eitaa logo
کشتهٔ اشک
211 دنبال‌کننده
40 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار حامد آقایی# ای خواستنی ترین عزیز عالم آقای بهشت یا اباعبدالله ادمین 09124886897
مشاهده در ایتا
دانلود
کوه ست و در مسیر مردد نمی شود هر کس به عاشقی که زبانزد نمی شود خورشیدِ عالمین ، علی هم برابرش یک لحظه ، دور زهره نگردد نمی شود از بس مواظبِ تن مجروح فاطمه ست حتی نسیم از بر او رد نمی شود وقتی مطهره برود بین کوچه ایی جز یک حرام زاده کسی سد نمی شود شیطان نکرد سجده به انسان ، فقط همین شیطان به قدر ضارب او بد نمی شود
از عرش بهر دیدن مولا ، رسید و رفت بر دوش ، بار حزن علی را کشید و رفت تا بستری نبود ، علی روبراه بود نه سال بین جانِ علی جان تپید و رفت باور کنید زخمِ دلش بستریش کرد از غصه ی امامِ زمانش خمید و رفت پروانه وار دور علی بود تا که بود چون شمع پای غربتِ مولا چکید و رفت قول ست پشتِ در پسرش دفن گشته است بیهوش بود محسن خود را ندید و رفت آمد به هوش و دید علی دست بسته است با پهلوی شکسته به مسجد دوید و رفت یک شب که خواست بوسه به فرزند خود زند در بین خواب آهِ حسن را شنید و رفت ذوب کرد غصه فاطمه را گشت چون شبح آن شب چه بی صدا ز مدینه پرید و رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اعتراف عجیب مولوی اهل تسنن به نقش خلیفه دوم در شهادت حضرت زهرا (س) 👈 مولوی مدنی، خطاب به پیروانش: ما گیر کرده‌ایم و نمی‌توانیم حقایق را انکار کنیم!
بیا که بغض ، نرفته ست از گلوهامان اگر چه رنگِ دگر دارد آرزوهامان به عطر سیب وضویت قسم نگاهی کن هنوز بوی ریا می دهد وضوهامان عمل به آنچه که دانسته ایم در ما نیست اگر چه حرف تو شد بین گفتگوهامان فقط به پاکیِ این تن حواسمان بوده است که هست هرچه به جزدل به شستشوهامان بدونِ گریه پشیمان شدن نمی ارزد بریز سوز و صفا را در این سبوهامان به سوی مرقد جد تو السلام علیک که بسته است به این عشق ، آبروهامان میان سیل بلا جمع کرد ما را او فدای حنجر پاشیده اش گلوهامان
فقط نورست باطن نور ظاهر نور مظهر ، نور که نامش نور رسمش نور چادر نور معجر نور حجاب انداخته خورشید اما می درخشد باز که تنها زهره ی زهراست را در خاک زیور نور همیشه جلوی حقّ ست که درحال تکثیرست یقین کورست هر کس گفته باشد هست ابتر نور به نور اوست می بینند مردم نیت خود را و آن چیزی که محشر را کند روشن، سراسر نور همه دیدند ماهِ نیمه پنهان ، ماهِ خونین نه دگر سرخ ست بر رخساره ی زهرای اطهر ، نور چنان زخمی شده انگار که از جنگ برگشته شبح یعنی که افتاده ست زخمی بین بستر نور
سه بار رفت ز دنیا ، سه بار رفت از حال سه بار خورد زمین ، کوچه ، پشتِ در ، گودال
نشست پشت درِ خانه جان دهد زهرا ولی بخاطر مولا سه ماه پیشش ماند هر آنچه تاب و توان داشت رفت از جانش همین که محسن او رفت ، آه پیشش ماند به قبر ، فاطمه خوابید با کبودیِ رو کبودی رخ او شد گواه ، پیشش ماند گذشت و رفت به گودال ، سیدالشهدا برای قتلِ به صبرش سپاه ، پیشش ماند دلیل داشت که دل کند زینب از گودال غروب ، فاطمه در قتلگاه پیشش ماند
