شاخهی طبع خزاندیدهی من بار نداشت
چشم آلوده ی من فرصت دیدار نداشت
رو به مهتاب نشد روزنه ای باز کنم
قفسِ ظلمت من رخنه ی دیوار نداشت
چَنگ انداخته ام دامنِ تنهایی را
منِ بیکَسشده از بس که کس و کار نداشت
آه ! آدینه ی بی تو شده آئینه ی دِق
کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت
در بساطم چه کنم کهنهکلافی هم نیست...
یوسف گمشدهام گرمیِ بازار نداشت
آبروریزیِ من شُهرهی آفاق شده
مثل من هیچکسی وضعِ اسفبار نداشت
از سَرِ بی خِرَدی قلب تو را می شکنم
وَرنه این عاشقِ بی فکر که آزار نداشت
گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری...
دلم _این ظرف ترکخورده_ خریدار نداشت!
امـــر کن! یک نفری پای غمت می میرم
تا نگویند که فرمانده ی من یار نداشت
مثل سیّد حسنت ، گَرم بغل کن من را...
یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت
لحظهی آخرم ای کاش کنارم باشی...
چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت
شیوهی مَرگ مرا شاهِ نجف می داند
سَر تمّار به جز نخل علی ، دار نداشت
این دلِ دربهدرم تنگِ حسین است فقط
کربلا رفتن من این همه اصرار نداشت!
جان آن مادرِ افتاده دمِ در ، برگرد
آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت
شیشهٔ عُمر علی با لگدی سخت شکست
لااقل کاش درِ سوخته ، مسمار نداشت
#شعر_مناجات_امام_زمان_عج
#سید_حسن_نصرالله
#سید_مقاومت
#یا_زهرا_سلام_الله_علیها
#بردیا_محمدی
@hadithashk
برخیز ز جا نمانده راهی تا قدس
مقصود همین است همین تنها قدس
همراه تمام شهدا می گیریم
در روز شکوه ، عکس سلفی با قدس
#امیررضا_فرجوند
@hadithashk
گل نغمه ی عشق را جلی میخوانیم
آن روح بزرگ را ولی میخوانیم
این هفته ، نماز جمعه ان شاءلله
ما پشت سر سید علی میخوانیم
#امیررضا_فرجوند
#حدیث_اشک
@hadithashk
شاهی که امتدادِ شه عالمین شد
قدرِ زیارتش، چو حریمِ حسین شد
نورِ کریمِ آل علی در وجود اوست
آن سیدالکریم، که نورِ دو عین شد
عبدالعظیم را، حسنی خلق کردهاند
یعنی تولدش، حَسن از والدین شد
او دینِ خود به هادیِ دین، خوب عرضه کرد
زین رو برای دین خدا، زیب و زین شد
در راه کربلا چه شجاعت به خرج داد
مانند یک سپاه، پر از شور و شین شد
وقتی که شخم زد متوکل، به نینوا
او یکتنه بجای همه، زیر دین شد
مردِ مبارزات و علمدار شیعیان
اینگونه شد، که الگوی پیر خمین شد
جانها فدای او که سپهدار کربلاست
عبدالعظیم، عبدِ علمدار کربلاست
در عصرِ او کسی به ولایش نمیرسید
هیچ عاشقی ز عشق، بپایش نمیرسید
زهد و عبادتش، نه فقط فوقِ شیعیان
کس در اطاعتش، به وفایش نمیرسید
شاخصترین خَصیصهاَش، اِخلاص در عمل
الحق کسی، به حال و هوایش نمیرسید
او دستگیرِ جمله یتیمانِ شهر بود
اِنفاقها، به دست عطایش نمیرسید
بارزترین فضیلت او، علم و معرفت
این وصفها و به مدح و ثنایش نمیرسید
فریادِ او، سکوتِ زمان را شکسته بود
صوتی چنین، به صوت رسایش نمیرسید
تبیینِ دین، به ذکرِ احادیث مینمود
اینگونه کس، به امرِ هدایت نمیرسید
او را عزیز فاطمه خوانده، ولی خویش
مانند او کسی به دعایش نمیرسید
