چنان بیمار عشق تو شدم مرهم نمیخواهم
امام مجتبی را دارم و حاتم نمیخواهم
به من از خاک نعلین گوهربارت تصدق کن
فقیرم گرچه اما سکه و درهم نمیخواهم
خدا مرگم دهد گر یک نفس باشم بدون تو
حیات بی تو را اندازه یک دم نمیخواهم
به چیزی کمتر از مردن برایت نیستم راضی
از آقای کریمی مثل تو من کم نمیخواهم
همینکه عاشقت باشم برایم تا ابد کافیست
که عشق هیچکس را جز تو در عالم نمیخواهم
نمیخواهم کسی را که مرا از تو جدا سازد
نمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم نمیخواهم
مرا بگذار باشم خادم خدمتگزارانت
فقط بگذار باشم هیچ چیزی هم نمیخواهم
نمیخواهی اگر که نوکر کاشانهات باشم
بیا بگذار چون سگ، پاسبان خانهات باشم
ندارد موج گیسوی تو را امواج دریا هم
کسی مثل تو نه بوده نه میآید به دنیا هم
کنارت هیچ زیبایی ندارد یوسف کنعان
شهادت میدهد بر ادعای من زلیخا هم
به حُسن خُلق و حُسن وجه و حُسن هرچه معروفی
تمام حسنها جمع است در ذات حسن با هم
چنان آغوش روی خلق، مشتاقانه وا کردی
که نشناسد سر از پایش گدای بی سر و پا هم
مهیای پذیرایی چنان کردی مضیفت را
که حتی سفرهات اصلا نمیخواهد بفرما هم
شب میلاد تو عرش الهی نورافشان است
خدا بسیار خوشحال است چون شاد است زهرا هم
از آن روزی که دیدم هم غذایی با جذامیها
طمع کردم که بنشینی کنار سفره ما هم
برایت نذز کردم تا که باشم همجوار تو
خدا قسمت کند یک لحظه بنشینم کنار تو
تو آقایی، خدا داده به نسل تو سیادت را
منزه کرده از هر چه پلیدی ها نژادت را
از آن روزی که در آغوش زهرا چشم وا کردی
میان قلب برخی کاشتی تخم حسادت را
تو عادت بر کرم داری و من عادت به احسانت
مبادا ای کریم از من بخواهی ترک عادت را
روایاتی ندیدم گرچه اما مطمئن هستم
که زین العابدین آموخته از تو عبادت را
چه کردی تا که مدحت را بگوید ناسزاگویت؟
ارادتمند خود کردی تو حتی بی ارادت را
اباالفضل دلاور آن زمان که خردسالی بود
تو در جنگ جمل تفسیر میکردی رشادت را
کسی که بر خلاف صلح تو جنگید با دشمن
اگر حتی شود کشته نمیبیند سعادت را
چه چیزی یاد قاسم دادهای از مرگ ای عارف
که خوشتر از عسل این طفل میداند شهادت را
هر آنکس گوش جان بر حرفهایت داشت عالم شد
دو جلوه از تجلی تو عبدالله و قاسم شد
تو ارباب کریمی، من غلام حلقه بر گوشم
محبتهای تو هرگز نخواهد شد فراموشم
اگر حمال هم باشم برایت هیچ عارم نیست
تمام بارهای خویش را بگذار بر دوشم
عبور از هر کجا که میکنی عطر تو میماند
ز بوی خاک بر جا مانده از راه تو مدهوشم
دل سنگ مرا بشکن ببینی اشکهایم را
تو پا روی دلم بگذار مثل چشمه میجوشم
نبینم لشکرت پاشیده ای تنهاترین سردار
اگر لب تر کنی آماده رزم و کفن پوشم
بیا بگذار باشم پیشمرگت ای گل زهرا
به جای تو تمام زهر را لاجرئه مینوشم
اگر روزی بیاید که بقیع تو شود آباد
میآیم تنگ میگیرم ضریحت را در آغوشم
نمیداند کسی غیر از خدا شأن رفیعت را
الهی سرمه چشمم کنم خاک بقیعت را
زنی در خانهات داری که صد رحمت به دشمنها
امان از مکر این زنها امان از مکر این زنها
دل چون شیشهات آزرده از زخم زبانها بود
چقدر اذیت شدی این سالها از دل شکستنها
غریبی و عزادار زیادی در عزایت نیست
ملائک از غمت در عرش سر دادند شیونها
خودت گفتی که روزی نیست مثل روز عاشورا
نبودی کربلا وقتی حسینت کشته شد تنها
به غارت رفته از دست یتیمانت النگوها
به غارت رفته گردنبندها از دور گردنها
اسیر چشم ناپاکان شدند آل رسول الله
چه اوضاع وخیمی داشتند این پاکدامنها
چهل منزل میان شهرها بردند زینب را
ندیدی خواهرت آواره شد در کوی و برزنها
به جایت رفت عبدالله با سر در دل گودال
امان از لحظهای که شمر آمد داخل گودال
#آرش_براری
#شعر_ولادت_امام_حسن_مجتبی
@hadithashk
غزه
شرح باید داد اصل ماجرای غزه را
پخش باید کرد در عالم ندای غزه را
جای دارد دق کند از غصه هر کس که شنید
نالههای کودکان بینوای غزه را
کار باید کرد در راه فلسطین، چون خدا
میخرد کوچکترین کاری برای غزه را
مثل خرمشهر و آبادان یقیناً دشمنان
زود میبینند اعجاز خدای غزه را
ای خداوندی که هستی بر همه روزی رسان
قطع کرده دشمنت آب و غذای غزه را
آب را بستند روی کودکان تشنه لب
باید اکنون دید دیگر کربلای غزه را
مادری جان داد از جان دادن شش ماههاش
کاش میشد خواند یک یک روضههای غزه را
آب چیزی نیست، قطعا میتوانستند اگر
میگرفتند این حرامیها هوای غزه را
جای جای شهر خونی از شهیدی ریخته
جای دارد بوسه زد پس جای جای غزه را
چشم حکام عرب بسته است بر این ظلمها
گوششان نشنیده میگیرد صدای غزه را
کاش میشد محو کرد از خاطرات کودکان
قصه پر غصه دارالشفای غزه را
میرسد آن ساعتی که حضرت صاحب زمان
«صبحِ شادی» میکند «شام عزای» غزه را
آرش براری
#آرش_براری #اسرائیل_شر_مطلق #زنان_غزه #غزه #کودکان_غزه
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
چه کرد کوفه که حیدر بی احترام شود؟
کسی نبود که بر قلبش التیام شود
امام مظهر صبر خداست کوفه ببین
چه کردهای تو که صبر خدا تمام شود؟!
نبود شأن علی بین کوفیان باشد
که با اهالی این شهر همکلام شود
مگر مرام علی بین شهر شهره نبود؟
چه میشود که چنین کوفه بیمرام شود؟
حرامزاده نبودند کوفیان اما
امان از این که شکمها پر از حرام شود
امان از اینکه سخنهای شبهدار خواص
دلیل اصلی گمراهی عوام شود
زبیر فکر نمیکرد که بعد پیغمبر
به سوی فتنه رود دشمن امام شود
به جز ابوذر و مقداد و چند تن دیگر
کسی نبود که آماده قیام شود
عجیب نیست بدون علی، ابوموسی
به مکر و وسوسه عمروعاص خام شود
نخواست کوفه برای خدا جهاد کند
که خواست تیغ علی نیز در نیام شود
کسی مقابل دشمن سپر نخواهد شد
تمام کوفه اگر هم که قتل عام شود
نه این دلیل به حق بودن معاویه نیست
اگر که دور و بر باطل ازدحام شود
به منصبی نرسد در حکومت علوی
کسی بخواهد اگر صاحب مقام شود
کسی بدون علی عاقبت به خیر نشد
اگرچه معتکف مسجد الحرام شود
خوشا کسی که علی میشود خریدارش
به خانهاش رود و بنده و غلام شود
خوشا به حال هر آنکه شهید راه علی است
و دفن در نجف و وادی السلام شود
رسید کار به جایی که روز عاشورا
حسین، کشته و غارت زده خیام شود
رقابت است سرش را که زودتر ببرد
رقابت است سرش قسمت کدام شود
رسید کار به جایی که اهل بیت علی
اسیر و راهی بازار شوم شام شود
نشستهایم که یک روز منتقم برسد
نشستهایم فقط وقت انتقام شود
#شعر_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#آرش_براری
@hadithashk
عزیزم حسین(ع)
رفاقت من و تو بوده از الست حسین
خدا بخواهد اگر تا همیشه هست حسین
خودت بیا و دوباره بگیر دستم را
اگر که رشته پیوندمان گسست حسین
میان اینهمه غم که در این جهان دیدم
غمت چقدر به روی دلم نشست حسین
قرار بود که دل بسته کسی نشوم
نمیشود به تو انگار دل نبست حسین
میان روضه تو حالمان چقدر خوش است
بدون روضه تو حالمان بد است حسین
قرار بود مرا هم به کربلا ببری
ولی نبردی و خیلی دلم شکست حسین
دو قطره اشک کمم را قبول کن آقا
گرفتم آبرویم را به روی دست حسین
بلند مرتبه جایی نشسته قاتل تو
به روی سینه تو رفته شمر پست حسین
پس از تو زینب کبری چه کار خواهد کرد؟
میان اینهمه نامحرمان مست حسین
آرش براری
#آرش_براری #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امیری حسین و نعم الامیر
آمد یکی در قالب جعفر به میدان
آن دیگری در هیبت حیدر به میدان
طاقت نمیآرد سپاه کوفه قطعا
زینب فرستاده دو تا لشکر به میدان
فرزندهایم که فدایت ای برادر!
