📚 کارکردن برای دیگری در زمان قرارداد
💠 سؤال: راننده ای برای شرکتی، بار می برد و در همان زمان، فرد دیگری هم باری داده تا علاوه بر بارهای شرکت، آن را هم به مقصد برساند و کرایه دریافت کند اما شرکت، این کار را قبول نکرده است؛ آیا کرایه مزبور، اشکال دارد؟
✅ جواب: اگر خودرو، متعلق به شرکت باشد، عمل راننده جایز نبوده و باید نسبت به استفاده غاصبانه از خودرو، حق شرکت را بدهد اما اگر خودرو، متعلق به راننده بوده و با شرکت قراردادِ حمل بار منعقد کرده است، در صورتی که عمل مذکور، منافاتی با قرارداد نداشته باشد، کرایۀ دریافتی اشکال ندارد.
منبع: کانال فقه و احکام رهبری
#احکام_معاملات
#احکام_اجیر
#احکام
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌼🌼🌸🌸🌼🌼
👌حیوانات در نهج البلاغه
باید بدانید که یکی دیگر از دانستنی های #نهجالبلاغه درباره حیوانات می باشد. در ادامه برای شما خواهیم گفت که نام چه حیواناتی در این کتاب آمده است و چگونه بیان شده اند و یا به چه چیز هایی تشبیه شده اند.
در این کتاب از سوسک به عنوان حشره ای یاد شده است که موجب مرگ حجاج بن یوسف ثقفی می باشد.
باید بدانید که #حضرت علی (ع) همهمه آدم های فراری از جنگ را مانند صدای سوسمار می داند.
خفاش یکی از پرندگانی می باشد که امام علی (ع) آن را به عنوان شگفتی های آفرینش می داند و این پرنده در حین پرواز جوجه هایش به او چسبیده می باشند.
نام ۸ پرنده وجود دارد که در این کتاب به طور صریح از آن ها یاد شده است که شامل : کرکس، #خفاش، #طاووس، الاغ، #خروس، عقاب، کبوتر و شتر مرغ می باشد.
۱۳ حیوان نیز در این کتاب آمده است که عبارت است از : فیل، گرگ، اسب، گوسفند، شتر، سوسمار، نهنگ، افعی، کفتار، شیر، گور خر، مار و بز.
سه نوع حشره هم در این کتاب بیان شده اند که آن ها سوسک، ملخ و عنکبوت هستند.
امام علی (ع) زیبا ترین پرندگان را طاووس معرفی می کنند.
امام علی (ع) دنیا را به مار تشبیه کرده اند.
بزرگ ترین موجود دریایی در این کتاب نهنگ معرفی شده است.
کوچک ترین حیواناتی که در این کتاب وجود دارند مورچه و پشه اند.
ملخ از حشراتی می باشد که در این کتاب معرفی شده است و می تواند زمین های کشاورزی را مورد هدف قرار بدهد.
امام علی (ع) در این کتاب بیان کرده است که اگر طاووس به پاهایش نگاه کند به گریه می افتد.
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣5⃣
🔅قصار: ۱۴۷
👌تقسیم انسانها به عالم و غیر آن در روایات، بیانگر تحریص اسلام به علم
در اسلام ضدیت دین با علم و ضدیت دین با عقل، اصلاً معنا ندارد. در اسلام یکی از منابع حجت برای یافتن اصول و فروع دینی، عقل است؛ اصول اعتقادات را با عقل بایستی بهدست آورد؛ در احکام فرعی هم عقل یکی از حجتهاست. اگر شما به کتب احادیث ما نگاه کنید - مثل کتاب «کافی» که هزار سال پیش نوشته شده - اولین فصل آن، «کتاب العقل والجهل»، است که اصلاً فصلی است در باب عقل و ارزش و اهمیت آن و اهمیت دانایی و خردمندی. اسلام همچنین نسبت به علم، مهمترین حرکت و مهمترین تحریک و تحریص را داشته است. تمدن اسلامی به برکت حرکت علمی که از روز اول در اسلام شروع شد، بهوجود آمد. هنوز دو قرن بهطور کامل از طلوع اسلام نگذشته بود که حرکت علمی جهشوار اسلامی بهوجود آمد؛ آن هم در آن محیط. اگر شما بخواهید آن حرکت علمی را با امروز مقایسه کنید، باید قطبهای علمی امروز دنیا را در نظر بگیرید، بعد فرض کنید که کشوری در نقطهی دوردستی از دنیا قرار دارد که دور از هر گونه مدنیتی است؛ این کشور وارد میدان تمدن میشود و به فاصلهی مثلاً صد یا صدوپنجاه سال، از لحاظ علمی بر همهی آن تمدنها فائق میآید؛ این یک حرکت معجزآساست؛ اصلاً قابل تصور نیست. این نبود مگر اینکه اسلام به علم، فراگیری آن و تعلیم دادن علم و زندگی عالمانه، تحریص داشت. اصلاً ببینید در احادیثی که در زبانهاست و گاهی مورد تعمق قرار نمیگیرد، چقدر بعضی از نکات مهم هست: «النّاس ثلاثة: عالم و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع»(۱) ؛ اصولاً ما سه دسته انسان داریم: انسانهایی دانشمندند؛ انسانهایی در طریق دانستن هستند؛ بقیه، همج رعاع هستند. همج رعاع یعنی انسانهای سرگردان، بیارزش و بیوزن. میبینید که اسلام اصلاً نسبت به علم، در درجهی اول، ارزش را روی علم میبرد؛ چه داشتن علم و آموختن آن به دیگران و چه فراگیری علم. محیط اسلامی، چنین محیطی است.۱۳۸۳/۰۷/۰۵
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
✅حدیث روزانه
🌼أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنِي عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ اَلْعَقْلَ اِسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ لاَ أَكْمَلْتُكَ إِلاَّ فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ .
۱-امام باقر عليه السّلام فرمود:چون خدا عقل را آفريد از او بازجوئى كرد و گفت: پيش آى،پيش آمد و سپس گفت:بازگرد،بازگشت،خدا فرمود:به عزت و جلال خودم سوگند،مخلوقى را نيافريدم كه نزدم محبوبتر از تو باشد تو را به كسى مىدهم كه دوستش دارم همانا توجه امر و نهى من به توست و كيفر و پاداشم به حساب توست.
👌توضيح:
عقل كه در برابر جهل قرار دارد عبارت از نيرويى است كه تشخيص دهنده خوبى و بدى است و حكما و فلاسفه آن را جوهرى مجرد و مستقل مىدانند عقل يكى از معيارهاى پرارزش انسان است كه هركس كه آن را داشته باشد تكاليف الهى برايش ثابت مىشود و كسى كه ندارد تكليف از او ساقط و برداشته مىشود،در اسلام عقل را يكى از منابع فقهى معرفى شده و پيامبر اسلام عقل را اساس و ريشه دين خود معرفى كرده و فرموده است العقل اصل دينى پس قدر اين گوهر الهى را بدانيم و آن را خراب و آلوده نسازيم.
#الکافي ج ۱، ص ۱۰
#شرح_حدیث
کانال #دین 🦋
@hashtagden🌸
📌⚡️ #تفسیر_قرآن در بیان #آیت_الله_خامنه_ای ⚡️
✅قسمت: 5⃣2⃣
🔅تفسیر آیه ۶ و ۷ #سوره_بقره
👌معرفی گروه کافران در مقابل دعوت توحیدی
«انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون.»(۱) آنان که کفر ورزیدهاند یکسان است که بیمدهی یا ندهی آنان را، ایمان نخواهند آورد.
«ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم.»(۲) خدا بر دلهای آنان مهر نهاده است و بر گوشهایشان و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی است بزرگ.
در برابر آیات قرآن یک گروه متقین بودند، که این آیات برای آنان هدایت است. شرح چهره متقین در آیات قبل انجام شد و دو گروه دیگر در برابر آیات الهی و وحی الهی چهرهنگاری و معرفی میشوند: گروه اول آن گروهی هستند که در این دو آیه راجع به آنان حرف زده شده. گروه دوم هم بعد از این دو آیه ، طی ده، دوازده آیه ذکرشان خواهد رفت. گروه اول اینگونه معرفی شدند: انالذین کفروا ( آنان که کفر ورزیدند ). حالا آنها که کفر ورزیدندچه کسانی هستند؟ قبل از نزول وحی الهی و قبل از اینکه دعوت حق در جامعه مطرح بشود، بدیهی است کسانی که در آن جامعه بودند نسبت به آن دعوت و نسبت به آن وحی، چون قبلاً مطرح نبوده، موافقت و معرفتی نداشتند مثلاً: فرض کنید، قبل از آنکه دعوت توحید پیغمبر اکرم(ص) در مکه، مطرح بشود همهی کسانی که در آن منطقه بودند مفاهیم این دعوت جدید مطرح نشده را طبیعتاً نمیشناختند و نه تنها به آن متعقد نبودند، بلکه به ضد آن معتقد بودند. یعنی این دعوت، دعوت توحید میبود، در حالی که آنها مشرک بودند خداهای مادی و بتها را میپرستیدند و این دعوت مبنی بر تصفیه نفس و خودشکنی (یعنی نفس شکنی) انسان بود، در حالی که آنها غرق در هواهای نفسانی و شهوات نفسانی بودند. بنابراین: همهی مردم، در جهت مقابل این دعوتی که هنوز نیامده بود قرار داشتند. و به اینها گفته میشود کافر، یعنی بیایمان، بیاعتقاد و مشرک که وقتی دعوت جدید یعنی دعوت به توحید در جامعه مطرح شد همین گروه مشرکین نسبت به آن حقیقت هیچ شناخت قبلی و هیچ معرفت و ایمانی نسبت به آن نداشتند، اینها آن گروهی هستند که آنها را معرفی کردیم.اما اهل تقوا را گفتیم اهل پرهیز و بعد در شرحش آیات قرآنی را که پیرامون آن هست عرض کردیم: اهل ذکر، یعنی تنبه و توجه و هشیاری. اینها کسانی بودند که فوراً فطرتشان پاسخ داد و آن پاسخ را پذیرفتند و به قبول تلقی کردند شدند مؤمن. خدایمتعال هم، چون اهل تقوا بودند (تقوا در پائینترین مراحل) مواظبت میکردند به راه خطا نروند مراقب بودند حقیقت را نپوشانند و اسیر موانع فهم حقیقت نشوند و لذا شدند اهل هدایت. البته گفتیم: این تقوا در همهی مراحل هدایت کار خودش را میکند. یعنی بعد از این مرحله اول که تقوای آنها موجب شد به ایمان و به حق روی بیاورند، بعد از این مرحله، در هر درجهای که بالا میروند، باز اگر تقوا درآنها باشد آنها را به جلو میبرد، هدایت آنها را بیشتر میکند و بصیرت بیشتری به آنها میدهد این گروه اول.
گروه دوم آن کسانی هستند که بر آن جهالت و بیخبری پافشاری میکنند. اگر این ایمان جدید با انگیزههای نفسانی آنها مواجه شد و در جهت مقابل این انگیزهها قرار گرفت اینها بجای اینکه آن ایمان را که حقیقت است بپذیرند، تسلیم آن انگیزههای نفسانی خودشان میشوند که آن انگیزهها این ایمان را رد میکند. اما آن انگیزهها چیست؟
فرض کنید که حق در یک جامعهای مطرح میشود، عدهای در آن جامعه قدرت دارند و تسلیم به این حقیقت مستلزم این است که پایههای قدرت آنها متزلزل بشود. مثلاً: اندیشهی حاکمیت اسلام و حاکمیت قرآن و الله امروز در یک جامعهای مطرح بشود، اولین کسی که با او مخالفت خواهد کرد آن کسی است که حاکمیت او بر یک اساس ضد خدایی بنا گذاشته شده و این طبیعی است که او قبل از اینکه ستیزهگری بکند، با این ایمان جدید مقابله میکند و به خاطر آن انگیزهها در دل آنرا پس میزند. یا فرض کنید و قتی این فکر جدید مطرح شد، کسی که سالها نقطهی مقابل آنرا ترویج مینمود و برای او استدلال کرده، حاضر نیست به آسانی در مقابل فکری که علیه آن یا چیزی که بطور طبیعی ضد آن هست تلاش کرده تسلیم این فکر بشود.۱۳۷۰/۰۸/۰۸
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸
🔸️ گریه کنند و مشتاق دیدار باشند !!!
#حدیث
#شرح_حدیث
#معارف_دینی
#نکته_ناب
کانال #دین ✅
@hashtagden🔰
#تفسیر_موضوعی #نهجالبلاغه در کلام #امام_خامنهای
2⃣6⃣
✅خطبه: ۵
🔰ایمان عامل حقیر شدن مرگ در چشم مردم
🔅بدون ایمان هم ممکن نبود این بیداری [بیداری مردم در برای انقلاب] به وجود بیاید. ایمان مردم از درون مثل یک موتور فعال وجود آنها را به راه انداخت. اگر ایمان نبود، مرگ اینجور کوچک نمیشد در چشم مردم. آن چیزی که مرگ را حقیر میکند در مقابل چشم مردم، ایمان است. لذا هر چه ایمان بالاتر باشد، مرگ حقیرتر میشود. ایمانی مثل ایمان علیبنابیطالب، آنقدر مرگ را تحقیر میکند و کوچک میکند که میگوید من از مرگ نه فقط وحشت ندارم، بلکه با او انس دارم. «انس للموت من الطّفل بثدی امّه»(۱)؛ انس دارم، علاقه دارم، اصلاً نه اینکه نمیترسم، استقبال میکنم؛ این ناشی از ایمان است. وقتی ایمان هست، مرگ پایان زندگی نیست.
وقت مردن آمد و جستن ز جو کلّ شیء هالک الّا وجهه(۲) از جو انسان میپرد. یک خط فاصلی است بین این نشئه و آن نشئه؛ بعضیها را با زنجیر از این خط فاصل عبور میدهند؛ آنهائی که چسبیدهاند به زندگی دنیا، بعضی خودشان جست میزنند، خودشان را پرتاب میکنند؛ چرا؟ چون میبینند آنجا چه خبر است. وعدهی الهی را مشاهده میکنند. لذا شهدای عزیزی که نام اینها را شنیدهاید، بسیاری از اینها را میشناسید، بعضی از شماها با آنها همراه بودهاند، زندگی کردهاید، این شهدا از مرگ نمیترسیدند، اینها عاشق زندگی بودهاند. وصیتنامهها را که انسان نگاه میکند، این را میفهمد. راه یک ملت این است. ملت ما این راه را شروع کرد.۱۳۸۶/۱۱/۲۸
#رهبری
#تفسیر_رهبری
#آیت_الله_خامنه_ای
#آقا
کانال #دین 🌼
@hashtagden🌸