eitaa logo
حرکت در مه
185 دنبال‌کننده
455 عکس
78 ویدیو
59 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بهتر بنویسیم
چرا پرسش از «چراییِ» نویسندگی مهم است؟ بسم الله الرحمن الرحیم 🖋دربارهٔ نویسندگی هم مثل خیلی چیزهای دیگر، می‌توان و بلکه باید از سه منظر سخن گفت: چرایی، چیستی و چگونگی. بیشتر کسانی که به نویسندگی فکر می‌کنند و دربارهٔ آن حرف می‌زنند، چگونگی نویسنده شدن برایشان مهم است؛ غافل از آنکه پیش از این، باید بدانند که نویسندگی چیست و چرا می‌خواهند نویسنده شوند؟ 🖋نقطهٔ آغاز یک حرکت خودآگاه برای یادگیری چگونگی نویسنده شدن، درک ضرورت و چرایی آن است. تا هدف یا اهداف نویسنده شدن برای کسی روشن نشود و تا این اهداف از نظر او مهم و ضروری نباشد، انگیزۀ چندانی برای قدم گذاشتن در این راه نخواهد داشت. هرچه اهداف و کارکردهای نویسندگی برای یک نفر ارزشمندتر باشد، انگیزهٔ او برای نویسنده شدن قوی‌تر و به دنبال آن، حرکت او در مسیر یادگیری جدی‌تر و تلاشش بیشتر خواهد بود. 🖋اما درک چرایی نویسنده شدن اگرچه برای جست‌وجوی چگونگی آن لازم است، کافی نیست. باید تصویر روشنی از نویسندگی در ذهن فرد شکل بگیرد تا دقیقاً بداند که چگونگی رسیدن به چه چیزی را می‌خواهد. این، یعنی تلاش برای آگاهی از چیستی نویسندگی و دستیابی به تعریف آن. البته تعریف موردنظر در اینجا، یک تعریف دقیق‌تر است که به کار هدف‌گذاری برای فرایند آموزش می‌آید. وگرنه، همهٔ ما تصوری اجمالی از نویسندگی داریم که با همان، می‌توانیم دربارهٔ ضرورت آن بیندیشیم و تحقیق کنیم. 🖋به این ترتیب، پیش از هر تلاشی برای یادگیری نویسندگی، باید بدانیم که اهداف نویسندگان از نوشتن چیست؟ یا اگر بخواهیم با رویکرد کارکردگرایانه به این موضوع نگاه کنیم، باید برایمان مشخص شود که کارکردهای مختلف نویسندگی چیست؟ اگر پس از یافتن پاسخ این پرسش‌ها، به این نتیجه رسیدیم که ما به دنبال هیچ‌یک از کارکردهای نویسندگی نیستیم و هیچ‌کدام از اهداف گفته‌شده برای نوشتن، ارزش چندانی برای ما ندارد، دیگر لازم نیست قدم در این راه بگذاریم و می‌توانیم به راه دیگری برویم. (مرتضی رجائی) 💠 بیایید : 🆔️ @behtarbenevisim
هدایت شده از بهتر بنویسیم
📚《حرفی برای گفتن》 لیوان پر از آب شود، سرریز می شود؛ بی آنکه مقدمه و ذی المقدمه را آموخته باشد. حرف داشتن، صاحب فکر بودن، ایده و خلاقیت را شکوفا ساختن، همان آب است که باید از لیوان افکار سرریز شود و بر جانِ کاغذ بنشیند تا نهال نوشتن رشد کند. در نویسندگی ابتدا باید بذر غنی شده «حرفی برای گفتن» را به 20درصد رساند؛ تا بشود از آن برق هسته ای، تغییر در نگاه مخاطب را ایجاد کرد. حرف در نوک قلب متفکرین آرمیده است. حرف در لابلای کتاب ها انباشه است. حرف در دست های پینه بسته ی کارگر است. حرف در جیب خالی انگیزه ی جوانان می چرخد. حرف روی سفره ی فقیران نشسته است. حرف در بازی کِلَش، می تازد. حرف در دانشگاه، دست به سینه نشسته است. حرف در بستر بیماری ابوریحان، مانده است. حرف در قفس طوطی مولانا، اسیر است. حرف در زیر آبیار علی علیه السلام جوشان است. حرف در کرب بلا، بالای نیزه قرآن می خواند. حرف در صفین و جمل و نهروان، می سوزد. حرف در اشک های زین العابدین، سرازیر است. حرف در غدیرخم، مانده است. حرف در کاخ های فرعونی شهر، محبوس است. حرف در غیبت بقیه الله ارواحنا فداه، نفس گیر شده است. حرف در مواد تراریخته مخلوط شده است. حرف در کاخِ رُژ لب زدهِ کرملین، فریاد می زند. حرف در زیر پوتین هیلتر است. حرف در بردگی مدرن اسیر است. حرف در لابی صهیونیسم می رقصد. حرف در ظهور است. حرف در انقلاب جهانی آقا روح الله است. حرف در آزادسازی خرمشهر است. حرف در مجاهدت افغان‌ها در سوریه است. حرف در حرم مصباح هدایت حسین است. حرف در حیات است. حرف در مرگ است. ✍️سید جواد محمدزاده (عضو هیئت تحریریه بهتر بنویسیم) 💠 بیایید : 🆔 @behtarbenevisim
@pedram_ebra __ در کار (و طنزنویسی) دور ریختن به اندازهٔ خلق‌کردن مهمه. دل‌کندن، مرحلهٔ مهمی از بالغ‌شدن یک نویسنده و طنزنویسه. تأکیدم روی طنزنویسی به‌خاطر اینه‌که ما طنزنویس‌ها وقتی تازه‌کاریم، از شوخی‌هایی که می‌سازیم مثل جواهرات محافظت می‌کنیم. انگار چه اتفاق نادری در تاریخ ادبیات افتاده! اما بعضی از ما به مرور یاد می‌گیریم شوخی، دیالوگ، توصیف و سکانس و حتی فصلی که هم‌راستا با هدف پیرنگ نباشه باید حذف بشه، هرچقدر هم که باحال و خنده‌دار و هنرمندانه نوشته شده باشه. البته وقتی متوجه بشید که سود دورریختن این‌ها چقدر بیشتر از زیان‌شه، سختی دل‌کندن براتون ناچیز می‌شه. این کاغذها، پشت‌ورو، دورریزهای جستاری شش‌‌هزار کلمه‌ای از جدیدمه که چند هفته پیش تمومش کردم. (جستار رو تموم کردم ها، کتاب هنوز کلی کار داره) گفتم قبل از ریزریزکردن‌شون، اینجا براشون مراسم تودیع بگیرم! الوداع رفقا. شایدم شما بهتر از اون‌هایی بودید که موندند. (تعارف می‌کنم. گناه دارن، بذار با دلِ خوش برن تو سطل زباله!)
دوستای عزیزی که می‌نویسن، قبل از اینکه متنو برا کسی بفرستین و ازش نظر بخواین ده تا نکته رو توجه کنین و برطرفش کنین تا نه وقت طرفو بگیرین نه اون ضایع‌تون کنه: اول، چی میخوای بگین؟ حرف حساب‌تون چیه توی اون متن؟ دوم، چقدر مهمه حرف‌تون؟ قراره چیو تغییر بدین؟ سوم، چقدر حرف‌تون برا خواننده مهمه اصن؟ چارم، چقدر به خواننده ربط داره چیزایی که تو متن‌تون میگین؟ پنجم، چقدرِ حرفاتون واقعیه و چقدرش ننربازی و لوس بازی و بازی با کلماته؟ شیشم، اصن اینارو می‌گین که چی بشه؟ هفتم، اگه نگین چی می‌شه مثلا؟ هشتم، حالا که گفتین چه اتفاقی افتاده؟ نهم، دارین چیزی به خواننده اضافه می‌کنین یا فقط وقتشو تلف می‌کنین؟ دهم، آیا کلمات و ترکیبات و توصیفات‌تون به‌دردبخوره یا مسخره بازی و قدیمی و نخ‌نماست؟ تمام‌ متنایی که نویسنده‌های آماتور (حتا حرفه‌ای، حتا خود من) می‌نویسن حداقل چنتا از این مشکلاتو دارن. متن از کانال لیا وطندوست.