eitaa logo
کانال همخوانی کتاب
2.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
280 ویدیو
108 فایل
معرفی کتاب آرشیو مباحث کاربردی ابرگروه همخوانی کتاب وضعیت‌شناسی حوزۀ کتاب و نشر، آموزش و توانمندسازی، بسته و سیر مطالعاتی آدرس ابرگروه همخوانی کتاب: https://eitaa.com/joinchat/2481782988C8003dd016f جهت ارتباط: @Smm_ghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان دو شهر کتابی از چارلز دیکنز که در سال ۱۸۵۹ منتشر شد. از پرفروش‌ترین کتابهای کلاسیک جهان و از زیباترین کتاب‌های ادبیات انگلیس. همان‌طور که از اسم کتاب برمی‌آید داستان در دو شهر لندن و پاریس رخ می‌دهد، زمان کتاب برای قبل از وقوع انقلاب فرانسه است که کم‌کم به انقلاب می‌رسد و به اتفاقات آن می‌پردازد. در مورد انقلاب فرانسه قبلاً کتاب‌هایی خوانده‌ام اما توصیفات و جزئیات ریز به ریزی که در این کتاب آمده است بعید می‌دانم در هیچ کتاب دیگری پیدا شود. ابتدای داستان و پیرمردی که پس از سال‌ها زندان بالاخره عمر دوباره یافته و آزاد شده بود، بینوایانِ ویکتور هوگو را برایم تداعی می‌کرد اما به تدریج شخصیت های دیگری ساخته و پرداخته شدند که قلم چارلز دیکنز را متفاوت از ویکتور هوگو کرد. داستان در مورد چارلز دارنی است، پسری اشراف‌زاده و فرانسوی که از ظلم پدر و عمویش و دیگر هم کیشانش به رعیت و مردم تنگدست به ستوه آمده و بر ثروت و شهرت اجدادی پشت پا می‌زند و راهی انگلیس می‌شود ... توصیفات شخصیت‌ها و صحنه‌ها و مناظر به قدری خوب و پخته و زیبا بود که گاهی تصور می‌کردم در وسط ماجرا قرار دارم و ناخودآگاه مراقب بودم پایم در گل و شل فرو نرود و یا منتظر شنیدن صدای ارابه‌هایی بودم که محکومین به اعدام را حمل می‌کردند و از شلوغی و ازدحام مردم برای دیدن مادام گیوتین وحشت می‌کردم! توصیفات انقلاب و هرج و مرج و آشوب‌های آن و بی‌گناهانی که با گناهکاران در یک ردیف قرار می‌گرفتند و بدون محکمه، محکوم می‌شدند بسیار ظریف و دقیق و استادانه بود. برای مردمانی چنین بی‌رحم‌ و برای کشوری چنین بهم‌‌ریخته فقط شخصیتی مانند ناپلئون می‌توانست کارآمد باشد که البته بود و مردم را به توپ بست و آرامشان کرد و هرج و مرج را خواباند و فاتحه‌ی جمهوری‌شان را هم خواند! ابتدای کتاب کمی سخت‌خوان و مبهم است اما به تدریج که شخصیت‌ها پرداخته می‌شوند و داستان شکل می‌گیرد به جذابیت داستان افزوده می‌شود طوری که بعد از رسیدن به نیمه‌های کتاب دیگر نمی‌توانی آن را زمین بگذاری. می‌شود گفت قهرمان کتاب همان چارلز دارنی است و دکتر مانت نقش مکمل قهرمان را دارد، اما تمام شخصیت‌ها از لوریِ کارمندِ بانک گرفته تا میس پراسِ خدمتکار و مهربان، از سیدنیِ مست و عاشق و فداکار گرفته تا لوسیِ آرام و زیبا، به قدری هنرمندانه توصیف شده اند که هر کدام به تنهایی می‌توانند قهرمان داستان باشند. این اولین اثری بود که از چارلز دیکنز می‌خواندم اما مشتاق شدم به مطالعه‌ی باقی آثار این نویسنده! اگر به کتب کلاسیک یا تاریخی، داستان‌های عاشقانه و یا مطالعه پیرامون انقلاب‌های جهان علاقه دارید حتما این کتاب را بخوانید چون هم کتاب تاریخ است هم کتاب عشق و هم کتاب انقلاب. پ.ن: شاید یکی از دلایلی که امام خمینی(ره) در وصیت‌نامه‌اش به مخالفین و منتقدین انقلاب اسلامی توصیه کرده است سرگذشت انقلاب‌های سایر ملت‌ها را بخوانند و با انقلاب ما مقایسه کنند و سپس زبان به اعتراض بگشایند همین است که بدانند انقلاب ما زمین تا آسمان با انقلاب‌های دیگر ملت‌ها توفیر دارد. 🌸 📚 @hamkhaniketab
اولین بار که به صورت جدی درباره اسطوره‌ها مطالعه کردم، دوست داشتم بیشتر از چند اسم درهم برهم در ذهنم باقی بماند. اما همه چیز آنقدر زیاد و شبیه هم بود که با خواندن کتاب‌های تئوری، چیزی عایدم نشد. تا اینکه با ریک ریوردان آشنا شدم؛ نویسنده‌ای که اسطوره‌های نقاط مختلف جهان را با داستان‌های فانتزی امروزی ترکیب می‌کند و در بستری جذاب، آن اسامی و روابط پیچیده و درهم بین اسطوره‌ها را در ذهن مخاطب تثبیت می‌کند. مجموعه اولی که از ریوردان شروع کردم، خاطرات خاندان کین است. این مجموعه درباره اساطیر مصر نوشته شده است. کارتر و سادی خواهر و برادری هستند که مادر خود را در ۶ سالگی در یک حادثه مشکوک از دست داده‌اند و از آن به بعد کارتر پیش پدر باستان‌شناسشان زندگی کرده و سادی در خانه پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش بزرگ شده است. در طول داستان آن‌ها متوجه می‌شوند که پدر و مادرشان و حتی خودشان جادوگر هستند و پدرشان همان ابتدای داستان، ایزدان مصری را از جهان زیرین آزاد کرده است و حالا آن‌ها باید با ایزد شرور، سِت، مبارزه کنند. در این کتاب اساطیر برای حضور در دنیای مادی، باید یک میزبان داشته باشند که بدنش را با آن‌ها شریک شود. توضیحاتی که در کتاب درباره ایزدان داده می‌شود به شدت مشابه توضیحاتی است که در کلاس‌ها درباره اسطوره‌ها شنیده‌ام. فقط به جای کلمه ایزد باید کلمه جن را بگذاریم! در هر حال کتاب بسیار جذاب است و به جز چند مورد اشارات کوتاه درباره ارتباط دختر و پسرها، نکته موردداری ندارد. 🌸 📚 @hamkhaniketab
📢 امام خمینی (ره): 🔷 (پانزده خرداد در عین حالی که مصیبت بود لکن مبارک بود برای ملت که منتهی شد به یک امر بزرگی و آن استقلال کشور و آزادی برای همه مملکت.) 💯 قیام پانزده خرداد سال 1342، قیامی بود که سرآغازی شد بر درهم شکستن بساط ظلم رژیم پهلوی. این قیام، برسطح وسیعی از سیل مردمی ایران استوار بود و مردم با دید بینا و آگاه خود به مبارزه با رژیم ستم شاهی، پرداختند. یکی از افراد مبارز و شجاع، (حاج تقی علایی) است که این قیام مردمی را با همه جزئیات دقیق ماجراهای آن روز به خاطر دارد. 📖 حاج تقی ✍ به قلم آقای: سید مجتبی طباطبایی 🖨 انتشارات: شهید کاظمی ✅ روایتی مفید و خواندنی است از زندگی حاج تقی علایی که یکی از شاهدان اتفاقات قیام 15 خرداد 1342 است. پیرمردی دوست داشتنی که از طرفداران سرسخت امام و انقلاب است: «ما از همان وقتی که صدای امام را شنیدیم، از زمانی که امام فرمود به داد اسلام برسید، جذب او شدیم.) 📋 برشی از کتاب: بهزادی با صدای بلند از ما خواست یک نفر را بفرستیم تا با او صحبت کند. به یکدیگر نگاه کردیم. بیشترمان کشاورز و دهقان بودیم. بین ما سید مرتضی طباطبایی تحصیل کرده و معلم بود. با عزت‌الله رجبی و یک نفر دیگر به سمت بهزادی رفتند. نزدیک آن دو که شدند، بهزادی پرسید: «شما رهبر این‌ها هستید؟» «نه! من هم یکی از همین‌ها هستم.» «این جمعیت برای چه راه افتاده؟» (این مردم مقلد آیت‌الله خمینی‌اند. شنیده‌اند مأموران شاه ایشان را دستگیر کردند، می‌خواهند اعتراض کنند.) @hamkhaniketab
اردو در قبرستان ژغاره کتابی در حوزه‌ی نوجوان و از زهرا جلائی‌فر در ۱۵۶ صفحه که سه ساعت وقتم را گرفت تا یک نفس بخوانمش! کتاب‌های جشنواره‌ی کشوری کتابنوش را که برای بچه‌های کتاب‌خوار مدرسه سفارش می‌دادم، این‌هم جزو همان نُه کتاب بود، بچه‌ها خواندند و از اختلاف نظرهایی که در مورد جذابیت کتاب داشتند، تصمیم گرفتم بخوانمش. داستان در مورد پسری ۱۷ ساله است که چون اولین نوه‌ی خانواده بوده طبق یک رسم قدیمی باید پدربزرگش نامی را برایش انتخاب می‌کرد و پدربزرگ هم اسمش را گذاشته است: بادآورد داستان کتاب از مدرسه و همین اسم و مسخره‌ کردن‌ها شروع می‌شود تا جایی که بادآورد تصمیم می‌گیرد فکری برای اسمش بکند اما این کار چندان آسان نیست و او باید شرط پدربزرگش را برای تغییر اسمش بپذیرد و آن شرط چیزی نیست جز رفتن به یک قبرستان قدیمی و ... از نکات مثبت کتاب می‌توان به دیالوگ‌های طنز بین شخصیت‌ها اشاره کرد و نیز به پایان کتاب که خوب و قابل تامل بود. از نکات منفی کتاب می‌توان به دروغ گفتن راحت شخصیت‌ها و اصطلاحات نه چندان مناسب(که البته وجود این اصطلاحات بین دانش‌آموزان، مجوزی برای چاپ آنها در کتاب نمی‌باشد) اشاره کرد، یا به نچسب‌بودن مربی پرورشی مدرسه که بارها به آن اشاره شده است، گرچه نویسنده تلاش داشته است که در پایان کتاب از خجالتش دربیاید اما در این کار خیلی موفق نشده است. ایده‌ی نوشتن کتاب، جالب و قابل توجه بوده است اما می‌توانست بهتر از این هم باشد. کتاب بیشتر پسرانه است تا دخترانه و نمیدانم مسئول جشنواره چه فکری پیش خودش کرده است که این کتاب را برای دختران متوسطه‌ی اول انتخاب کرده است! یکی دیگر از نُه کتاب جشنواره، معبد زیرزمینی بود که می‌شود گفت آن هم پسرانه است! 🌸 📚 @hamkhaniketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای رهایی از ترس و رنجی که با دیدن آن صحنه ها بر ما مستولی شده بود، با هم عهدی بستیم. قرار شد اگر با خطری مواجه شدیم خودمان را نابود کنیم اما چون هیچ وسیله ای نداشتیم؛ تصمیم گرفتیم همدیگر را خفه کنیم. مردن به مراتب بهتر و زیباتر از بودن در دنیای کثیفی بود که این ناجوانمردان بی ناموس ساخته بودند. شب هایی که به سختی با خواب کلنجار میرفتم با آقا حرف میزدم. یادم می آمد که می گفت: شما خوب بندگی کنید، خدا هم خوب خدایی می کند. وقتی به خدا توکل کردید نگران نباشید تا لب پرتگاه می روید اما پرت نمی شوید، تا اعماق دریا می روید اما غرق نمی شوید، در شعله های آتش می افتید اما نمی‌سوزید. فقط به راه رفته تان یقین داشته باشید. 📚 @hamkhaniketab
مثل اکسیر...
دعای عرفه- ترجمه روان.pdf
حجم: 1.82M
متن «» بر اساس «جمله بندی» و ترجمه ساده و توضیحی و خط درشت @hamkhaniketab