یومُ الغدیر را، به احادیث زنده کرد
ما را به کوی شاه نجف، خوب بنده کرد
از بس امام هادیِ ما را مرید بود
در زنده بودنَش هم، از اول شهید بود
او با شهادتین خودش، انقلاب کرد
بیخود نبود هادیِ دین را امید بود
با اعتقادِ پاک، گواهی به حشر داد
چون از موحدانِ خدای وحید بود
حق را همیشه حاضر و ناظر قبول داشت
آگاه او، به آیهی حبلُ الورید بود
بر چارده، حقیقتِ عصمت مطیعِ محض
در محضرِ نبی و وصی، روسفید بود
با رجعت و شفاعت و معراج در یقین
با کفر و شرک و خیلِ منافق، شدید بود
قبر و صراط و برزخ و میزان، عقیدهاَش
در امر و نهیِ عترت و قرآن، سَدید بود
با عدل و دادِ مهدی موعود، هم مسیر
بر ظلم و جور، ضربهی او چون حدید بود
امروز هم، چو بندگیِ سیدالکریم
مائیم و سبکِ زندگی سیدالکریم
این است، عینِ عَرضهی دینم، امام را
باید که ماند، پای ولایت، قیام را
هر جا که هست ظالم و مظلوم در ستیز
پس روشن است، موضعِ ما هر کلام را
از غزه تا به ضاحیه فریاد میزنیم
با جبههی مقاومتیم، انسجام را
خیبر شکن، به پاسخِ سنگر شکن، رسد
میگیرم عاقبت، ز یهود انتقام را
ما نسل کوثریم و فدائیِ حیدریم
این جمله خودبخود، برساند پیام را
موشک نشانهای ست، ز خشمِ مقدسم
با جان و سر مدد بدهیم، این نظام را
دیدند در صفوفِ فشرده، چگونه ما
یاری کنیم، رهبرِ والامقام را
فرمود: راه قدس، همانا ز کربلاست
خواهیم دید، حکمتِ حکمِ امام را
تا محوِ قدّهی سرطانی، صَلا دهیم
پاسخ، میانِ روضهی کرب و بلا دهیم
گودال، ازدحام شد و جای پا نبود
حتی برای نیزه و شمشیر جا نبود
با این وجود، آمد از آن دور، دَه سوار
پامال شد، تنی که بر او جای پا نبود
اصلاً کفن که هیچ، تنِ پاره پاره را
یک قطعه، فرشِ سالمی از بوریا نبود
مادر نظاره داشت و خواهر اشاره داشت
این رسمِ میهمانیِ کوفه، بما نبود
"آتش به آشیانهی مرغی نمیزنند
گیرم که خیمه خیمهی آل عبا نبود"
غارت که شد حرم، به سر نیزه شد سری
بر پیکرِ حسین، عبا و رِدا نبود
میگشت دختری، تَهِ صندوقچهی حرم
ای دخترانِ فاطمه، معجر چرا نبود
ای وای، گوشواره و به گوشی نمانده است
طفلی ز ترس مرده و خلخالها نبود
یا منتقم بجان اباالفضل انتقم
یا منتقم بجان اباالفضل انتقم
#شعر_میلاد_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
#محمود_ژولیده
@hadithashk
عبدالعظیم دیده بدنیا گشوده است
دل از تمامِ مردمِ ایران ربوده است
آری کریم آمده سائل خبر کنید
چون آیهآیهایی ز کرامت سروده است
این سیدالکریم که صاحبِ کرم شده
در شهرِ ریرسیده و صاحبِ حرم شده
از نسلِ مجتبی به کرامت سرآمده است
در این حوالی است که بال و پرم شده
واژه برای مدحِ تو گفتن کم آمده ست
روح القدس به یاریِ من همدم آمده است
گفتم به مدح و منقبتت سید الکریم
هرکسکه نیست یارِتو نامحرم آمده است
هر کس که زائر است ترا گشته نورِعین
من زار قبرِ حضرتتان زائرِ حسین
تو عبد صالحی و شدی سیدالکریم
هستی وکیل هادیِ دین شاهِ عالَمین
حالا رسیده ام به حرم زائرت شدم
در گرد این حریمِ حرم طایرت شدم
دستم به روی سینه مودب رسیدهام
کنجِ حرم نشسته و چون جابرت شدم!
