eitaa logo
به هوای سیل
82 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
41 فایل
سفر به پلدختر و چیزهای دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
- - استیکر انار می خوام برای باغِ انار. +سید مجید موسوی می تونه...بهش بگو... پ.ن سید مجید اگر این پیامو دیدی بیا پی وی - دلم دلمه انار می خواهم. گرچه انار دلمه ندارد. ولی من میخواهم...می فهمی...من می خواهم... - جگر می سوزد. خیلی هم می سوزد. باید آب را روی جگرم بریزم...مرسی محمود. - پری دریایی گریه کرد و رویش را گرفت. ویلچر اش را برگرداند و گفت: من خیلی بدبختم؛ خندیدم. گفت: راه رفتن آرزویی است که تو هیچگاه درک نمی کنی. گفتم:پریِ بی پایِ من، آخر تو مالِ دنیای ما نیستی تو در دنیای خودت مانند ملائکه پرواز می کردی. یادت نمی آید؟ تو دچارِ آبی بی کران هستی و من دچارِ تو. و چه خوب گفت سهراب...دچار یعنی عاشق. - - مسائلی هست. + گوش میدم. - مگوست. [Forwarded from 💎 •﴿ بْاٰغِ ێاٰقٓۆٺ ﴾• 💎] گاهی نمی دانی چه ات شده. فقط این سیبک لامصب مثل سنگ آتشفشان می چسبد بیخ گلویت و خِرخِره ات را از درون می جَوَد. و تنها واکنش ات یک لبخند همیشگی است. غمی به وسعت کهکشان داری؟ نه؟ گرامی باد. - کاشیهای کفِ دلم را نگاه کن. نگاه کن. نگاه کن. دِ لامصب نگاه کن. پ.ن مونولوگ حوضِ وسط حیاط با آب حوض کشی.. - دلم را مثل اناری پاره کردم و خوردم. کسی دلِ مَلَس نمی خواهد؟ دانه بهشتی اش فقط مانده. - اصلا تو بگو، چه بگویم. - من آهن اسفنجی ام و حسین مغناطیس. و امام عصر پاره های آهن می خواهد. - خیلی خسته ام حاجی. خیلی... - به گودال قتلگاه رفته ام. آخرین نقطه گرداب هایل است. بعد از بزرگترین سیاهچاله جهان. می دانید چه دیدم؟ مگوست. - و تو هیچ گاه نخواهی فهمید... - و تو مپندار که با رفتن به گودال قتلگاه همه چیز تمام می شود...تازه داغ عبدالله آنجاست...تازه زینب ات آنجا به ملاقاتت می آید...تازه حمله به خیمه هایت را...تازه و الشمر جالس هم داری...تازه ...تازه...انگشترت...تازه...عمو صبر کن...و ... و بعد از همه اینها...نعل تازه دیگر برای چه بود؟ من نمی دانم. تو بگو...اگر می دانی. - مای بارِد. مای بارِد. یا ابو سجاد مای بارِد. - به جانِ دلم افتادم. جانِ دلم دان در دام پاشید و اسیرم کرد. - در تنوع گویِش پویِش به راه انداختم. بَرگوار رویِش کردم و ریشه دادم و ریش جا گذاشتم. - دلم را در مولینکس کردم. وای اگر بدونی چقدر خوب درش آورد. - سیر تازه را با مایِ بارد خوردم. جگرم زد روی شانه ام و گفت....شرمنده اخوی ها...ولی خاک بر سرت... - یک پری دریایی دارم به لعنت خدا هم نمی ارزد...مدام سلام خدا برایش می آید. - مورگان شوستر را گفتم...موری جون چونی؟ گفت: هِی الحمدلله رب العالمین. - به زغال فروش محله رشک بردم. او هم به من رشک برد. - سفینه ای ساختم از جنس پلانگتون. خواهم انداخت به کهکشان دور خواهم شد از باغِ انار...همچنان خواهم راند....عههه بیدار شدم... - دمپایی های فیثاغورث را دادم به زن داداشِ همسرش. بطلمیوس گفت: نوکش خوب دایره وار نشده...یک دانه دیگر بده. - جورابم ارسطو را پوشیدم و رفتم. بیچاره ارسطو. - هویج های باغِ افلاطون هنوز حسرتِ موز شدن دارند. - جامِ شوکران را به شوهران خود خورانیدند و رفتند....زنانِ عنکبوتی. - کلید ریش رنگی در آتن گم شده بود. یکدفعه سرباز پارتی پیرمردی ژنده پوش را آورد و به لهجه آتنی غلیظ گفت...اورِکا اورِکا... - قبادِ اول به کمبوجیه گفت: بردیاتم. کمبوجیه هم گفت: تا 1400 خدا بزرگه. - اشکِ اول به مهرداد اول گفت: عشق فقط عشقِ اول...رهبر فقط سید علی. - به سرِ ارسطو کلاهی گذاشته ام اندازه پاچه افلاطون و سقراط از خنده غش کرد. - سپاه بیزانس برای تمام ارابه ها کویر تایر از یزد سفارش داد. تولید ملی پول میاره خیلی. - شاهپور اول به والریانس گفت:چونی؟ والریانس گفت:زهر مار. - شیرین به خسرو گفت شبی بریم خونه مامانم اینا.... خسرو هیچ نگفت...مردکه ی ...بزنم تو فرقِ سرِ متکبرش... - مردی در تبعید ابدی هستم. باور کن. به همین نان و خاویار قسم. - یک هپکوی وطنی می ارزد به صد کاتِر پیلار هشتصد تُنی. - اپسیلون چیست؟ هیچی. - دلِ جهانم سوراخ بود. مادرم جهانم را وصله زد. مادر مرسی هسی. - سوپِ میش خورده ای؟ من نخورده ام. - دندان مصنوعی مادربزرگم را دیروز دیدم. چقدر طبیعی بود. - پول هایم را در بورس گذاشته ام. مثل زمبه پشیمانم.
