بسم الله
غزل تازه:
نمانده است مرا آبرو به قدر پشیزی
تو را چه فایده ای چشم اگر که اشک نریزی
نه ریخت اشک من از شوق دوست در دل چاهی
نه رفت چشم من از دست در فراق عزیزی
تمام عمر نبردم نه سودی و نه زیانی
نباختم همه عمرم به قدر شان تو چیزی_
_که در بساط ندارم نه آهی و نه گناهی
که خرج دوست نکردم نه صلحی و نه ستیزی
نمانده فرصتی و مرگ ناگزیر می آید
به جز برای تو مردن کجاست راه گریزی؟
#سید_محمد_مهدی_شفیعی
خرداد 97
رمضان المبارک 1439
#و_اسئلک_ان_تجعل_وفاتی_قتلا_فی_سبیلک
#ابلیت_شبابی_فی_سکره_التباعد_منک
#رمضان #جوانی #مرگ
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
❞ عینصاد:
﮺ ناچار مرگ ما را انتخاب مى نمايد و ما را به بازى مى گيرد، پس بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه آبستن زندگى باشد. «قل لن ينفعكم الفرار ان فررتم من الموت او القتل واذا لا تمتعون الا قليلا».
فرار شما، براى شما سودى ندارد اگر مى خواهيد از مرگ و يا شهادت فرار كنيد چون آنها كه با حسين پرواز نكردند تا امروز نمانده اند و زندگى جاويد را بدست نياورده اند. «اينما تكونوا يدرككم الموت و لو كنتم فى بروج مشيدة»؛
تا هر كجا برويد #مرگ به دنبال شماست و شما را مى گيرد، حتى در قصرهاى بلند و محكم.
اين #واقعيت و آن تجارت و انتخاب، در زمينه شناخت هايى كه فقط به آن اشاره كرديم، عشق به زندگى و عشق به خويشتن را تبديل مى كنند و آدمى با اين كه خودش را دوست دارد، در راه خدا مى دهد و خود را اين گونه تثبيت مى كند. و با اين كه زندگيش رادوست دارد و حتى عروسش در حجله به #انتظار اوست، از #عشق به زندگى فارغ مى شود و به زندگى ديگرى روى مى آورد كه به شهادت #استعداد هايش آن را از #غيب در آورده و شهود كرده و ديده است. ﮺
📚 قیام | ص ۱۱۸ - ۱۱۹
╭✤ @Einsad ✤╮
🍂
مرگ بر #مرگ
درود بر #زندگی
حق: چند شب پیش خانهی خواهرم بودم؛ آبجیخدیجه. خانهشان در یکی از محلههای قدیمی سعادتآباد است؛ هم همسایهی حزباللهی دارند و هم همسایههایی با افکار و عقاید مخالف. القصه! نزدیکای ساعت بیست و یک، شعارهای پنجرهای شروع شد و آنقدر با شدت و حدت که ما اگر نمیخواستیم هم، باز شعارها را میشنیدیم. یک گروه شعارهایی از قبیل مرگ بر دیکتاتور میدادند و گروه دیگر شعارهایی نظیر مرگ بر منافق. دقایقی به همین منوال گذشت تا اینکه شعارها نامأنوس شد. «مرگ بر»ش را میفهمیدم ولی شق آخر شعار، خیلی مفهوم نبود. رفتم بالکن. خواهرم هم آمد. حالا دیگر شعارها را واضح میشنیدم: مرگ بر میعادی، مرگ بر حسنوند، مرگ بر علیمی، مرگ بر دهقانی. داشتم در ذهنم سبکسنگین میکردم که میعادی و حسنوند و علیمی و دهقانی، اگر از شمار مسئولین نظام هستند، پس چرا من تا به حال اسمشان را نشنیدهام و اگر از سران ضد انقلابند، پس چرا اینقدر مهجور؛ که خواهرم به دادم رسید: «در این محله همسایهها کم و بیش همدیگر را میشناسند. از حادثهی اوین به این طرف، شبها گاهی علیه هم #شعار میدهند. اولین شبی که شعارها کشیده شد به نام خانوادگی همسایهها، اولش فکر کردم شاید دارند با هم #شوخی میکنند اما هر چه بیشتر دقت کردم، فهمیدم نخیر! قضیه مثل اینکه خیلی هم #جدی است و همسایهها با بغض تمام دارند مرگ را نثار یکدیگر میکنند.»
▪️
نه! برای #ایران عزیز ما هیچ چیز بدتر از این متصور نیست. گمانم این روزها دشمن فقط دنبال ایجاد شکاف بین مردم و نظام نیست؛ در صدد این هم هست که خود مردم را نیز به جان هم بیندازد. این اختلافافکنی با شعار شروع میشود لیکن در شعار محدود نمیماند. سر همین هم هست که تو میبینی در سلف فلان دانشگاه، کار کشیده شده به زد و خورد خود دانشجوها با هم.
▪️
#دشمن را میتوان درک کرد که چرا مدام در تنور انواع و اقسام دوقطبیها میدمد. ملت وقتی دو تکه شود و حاکمیت وقتی به واسطهی ندانمکاری رسانههایش؛ صدا و سیمایش، خبرگزاریهایش، روزنامههایش فقط طرف یک تکه از ملت را بگیرد، خب این دشمن را وسوسه میکند به تحریم بیشتر، به تهدید بیشتر و به تحرکات شوم تروریستی بیشتر.
▪️
همیشه که قطعا نه؛ اما برخی از مواقع تو اتفاقا باید #میانه را بگیری. همه اگر فقط دنبال سبز کردن حرف خودمان باشیم، قبل از میعادی و حسنوند و علیمی و دهقانی، فیالواقع علیه همهی ایران و همهی ایرانیها شعار مرگ سر دادهایم.
▪️
برای این خاک، خونها ریخته شده. بیاییم و قرارمان را عوض مرگ، بر زندگی بگذاریم...
#حسین_قدیانی
▫️سایت حقدیلی haghdaily.ir
@ghete26