eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
607 ویدیو
834 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ》🔷🔹 ✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر بود، برای قانع کردن حضرت علی(ع) برای بیعت با ابوبکر و صرف‌نظر از خلافت، خطاب به امام(ع) گفت : 📋《اِنَّکَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ هَؤُلَاءِ مَشِیخَةُ قَومِکَ لَیسَ لَکَ مِثلَ تَجرِبَتِهِم وَ مَعرِفَتِهِم بِالأُمُورِ》 ♦️تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی! در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۱) همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابن‌عباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند. در حالی که حضرت علی(ع) در آن زمان ۳۳ سال داشت. سالیانی گذشت تا اینکه تمام محاسن علی(ع) مانند پنبه سفید شد. این نکته جالب است که حضرت رسول اکرم(ص) در سن شصت و سه سالگی از دنیا رفتند و امام علی(ع) نیز در همین سن به شهادت رسیده اند. اما با این تفاوت که به نقل سیره نویسان، پیامبر اکرم(ص) هنگام رحلت؛ 📋《مَا كَانَ فِي رَأْسِهِ [وَ لِحیَتِهِ] إِلَّا سَبْعَ عَشْرَةَ أَوَ ثَمَانِ عَشْرَةَ [شَعرَةً]》 ♦️فقط هفده یا هجده موی سفید بر سر و محاسن مبارک داشت.(۲) اما در تاریخ هست که وقتی؛ 📋《اِنْصَرَفَ عَليُّ(ع) مِنْ صِفّينَ فَکَأنَّهُ رأسُهُ وَ لِحْيتُهُ قُطْنَةٌ》 ♦️امام علی(ع) از جنگ صفین بر می گشتند، سر ومحاسن حضرت(ع) مانند پنبه سفید بود.(۳) ودر روایتی دیگر آمده است که؛ 📋《هِیَ یَومَئِذِِ بَیضَاءُ》 ♦️محاسن حضرت(ع) در روزهای آخر حیات شریفشان سفید گشته بود.(۴) در اواخر عمر شریفشان، اصحاب به ایشان گفتند : 📋《لَوْ غَيَّرْتَ شَيْبَتَكَ‏ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️کاش می شد با خضاب کردن پیری ات را تغییر دهی! امام(ع) می فرمود : 📋《الْخِضَابُ زِينَةٌ وَ نَحْنُ‏ قَوْمٌ‏ فِي‏ مُصِيبَةٍ وَ يُرِيدُ بِهِ رَسُولَ اللهِ(ص)》 ♦️با اینکه خضاب زینت است، اما ما خانواده داغدار و عزادار مصیبتی هستیم. و منظور حضرت(ص) مصیبت پیامبر اکرم(ص) بود.(۵) البته شاید علت خضاب نکردن امام علی(ع) این باشد که پیامبر اکرم(ع) به ایشان بشارت داده بود که محاسنت به خون سرت خضاب خواهد شد و علی(ع) منتظر این لحظه بود. در طی روایتی، پیامبر اکرم(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ(ع)! أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ، فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ》 ♦️ای علی(ع)! گویا می‌بینم تو در حال نماز برای پروردگار خویشی، که نگون‌ بخت‌ ترینِ اوّلین و آخرین، بر می خیزد و بر فرق سرت ضربتی می‌زند و محاسنت، از خون سرت رنگین می‌شود.(۶) و در روایتی آمده است که؛ 📋《أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》 ♦️اینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود.(۷) در روایتی آمده است که؛ امام علی(ع) پس از پیروزی بر خوارج به کوفه آمد و به مسجد رفت، پس از خواندن دو رکعت نماز بر فراز منبر رفت، به جانب فرزندش امام حسن(ع) نظری افکند و فرمود : 📋《يَا أَبَا مُحَمَّدٍ(ع)! كَمْ مَضَى مِنْ شَهْرِنَا هَذَا؟ فَقَالَ : ثَلَاثَةَ عَشَرَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️ای ابا محمد! چه قدر از این ماه گذشته است؟ ایشان جواب داد : سیزده روز مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! امام علی(ع) رو به جانب امام حسین(ع) کرد و فرمود : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)! كَمْ بَقِيَ مِنْ شَهْرِنَا [رَمَضَانَ] هَذَا؟ فَقَالَ : سَبْعَ عَشْرَةَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️یا اباعبدالله! چقدر از این ماه مانده است؟ امام حسین(ع) گفت : هفده روز باقی مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! در این هنگام؛ 📋《فَضَرَبَ يَدَهُ إِلَى لِحْيَتِهِ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ بَيْضَاءُ فَقَالَ : لِيَخْضِبَنَّهَا بِدَمِهَا إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا》 ♦️حضرت(ع) دست خود را به محاسن خود که در آن روز سفید شده بود زد و فرمود : این محاسن با خون سرم رنگین خواهد شد هنگامی که آن شقی بیاید.(۸) آری! علی(ع) را نبود پیامبر(ص) پیر کرد، غم فاطمه(س)، خانه نشینی و غربت، بی وفایی کوفیان پیر کرد! بعد از جنگ صفین وقتی امام علی(ع) به کوفه بازگشت، در حالی که داغدار یارانی با وفا بود، در مسجد کوفه آخرین خطبه ی دوران حیات شریفشان را خواند و مردم را جنگ مجدد با معاویه دعوت کرد. اما وقتی حضرت(ع) با بی میلی مردم کوفه برای جنگ، رو به رو شد، در این هنگام، یادی کرد از یاران با وفای خود و فرمود : 📋《أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟》 ♦️کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟ ادامه مطالب :👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #روضه_امام_علی 🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِ
. سپس فرمود : 📋《أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟》 ♦️عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟ 📋《ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ》 ♦️سپس امام على(ع) دست در محاسن شريف و كريم خود زد و گريه ی طولانی کرد و فرمود : 📋《مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ》 ♦️برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند، خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد.(۹) 🏴این امت بی وفا، بیست سال بعد از این جریان، یک پیرمرد محاسن سفیدی رو باز تنها گذاشتند و حتی دشمن او نیز به پیری اش اذعان کرد! در مقاتل آمده است که؛ در شام پس از آنکه بازماندگان اهل بیت امام حسین(ع) را به مجلس یزید وارد کردند. 📋《إنَّهُ لَمّا جِيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ(ع) أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ، وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ و يَقولُ : لَقَد أسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يَا أَبَا عَبدِ اللهِ(ع)!》 ♦️هنگامى كه سر امام حسين(ع) آورده شد، یزید فرمان داد كه آن را، جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد، در حالی که مى گفت : اى ابا عبد الله! چقدر زود پير شدى؟!!(۱۰) [محاسنت سفيد گشته است!]  {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : خوب شد تیغ تو بشکافت سرم را دشمن  هم تو بر آرزوی خویش رسیدی هم من  آمدی دیر چرا چشم براهت بودم  از همان شب که تن فاطمه ام گشت کفن  شادی ام بود همان دم که توأم تیغ زدی  عمر من بود سراسر همه اندوه و مِحَن  در همان لحظه که شمشیر تو بالا می رفت  نشنیدی به جنان فاطمه می گفت نزن!  مسجد و منبر و ویرانه و چاه و صحرا  هر کجا بود سخن بود ز مظلومی من  مسجد کوفه خموش است چراغش اکنون کو علی تا که کند بیت خدا را روشن؟ 👤سازگار  📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۲ ۲)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۲، ص۶۶۴ ۳)نثر الدّر ابوسعد آوی، ج۱، ص۳۰۷ ۴)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۱، ص۱۶۵ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۹۵ ۷)الکافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۲۸۲ ۸)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ ۹)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۹۹ ۱۰)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵ .
. . و حکایت جوان توبه کار _ حجت الاسلام تو بصره یه جوونی بود مشهوره به فسق و فجور ، مردم دیگه از دستش به ستوه اومده بودن ، ما چی بگیم ؟ من میگم؛ شما ها رو جسارت نمی کنم ، آقامون از دستمون دیگه به ستوه اومده … اخه آگه نوکری ،نوکر که اینجور نمیشه ! تو اومدی اربابی کنی …” نوکر که انقده پیمان نمیشکنه ، نوکر که انقده توبه نمیشکنه …” مردم از دستش به ستوه اومدن ، خوش به حال اونایی که آخر عمری دیگه توبه می کنن …حالا چه جوری این واسطه حاصل میشه ، خودش اول الکلامه” روزای آخر که از چشم مردم افتاده بود ، یه جور دیگه توبه کرد ، حق الناس به گردنش نبود ، مادرش رو صدا زد ، مادر” سه تا وصیت بهت می کنم تو که میدونی مردم از من بدشون میاد ، وصیت اول : وقتی من مردم یه طنابی به پای من ببند ، دور خونه بگردون بگو: “الهی … هذا عَبْدُکَ الآبقَ” خدایا این بنده ی فراری تو آوردم …” وصیت دوم : شبانه دفنم کن ، نمیخوام این مردم زیر جنازه ام ناسزا بگن ، کسی نیاد تشییع جنازه ام لعن و نفرین کنه دل تو رو بسوزونه … وصیت سوم : خودت منو تو قبر بزار ، شاید خدا به گیسوان سفید تو رحم کنه منو ببخشه ….” جوونش از دنیا رفت میخواد به سه تا وصیت عمل کنه ؛ طنابی به پاهای جوونش بست شروع کرد این بدن رو کشون ، کشون دور خونه گردوندن ، هی میگفت خدایا این بنده ی فراریه تو … (تو هم میتونی بگیا…) دیگه چیزی نمونده به ماه رمضان … “َأَنَا هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ” امروز اومدم در خونه ی تو ، همین که داشت این دعا رو میکرد یه وقت دید یه صدایی اومد ، یه منادی میگی : “اِنَّ اَوْلِیاء اللّه هُمُ الْفائِزُون” مادر چی کارش داری ؟ اون ولی ماست …” وصیت دوم ، چهار غلام گرفت ، بهشون پول داد ، گفت نیمه شب بدن پسرمو ببرین قبرستان دفن کنید ، نیمه شب اومدن ؛ کسی خبر نداره ، شیخ نجیب الدین از علمای بزرگ بصره س ،میگه شبانه از کنار قبرستان رد می شدم ، به نظر اهل ریاضته” میگه دیدم یه بدنی رو دارن چهار غلام دارن میبرن ، یه پیرزنی هم دنبال بدن داره به سر میزنه ؛ گفتن حتما این بدن رو حتما اینا کشتن ، نیمه شب دارن دفن میکنن کسی خبر دار نشه ، اومدم مانع شدم ، پیرزنه گفت اینجوری نیست ، ظن و گمان بد نبر” این جنازه ی پسرمه ، وصیت کرده نیمه شب دفنش کنم ؛ همچنین وصیت کرده خودم تو قبر بزارمش ، شیخ میگه دلم سوخت بعد از اینکه ماجرای “عبدالآبق” رو شنیدم ، گفتم مادر اجازه بده من خودم دفنش کنم … بدن رو گذاشتن تو قبر لحد و چیدم ، آخرین قطعه سنگ لحد رو که میخواستم بچینم ، یه وقت دیدم این جون به اذن خدا به زبون اومد ، به من گفت شیخ نجیب الدین ، برو به همه بگو ، خدا اونقده مهربونه … اونقده آمرزنده س که منو آمرزید …” شیخ میگه لحد رو چیدم ، گفتم نیمه شبه حتما یه صدایی تو خیالم شنیدم ، با خودم گفتم بزار خودم سوال کنم ، سر رو که پایین آوردم دیدم یه ندایی بلند شد شیخ نجیب الدین چرا حبیب ما رو داری اذیت می کنی ؟ باورت نمیشه ما اونو آمرزیدیم ؟!! امروز این عبد فراری اومده در خونت … به حق اون آقایی که راوی میگه مثل دهانه ی مشک باز شده چنان اشک از چشمان سید الشهدا جاری بود … اینجوری با خدا حرف می زد … ما رو بیامرز …الهی العفو … .
Shab01Ramazan1395[04].mp3
29.13M
🔹 خطبه پیامبر اکرم (ص) در آستانه ی ماه مبارک رمضان 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
. ﷽ 📍 خدایا! همین شب اوّل دستمان را بگیر❗️ 📌حالا یک سؤال مطرح است؛ به حسب ظاهر، ما مؤمن هستیم، ما مهمان خدا هستیم. امشب شب اوّل این مهمانی است؛ تازه وارد این خانه شده ایم، تازه داخل خانهٔ مهمانی خدا پا گذاشته ایم. سؤال من این است: اگر مهمان تقاضایی از میزبانش داشت، وقتی همان ابتدای ورود به خانهٔ میزبان به صاحب‎خانه بگوید: من چنین گرفتاری یی دارم، کرامت او چه اقتضا می‎کند؟ آیا این طور اقتضا می کند که مهمان بدون روا شدن حاجتش از خانه اش برود، یا همین که وارد خانه شد، همان‎جا خواسته اش را بدهد؟ خدایا! امشب، شب اوّل است و ما پایمان را داخل خانه‎ات گذاشته ایم؛ مهمانت هم هستیم؛ همین دَمِ در بیا دستمان را بگیر و کار را تمام کن! نگذار تا آخر ماه طول بکشد؛ بگذار امشب که ما از اینجا می‎رویم، همهٔ حاجت‎هایمان را بگیریم و برویم. کرامتت همین را اقتضا می‎کند؛ آقایی‎ات این است؛ ربوبیّتت این است؛ حاجات ما را همین الآن به ما بده 💬 حاج اقا مجتبی(ره) .
1.mp3
1.91M
🔰 شرح و تفسیر ماه رمضان 💠 ✨«اللهمَ اجْعلْ صِیامی فیه صِیام الصّائِمینَ و قیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ و نَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ و هَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ». «خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه روزه‌داران حقیقی قرار داده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشیار ساز و هم در این روز جرم و گناهم را ببخش ای خدای عالمیان و از زشتی‌هایم عفو فرما ای عفو کننده از گناهکاران»✨ 🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مناجاتی ماه رمضان... سلام ماه صیام سلام حسنِ تمام سلام من به محضرِ خدا سلام ماهِ دعا سلام رزق و عطا شروع میشه دوباره ناله ها دوباره اومدم با روسیاهی با نغمه و نوای یا الهی خسته شدم ازدستِ نَفْس و میگم.. پناهِ من، بده به من پناهی پناهم بده اثری به سوز و به آهم بده پناهم بده روشنایی به دلِ سیاهم بده پناهم بده حالِ اشکی به چش و نگاهم بده ای امان خائفین ای پناه مومنین یا رب العالمین... یا رب العالمین... سلام ای مهربون سلام ای بی کرون سلامم و نذاشتی بی جواب سلام ای بی نظیر سلام بنده پذیر من ذره هستم و تو آفتاب محتاجِ نور بی غروبه یارم به جز تو یار و یاوری ندارم از کثرت گناه مثه خزونم.. منو عوض کن ای تو نوبهارم بهارم تویی که خدا و پروردگارم تویی بهارم تویی تویِ سختیا همیشه یارم تویی بهارم تویی بی قرارم از گناه، قرارم تویی بی قراریمو ببین روسیاهیمو نبین یا رب العالمین... یا رب العالمین... چشام بارونیه دلم زندونیه اسیرِ این دنیایِ بی وفا رهام کُن ای خدا از این بندِ بلا به حُرمتِ زهرا و مرتضی منی که عاشقِ علی و زهرام یادم داده این نجواهارو مولام اُمید دارم به رحمت و به لطفت وقتی که می خونم حسینِ آقام به حق الحسین مددی بده که غرقِ معصیتم به حق الحسین عاقبت بخیری رو کُن قسمتم به حق الحسین یه شب جمعه حرم بده دعوتم به شَهِ نیزه نشین بلندم کُن از زمین یا رب العالمین... یا رب العالمین... .👇
4_6028201794977401774.mp3
6.6M
یابن الحسن به حرمت شاه نجف مرا آماده ورود به ماه خدا کنید. 🎙