چشـم مـن
با دیـدن روی شــما
#روشـن مـے شـود..
ای همـیشہ
باعـث #لبخنـد مـن...
#جمع_رزمندگان
#صبحتون_شهدایی_🌷
https://eitaa.com/joinchat/3490185612Cbaff600a78
شهدای جاویدالااثر
ابوالفضل حافظی تبار
🌷🌷
✍ #خاطره_ای_از_شهید_سید_عباس_موسوی
🌷«هر چه پول در خانه مانده بود، به شوهرم دادم تا برای #افطار مقداری نان و کمی سیب زمینی و سبزی بخرد.
وقتی برگشت، جلو دویدم تا کمک کنم و بار ها را از او بگیرم و به سرعت افطار آماده کنم. اما دستانش خالی بود!
نگاهش کردم، دیدم بی صدا #لبخند می زند. خندیدم و گفتم:
- بازار بسته بود؟
ابروهایش را بالا انداخت.
- کسی ما را افطار دعوت کرده؟
سرش را تکان داد، یعنی نه.
- حتما گمشون کردی یا جا گذاشتی!
: نه اصلا؛ #ده_برابرشان کردم!
فهمیدم آنها را به فقیری #صدقه داده است. از من پرسید در خانه چه مانده؟
گفتم فقط نان خشکی که برای فتوش ( #سالاد_لبنان) کنار گذاشته بودم.
: خب #امیر_المومنین ما را دعوت کرده به #فتوش و #زعتر و #آب. نظرت چیه؟
- بهتر از این هم میشه؟
در همین لحظات در زدند. ترسیدم باز هم فقیری باشد و سید دیگر هیچی ندارد که بدهد. اما سریع صدایی بلند شد که می گفت، لنگه ی دیگر در را هم باز کن سید.
وقتی مهمان رفت، وارد سالن شدم، سفرهی بزرگی پر از انواع #غذای_لذیذ دیدم.
سید گفت: امیرالمومنین نخواست به کمتر از این ما را مهمان کند. »🌷
❤️
اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#خاطره_ای_از_شهید_مدافعحرم_محمود_رادمهر_از_رزمندگان_فاطمیون
🌷یک بار که در محل دیده بانی منطقه خان طومان در حال رصد تحرکات دشمن بودم پیرمردی ۶۰ ساله #اهل_افغانستان آمد محل دیده بانی و با دستش جایی را در خط دشمن نشان داد که بگو آنجا را گلوله باران کنند. تعجب کردم که این کیست و این چه درخواستی است که میدهد. توجهی نکردم.
مدتی گذشت برایم یک لیوان چای آورد و گفت به اون جایی که نشانت دادم بیشتر دقت کن. بعدها از بچهها پرسیدم این پیرمرد کیست.
توضیح دادند پیرمرد باصفایی است و صدایش میکنیم #کربلایی. هر روز هم #روزه میگیرد. جدیداً پسرش کنارش به شهادت رسیده ولی به هیچکس جریان #شهادت_فرزندش را نمیگوید.
یک بار با خود گفتم بگذار جایی که کربلایی نشان داده را بگویم گلوله باران کنند. همین که چند گلوله خورد دیدم عجب #داعشی_ها_مثل_موش از سنگرهای زیرزمینی ریختند بیرون و فهمیدم محل اصلی تجمع آنها آنجاست و با ۱۸ گلوله توپ تعداد زیادی از آنها را به هلاکت رساندیم.
کم کم مشتاق این برادر افغانی شدم. یک روز که چای آورد از او پرسیدم کربلایی!! جریان شهادت پسرتان را برایم تعریف میکنی؟ کمی مکث کرد و گفت باشه چون از شما خوشم آمده و به #دلم_نشستی تعریف میکنم. ادامه داد که ۴ دختر داشتم ولی دوست داشتم یک پسر هم داشته باشم و با #توسل_به_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها پسر دار شدم و اسمش را گذاشتم #ابراهیم. جریان سوریه پیش آمد و خواستم بیایم گفت من هم می آیم.
با هم آمدیم برای دفاع. شب و روز مشغول بودیم. ولی یک سوال ذهنم را درگیر کرده بود و آن اینکه: آیا اعمال ما و این دفاع و جنگ ما قبول حق است یا نه؟ برای اینکه شک خود را برطرف کنم، ابراهیم را که در حال جنگیدن با دشمن بود صدا زدم، گفتم: «ابراهیم، ابراهیم، بیا کارت دارم.»
جستی زد و خودش را به من رساند، گفتم: « #ابراهیم_جان، #پسرم! من در دهن تو حتی یک #لقمه_حرام نگذاشتم. از اینکه #لقمه_حلال به تو دادم مطمئنم. من و تو ثابت قدمیم، اما در اینکه اعمالمون قبول بشه، شک کردم. میخواهم یک چیزی بهت بگم؛ میخواهم به #حضرت_زینب (سلام الله علیها) قسمت بدم که اگر ما برحقیم و اگر این جهادمون مورد قبوله، یک نشونه بفرسته و اون نشونه این باشه که یا من به شهادت برسم یا تو.» ابراهیم که به دقت داشت به حرفم گوش میداد، گفت: «پدر! هر چی #خواست_خداست، همان بشود. جان من در برابر حرم بیبی، بیارزش است و من هم عهد تو رو با جان و دل میپذیرم.» هنوز همین طور خیره به چشمهای ابراهیم بودم و به حرفهایش گوش میدادم که یک دفعه دیدم یک #تیر_مستقیم به پیشانی اش خورد. ابراهیمم در آغوشم افتاد و در حالی که به چشمهایم نگاه میکرد، با #لبخند جان داد.»🌷
✍ ص ۱۶۵ کتاب دیده بان ۲۵ خاطرات شهید محمود راد مهر"
🌷خدایا کمک کن
اگر در صف #شهدا غایبیم،
در صف پیام رسانان راهشان
غایب نباشیم..
🌷نثار ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات
اللهّمَ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُم
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
هدایت شده از شهید
راه هایی برای #صدقه دادن
🪴🪴🪴🪴🪴🪴
✨✨✨✨✨✨
💚لب پنجره اتاقت كاسه ای آب و غذا برای پرندگان بذار
و اینو #عادت خودت كن..🍚
💚وسایل و پوشاكى را كه استفاده نمى كنى داخل كیسه بذار و به كارگری بده...🛍
💚در اتاقت قلكی بذار و هربار #گناه كردی مبلغ كوچكی توش بنداز و...💸
بعد یك ماه درشو باز كن و صدقه بده و هر ماه اینو تكرار كن ..💰
💚یه مبلغی از حقوقت رو كفالت یتیم بكن...👧🏻🧒🏻
💚تو مسجد #قرآن بذار تا ثواب خوندنش بهت برسه...
💚بعد نوشیدن آب ، اگه آب زیاد اومد به
نزدیكترین گیاهی كه پهلوته بده به نیت اموات، به همین سادگی..💦
💚 #شادی رو به قلب هر مسلمونی وارد كن مخصوصا اونایى كه غصه دارن...✨🥲
💚به هر كی رد میشه #لبخند بزن و سلام كن به اونایی كه نشستن ، سخن نیكو صدقه است..❤️
💚نخواب مگر اینكه هركی بهت بدی كرده رو ببخشى..🙏🏻
اگر چه كه #غیبت یا تهمت بوده یا ظلم بهت كرده...🔥
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از شهید
راه هایی برای #صدقه دادن
🪴🪴🪴🪴🪴🪴
✨✨✨✨✨✨
💚لب پنجره اتاقت كاسه ای آب و غذا برای پرندگان بذار
و اینو #عادت خودت كن..🍚
💚وسایل و پوشاكى را كه استفاده نمى كنى داخل كیسه بذار و به كارگری بده...🛍
💚در اتاقت قلكی بذار و هربار #گناه كردی مبلغ كوچكی توش بنداز و...💸
بعد یك ماه درشو باز كن و صدقه بده و هر ماه اینو تكرار كن ..💰
💚یه مبلغی از حقوقت رو كفالت یتیم بكن...👧🏻🧒🏻
💚تو مسجد #قرآن بذار تا ثواب خوندنش بهت برسه...
💚بعد نوشیدن آب ، اگه آب زیاد اومد به
نزدیكترین گیاهی كه پهلوته بده به نیت اموات، به همین سادگی..💦
💚 #شادی رو به قلب هر مسلمونی وارد كن مخصوصا اونایى كه غصه دارن...✨🥲
💚به هر كی رد میشه #لبخند بزن و سلام كن به اونایی كه نشستن ، سخن نیكو صدقه است..❤️
💚نخواب مگر اینكه هركی بهت بدی كرده رو ببخشى..🙏🏻
اگر چه كه #غیبت یا تهمت بوده یا ظلم بهت كرده...🔥
@hafzi_1
شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