لازم بدانی میرود خواهر به میدان
کاری کنم دشمن جهنم را ببیند
کاری کنم برپا شود محشر به میدان
میدان جنگیدن که جای کودکان نیست
راهی کنم مردان رزمآور به میدان
رزمندگانم تا نفس در سینه دارند
هستند محکم تا دم آخر به میدان
مردان میدان وقت جان دادن که باشد
مردانه میآیند از سنگر به میدان
جای تعجب نیست بی سر بازگردند
رفتند چون از شوقشان با سر به میدان
خوشحالتر بودم یکی از بچههایم
میرفت اگر قبل از علی اکبر به میدان
دست گلی تقدیم تو کردم برادر
شرمندهام افتاد اگر پرپر به میدان
راضی نبودم تا که در زحمت بیافتی
بگذار باشد این دوتا پیکر به میدان
آرش براری
#آرش_براری #امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حسن ختام
قربانیم راهی قربانگاه هستم
با عشق خود تا پای جان همراه هستم
گفتم که بشناسید عبدالله هستم
عبد حسینم یادگار مجتبایم
جانم فدایت ای عمو دارم میآیم
روی زبانهای همه افتاد نامم
شکر خدا هستم فدایی امامم
در دفتر شعر حسن حُسن ختامم
در لشکرت من آخرین رزمنده هستم
جاماندم و دیر آمدم شرمنده هستم
در بین خیمه همچنان یک شیر مانده
شیری که بی تاب است و در زنجیر مانده
از تیرهای حرمله یک تیر مانده
میآورم سمت سه شعبه گردنم را
سوی هجوم نیزه میگیرم تنم را
گفتم که جای شیرها بین قفس نیست
در گودی گودال جز ما هیچکس نیست
در بین گرد و خاکها راه نفس نیست
مانند قاسم کام من را هم عسل کن
من را برای آخرین دفعه بغل کن
پیش تو غرق بهترین لذات هستم
بعد از حسن گفتی خودم بابات هستم
دلناگران عمه سادات هستم
پشت سر من تا دم گودال آمد
صدبار تا نزدیکی جنجال آمد
آشفته زینب دست بر سر میگذارد
روی گلویت شمر خنجر میگذارد
پا روی این جسم مطهر میگذارد
این جان ناقابل ندارد قابلت را
باید بگیرم دستهای قاتلت را
آرش براری
#آرش_براری #شعر_آیینی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
داماد کربلا
عمهها از حال رفتند از کفن پوشیدنش
شد حسن هنگام عمامه به سر پیچیدنش
اذن میدان را گرفت و خنده آمد بر لبش
چشم بد دور، ای عمو قربان آن خندیدنش
نوجوانی با کفن دارد به مقتل میرود
اشک هر بینندهای جاری شود از دیدنش
قدسیان پشت سرش دست دعا برداشتند
عرشیان تکبیر میگویند از جنگیدنش
تازه داماد است و رویش را همه بوسیدهاند
سنگها هستند حتی در صف بوسیدنش
بی زره وقت هجوم سنگها جسمش چه شد؟
کار سختی نیست با این وضعیت فهمیدنش
رفت جسم نیمه جانش زیر سم اسبها
سختتر شد اینچنین در خاک و خون غلتیدنش
کیست این کودک که میگویند مردان خدا
غبطه باید خورد بر جام بلا نوشیدنش؟
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
أدرک أخا
میان علقمه آنقدر تیرباران شد
تنش میانه انبوه تیر پنهان شد
خطاب «أدرک أخا» با حسین بود اما
شنید عمه سادات هم پریشان شد
به سوی خیمه رود سیل لشکر دشمن
که سد بین سپاه و حسین ویران شد
مگر چه دید که اینگونه شد شکسته حسین؟
چنان شکست که در چهرهاش نمایان شد
نشد که جسم ابالفضل را به خیمه برد
در این مصیبت عظمی غمش دوچندان شد
حرم سراغ ابالفضل را همینکه گرفت
عزیز فاطمه بیاختیار گریان شد
اگر چه آنهمه شرمنده شد ابوفاضل
سکینه بیشتر از خواهشش پشیمان شد
آرش براری
#آرش_براری #شعر_شهادت_حضرت_ابوالفضل_العباس #شعر_شهادت_حضرت_سقا #شعر_شهادت_حضرت_قمر_منیر_بنی_هاشم #شعر_نهم_محرم
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مَن لَم یَشکُرِالمَخلوقَ، لَم یَشکُرِ الخالقَ
به رسم ادب و معرفت از همه دوستان و عزیزان شاعر که لطف کردن منت سر ما گذاشتن و اشعارشونو برای انتشار در اختیار مجموعه #حدیث_اشک قرار دادن تقدیر، تشکر و قدردانی میکنیم
🙏🙏🙏🙏
#احسان_صابریون
#بهمن_ترکمان
#گروه_شعر_یا_مظلوم
#رضا_قربانی
#ابراهبم_لآلی
#امیر_علوی
#یاسین_قاسمی
#ایمان_دهقانیا
#طاها_ملکی
#حسن_لطفی
#حسن_کردی
#محمود_اسدی
#کرامت_نعمت_زاده
#جواد_قدوسی
#امیر_فرخنده
#محمد_نجاری
#وحید_عظیم_زاده
#احسان_نرگسی
#بردیا_محمدی
#سید_پوریا_هاشمی
#پوریا_باقری
#اسماعیل_روستایی
#محمد_کیخسروی
#محمد_جواد_مطیع_ها
#محمد_حسن_بیاتلو
#مهدی_شریف_زاده
#سجاد_شاکری
#وحید_قاسمیان
#ساسان_آقایی
#حامد_آقایی
#مرضیه_نعیم_امین
#مرضیه_عاطفی
#نفیسه_کریمی
#فاطمه_بلیوند
#علی_مطهری_فرد
#علی_اکبر_جمشیدی
#علی_بهرامی_نیا
#محسن_راحت_حق
#پدارم_اسکندری
#علی_رفیعی
#صادق_افخمی
#علیرضا_وفایی
#حامد_شیخ_پور
#روح_اله_اسماعیلی
#سراج_الدین_سرایانی
#امیر_عظیمی
#محسن_کاویانی
#محمد_حسن_جنتی
#سید_حسین_صمدی
#سید_جعفر_حیدری
#وحید_مصلحی
#یونس_وصالی
#احمد_ایرانی_نسب
#محمد_جواد_پرچمی
#میثم_مومنی_نژاد
#محمد_حسین_رحیمیان
#رًضا_قاسمی
#مجید_قاسمی
#علیرضا_خاکساری
#مهدی_رحیمی
#ناصر_دودانگه
#سید_محسن_حبیب_اله_پور
#جواد_کلهر
#موسی_علیمرادی
#روح_اله_پیدایی
#علی_اکبر_نازک_کار
#سعید_توفیقی
#علی_اکبر_نازک_کار
#ظهیر_مومنی
#رضا_رسول_زاده
#علی_حسنی
#احمد_علوی
#داریوش_جعفری
#رسول_عسگری
#محمد_قاسمی
#رضا_دین_پرور
#مجتبی_خرسندی
#وحید_قاسمی
#حسین_زارع_زاده
#هانی_خداداد
#فربد_افشاری
#محمد_جواد_شیرازی
#شهریار_سنجری
#ابراهیم_زمانی
#آرش_براری
#عماد_بهرامی
#حسین_قربانچه
#ارمان_صائمی
#محسن_صرامی
بدون فاطمه
آه! افتاده علی از پا بدون فاطمه
روزگارش سخت شد مولا بدون فاطمه
فاطمه بود و علی احساس تنهایی نداشت
رفت زهرا، شد علی تنها بدون فاطمه
بعد زهرا این سوال خیلی از مردم شده
زنده میماند علی آیا بدون فاطمه؟
فاطمه، جان امیرالمومنین را حفظ کرد
حفظ شد جان علی اما بدون فاطمه
بیشتر از قبل مشتاق شهادت شد علی
جای ماندن نیست این دنیا بدون فاطمه
همتراز فاطمه دیگر نباشد در جهان
پس علی مانده است بیهمتا بدون فاطمه
تا قیامت پرچم حیدر نمیافتد زمین
راه زهرا طی شود حتی بدون فاطمه
روزی همسایهها از سوی زهرا میرسید
رزقشان پس قطع شد حالا بدون فاطمه
با کنیزش هم شبیه دخترش رفتار کرد
داغ مادر دیده است اسما بدون فاطمه
روز محشر گر شفاعت را کند از ما دریغ
زار خواهد بود کار ما بدون فاطمه
مادر سادات رفت و دخترش پنجاه سال
پیر شد تا عصر عاشورا بدون فاطمه
آرش براری
#آرش_براری #شعر_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا #شعر_روضه_حضرت_زهرا #شعر_شام_غریبان_حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خانه شد روی سرم آوار بعد از رفتنت
کشت ما را این در و دیوار بعد از رفتنت
ای شب قدر علی! قدر تو را نشناختند
مانده بر جا حسرت بسیار بعد از رفتنت
آه و نفرین بر کسی که نور چشمم را گرفت
هست دنیا پیش چشمم تار بعد از رفتنت
فاطمه جان! یک تنه بودی برایم یک سپاه
لشکر از کف دادهام انگار بعد از رفتنت
مردم از جانبازیت دارند صحبت میکنند
در میان کوچه و بازار بعد از رفتنت
خواب راحت رفته از چشمان زینب فاطمه
نیمه شبها میشود بیدار بعد از رفتنت
داغ سنگینت نه تنها پشت حیدر را شکست
خم شده حتی قد مسمار بعد از رفتنت
خاطراتی که در این نُه سال با هم داشتیم
روز و شب هی میشود تکرار بعد از رفتنت
یاد تو دائم میافتم فاطمه، بیاختیار
بردهام نام تو را صدبار بعد از رفتنت
قاتلانت گفتهاند از غصهْ زهرا درگذشت!
جرم خود را میکنند انکار بعد از رفتنت
فاطمه! چیزی نگفتی، فضه هم حرفی نزد
همچنان ناگفته است اسرار بعد از رفتنت
کشتن تو ابتدای ظلم بر آل علی است
وای از این قوم جنایتکار بعد از رفتنت
#فاطمیه
#شعر_ایام_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا_س
#آرش_براری
@hadithashk
اللهی و ربی
دیگر نمیگویم مرا شاید ببخشی
بلکه گناهان مرا باید ببخشی
تو قول دادی تا که در ماه مبارک
هرکس سر این سفره میآید ببخشی
آنقدر خوبی که یقین دارم خدایا
هرقدر هم که بندهات شد بد ببخشی
مگذار یک درصد هم از جرمم بماند
خواهی ببخشی کاش صددرصد ببخشی
اوصاف عفوت را شنیده بودم اما
باور نمیکردم که تا این حد ببخشی
از بخشش بیانتهایت بر میآید
زندیق و گبر و مشرک و مرتد ببخشی
کافی است حتی بتپرست بی خدا هم...
...یک «یاصنم» را «یاصمد» گوید ببخشی
گفتند میخواهی به عشاق زیارت
هم کربلا هم مکه هم مشهد ببخشی
عفو تو وقف زائر قبر حسین است
زوار را در زیر آن گنبد ببخشی
نام حسین اکنون که آمد بر زبانم
دیگر گناهان مرا باید ببخشی
آرش براری
#آرش_براری #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مذهبی #شعر_مناجات
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