- مادر امروز چندمین روز گذشته از بسته شدن دستان آسمان؟ چطور دست آسمان را بستند؟ مگر میشود؟ من که باور نکرده ام تا امروز. - یک کیسه شنی بغض بیخ اپیگلوتم مانده. خدایا اپیگلوتِ ما را صاف و صوف بفرما...نه مثل دفعه قبل اون فرشته رو نفرست. فرقِ ایپیگلوت و دهان را هنوز نمیشناخت. - سرسبز ترین کویر جهانم. چیزی شبیه کالاهاری. - خدایا به کلیمانجارو قسم، ما را آلپ نکن. - خدیا! فعلا چیزی یادم نمی یاد...فقط خواستم صدای قشنگ مو بشنوی...خیلی حال می کنی بنده ای مثل من داری. مگه نه؟ - خدایا بیا بغلم. - خدایا فدایی داری. - خدایا کجایی؟ - خدایا چایی بریزم برات. - خدایا قند میخوری یا توت خشک یا نبات. اصلا بزار شکلات برات بازکنم. چی تعارف می کنی؟ اگه بزارم. - خدایا!... دالی. - خدایا خواستم بگم....گفتم دیگه. همین دیگه. - خدایا! - خدا....ببین من اومدم در خونت. خدایا اصلا من آهو...اصلا من پروانه...اصلا من مرغ مینا...اصلا من...! خدایا بزار رابطه مون همینجوری خوب بمونه. - از عرش می رسد سفیر. فکر کنم اونجا هم یه برجام رفته امضا کرده. - - بچه ها سلام.😀 +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. - - آقا میکروفون رضایی رو ببندید خیلی حرف میزنه +آقا به خدا ما نیستیم _ چرا آقا خودشه _ منم دیدم آقا همش حرف میزنه +آقا ما نیستیم *😬 - - بچه ها صدام خوبه. +آره آقا عالیه. _پس برم خواننده بشم. +ایول آقا - دقایق پایانی کلاس فتوشاپ - آقا اسم نرم افزارش چی بود؟ +😬 - - رضایی میکروفن تو قطع کن، خاک تو سرت صدای مادرت داره میاد😑 +🤐 - رضایی: آقا صداتون قطع و وصل میشه؟ - نه آقا دروغ میگه صداتون آیینه اس. - - رضایی بقیه چرا نمیان؟ + اقا تو واتس آپ پیامشون دادیم فکر کنم کلاس نباشه. -😑 - دقایقی بعد از پایان یافتن کلاس وقتی داری صفحه لپ تاپ را می بندی... رضایی: اقا اسم نرم افزار چی بود؟ -🥺 - رضایی: آقا حاضری ما رو زدید. - بله - رضایی: آقا ما اصلا لپ تاپ نداریم... - رضایی: آقا اجازه ما توی ایتا پیامتون دادیم. - باشه + آقا به خدا ما رو توی گروهتون 🤐 کنید. - رضایی: آقا اجازه -بله +هیچی آقا درست شد. _😱 - رضایی: آقا اجازه لپ تاپ شده ده ملیون. _ باشه رضایی رو گوشی یادت میدم - رضایی: آقا اجازه لینکو ندید به دانشجو به ما نمیده.. دانشجو: دروغ میگه آقا میدیم. - -دانشجو تو دانشجو هستی؟ + اجازه بله آقا. - تو چطوری هم کلاس هفتم میخونی هم دانشجو هستی؟ +ههه ههه ههه آقا ما فامیلمون دانشجوئه😃😃😃😃 _ ههه ههه ههه عههه باریک.🥳 - خدایا بی تو دیفرانسیل ام. با تو انتگرال. ای خدای اعداد حسابی ادرکنی. - شب...و دیگر هیچ. - روز...و همه چیز. - کرمهای خستگی سلول خاکستری می خورند. کسی سلول خاکستری تازه دارد. امانت می خواهم فقط برای صد سال. - خودم را بر می دارم و تند می دوم به سمت کربلا...موشِ درونم دست از جویدنِ روحم کشیده انگار... - محبوبِ من فقط تویی آقا...به مادر سوگند. - مادر، شُرب مدام داده ای شکراً. من و جدایی از تو عُمراً. - من اناری را می کنم دانه. پسرم میبیند. داغ اناردانه چشیده ای. هم ترش است هم شیرین هم ملس. - زنانوین، نونم، ندون‌بِ، نانوم، ما ادری....روی هم میشود دو برابر و نصفِ علم. دانم - سیگار گیرانده ام. سیگار برگشت و مرا گیراند. الان آدم خیلی گیرایی هستم. الحمدلله شکر خدا راضی هستم. - اینفوگرافی ها آماده شد؟ نه اون کتاب چطور ؟ نه اون یکی.. نه اون یکی نه اون یکی نه بمیری ایشالا کجایی مگه؟ باغِ انار زنده باشی ایشالا. - و این حرمان از حَرَم به من یاد داد که قربت همیشه خوب نیست...نگاه به قربا کجا و نگاه به غربا کجا - البلاء گفتم و لیلی ظرفم را شکست و گفت للولا. منم ظرفش را گرفتم که بشکنم.....نشد ظرفش استیل ضد زنگ آمریکایی بود. - البته بعدا فهمیدم فولاد آلیاژی یزد را برده اند آمریکا و رویش مارک آمریکایی زده اند...
