12.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما دیگه چه اشتباهاتی رو شنیدید؟😂😂
#طنز
☘برای دیدن مطالب طنز کتابی، هشتگ #طنز رو دنبال کن🙂
@hamkhaniketab
#بریده_کتاب
#بچه_ای_که_نمیخواست_آدم_باشد
کاش پدر و مادرها می توانستند توی دل بچهّ هایشان را ببینند؛ آن وقت می فهمیدند که بچهّ هایشان آن قدرها هم که آن ها فکر می کنند، تربیت ندار و ناخوب نیستند
@hamkhaniketab
🔔 بعضی اوقات ما این قدر گرفتار زندگی روزمره میشیم که یادمان میره در مقابل جامعه و مردمانی هم که با آنها داریم زندگی می کنیم، وظیفه ای داریم، اینکه هر کدوم از ما به نوبه خودمان، در هر کجا که باشه به فریضه امر به معروف و نهی از منکر توجه کنیم، باعث میشه کمتر دیگه شاهد شهادت هایی در این حوزه باشیم و دیگه اتفاقاتی که برای شهیدهای امر به معروف مثل قاسم سجادیان، علی خلیلی، حمید الداغی و... افتاد، پیش نیاد
📖 کوچه ای که تکرار می شود
✍️ به قلم زیبای خانم: طاهره کوهکن
📇 انتشارات: حماسه یاران
یک روایت خوندنی و با ارزش هست از زندگی شهید امر به معروف، قاسم سجادیان، شهیدی که دوست داشت به همه کمک کنه، هم مالی و هم جانی، و در آخرین صحنه زندگیش هم نتوانست بی تفاوت بمانه نسبت به اتفاقی که می تونست منجر به یه بی آبرویی بشه برای مسافرانی که به شهرش سیدان اومده بودن
از نکات خوبی که میشه در کتاب به آن اشاره کرد، اینه که هم یک فصل از زبان شهید روایت میشه و حتی این روایت تا زمان قبل از شهادتش هم ادامه داره و هم اینکه یک فصل از زبان خانم معلمی، تعریف میشه که خودش را مقصر می دونه در ماجرای شهادت قاسم سجادیان....
برشی از کتاب:
خانوووووم! هرکی اعتقاد خودش رو داره، باید بهش احترام بذاریم. بعدم آزاااادیه، هر کس آزاده هر طور فکر می کنه درسته عمل کنه. آزیتا چنان با تحکم حرفش را می زند که بهاره هم که تا آن موقع پای ثابت یکی به دو کردن هایش بود، ساکت می شود. خنده ام می گیرد از این استدلال که روی زبان خیلی ها می آید، اما رفتارشان خلافش را ثابت می کند...
#معرفی_کتاب
#کوچه_ای_که_تکرار_می_شود
@hamkhaniketab
سلام
یکی از چالش های همیشگی برای اعضای گروه، همراهی با مقرری کتاب هاست. خدا نکنه یه کتاب مقرری روز ش، یجایی تموم بشه که نتونی صبر کنی ببینی قرار هست فردا چی بشه.
سر یکی از همخوانی ها، به یه جایی رسید داستان که هیچ راهی وجود نداشت!
جز این اینکه به این نکته اشاره کنم.
به لحاظ شرعی؛ روز بعد، از نماز مغرب و عشا حساب میشه و نه ساعت ۲۴ بامداد.
با توجه به این استفتاء و درک حال همه دوستان، تو گروه نوشتم:
از اونجایی که اینجا زودتر شب میشه. افق شرعی مشهد از تهران نیم ساعت جلوتر هست (:
الان فرداست، مقرری بعدی رو هم خوندم. ✅
از خدا خواسته
مقرری بعدی رو هم چند نفری شروع کردند و ادامه ماجرا ی اینجا زودتر فردا میشه، الان امروزه یا فردا تا پایان همخوانی ادامه داشت.
😅😅
گذشت تا چند وقت پیش،
خانم غفارحدادی هم دیدم یجایی نوشته بودند؛ فردا از نظر شرعی بعد از نماز مغرب و عشا شروع میشه
😂😂
بماند که گروه های دیگه کتابخوانی مجازی هم، این استفتاء دست به دست چرخیده و گاهی بهش اشاره میشه.
خصوصا وقتی مقرری اون روز جایی از کتاب تموم میشه که نباید. 😂😂
نکته:
دوستانی که مقرری کتاب رو مشخص میکنید، خواهشاً مثل فوتبالیست ها تمومش نکنید. توپ رو هوا نباشه.
یجایی که آدم با خیال راحت کتاب و ببنده و فردا شروع کنه.
#استفتائات_همخوانی
#عشق_همخوانی
پ ن :
آقا سید @Smm_ghalam اعتراف میکنم همخوانی مذکور دیگه اینقدر وضعیت یجوری بود.
استفتایی هم پیدا نشد که پس فردا از کی شروع میشه.😅😂
کتاب رو یک جرعه سر کشیدم و تامام!
روزای بعدش فقط بعد نماز مغرب و عشا ✅ میزدم.
#عشق_همخوانی
#چالش 🌸
📚 @hamkhaniketab
آه!ماریلا!نصف لذت هر چیز ، انتظاری است که برایش میکشی.ممکن است خیلی چیزها به دست نیاوری، اما میتوانی از انتظار کشیدن برایشان لذت ببری. خانم لیند میگوید که آدم خوشبخت کسی است که انتظار هیچ چیز را نمیکشد ، چون در این صورت هرگز ناامید نمیشود. اما به نظر من انتظار نکشیدن بدتر از ناامید شدن است.
#آن_شرلی
#ال_ام_مونتگمری
#کتاب_اول
#بریده_کتاب
📚 @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
📗کتاب فریب از مهناز رئوفی
این کتاب برگرفته از سرگذشت دختر خانمی هست
که در دام فرقه بهائیت میوفته
سیر داستانی خیلی تلخ بود و اتفاق پشت اتفاق
اما قلم روون نویسنده و واقعی بودن داستان نمیزاه کتاب رو لحظه ای زمین بگذارید
انقدر این کتاب فوق العاده بود که دو روزه تمومش کردم
پیشنهاد میکنم شماهم مطالعه کنید
مطالب آموزنده ای داره
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
#بابا_گوریو
رمانی کلاسیک از ادبيات فرانسه اثر اونوره دو بالزاک که در نیمهی اول قرن نوزدهم به چاپ رسید، رمانی که سعی در انعکاس وضعیت اجتماعی و سیاسی زمانهی خود دارد.
شروع کتاب مانند اکثر آثار کلاسیک پر از توصیفاتی است که ممکن است خواننده را خسته کند و قید خواندن کتاب را بزند اما از صفحهی صد به بعد، داستانِ کتاب رفته رفته شکل میگیرد و جذابیتش نمودار میشود طوری که با خواندن دو سوم از کتاب، دیگر نمیتوانی کتاب را زمین بگذاری.
جالب آن است که بالزاک نوشتن این کتاب را سه ماه پس از پدر شدن خودش شروع میکند.
همانطور که از اسم کتاب پیداست، داستانِ کتاب در مورد مردی است به نام گوریو که عشقی افسانهای و ماورایی به دو دخترش دارد؛ عشقی که در نهایت او را به نیستی و هلاکت میکشاند.
عشقی که دخترانش انگار آن را وظیفهی پدرشان میدانند و هر کاری میکنند که از این عشق، نهایت سوءاستفاده را بکنند.
داستان اما قهرمان دیگری دارد که جوانی فقیر و دانشجو و به قول پاریسیها، یک شهرستانی است، جوانی به نام اوژن راستینیاک که سرنوشت و زندگیاش با این پدر و دختران گره میخورد، جوانی که تمام آرزو و هدفش، وارد شدن به جامعهی اشرافی پاریس است.
جامعهای که بالزاک از فرانسه به تصویر میکشد جامعهای بر مبنای پول و مادیات است. جامعهای که در آن پول حرف اول را میزند و این ارزش حتی تمام عواطف بشری اعم از عواطف فرزند به پدر، همسر به همسر و انسان به انسان را تحتالشعاع قرار داده و حتی دین را هم در خود هضم کرده است، تا جایی که میگوید:
"دو کشیش و پسر سرودخوان و خادم آمدند و همهی آنچه را که در این زمانه میشود به هفتاد فرانک خرید دادند، زمانهای که دین آنقدر غنی نیست که رایگان دعا بخواند."
جامعهی اشراف پاریسی که از بیرون نماد شکوه و عظمت و زیبایی است ولی در درونش خیانت و فساد و دو رویی موج میزند، حس انزجار و نفرت و مبارزه را در جوان دانشجو بیدار میکند...
#اونوره_دوبالزاک
#مهدی_سحابی
#یادداشت
#معرفی_کتاب
#ادبیات_فرانسه
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab
کانال همخوانی کتاب
#یادداشت_کتاب
#دارزن
دار در زبان کردی به معنای درخت است. حالا دارزن یعنی چه و چه ربطی به اصغر قصهی ما دارد؟ خودتان باید بخوانید تا بفهمید!
اصغر اقلیدی پسری نوجوان است که در یکی از روستاهای استان فارس زندگی میکند. کتاب دارزن بخشی از زندگینامه این جوان شجاع است.
بخشهای ابتدایی کتاب، از زندگی او در روستا در زمان شاه میگوید. نویسنده کتاب، به زیبایی توانسته هر خاطره را به داستانی کوتاه تبدیل کند و با صحنهپردازی قوی، تک تک احساسها و افکار اصغر و اتفاقاتی که برای او افتاده را در ذهن خواننده ماندگار کند.
در ادامهی کتاب اصغر بزرگتر میشود و به جبهه میرود. بخش دوم کتاب خاطرات او از اسارت هفت ماهه در زندان کموله، دموکرات و مجاهدین خلق است. این خاطرات آنقدر خاص و تلخ است که نویسنده بدون پرداخت زیاد، آنها را بیان کرده، که در همین حد هم واقعا خواندنش سخت و سنگین است.
به مناسبت به درک واصل شدن یکی از سرکردههای منافقان در روز گذشته (مریم رجوی)، این کتاب میتواند بخش کوچکی از جنایتهای آنها را به جامعه نشان دهد، همانهایی که مثل یهودیان، پایه مظلومیتشان شایعات است و نشان وحشیگریهایشان واقعیتهای عینی!
#معرفی_کتاب
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab