لیست بیماریهایی که با سبزیها و
میوها درمان میشوند:
#کم_خونی : هویج ، اسفناج ، جعفری ، انگور.
#درد_مفاصل : هویج، تره فرنگی، گوجه فرنگی، موز، لیمو، توتفرنگی، گلابی، سیب، انگور
#آسم: هویج، پیاز، جعفری، توت فرنگی، آویشن
#سوختگی: اسفناج، کاهو، پیاز، بادام، به، انجیر، خربزه، هویج و هلو
#تصلب شرائین: توت فرنگی، آلو، پیاز، سیر، آرتیشو، گیلاس
#جوش صورت: کاهو، شلغم، گوجه فرنگی، هویج، پیاز
#برای پیشگیری از سرطان: اسفناج، جعفری، توت فرنگی
#ضعف قلب: کاهو، کرفس، پیاز، آرتیشو
#قولنج کلیه: باقالا، تره فرنگی، بادام، گیلاس
#یبوست: اسفناج، کاهو، هویج، تره فرنگی، گوجه فرنگی، انجیر، توت فرنگی، انگور، زیتون، پرتقال، هلو، سیب، آلو، پیاز
#سیاه سرفه: تره فرنگی، ترب، انجیر، سیب، سیر
#دردپا و دست: آویشن
#رفع کندی رشد: اسفناج، جعفری، پیاز، هویج، کلم
🔴 حتما این #داستان را بخوانید!
💠 اصمَعی (وزیر مامون) میگوید: روزی برای شکار به سوی بیابان روانه شدیم. من از جمع دور شدم و در بیابان گم شدم، در حالی که تشنه و گرسنه بودم. چشمم به خیمهای افتاد. به سوی خیمه رفتم، دیدم زنی #جوان و باحجاب در خیمه نشسته. به او سلام کردم او جواب سلامم را داد و تعارف کرد و گفت بفرمایید. بالای خیمه نشستم و آن زن هم در گوشه دیگر خیمه نشست. من خیلی تشنه بودم، به او گفتم: یک مقدار آب به من بده: دیدم رنگش تغییر کرد، رنگش زرد شد. گفت: ای مرد، من از شوهرم اجاره ندارم که به شما آب دهم (یکی از حقوقی که مرد بر زن دارد این است که بدون اجازهاش در مال #شوهر تصرف نکند) اما مقداری #شیر دارم. این شیر برای نهار خودم است و این شیر را به شما میدهم. شما بخورید، من نهار نمیخورم. شیر را آورد و من خوردم. یکی دو ساعت نشستم دیدم یک سیاهی از دور پیدا شد. زن، آب را برداشت و رفت خارج از خیمه. پیرمردی #سیاه سوار بر شتر آمد. پاها و دست و صورتش را شست و او را برداشت و آورد در بالای خیمه نشانید. پیرمرد، بداخلاقی میکرد و نق میزد، ولی زن میخندید و تبسم میکرد و با او حرف میزد. این مرد از بس به این زن بداخلاقی کرد من دیگر نتوانستم در خیمه بمانم و آفتاب داغ را ترجیح دادم. بلند شدم و خداحافظی کردم. مرد خیلی اعتنا نکرد، با روی ترشی جواب خداحافظی را داد، اما زن به مشایعت من آمد. وقتی آمد مرا #مشایعت کند، مرا شناخت که اصمعی وزیر مامون هستم.
من به او گفتم: خانم، حیف تو نیست که جمال و زیبایی و #جوانی خود را به پای این پیرمرد سیاه #بداخلاق فنا کردی؟ آخر به چه چیز او دل خوش کردی، به جمال و جوانیش؟! ثروتش؟! تا این جملات را از من شنید، دیدم رنگش تغییر کرد. این زنی که این همه با اخلاق بود با عصبانیت به من گفت: حیف تو نیست میخواهی بین من و #شوهرم اختلاف بیندازی. "هُنَّ لِباس لَکم وَ اَنتُم لباس لَهُنَّ» چون زن دید من خیلی جا خوردم و ناراحت شدم، خواست مرا دلداری دهد گفت: اصمعی! دنیا میگذرد، خواه وسط بیابان باشم، خواه در قصر. اصمعی! امروز گذشت. من که دربیابان بودم گذشت و اگر وسط قصر هم میبودم باز میگذشت. اصمعی! یک چیز نمیگذرد و آن #آخرت است. من یک روایت از پیامبر اکرم شنیدم و میخواهم به آن عمل کنم. آن حضرت فرمود: نیمی از ایمان، #صبر
و نیم دیگرش #شکر است.
اصمعی! من در بیابان به بداخلاقی و تند خویی و #زشتی شوهرم صبر میکنم و به #شکرانه جمال و جوانی و سلامتی که خدا به من عنایت فرمود، به این مرد #خدمت میکنم که ایمانم #کامل شود.
📕کتاب ازدواج و پندهای زندگی
#سلام_امام_زمانم❣
پرونده #سیاه مرا جستـــجو نکن
حال مرا به آه دلت زیرو رو نـکن
پیش نگاه #مهدےصاحب زمان،خدا
مارا به حق #فاطمہ بی آبرونکن😔
❤️اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️
#احادیث #روایات #حیوان #حیوانات #پرنده #کبوتر
🟩 کبوتر در روایات
1️⃣ عبد الکریم بن صالح میگوید : نزد امام صادق رفتم و دیدم سه #کبوتر_سرخ بر بسترشان هستند و #فضله انداختند ! گفتم : قربانت گردم ، اینها بستر را آلوده کردند . امام صادق فرمودند : خوب است که در خانه ، کبوتر باشد .
(کافی ، محققان : علی اکبر غفاری و محمد آخوندی ، جلد 6 ، صفحه 548 ، تهران ، دار الکتب الإسلامیة ، چاپ چهارم ، 1407 ق)
2️⃣ محمّد بن کرامه میگوید : در خانه امام کاظم یک جفت کبوتر دیدم که پَر های آن #سبز بود و اندکى #سرخى داشت و #ماده #سیاه بود و امام #نان برایشان خُرد میکرد .
(مکارم الاخلاق ، صفحه 130 ، قم مقدس ، شریف رضی ، چاپ چهارم ، 1412 ق)
3️⃣ امام صادق فرمودند : #کبوتر از #پرنده هاى #پیغمبران است که در #خانه خود داشتند و در هر خانه که باشند ، آفت #جن به اهل آن خانه نرسد .
(بحارالأنوار ، جلد 60 ، صفحه 93 ، بیروت ، دار إحیاء التراث العربی ، چاپ دوم ، 1403 ق _ هدایة الأمة ، شیخ حر عاملی ، جلد 5 ، صفحه 127 ، مشهد مقدس ، مجمع البحوث الإسلامیة ، چاپ اول ، 1414 ق)
4️⃣ امام صادق فرمودند : صدای پَر زدن کبوتر ، #شیاطین را می راند .
(من لا یحضره الفقیه ، محقق : علی اکبر غفاری ، جلد 3 ، صفحه 350 ، قم مقدس ، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ دوم ، 1413 ق)
5️⃣ مردى به پیامبر خدا از #هراس و #تنهایی شکایت کرد . پیامبر به او فرمودند : یک جفت کبوتر بگیر .
(مکارم الاخلاق ، صفحه 129)
6️⃣ ابوحمزه ثمالى میگوید : نزد امام باقر رفتم و کبوتر های بسیارى در خانه حضرت دیدم .
(طبّ الأئمة ، عبد الله بن بسطام و حسین بن بسطام ، محقق : محمد مهدى خرسان ، صفحه 111 ، قم مقدس ، دار الشریف الرضی ، چاپ دوم ، 1411 ق)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_علی_اکبر #علی_الاکبر
⬛ ورقی از دفتر دلدادگی امام حسین به حضرت علی اکبر
در نقلی آمده است :
کانَ الحُسَینُ إِذا نَزَلَ عَلَیهِ غَمٌّ أَو هَمٌّ کانَ یَنظُرُ إِلَی وَجهِ ابنِهِ عَليٍّ الأکبَرِ فَیَزول جَمیعُها
هرگاه امام حسین ، #اندوهگین یا #دلواپس میشدند ، به #چهره پسرشان علی اکبر نگاه میکردند و همه اندوه و دلواپسی شان زدوده میشد . 1️⃣
در #شب_عاشورا امام حسین دائماً قد و بالای حضرت علی اکبر را نگاه میکردند و میفرمودند :
فِداكَ أَبوكَ
پدرت فدایت شود . 2️⃣
وقتی که حضرت علی اکبر از امام حسین #اجازه رفتن به #میدان را طلبیدند ، امام آهی از دل کشیدند و فرمودند :
یا وَلَدی و یا قُرّةَ عینی اِمشِ و أنا أَنظُرُ إلیک
ای پسرم و ای نور چشمم ، لااقل کمی راه برو تا من یک دل سیر ، نظاره ات کنم .
سپس فرمودند : چه آرزو ها که در دلم ماند . خدا روی #عمر_بن_سعد را #سیاه کند . 3️⃣
و در آخر هم وقتی که امام حسین بر بالین بدن ارباً اربای حضرت علی اکبر حاضر شدند ، در یکی از جملات اینگونه فرمودند :
فَاِذا نَطَقتُ فَأَنتَ اَوَّلُ مَنْطِقِی و اِذا سَکَنْتُ فَأَنتَ في مِضمارِی
بعد از داغ تو ، اگر حرف بزنم ، فقط علی علی میگویم و اگر #ساکت باشم ، در دلم علی علی میگویم . 4️⃣
منابع :
1️⃣ وسیلة الدارین ، صفحه ۲۹۳
2️⃣ مصائب المعصومین ، یزدی ، جلد ۲ ، صفحه ۲۸۶
3️⃣ ریاض المصائب ، ورقه ۲۲۱ _ بحر المصائب ، جلد ۴ ، صفحه ٢٩٧
4️⃣ ریاض القدس ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج