eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
726 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
لیست بیماریهایی که با سبزیها و میوها درمان میشوند: : هویج ، اسفناج ، جعفری ، انگور. : هویج، تره فرنگی، گوجه فرنگی، موز، لیمو، توتفرنگی، گلابی، سیب، انگور : هویج، پیاز، جعفری، توت فرنگی، آویشن : اسفناج، کاهو، پیاز، بادام، به، انجیر، خربزه، هویج و هلو شرائین: توت فرنگی، آلو، پیاز، سیر، آرتیشو، گیلاس صورت: کاهو، شلغم، گوجه فرنگی، هویج، پیاز پیشگیری از سرطان: اسفناج، جعفری، توت فرنگی قلب: کاهو، کرفس، پیاز، آرتیشو کلیه: باقالا، تره فرنگی، بادام، گیلاس : اسفناج، کاهو، هویج، تره فرنگی، گوجه فرنگی، انجیر، توت فرنگی، انگور، زیتون، پرتقال، هلو، سیب، آلو، پیاز سرفه: تره فرنگی، ترب، انجیر، سیب، سیر و دست: آویشن کندی رشد: اسفناج، جعفری، پیاز، هویج، کلم
🔴 حتما این را بخوانید! 💠 اصمَعی (وزیر مامون) می‌گوید: روزی برای شکار به سوی بیابان روانه شدیم. من از جمع دور شدم و در بیابان گم شدم، در حالی که تشنه و گرسنه بودم. چشمم به خیمه‌ای افتاد. به سوی خیمه رفتم، دیدم زنی و باحجاب در خیمه نشسته. به او سلام کردم او جواب سلامم را داد و تعارف کرد و گفت بفرمایید. بالای خیمه نشستم و آن زن هم در گوشه دیگر خیمه نشست. من خیلی تشنه بودم، به او گفتم: یک مقدار آب به من بده: دیدم رنگش تغییر کرد، رنگش زرد شد. گفت: ای مرد، من از شوهرم اجاره ندارم که به شما آب دهم (یکی از حقوقی که مرد بر زن دارد این است که بدون اجازه‌اش در مال تصرف نکند) اما مقداری دارم. این شیر برای نهار خودم است و این شیر را به شما می‌دهم. شما بخورید، من نهار نمی‌خورم. شیر را آورد و من خوردم. یکی دو ساعت نشستم دیدم یک سیاهی از دور پیدا شد. زن، آب را برداشت و رفت خارج از خیمه. پیرمردی سوار بر شتر آمد. پاها و دست و صورتش را شست و او را برداشت و آورد در بالای خیمه نشانید. پیرمرد، بداخلاقی می‌کرد و نق می‌زد، ولی زن می‌خندید و تبسم می‌کرد و با او حرف می‌زد. این مرد از بس به این زن بداخلاقی کرد من دیگر نتوانستم در خیمه بمانم و آفتاب داغ را ترجیح دادم. بلند شدم و خداحافظی کردم. مرد خیلی اعتنا نکرد، با روی ترشی جواب خداحافظی را داد، اما زن به مشایعت من آمد. وقتی آمد مرا کند، مرا شناخت که اصمعی وزیر مامون هستم. من به او گفتم: خانم، حیف تو نیست که جمال و زیبایی و خود را به پای این پیرمرد سیاه فنا کردی؟ آخر به چه چیز او دل خوش کردی، به جمال و جوانیش؟! ثروتش؟! تا این جملات را از من شنید، دیدم رنگش تغییر کرد. این زنی که این همه با اخلاق بود با عصبانیت به من گفت: حیف تو نیست می‌خواهی بین من و اختلاف بیندازی. "هُنَّ لِباس لَکم وَ اَنتُم لباس لَهُنَّ» چون زن دید من خیلی جا خوردم و ناراحت شدم، خواست مرا دلداری دهد گفت: اصمعی! دنیا می‌گذرد، خواه وسط بیابان باشم، خواه در قصر. اصمعی! امروز گذشت. من که دربیابان بودم گذشت و اگر وسط قصر هم می‌بودم باز می‌گذشت. اصمعی! یک چیز نمی‌گذرد و آن است. من یک روایت از پیامبر اکرم شنیدم و می‌خواهم به آن عمل کنم. آن حضرت فرمود: نیمی از ایمان، و نیم دیگرش است. اصمعی! من در بیابان به بداخلاقی و تند خویی و شوهرم صبر می‌کنم و به جمال و جوانی و سلامتی که خدا به من عنایت فرمود، به این مرد می‌کنم که ایمانم شود. 📕کتاب ازدواج‌ و پند‌های زندگی
❣ پرونده مرا جستـــجو نکن حال مرا به آه دلت زیرو رو نـکن پیش نگاه ‌زمان،خدا مارا به حق بی آبرونکن😔 ❤️اللهم_عجل_لولیک_الفرج❤️
🟩 کبوتر در روایات 1️⃣ عبد الکریم بن صالح میگوید : نزد امام صادق رفتم و دیدم سه بر بسترشان هستند و انداختند ! گفتم : قربانت گردم ، اینها بستر را آلوده کردند . امام صادق فرمودند : خوب است که در خانه ، کبوتر باشد . (کافی ، محققان : علی اکبر غفاری و محمد آخوندی ، جلد 6 ، صفحه 548 ، تهران ، دار الکتب الإسلامیة ، چاپ چهارم ، 1407 ق) 2️⃣ محمّد بن کرامه میگوید : در خانه امام کاظم یک جفت کبوتر دیدم که پَر های آن بود و اندکى داشت و بود و امام برایشان خُرد می‌کرد . (مکارم الاخلاق ، صفحه 130 ، قم مقدس ، شریف رضی ، چاپ چهارم ، 1412 ق) 3️⃣ امام صادق فرمودند : از هاى است که در خود داشتند و در هر خانه که باشند ، آفت به اهل آن خانه نرسد . (بحارالأنوار ، جلد 60 ، صفحه 93 ، بیروت ، دار إحیاء التراث العربی ، چاپ دوم ، 1403 ق _ هدایة الأمة ، شیخ حر عاملی ، جلد 5 ، صفحه 127 ، مشهد مقدس ، مجمع البحوث الإسلامیة ، چاپ اول ، 1414 ق) 4️⃣ امام صادق فرمودند : صدای پَر زدن کبوتر ، را می‌ راند . (من لا یحضره الفقیه ، محقق : علی اکبر غفاری ، جلد 3 ، صفحه 350 ، قم مقدس ، دفتر انتشارات اسلامی ، چاپ دوم ، 1413 ق) 5️⃣ مردى به پیامبر خدا از و شکایت کرد . پیامبر به او فرمودند : یک جفت کبوتر بگیر . (مکارم الاخلاق ، صفحه 129) 6️⃣ ابوحمزه ثمالى می‌گوید : نزد امام باقر رفتم و کبوتر های بسیارى در خانه حضرت دیدم . (طبّ الأئمة ، عبد الله بن بسطام و حسین بن بسطام ، محقق : محمد مهدى‏ خرسان ، صفحه 111 ، قم‏ مقدس ، دار الشریف الرضی‏ ، چاپ دوم‏ ، 1411 ق)
⬛ ورقی از دفتر دلدادگی امام حسین به حضرت علی اکبر در نقلی آمده است : کانَ الحُسَینُ إِذا نَزَلَ عَلَیهِ غَمٌّ أَو هَمٌّ کانَ یَنظُرُ إِلَی وَجهِ ابنِهِ عَليٍّ الأکبَرِ فَیَزول جَمیعُها هرگاه امام حسین ، یا میشدند ، به پسرشان علی اکبر نگاه میکردند و همه اندوه و دلواپسی شان زدوده میشد . 1️⃣ در امام حسین دائماً قد و بالای حضرت علی اکبر را نگاه میکردند و میفرمودند : فِداكَ أَبوكَ پدرت فدایت شود . 2️⃣ وقتی که حضرت علی اکبر از امام حسین رفتن به را طلبیدند ، امام آهی از دل کشیدند و فرمودند : یا وَلَدی و یا قُرّةَ عینی اِمشِ و أنا أَنظُرُ إلیک ای پسرم و ای نور چشمم ، لااقل کمی راه برو تا من یک دل سیر ، نظاره‌ ات کنم . سپس فرمودند : چه آرزو ها که در دلم ماند . خدا روی را کند . 3️⃣ و در آخر هم وقتی که امام حسین بر بالین بدن ارباً اربای حضرت علی اکبر حاضر شدند ، در یکی از جملات اینگونه فرمودند : فَاِذا نَطَقتُ فَأَنتَ اَوَّلُ مَنْطِقِی و اِذا سَکَنْتُ فَأَنتَ في مِضمارِی بعد از داغ تو ، اگر حرف بزنم ، فقط علی علی می‌گویم و اگر باشم ، در دلم علی علی می‌گویم . 4️⃣ منابع : 1️⃣ وسیلة الدارین ، صفحه ۲۹۳ 2️⃣ مصائب المعصومین ، یزدی ، جلد ۲ ، صفحه ۲۸۶ 3️⃣ ریاض المصائب ، ورقه ۲۲۱ _ بحر المصائب ، جلد ۴ ، صفحه ٢٩٧ 4️⃣ ریاض القدس ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