واحد یا زمزمه شهادت حضرت زهرا (س) از زبان مولا مثه تو هیچکی تو این زمونه نیست دیگه بی تو جام میون خونه نیست بی تو ای آب حیات زندگی برا زنده موندنم بهونه نیست دنیا اومدم برای دیدنت خیلی زوده واسه پرکشیدنت سخت ترین لحظه ی عمر علیه رو تابوت به روی شونه بردنت فاطمه (س) یا فاطمه یا فاطمه دیگه حیدر بعد تو بی جوشنه نرو که مدینه با تو روشنه پرکشیدی از رو بسترت ولی حالا نوبت مریضیه منه خدا داده با تو دنیا رو به من رو نگردون نده غمها رو به من حالا که بازوت و دیدم فهمیدم تو نگفتی خیلی حرفا رو به من فاطمه یا فاطمه یا فاطمه نذر موندنت شده دعای من من فدات بشم شدی فدای من به جا من تو رو زدن یه عده پست رفتی بین قبرِ من به جای من توی این خونه تو رو زدن چه بد شده کنده گل از این چمن چه بد چی دیده میون کوچه ،پسرت که داره زار می زنه حسن چه بد فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
از حیات خود هدف دارد دلم شادی و شور و شعف دارد دلم هر کسی را آرزوی بر دل ست شوق دیدار نجف دارم دلم
به تسبیح تو مشغول ست حتی ماه ای بانو که با نور تو پیدا کرده عز و جاه ای بانو
بالا اگر روی به اجابت رسیده ایی آه ای دعای فاطمه امشب مرو به عرش
ماجرای گونه اش تا زیر سنگ قبر بود دست با انگشترش زورش دو چندان می شود
تو دستِ مهر فاطمه در آستینی خود آفتابِ عشقی و سایه نشینی ای همسر مولا که شأنت هست والا باید بگوید از تو علامه امینی چون چارده معصوم جای تو به عرش ست حالا اگر که چند روزی در زمینی ام البنینی بود هر کس را که دیدم باید به تو پس گفت ام المؤمنینی هر کس ارادت داشت بر تو اینچنین گفت داغِ غمِ عباس جانت را نبینی از هر چه ترسیدی سرت آورد دنیا این بار نوبت بر تو شد ، بستر نشینی ذکرِ مصیبت را بشیر آغاز چون کرد گفتی به عالم نیست چون من شرمگینی او گفت شاه عشق تا باشد سلامت در علقمه افتاد و خاکی شد جبینی وقتی که دستانِ گلت از تن جدا شد خم شد حسین آنجا برای دست چینی می خواست زهرا را ببیند ، تیر نگذاشت نگذاشت برخیزد ، عمودِ آهنینی یک روز گفتی ، فاطمه من را نخوانید یک روز هم گفتی که امّ بی بنینی
دل بستگی به هر چه به جز عشق او حرام اینجا بهشت هم به امانات می رود قران چو باز شد به روی دست زائران صفحه به صفحه تا حرم آیات می رود خورشیدِ عرش کیست به جز ثامن الحجج از طوس ، نور او به سماوات می رود قربان صحنهای قشنگِ رضا شوم زایر قدم قدم سوی جنات می رود وقتی که روضه خوان سخن از شام می کند آهِ رضاست تا در ساعات می رود شبهای جمعه باد دل غمگین روانه است در مقتلی که مادر سادت می رود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشرف خواننده صلوات خاصه معروف امام رضا به محضر علی بن موسی الرضا (ع)
شب از سکوت گذشته ، به حرف آمده است سفید رو شده انگار ، برف آمده است شکفته تر شده گل ها ، تمیز تر شده آب برای خاطر زهرا عزیز تر شده آب زمین به رایحه ی او گیاه آورده که عطرِ سیب خودش را گواه آورده اگر که روی خداوند دیده است کسی؟ به درکِ رتبه ی او هم رسیده است کسی به نورِ زهره ، سحر روشن ست ایوالله صفات حق ، همه در این زن ست ایوالله چقدر حرفِ مقامش ضمیرِ هو دارد علی برای صدا کردنش وضو دارد برای جمله ی پیغمبران ثمر ، زهراست اگر چه خوب زیاد ست ، خوبتر زهراست برای مدحت او وحی بر کف آوردند اگر که پنج نبی ، پنج مصحف آوردند قبولیِ عمل عالمین ، فاطمه است تمامِ بود و نبود حسین فاطمه است قسم به او که همه حُسنِ اوست در مهدی به ناله فاطمه می گفت پشت در... مهدی و حجّتی که پی انتقامِ فاطمه است قیامِ مغرب و مشرق بنام فاطمه است
تو ناله و اشک را به من دادی یاد در صلب تو نورِ عشق من شد ایجاد تبریک من است این دعا ای مادر لبخندِ حسین هدیه ی روزت باد
جلسه امشب جای همه دوستان خالی
کسی به قدر تو مظلوم نیست در عالم برای غربت خود پس ظهور کن آقا