eitaa logo
حدیث اشک
7.4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
97 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
دیروز بود انگار عشقت در گلم رفت‌ گفتی علی!غم‌های عالم از دلم رفت.. دیروز بود انگار با تو پا گرفتم خندیدی و آرام دستت را گرفتم دیروز بود انگار شب را کور کردیم یک خانه کوچک به زحمت جور کردیم دیروز بود انگار رونق داشت باغم با بودن تو غم نمیامد سراغم دیروز بود انگار گل با شمع بودیم شب‌ها سر یک سفره باهم جمع بودیم دیروز بود انگار دنیا کام من بود در شهر عنوانم علی صف شکن بود دیروز بود انگار دادم این خبر را گفتم که زهرا هست بفروشم سپر را دیروز بود انگار فکرم ماندنت بود زیباترین اوقات من نان پختنت بود دیروز بود انگار با شور جوانی می ایستادی تا نماز شب بخوانی امروز اما غم گرفته خانه ام‌ را سر درد اذیت میکند ریحانه ام را امروز اما هر نمازش بی قنوت است هرچیز میگویم جواب او سکوت است امروز اما راه من بن بست خورده بانوی من سیلی ز مردی پست خورده امروز اما بخت حیدر واژگون است هرجای بستر را که میبینیم خون است امروز اما سوخت مغز استخوانم با من وصیت کرد بانوی جوانم امروز اما غم دلم را زیرو رو کرد از حال زهرایم مغیره پرس و جو کرد امروز اما کوثر من در مدینه زخم عمیق میخ در دارد به سینه امروز اما خاک شسته جامه ام را گم کرده ام در کوچه ها عمامه ام را.. امروز اما سر به زیر شهر هستم دنیا بدان من با تو دیگر قهر هستم امروز اما داغ زد بر روی داغم فرمود وای از کشته ی خاک عراقم.. گفتم حسین دیدم دو چشمان ترش را فرمود میبرند لب تشنه سرش را @hadithashk
تنها نه فقط گل بهارم رفته آرامش قلب بی قرارم رفته زهرا همه دار و ندار من بود امشب همه ی دار و ندارم رفته @hadithashk
باز هم دارد صدای گریه بالا می رود امشب از بیت علی آرایه بالا می رود در میان گریه ها «الجارُ ثُمَّ الدّارُ» گفت در جوابش دادِ هر همسایه بالا می رود! عاملان شرع و قرآن کور و کر بودند چون پشت در دارد صدای آیه بالا می رود هر شبانه روز ماهی بود و زهرا آب شد پس چرا هِی طول هر ثانیه بالا می رود؟! حرف پیغمبر به یاد حیدر افتاد و چه دید؟ لحظه لحظه ارزش این هدیه بالا می رود وقت غسل فاطمه لرزید دست حیدر و آه ، دیگر شدت مرثیه بالا می رود @hadithashk
آری که بساط گریه جور است امشب دست من از آغوش تو دور است امشب هر طفل تو گوشه ای زمین گیر شده ست این خانه چقدر سوت و کور است امشب این شهر بدون فاطمه زیبا نیست امید علی بود ولی حالا نیست همسایه بخواب ، راحت و آسوده امشب که صدای گریه زهرا نیست ای جان علی ، عزیز من ، شرمندم بعد از تو فقط به تار مویی بندم خود را به دل خاک سپردم زهرا با دست خودم گور خودم را کندم ای وای چقدر مجتبایت غم خورد ای کاش علی از این مصیبت میمرد همسایه که از گریه تو شاکی بود امشب ز در خانه تو هیزم برد با خاطره نان تو غم میخوردیم از سردی دستان تو غم میخوردیم زهرا احدی غذا نیاورد ولی امشب من و طفلان تو غم میخوردیم @hadithashk
دلم تنگ نگات میشه عزیزم به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم دعا کن، یاس در خاک آرمیده همینجا از کنارت بر نخیزم گلاب اشک سر خاکت میارم پس از تو ابرم و دائم می بارم جوون زیر خاکم ای که بی تو به زنده موندنم شوقی ندارم با سیلی چشماتو از من گرفتند حسودا انتقام از زن گرفتند جلو چشمام غلافای چهل مرد زدند و قتلتو گردن گرفتند کجایی خونمونو غم گرفته درِ خونه برات ماتم گرفته حسین و زینب و آروم کردم حسن جانت ولی باز دم گرفته عزادارم ولی تنها و بی یار منم و این سه چارتا طفل غمخوار تو رفتی و نگفتی من می مونم پس از تو با غم مسمار و دیوار صدات مونده توی خونه هنوزم پس از این من به جای تو می سوزم تو رفتی و حالا غرق خجالت نگامو به در و دیوار می دوزم @hadithashk
خانه شد روی سرم آوار بعد از رفتنت کشت ما را این در و دیوار بعد از رفتنت ای شب قدر علی! قدر تو را نشناختند مانده بر جا حسرت بسیار بعد از رفتنت آه و نفرین بر کسی که نور چشمم را گرفت هست دنیا پیش چشمم تار بعد از رفتنت فاطمه جان! یک تنه بودی برایم یک سپاه لشکر از کف داده‌ام انگار بعد از رفتنت مردم از جانبازیت دارند صحبت می‌کنند در میان کوچه و بازار بعد از رفتنت خواب راحت رفته از چشمان زینب فاطمه نیمه شب‌ها می‌شود بیدار بعد از رفتنت داغ سنگینت نه تنها پشت حیدر را شکست خم شده حتی قد مسمار بعد از رفتنت خاطراتی که در این نُه سال با هم داشتیم روز و شب هی می‌شود تکرار بعد از رفتنت یاد تو دائم می‌افتم فاطمه، بی‌اختیار برده‌ام نام تو را صدبار بعد از رفتنت قاتلانت گفته‌اند از غصهْ زهرا درگذشت! جرم خود را می‌کنند انکار بعد از رفتنت فاطمه! چیزی نگفتی، فضه هم حرفی نزد همچنان ناگفته است اسرار بعد از رفتنت کشتن تو ابتدای ظلم بر آل علی است وای از این قوم جنایتکار بعد از رفتنت @hadithashk
اگر هستی ز غم بی تاب بی تاب اگر شادی شده نایاب نایاب اگر غافل شدی در کل هفته... غروب جمعه را دریاب دریاب @hadithashk
حوصله دیگر ندارم کاش می‌بردی مرا فاطمه با رفتن خود خوب پژمردی مرا بعد دفنت محرم حیدر قرارم رفته است خلق می‌دانند من دار و ندارم رفته است باعث درماندگی‌ها درد پنهان من است این در آتش گرفته قاتل جان من است قبل از آنکه مجلس ختمی بگیرم فاطمه کاش یک بابی شود تا که بمیرم فاطمه زندگی با دشمنان یک گوشه از صبر علی است خانه بی فاطمه خانه که نه قبر علی است من عزادار تو زهرا بین دیوار و درم یک طرف زینب به سینه می‌زند وای مادرم گو چه سازم فاطمه جان این در و دیوار را یا چه سازم بی‌حیایی نوک مسمار را @hadithashk
یا زینب سلام الله علیها یا رقیه سلام الله علیها
12.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آجرک الله یا بقیه الله @hadithashk
غربتم گشت در این شهر زبانزد زهرا رفتی و آنچه نباید سرم آمد زهرا زندگی تلخ تر از مرگ برایم شده است بین این دو شده ام سخت مردد زهرا دردم این است مغیره سر منبر رفته ! حرف دین‌ می زند آن واعظ مرتد زهرا مجلس ختم گرفتم حسنت ریخت بهم هیچ کس از در و همسایه نیامد زهرا چه کنم‌ بابت این طرز امانت داری !؟ شرم دارد علی از روی محمد زهرا چه کنم ثانیه ای زینبت آرام شود !؟ شده دلتنگی او بیشتر از حد زهرا سرخی چشم حسینت، ته گودالم برد جگر سوخته ام سوخت مجدد زهرا @hadithashk