار ساز و هم در این روز جرم و گناهم را ببخش ای خدای عالمیان و از زشتی‌هایم عفو فرما ای عفو کننده از گناهکاران»✨ 🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه