ali.safaeihaeri
دلم نمیآید از دعای #اباعبدالله هم...
این مناجات آخر اباعبدالله هم
ازش گفتوگویی نکنیم
اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ
عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ
شَدِیدُ الْمِحَالِ
غَنِیٌّ عَنِ الْخَلاَئِقِ
عَرِیضُ الْکِبْرِیَاءِ
قَادِرٌ عَلَی مَا تَشَاءُ
قَرِیبُ الرَّحْمَةِ
صَادِقُ الْوَعْدِ
سَابِغُ النِّعْمَةِ
چقدر سوز
چقدر شور
چقدر عشق
این کلمه ها کلمه نیست
این حس هست
احساس است
سنگین است که بعد از این همه رنج
حسین این همه #عاشقانه بنالد؟
و بدهکار هم بداند خودش را
ما یک گرفتاری که برای مان پیش بیاید
دیگر حال نالیدن نداریم
وحرف زدن نداریم
داخل می شویم کسی با ما گفت و گو نکند!
حسین همه ی هستی اش را پشت سر گذاشته
همه ی عشق هایش هم جلوی چشمش دارند می بینند
ضربه هایی که دیده
زخم هایی که کشیده
همهی قساوت ها را دارد تجربه می کند
و همه ی دلش این است که حالا...
یک جملهای هست، بعد از دعای حضرت است
که عشق همه را دارد حسین
عاشق همه هست
عاشق اسبش گرفته تا آن سبزه هایی که هست تا بچه هایی که هستند
تا حتی دشمنانی که بر #حسین تیر می زنند و شمشیر میکشند
می خواهد همهی این ها را متحول کند
یک جمله ای هست از حضرت #زهرا
من نخواندم این دعا را
ولی این جمله ی خیلی لطیفی است.
اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَکَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّکَ فی جَمِیعِ خَلْقِکَ
تو را #دوست داشته باشد
در همه خلقِ تو
خلق او نه تنها آدم ها را
یک دانه برنج را دوست داشته باشد
یک تکه نان را نگذارد ضایع بشود
هست این عشق؟
این هماهنگی، این توجه...
#حسینی که اینقدر عاشق است
این #عشق را در نظر بگیرید
این محبت را در نظر بگیرید
وقتی همهی رنجهای آن ها را دارد
بعد اینگونه زمزمه کند...
واقعش چقدر #احساسات پشت این کلمه ها باشد
چیزی که تا آن #خستگی ها را نداشته باشید
که لب از #لب نتوانی باز کنی
نمی شود احساس کرد
خیلی سخت است
خیلی سخت...
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
#عین_صاد #ع_ص #علی_صفایی #علی_صفایی_حائری #موشن #انتشارات_لیله_القدر #کلیپ #اربعین #زینب #علی #محرم #alisafaeihaeri #einsad
🍂
خدایا! از آیدا به کجا رسیدم؟
حق: شانس دو بار در خانهی شاملو را زد؛ باری با کلمه، شاعرانه و باری با آیدا، عاشقانه. آدم وقتی نامههای احمد شاملو به آیدا را میخواند، دلش برای #عشق پر میکشد. انگار شاملو #پادشاه_کلمات شده بود تا موسم دلبری از آیدای باوفا #کلمه کم نیاورد. من بارها این نامهها را بلعیدهام. واقعیت آن است که #آیدا برای #شاملو فراتر از #معشوقه در حکم #خدا بود. مگر نه آنکه حتی #شعر هم از یک جا به بعد دیگر قادر نبود که روح سرکش #شاعر روسپید قصهی ما را #آرام کند؟ بخوانید نامههای شاملو را به آیدا تا ببینید احتیاج شاملو به آیدا حتی از نیاز او به شعر هم بیشتر بود. باری شاملو از این موهبت برخوردار بود که به جای یک الله انتزاعی یا یک الههی سوررئال، خدای خود را در همین زمین ستایش کند. سر جدتان به قهوهی این بار شیرین کافهی حق، گیرهای تلخ حوزوی ندهید. خدا خودش بعضی آدمها را برای بعضی دیگر از آدمها در همان جایگاه خدایی خودش قرار میدهد. آیدا برای خدا عبد اما برای شاملو رسماً خود خدا بود. نه آنکه آیدا برای شاملو ادعای خدایی داشت؛ نه. نکته اینجا بود که شاملو بیآنکه دچار گناه شرک شده باشد، به آیدا به چشم خالق خود نگاه میکرد. گناه هم نداشت این نگاه. آیدا اگر نبود، همان بلایی که #صادق_هدایت سر خودش آورد #احمد_شاملو هم بر سر خودش میآورد. خدا آیدا را وارد #زندگی شاملو کرد، چون نمیخواست #خودکشی باز هم زودتر از موقع گریبان آدمیزاد را بگیرد. شما هم اگر قصد خودکشی داشتید و کسی توانست با مهر و محبت مانعتان شود، حتماً به آن #آدم به چشم #خدا نگاه کنید؛ گناهش گردن من. الحق که بعضی آدمها را میتوان پرستید، بیآنکه موجب خشم خدا شد. موسی صدر برای مصطفی چمران فقط #امام نبود؛ خدا هم بود. مگر کم و کسری داشت زندگی دکتر مصطفی در آمریکا؟ بحث این بود که استقرار خدای چمران در جنوب لبنان عاقبت کار دست دکتر مصطفی داد. زن و بچه و فیزیک و هسته و اتم را گذاشت در سایهی مجسمهی آزادی؛ تا امام موسی را از نزدیک بپرستد. بخوانید وصیت چمران را به صدر؛ آخ که چقدر شبیه نامههایی است که شاملو به آیدا مینوشت. بگذارید #متن را ورقی بزنم. میدانید چرا #حسین در #روز_عرفه آنجور با خدا وارد #رابطه شد؟ آری! #سیدالشهدا میخواست عاشقها هنگام همدلی با معشوقها هرگز دچار #لکنت_زبان نشوند و کلمه کم نیاورند. حسین در #دعای_عرفه نشان داد که عاشق هم میتواند خودش را برای معشوق لوس کند: در اوج نیاز #ناز کن خودت را برای خدایت؛ خواه شاملو باشی یا چمران یا هر مجنون دیگری...
#حق
#حسین_قدیانی