#شعر_میلاد_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
#هستی_محرابی
@hadithashk
تصنیفِ هر قصیدهٔ ما، نِی شد عاقبت
شُربِ مدامِ هر شبِ ما، مِی شد عاقبت
بی کربلا نشستنِ ما طِی شد عاقبت
چون قبله گاهِ هر شبِ ما، رِی شد عاقبت
مَن زارَ حضرتش که همان زارَ کربلاست
یا سیدالکریم،همان یا حسینِ ماست
میخواستم که واژه برایت عَلَم کنم
دل را به شوقِ وصلِ شما اَرگِ بَم کنم
جوشانده ای ز شعر ،برایِ تو دَم کنم
خود را برایِ مدحِ شما مُحتشم کنم
کاسه کجا و وُسعتِ دریایِ بی کران
من جایِ خویش هستم و توجایِ خود بمان
امشب بهانه هایِ دلم چیست؟ شهرِ ری
برگو شَرابِ تو زِ خُمِ کیست؟ شهرِ ری
مستی فُزون تر از مِیِ تو نیست شهرِ ری
با او شده است منطقهٔ بیست شهرِ ری
تعظیم میکنم به تو در لحظهٔ ورود
ای از امامِ هادیِ ما بر شما درود
فرمود رهبرم که تویی قبله گاهِ شهر
آری تویی تو یک تنه پشت وپناهِ شهر
ای آفِتابِ روشنِ بختِ سیاهِ شهر
هست آن ضریحِ نقره ای ات مِهر و ماهِ شهر
این پایِتخت با تو که صاحب حرم شده
تهران به خِیرِ بودنِ تو محترم شده
یا سیدالکریم!! تو ای بندهٔ عظیم
از جانبِ تو بر دلِ ما می وزد نسیم
دل بستهٔ نگاهِ تو هستیم از قدیم
با عشق، تا کنارِ ضریحِ تو میرسیم
از بس غریقِ رحمتِ بی انتها شدیم
حس میکنیم زائر کرب و بلا شدیم
وقتِ زیارتت به دلم شور میرسد
فیضت به هر شکستهٔ رنجور میرسد
در مسلمیه از حرمت نور میرسد
شبهایِ جمعه نالهٔ منصور میرسد
نوکر رسید و در حرمِ تو دخیل شد
در اعتکافِ روضهٔ ابن عقیل شد
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
#مهدی_قربانی
@hadithashk
تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم
مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم
تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا
به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم
آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین
که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم
آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند
شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم
از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که...
سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم
روز محشر که شود ، از کرم مادرتان
زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم
#پوریا_باقری
#شعر_میلاد_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
@hadithashk
هرکس نشود قبله و، هم قبله نما
هم دوره و هم کلام با چهار امام
شدگندم ری حرام آن سعد لعین
شد وادی ری حلالت ای فخر تمام
#میثم_صدقی
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
@hadithashk
ای مأمن اهالی ری سایهسار تو
بوی حسین میشنوم از مزار تو
کوهی و همجواریِ تو رشک آبشار
طهران چه سربلند شده در جوار تو
دست تهی نیامدهام ای عزیز ری
آوردهام دلی به امید نثار تو
تا سفرهی تو هست گدایان کجا روند
وقتی که میرسد به کریمان تبار تو
هم کربلای دیگر مایی و هم بقیع
آیینهی حسین و حسن شد مزار تو
با امر هادی آمدی از سامرا به ری
تو برقرار عشقی و ما برقرار تو…
#میلاد_حسنی
#شعر_میلاد_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
@hadithashk
مولای من
گفتند از کرامت تو... مبتلا شدیم
آدم شدیم با کرمت آشنا شدیم
گفتند با کریم که دشوار نیست کار
ای دومین امام حسن! ما گدا شدیم
دولتسرای توست به ما خانه ی امید
بعد از بقیع ، ریزه خور سامرا شدیم
دیر آمدیم و دیر رسیدیم گرچه ما
با سفره ای که پهن نمودید جا شدیم
ما خانوادتا به شما دل سپرده ایم
پس خاکبوس حضرت ابن رضا شدیم
غربت کشیده ای و غریبی و بی کسی
شیعه غریب مانده ، شبیه شما شدیم
ساعات آخرت طلب آب کرده ای
ما هم گریزخوان غم کربلا شدیم
نیزه نخورده اید اگر زهر خورده اید
آشفته حال کشته ی بر رمل ها شدیم
از قوم و خویش تو به اسیری نرفته اند
گریان وضع خواهر خون خدا شدیم
هر غصه ای که بود کفن داشتی شما
بیچاره ی تن وسط بوریا شدیم
علیرضا وفایی خیال
#حدیث_اشک #شعر_آیینی #شعر_مذهبی #شعر_ولادت_امام_حسن_عسکری #شعر_ولادت_اهل_بیت
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