eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما با مهموناتون چطورین؟!🤔 میگین اون خونه رو تمیزکنه؟ ظرفا روهم اون بشوره🤯 اینطوری که نمیشه! بسم الله...🤝 🖤 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤 ┗━━━━━━━━┛
💖 بـرای همـه خـوب بـاش آن ڪس ڪه فهمیـد🌿 همیشه‌درکنارت‌خواهد‌بود و آن ڪس ڪه نفهمید🌷 روزی، دلـش بـرای تمـام خوبی‌هایت‌تنگ‌مےشود🌻 🖤 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤 ┗━━━━━━━━┛
✨﷽ روزی یکی از آقایان اهل علم که سید بودند، نزد آقای مجتهدی آمده و گفتند: حاجتی دارم که به خاطر انجام آن هر چه توسل پیدا کرده ام و ذکر گفته ام ،نتیجه نگرفته ام و پیوسته در زندگی برایم مشکل پیش می آید.حتی یک بار مقدمات سفر به مکه را مهیا کردم اما موفق نشدم.🤦‍♀😢 ایشان که به سادات احترام خاصی می گذاشتند، با شنیدن این مطلب،نگاهی به صورت آن آقا انداختند و فرمودند:نمی خواهد به این طرف و آن طرف بروید،🤔 مشکل شما به دست مادرتان حل می شوند؛ ایشان از شما یک ناراحتی دارند و همان ناراحتی باعث شده است که این مشکلات برای شما پیش آید.اگر حل مشکلات را میخواهد باید از مادرتان حلالیت بطلبید و دست ایشان را ببوسید!!💌🥀 که با گفتن این مطلب رنگ و روی آن سید اهل علم بسیار سرخ شد.!😔 📜 🖤 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🖤@harime_hawra ⃟🖤 ┗━━━━━━━━┛
5f4c02aad234bcc4e20369e9_-5838564514633181122.mp3
28.44M
🌱 🦋 ⏰کمتر از دوازده دقیقه از امشبی به بعد، به عشق محرمت✨ چله گرفته ام که گُنَه کم کنم؛ ✨ با خواندن 🤲🏻در هر روز میخواهیم گناهامون کم کنیم 🏴 🖤↬@harime_hawra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🖇♥️﷽♥️🖇 دو ساعت که گذشت تمام لباس هایم خیس آب شد ظاهرا نایلون سوراخ شده بودم از قبل سوراخ بود لرز کرده بودم🤧 زمین زیر پایم مثل صابون خیس خورده لیز و نرم بود. یک مرتبه متوجه صداهای عجیبی در منطقه شدم یک لحظه فکر کردم شاید صدای باران است و خیالاتی شده‌ام اما وقتی چشمم افتاد به کلی نور که از روبرویم ظاهر می شدند و بعد هم یک مرتبه غیب شان زد فهمیدم خبرهایی هست هر چه نگاه کردم نتوانستم تشخیص بدهم که این نور برای چیست😦 سر و صدایی که راه انداخته بودند شبیه صدای هواپیما نبود وقتی دیدم سر و صدا ها بیشتر و نورها نزدیک تر شدند بالای خاکریز اومدم پایین تا بچه‌ها را صدا کنم رفتم داخل سنگر خودمان بچه ها همانطور نشسته خوابشان برده بود پایم را که توی سنگر گذاشتم تا ساق پا رفتم توی آب و آن قدر خسته بودند که اصلا متوجه نشده بودند توی سنگر آب افتاده و زیرشان خیس شده💦 بیدارشان کرد و ماجرا را بهشان گفتم باورشان نمی شد تا صبح زیر باران پاس می‌دادم گفتند تو بگیر یکم بخواب ما می‌رویم و خبر می دهیم باران بند اومده بود پیراهن و حمایل و کتانی را در آوردم و گذاشتم روی سقف سنگر تا خشک شود☀️ نمی خواستم بخوابم فقط میخواستم کمی استراحت کنم و بعد بروم بیرون ببینم چه خبر است اما اصلا نفهمیدم کی پلک هایم سنگین شد و آمد روی هم یالا پاشید نامردا شبونه تک کردند بچه ها پاشید زود آماده شید از خواب پریدم باورم نمیشد ایستاده خوابیده ام اصلا نفهمیدم چطوری لباس ها و کتانی نقد دارم را پوشیدم و رفتم بالای خاکریز🧐 😃📖 🎀 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دخترای گل😎🖐🏽 صبحتون رنگی رنگی🌈 σɨŋ↷ 🍭°•🎀@harime_hawra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🖇♥️﷽♥️🖇 در جاده بلبشوی بود همه در تکاپو بودند و هر کسی طرفی می دوید با این حال خیلی زودتر از انتظار بچه ها آماده شدند🚶🏻‍♂ تا جلوی تک عراقی‌ها به ایستند در مدتی که اینجا بودیم این اولین باری بود که عراق شبانه تک میکرد معلوم نبود صدام و فرماندهانش چه خط و نشانی برایشان کشیده بودند که حاضر شده بودند از خواب و استراحت شان بزنند تا شبانه حمله کنند سمت جاده😂 چیزی به صبح نمانده بود اوضاع کم کم آرام شد هوا که روشن شد فرماندهان گفتند خدا خیلی بهمون رحم کرد اگه این بارون شبونه نمی‌آمد و تانکا شون توی گل زمین گیر نمیشد هممون توی خواب و بیداری قتل عام می شدیم🔫🚶🏻‍♂ این چندمین امداد غیبی بود که به چشم می دیدیم افتاب که زد بچه ها رفتند در منطقه و تانک هایی را که نزدیک جاده بودند و می شد از جایشان تکان داد به غنیمت گرفتند شش روز از استقرارمان در جاده می گذشت بعد از آن همه تک و پاتک سنگین جاده و مناطق اطرافش کاملاً تحت اختیارمان بود صبح دستور رسید باید از اینجا به منطقه دیگری که نمی‌دانستیم کجاست برویم تا آن موقع حرف اول را عملیات بیت المقدس میزد...😄 😃📖 🎀 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━┓ ⃟🎀@harime_hawra ⃟🎀 ┗━━━━━━━━┛
✏️ 🦆 🎀 دخترا میتونید تصاویر نقاشی های زیباتون با پس زمینه دلخواه برامون بفرستید😉👇🏼 @M_M_gomnam_313 منظرتونیم...⏳