- دلم عدس پلو مادرم را می خواهد با خاویار خزر. - به فیل ماهی گفتم چرا عاج نداری؟ گفت:برو بابا حال نداری.. - زده ام فالی و ....این مالِ باغِ انار بود. - تخم مرغ شونه ای چند؟ + امشب باید نون و پنیر بخوری. - دکترا حقوقشون چقدره؟ - خیلی. - پدرم می گفت: پسرم ...... و....و......و...... پ. ن ببخشید پدرم یه خورده اعصاب نداشت. - روز محشر با شورت ورزشی محشور شدم. جلو آن همه آدم آبرویم رفت. - لذتی که در خوردن نوشابه مشکی رفیقت به زور هست در خوردن ده تا نون خامه ای بزرگ نیست. - دمپایی های مه لقا گم شده بود. غلام گفت:.... گفت.... پ.ن دِ لامصب یه چیزی بگو...غلام خجالت می کشد. - رفتم کویرنوردی. خودم نوردیده شدم. - بچه بودم دلم پاترول می خواست. بعدها پاجیرو. بعدهاتر پاراگلایدر اما حالا فقط پارکیسون دارم. - سوزنم گیر کرده. سیم برق کجاست. - اوهوم. - بله. پ.ن عروس خانوم بنده وکیلم. - گلبهی رنگه عشقه. باور کن. - سگِ اصحاب کهفم آرزوست مثل بِل و سپاستین. # - نون خامه ای ها اعتصاب کردند. آنها خواستار حقوق مساوی با حاجی بادام ها بودند. - دلم پر است. خیلی پر. اندازه مرد کوتوله و پسر چاق. پ.ن نکته اش چیه؟ - کویر دانشم یک خار تولید کرده. آن خار هزار بار تقدیم بچه های گروه. پ.ن توقع داشتی چی... - گاو ها هم قلم دارند. این را قصاب محله مان می گفت. - مخصوصا نزدیک انتخابات. - شب است و من و ماست وخیار همایونی. - پوپک گلدره که رفت نرگس دیگه نرگس سابق نشد. - حشمت فردوسم را کشته ام تا ستایش پدرش در نیاید. - کاپشن بچگی هایم را داده ام به بزرگترین بچه یتیم محله. - تفنگ پدری ام را امشب باید مسلح کنم. گرگ ها نزدیک اند. - کفتارها مدام دارند می خندند. - شب است و من و ایتا. - یک دیو خریدم، زیادی می خورد. شما دیو نمی خواهید مالِ یک خانم دکتر بوده فقط بچه های بد را می ترسانده. - تاپ لنگوئیج... اِقّه آدم خوار و زار و یَطَر چِطَرَکی...زشتیم اُفتید. - سبزترین انار تاریخم. - سیب زمینی اناریست که عاشق شده است. باور کن. مگر چیپس پیاز و جعفری نخورده ای. - دوغ بهشتی را به یوغ کارمندی نمی دهم. - سرم بِره، دستم نمی ره. شایدم بره. دقیقش رو باید محاسبه کنم. - یک کفتار خانگی برای فروش. توی ناراحتی ها زیاد میخندد. کسی نمی خواهد. کم خوراک است روزی یک لاشه محبت. - سرم درد نمی کند. تمام دستمالهایم را فروخته ام. - هری پاتر را دیدم که چوبش را داده بود به پطرس تا فرو کند توی سد کرخه. وُلدِمورت آمد و تا راین هرچه بود لوکیمی گرفت. - خفه شدم. خفه. خفه. خفه. خفه. - دل به دلِ یک پِلاتیپوس دادم. نمی دانید پلاتیپوس ها چقدر ناز هستند. - هویجِ فرآوری شده مخصوص صادرات. به جای ویتامین آ ویتامین آه دارد. - سرم را لای در گذاشتم و پِرچِق. - جومونگ را بردم پیشِ شیخ بهایی یک مقدار سوال شرعی درباره سوسانو داشت. خدا رو شکر زندگی شان خوب است. - بانو عمره چشمهای مختار را دید و گفت: اختیار دارید. - پدر ژپتو اشکنه را ریخت توی پیاله و گفت از وقتی پینوکیو آدم شده پدر ما را درآورده. - گوسفندها رفتند برای مذاکره. گرگ خوردشان. - شپش نُه تا نقطه دارد. یعنی قدِ شپش هم نقطه نداریم. - سیرابی اعلا انسانی. مخصوص مسئولین سیرمونی ندار. - اگر دین ندارید لااقل بی پیر نباشید. - چغندرِ آبی، تهیه شد از آبِ فرات. - چشمانت تناردیه و قلبم کوزت. - 😃 - ریش رنگیِ دلم هنوز دروغ می گوید که دوستش دارد. - وصله کائنات منم. خدای پینه دوزها مرا دریاب. - تمساح درونم امروز حسابی اشک ریخت. چون برایش قاقا لی لی نخریده بودم. - اندرون جهان نشسته بودم که از بیرونِ جهان جایی کنار اسرافیل صدایی گفت: اینجاجای نشستن نیست. برخیز و کاری بکن. - گنبدِ عشق را با زعفران رنگ کردم تا هم براق تر شود وهم بویِ یار زعفرانی باشد. همین که فرچه را زدم در زعفران یکهو زعفر جنی آمد و گفت:کجایی اخوی؟ اشلونک؟ - پایِ ثابت پاستیلی می‌خواهم. برای پرش تا عرش. - درخشان نیستم ولی درخشش آنرا دوست دارم.
- سگی را دیدم که رنگ اِن دو خریده بود داشت میرفت خانه. - به درخت طوبی که رسیدم گفتم یه دونه نوشابه مشکی لطفا. درخت طوبی یَک نگاهی کرد....گفتم منظورم این است که یه خورده ای ابتداً بادگلوی بهشتی بزنم تا جا برای بلع مأکولات باز شود. درخت طوبی یک تاسفی خورد و یک بطری صد درصد شراب زنجبیل داد دستم...آقا جاتون خالی یک نفس خوردم و تا خودِ صبح الست بادِ گلوی بهشتی زدم. - معادلات لاپلاس را به خط منطق مظفر نوشتم. باز هم نفهمیدند چه می گویم. - نهنگ تازه سیخی شیش هزار. یه گوجه اضافه هم روش. جهندمِ ضرر. - یانگوم که به سن ازدواج رسید همه حکیمان اشقه را حرام کردند. - پسربچه جیشویی را در دل تاریخ یافتم. دلِ تاریخ هم بو گرفته بود. - جغرافیای خونم برای تاریخ بشریت نقشه می کشد. - سرندیپیتی را نگاه کن. نگاه کردی؟ خب نظرت چی بود؟ - هزار نکته باریکتر از مو اینجا آنجا همه جا...خدایا مگه این دنیا سلمونیه. - خروسِ روحم بیوه است. به خاطر همین هرچه هوا سردتر می شود خواب آلود تر می شوم. - سر در گریبان کرده ام. یک دفه گریبان گفت: داداش حالا دیگه نمی خوای مارو ول کنی. - هیچکاک را قسم دادم به پرندگانش. او هم مرا به واو قسم، قسم داد. - با سید مرتضی چای دارچین می زدیم و در بهشت راه می رفتیم. یکهو آیینه جادو شکست، خوب شد، خوب شد اسباب خودبینی شکست. - خدایا روحم گرفته. آنژیوگراف خوب کجاست؟ - خدایا روحم گرفته...روح بازکنی بفرست. از آن بیست لیتری هایش. - عروس دریایی به مادرشوهر دریایی گفت: وای مامان شما چقدر جوون موندین. در تاریخ نوشته اند مادرشوهر دریایی پس از این مکالمه دیگر آن موجود سابق نشد. - کشکک زانوی دلم میخارد. خارنده ای هست؟ - رو به قبله ی جهان ایستادم و گفتم...یابن الحسن من که همینم بهترنمی شوم...آقا تو لااقل کاری کن. - خیمه ای سبز می بینم. میان کویر. من و او تنها و یک جهان ماموریت. - کفشِ دلم خاکی شده خدایا کفش نو بفرست. - چایی سبز را چه کنم؟ پرین و پاریکال و باخانمان را چه کنم. ویکتور هوگو و هکتور مالو رو چه کنم. - سوباساعذار به یانگوم گفت:شوت منو ببین؟ حال میکنی؟ یانگوم گفت: مرد باید جنم داشته باشه.سی ساله رو هوایی داری شوت میزنی تودروازه واکی بایاشی. بیااین اشقه رو بسابون تا میام...در رو روی کاکرو هم باز نمی کنی. - این حسن تعلیل هم داشت. - تو پنیر آمل هستی و من پنیر گچی. کجایی جانا؟ - عشق یعنی فلافل دو نان را با جانان بخوری. - دکتر ارنست را به جرم زیر میزی گرفتند. بیچاره بیمارهای کرونایی. - داعشی را گفتم چونی؟ گفت:چونم! - سوشی خورده ای؟ حتما بخور تا بدانی مزه زندگی چیست. - بعدش برای من هم تعریف کن. چون دلم بند این معناست. - شیخ اشراق مغازه اشراق فروشی اش را جلوی اسفندیار رحیم مشایی زد. احمدی نژاد گفت: یا شیخ آب رو بریز آنجایی که لولو برده. - گرمک لاهیجان خورده ای؟ من نخورده ام، تو بگو؟به نظرم لاهیجان بیشتر زوم کرده روی کلوچه. - سیتا از هند می آید و به بورس می رود. - بورس را تعریف کنید؟ جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ! - زهرمار خان را لب دیگ روغن بردند. گفت روغنش تر است. - سوسک فروش سر کوچه تازگی ها از آن نوع خاص اش را آورده. همان که یک توپ بزرگ و بد بود را می گرداند. نامش را میدانی؟ عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - -سلام، منم اومدم. +گور به گور شده تا حالا کجا بودی؟ عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - -انار میخوای؟ +غلط کردم. اشتباه کردم. خدایا ببخشید دیگه نمی کنم از این کارا... عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - تیر غیب خوردم. غریب کش شدم. مادرم نفرینم کرد به گمانم. مادر. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - باغبانی بیل به سر خورده هستم. به قول او که می گفت...ما را رها کنید در این رنج بی حساب...خدایا...گر تو اینچنین میخواهی پس بزن بریم. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - الهی تو خود میدانی که من لیس تامه به درگاهت آمدم... الهی من را کان تامه قرار بده. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - از اولش بودید. آخرش معلوم می شود که از اول بوده اید. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - بار پروردگارا از تسمه تایم های بهشتی برایم بفرست. از آن پاره نشو هاش. پ.ن انارم برای چی بود دیگه. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - یونسی هستم که نهنگ می خواهد.
عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - قلب کوچکم را ساطور زد. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - ؟ _ عمامه پیغمبر باشم. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - -چرا؟ +چون می خوام دورِ سرش بگردم. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - لانه کبوتری چیست. پنجاه فاکتوریل را حساب کرده تانژانتش را در لگاریتم اش ضرب کنید. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - یک انتگرال بنویسید و به روش لاپلاس حل کنید. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - در محاسبات اینیشتین ضریب لاندا برای چه به کار می رود؟ - دو صفحه در فضا همدیگر را قطع می کنند بگویید چرا؟ مختصات خط چیست؟ - توی اتاق گمشده ام. پنجره ای نیست. - اشک های تمساح درونم را به ریا فروش محله دادم و یک ریش رنگی خریدم. - امشب دلم هوای قیمه بادمجان نکرده. - - نوشابه مشکی به حرمت محرم مشکیست وگرنه نهم ربیع سِوِن آپ می شود. - سوپِ سگِ کره ای هم دیگر اشتهایم را کور نمی کند. لعنت به تو شکم. - سانتاماریا را خوردم و مارای یه سانتی تولید کردم. - آن ترک شیرازی دلِ ما رو برداشته برده داده بیدل دهلوی. آهای بی دل. دلِ ما خوردن ندارهِ. دلخور هم نشو. حق الناس است. - امشب سلولهای خاکستری ام طوفان توئیتری کرده اند. - سوسک های حمام همیشه تمیز نیستند. - انگور های باغِ همسایه را دزدیدند. فردایش نه پس فردایش همه جهان را بوی خمرِ دزدی گرفت. - دلم غنج نمی رود. شاید دو سه روز می شود. - ابروهایم را ببین. دیدی؟ حالا برو برای رفیقات تعریف کن. - شپش چیست؟ هیچی. - حوضِ مغزم را با چوبِ بید به هم زدم. ماهی های قرمز و طلایی ذهنم بالا آمدند. - ناموس عراقی ها و سوری ها را دیدید که به غارت می رفت؟ ایران را می بینید که چهل سال است زن و بچه ها با آرامش می خوابند؟ بلیط کرمان میخواهم. یک بوسه به مزار شهدا... آرامگاه حاج قاسم...قرارگاه سپهبد. - شهدا شمع محفل بشریتند. شهید قلب تاریخ است. زنده نگهداشتن یاد شهدا از شهادت کمتر نیست. شهید مثل شیشه عطره. شهید کلا خیلی خوبه😊 - اگر شهدا قلبِ تاریخند پس ما نهایتا چشم جغرافیا هستیم. - آیری پلاست راحتی ماست. کفش بنددار، مشکل شماست. ژلوسُ ژلوس طبیعیه. ژینوسُ ژینوس دماغ عملیه. بیسکوتارت، حس نشاط. زاااااارت، حسِ چشات. - کفشهایم را میپوشم و به کوهستانِ خواب میروم. - کویرِ دانش را با ماشین های آفروید تلاش دار درمینوردم. - مرگ بر سردرد. - دردها نعمتند، نعمتها لذتبخشند؛ دردها لذتبخشند. - بابَت جگر سوخته باید چند به جگرکی دَهر پرداخت؟ - سوسک ها هم آدم شدند. هرچی کشته میشن تموم نمیشن. - یادم باشد اربعین امسال حتما از دخترک پشمک فروش، شَعربنات بخرم. پ.ن شعربنات همون پشمک ما ایرانیا شَعر...مو بنات...دخترکان - تایتانیکم را غرق کردم تا پسرک یتیم از قایق کاغذی اش لذت ببرد. - شربت سینه یا شربت چهارتخم یا شربت شهادت؟ مسئله این است. - من هیچ وقت مادر نمیشوم. اما شاید روزی برای مادر کوچولویی پدری کنم. - کفشهای کتونی یک فرشته را خریدم. خودش می گفت هر شب با این کتونی به غار حرا میرفته تا صدای محمد (صل الله علیه و آله )را گوش کند. - تو بندگی به شرط مزد مکن...من خودم آخر برج یارانه تو میریزم حتی ممکنه معیشتی هم بریزم برات ولی قول نمیدم. - شاید روزی آغا محمدخان را ببینم و ازش بپرسم؛ واقعا چیکار به کار بیست هزار جفت چشم داشتی بی چشم و رو! - زهرمارخان را دیدم و گفتم...چطوری ثبت احوالِ خراسان رضوی این اسم را قبول کرده برات بنویسه خانزاده. پ.ن زهرمارخان از نسل نادرشاه افشار و رییس ایل افشار در زمان آقامحمدخان افشار. - میان آغا و آقا....میانِ ماه من تا ماه گردون... هیچ کدوم خوشمزه تر از میانِ هندوانه شیرین و قرمز نیست. - قانون پایستگی آرامش.. شبها آرامش می بخشند و روزها آرامش میگیرند. - مَردی را دیدم از نسل اخته خان، که مُرد. زَنی را دیدم از نسل لطفعلی خان زَند، که زِند. پ.ن اخته خان لقب آغا محمد خان در ایل قاجار... - و اینک شوکران و آنک آن یتیم نظر کرده و اونَک آخرالزمان. - سوپِ عشق بر دردِ عقل چیره خواهد شد. - درد عشق بر زندگی محسابه گرانه چیره خواهد شد. - تحفه علم به بشریت، آپارتمان است و ماشین ظرفشویی و لنز رنگی.
- شبنم را مالیدم به سر تا پایِ پلکهایم. پلکهایم اما اعصاب این سوسول بازی ها را نداشت. خودش را خشک کرد و فحش کشید بر سر تا پایم. - داشتم به دنیا می خندیدم که یهو دنیا بهم خندید. بی ادبِ بی نزاکت. - - تیغ خواهم کشید و خودم را خواهم کُشت. +بیل خواهد کشید و خودم را خواهم کِشت. - کتاب یک جهان است. کسانی که کتاب نمی خوانند انگار به سفر نرفته اند. - شازده کوچولو به گل سرخ گفت. - شاید سوال پیش بیاد که چی گفت. باید گفت ما در مسائل شخصی وارد نمی شویم. - آه ای مادربزرگ، ای که بر کرانه اندیشه من بر نشسته ای. دل در کمند کدامین شقایق واژگون بسته ای که باران چشم هایت تمامی ندارد. یا کدامین آهوی گریز پای، دلت را کشان کشان برده و در مرغزار سبزِ سبز سرزمین بی اسارت بسته. یا کدامین روح متجلی در درون تو تمثل یافته که همواره مجذوب آسمانی. یا... - خدایا، زیر بزرگترین درخت بهشت برایم جهانی خلق کن به وسعت همه ی مردم بهشت و تمام کائنات را مهمانم کن تا به آنها هفت شبانه روز ناهار و شام بدهم. البته حسن روحانی خودش شامشو بیاره.😊 - اصلا باشه اونم شام و نهار می دیم. جهندمِ ضرر. - عِمران واقفی: زلیخا به سوسانو گفت، تو هم مرا ملامت می کنی؟ سوسانو گفت، نه آجی من خودمم درد کشیده ام. پوتیفار به تِسو گفت، داداش بهمن کوچیک داری؟ تِسو گفت، دودی نیستم. - کنار درب اول بهشت نشسته بودم و به مهمانها خوش آمد می گفتم. یکهو تمام کوبه ها با هم گفتند "یا علی". من هم گفتم علی یارتون، الله نگهدارتون. یکهو بهشت سراسر پر شد از خنده های مستانه. طاقت نیاوردم و به سوی بهشت پرواز کردم.... بقیه شو (توصیف داخل بهشت) به خاطر رعایت مسائل اخلاقی نمی تونم توضیح بدم😊. - یک روز رفتم پی وی جبرئیل، پی وی اش از همه فضای مجازی ما بزرگتر بود. - یا مقتل القتول و الاقتال. - ستاره های دلم را آب می دهم تا بزرگ شوند و به آسمان دنیا بروند. می دانم چشمک هایشان عاقبت دل کودکی را خوشحال می کند. - درس را خوب یاد بگیریم تا خوب پس دهیم. - هیچ برگشتی وجود ندارد. آدم ها فقط درحال رفتن هستند. - من تا به حال مغز چند انسان را خورده ام. مثلا مارسل پروست. مغز امروز من مزه اش شبیه مغز آنهاست. - _شهر چیه؟ +چند مکعب سیمانی بین یک جنگل درخت سیمانی.
در آپارتمان به خدا نزدیک تر نشدیم و با لنز های رنگی جهان قشنگ تر نشد. حالا اون ماشین ظرفشویی خدایی اختراع بدی نبود انصافا... - حواسم گرمِ کلاس پاتولوژی شد و یادم رفت کتاپ توپولوژی ام را بخوانم به خاطر همین رفتم و یک پاتیل پاستیل بار گذاشتم و زیرش را کم پیچ کردم تا همراه با پاستا بخورمش...در این هنگام لویی پاستور وارد کاخ ریاست جمهوری شد و با معاون رییس جمهور سر یک دلار 4200پاستور بازی کرد. و هیچ کس مسئولیت دلار 27 تومنی را قبول نکرد و به هم پاس دادند. سپاس از دوستان پاستیل خور. - دیشب پاستیل بیچاره و کوزت به هم تازیدند و خانم تناردیه را در پاتیل انداختند. - خدایا! بارپروردگارا ! به اشکهایی که برای قلب مریض میزوکی و فقر و نداری کاکِرو و دردهای واکی بایاشی ریختم قَسم ات می دهم این عرفه توبه ما را بپذیری. - الویه ای که پسر سه ساله ات درست کند بهترین غذای دنیاست. - مرغ های اُلُویه را می شود به جای ریش ریش کردن، سیبیل سیبیل کرد آیا؟ - تا به حال به اسم مرتضی علی در اذان حرم دقت کرده اید؟ - گور خری را دیدم که سگی خال خالی را به استخدام راه راه هایش در آورده بود. - یک دریا ماست و خیار دارم با گردو و پیاز و نعنا و پونه کوهی. نانش با شما. شکمو هم خودتی. تازه ماستشم محلی و پرچرب. - زنی را دیدم با حسن و جمال و مال و ایمان، متاسفانه او مرا ندید و از کنارم رد شد. - نیسان نشدی وگرنه می فهمیدی، نیسان قطاریست که عاشق شده است. - نیسانی خواهم ساخت که تمامش آینه باشد. تا اگر بخورد بر سنگ جهان را نور فرا گیرد. تا نترسد کسی از او. تا گازش را نگیرد راننده و نرود تا آن دور. تا همیشه همه خود را ببینند در نیسان...که چقدر دل بوده که ندیده شکسته اند....که ناخواسته له کرده اند. - سبویِ دلی را به زبان نیسانی نشکنیم. - نیسان. نی ثان. نه صان. نعسان. نعثان. نهثان. نقصان. نعمان....بهمان....کنعان. نیسان گمگشده باز آید به کنعان غم مخور. - ما دهه شصتی ها، موقعی که زنگ آخر میخورد از کلاس تا برسیم به کوچه حرکتمون کم از نیسان نداشت. - خدایا، بارپروردگارا! به حق همین شب و روز عزیز هر سایپا 151 که میخواد نیسانِ آبی باشد به مراد دلش برسان. - سلمان و ابوذر کجا و یار غار کجا! مقداد و مالک کجا و ابوعبیده جراح کجا! علی کجا و فلانی و فلانی و فلانی کجا! - شامگاهِ غدیر خیمه ها در کنار برکه ای زیبا پهن شد. شتران روی خاک زانو زدند آن شب...ولی چند نفر از شتر کمتر بودند که زانو نزدند. - درختِ دلم آب از چشمه غدیر می خواهد. - طوفان که می آید گربه ها دنبال سوراخ موش می گردند. - شکم یعنی چاهی که ته ندارد. - _بابایی توی بهشت نوشابه هم هست؟ +خانوم نمکو میدی. - _سبزی پلو با ماهی میخوای؟ +نه با نوشابه سیاه. - تازگی ها دلم سیگار می کشد. امروز بردمش کمپ تا ترک کند. نمی دانستم وابستگی خودم به او بیشتر از وابستگی او به سیگار است. - شلغم ها با بَلَم از رود رد شدند اما جناب موز منتظر قایق موتوریه! مردکه ی درازِ زردِ پوست کلفتِ مغرور. - ملکه الیزابت گفت کتابی درباره من بنویس ای نویسنده واو. گفتم باشد و کتابی نوشتم با این نام....درباره اِلی. - شاخ در آوردم. - دروغ را وقتی می گویی شاخ و دم ندارد ولی وقتی می شنوی شاخ در می آوری. - _بده. +بیا. پ.ن دعا و استجابت. - _غدیری ام. +منم قدیری ام. خوشبختم. - [Forwarded from لام.امیری] باید می گفتید ابراهیم تو نوبته.. برو ته صف حاج خانم تا ببینیم چی پیش میاد😅 - زلف بر باد مدم. پ.ن حسن کچل داره خواب میبینه. - شامِ امشب فلسفه سرخ کرده باسس الهی داریم. کسی نوشابه عرفان دارد...کمی گلوگیر شده. - تمام تخم مرغ هایم را دادم به ارسطاطالیس و او ساختار سه پرده ای اش را بهم هدیه داد. - دلم یک سلام چربِ الهی می خواهد. - - کله پاچه خوردی؟ +آریایی باشم و کله نخورم. - یک آریایی اصیل، اسیرِ ریا و ریال نمی شود. - سه بار پشت هم تکرار کنید. به جای تخم کفتر. - دلم تنگ شده. بارالها! گشاده کننده ای بفرست. - گیلاس هسته دارد، مثل زمین. - نانِ خالی را میخورم و نیاز به نامرد نمی برم. - سوته دلم و سیاست زده مرام سید علی.
هدایت شده از یازهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ میرسن روزای خوب ؛ اوضاع اینجور نمیمونه :) دوستان گروه مردم گله مندند گوش بدین جیگرتون حال بیاد 😊 فقط اونجاش که میگه این دولت آخراشه
هدایت شده از م.م
آماده‌‌سازی شیعیان برای عصر غیبت برخی از منابعی که به تحلیل وقایع تاریخی عصر امام عسکری (ع) پرداخته‌اند، معتقدند که ایشان اقداماتی برای آماده‌سازی ورود شیعه به عصر غیبت و خودکفاکردن جامعه شیعیان انجام داد: سخن گفتن امام عسکری (ع) با اصحاب خود از پسِ پرده و اینکه بیشتر فعالیت‌های مربوط به امام، توسط وکیلان او انجام می‌گرفت را از جمله این اقدامات دانسته‌اند.[۸۴] مدرسی طباطبایی بر این باور است که امام عسکری برای آموزش نحوه حل مسائل علمی، گاه پاسخ سوال‌های فقهی را به صورت کامل بیان نمی‌کرد[۸۵] و گاه نیز به بیان قاعده‌ای کلی می‌پرداخت تا فقها بتوانند به کمک آن، به پاسخ برسند.[۸۶] بعضی اوقات نیز امام برای پاسخ به پرسش‌های فقهی مراجعه به کتاب‌های حدیثی شیعه را پیشنهاد می‌داد.[۸۷] با این‌گونه اقدامات، جامعه شیعه آموزش می‌دید تا مشکلات و مسائل فقهی و عقیدتی خود را بدون نیاز به مراجعه به امام حاضر حل کند.[۸۸] @havaseil
و تو باید آگاهانه و مشتاقانه گودال قتلگاه را انتخاب کنی. و تو باید رنج را انتخاب کنی. باید انتخاب کنی. و هیچ راهی نیست. تمام راه ها را رفته ایم ما. و تو باید بسوزی. جهان را یکسره ظلمت فراگرفته باید نور تولید کرد و چه نوری سریعتر و پرنورتر از سوزاندن خودت...باید انتخاب کنی که بسوزی. باید قبول کنی که راهی نیست. راهی جز خاکستر شدنت نیست. برای سوختن آماده ای؟ برای گودال آماده ای. و ما را تا به بلای کربلا نیازموده اند از این دنیا نخواهند برد. پس خودت پا در میدان بگذار و مستانه و مشتاقانه انتخابش کن. بگذار وقتی شعله های آتش تمام روحت را گداخته تماشایت کند. و چه لذتی دارد دانستن این معنا که او می بیند. خدایا تو خواهی دید. خواهی دید خیل خاکستر نشینانت را. و این بار چقدر سترگ است؟ تا کجا؟ تا کی؟ مگر می شود کهکشان را در کف دستانم جای دهم؟ تا به حال درخت انار را از نزدیک دیده ای؟ دیده ای با آن برگهای سبز مدها متانش چقدر زیباست...انگار که اخگر در جانش افتاده...باغ انار شبیه جنگلی آتش گرفته است. اگر ندیده ای یک روز حتما خواهی دید. باغ انار شبیه آن آتشی است که بر ابراهیم سرد شد. یا نار کونی بردا ً و سلاما علی ابراهیم. درخت انار وقتی ثمره می دهد انگار آتش گرفته است. و چه زیباست تماشای باغ اناری که ثمره داده است. منتظر آن روز خواهم ماند. @ANARSTORY
هدایت شده از مجتبی حباب
بسم الله الرحمن الرحیم ♦️هم زمان با سالگرد وفات آیت الله سید علی قاضی طباطبایی ره،روز ششم ربیع الاول ۱۴۴۲ قمری مصادف با جمعه دوم آبان ماه ۹۹ ،رونمایی از پوستر کتاب «کهکشان نیستی»،اخبار مربوط به آن،نحوه ی پیش ثبت نام و ... قرار داده خواهد شد. ♦️برای اولین بار رمانی شیرین و به یاد ماندنی از حیات ۸۱ ساله ی مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی ره منتشر می شود. برای دریافت اخبار واصله به کانال زیر بپیوندید🔻 ♦️کهکشان نیستی @kahkeshaneh_nisti