eitaa logo
حیات معقول
232 دنبال‌کننده
148 عکس
232 ویدیو
2 فایل
🔻 کانال اصغر آقائی ✍ درباره مسائلی که به‌گمانم مهم است، می‌نویسم؛ شاید برای خودم و تو مفید باشد: ✔ گاه متنی ادبی؛ ✔ گاه تبیین؛ ✔ و گاه نقد 🔺️ اینها دل‌مشغولی‌های یک طلبه هستند. 🔻ارتباط با من: 🆔️ @aq_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۶) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۸): ساخت کشتی 🔻نوح به ساخت کشتی مشغول شده بود و باز قوم نادان دست از بر نمی‌داشتند. «وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ» 🔻من که شنیده‌بودم تمسخر روش جاهلان است؛ از وقتی با همراه شده‌ام، این را با عمق جانم درک کرده‌ام که هر میزان دشمنِ انسان کامل بیشتر می‌شد، تمسخر او نیز بیشتر. 🔻قوم نوح بدون آنکه ذره‌ای در اندیشه خویش کنند، دست به تمسخر زدند. و من دانستم از عقل و ایمان می‌جوشد و و لجاجت از جهل و کفر. 🔻 هر گروهی که او را در حال ساخت کشتی می‌دید، به نحوی او را به سخره می‌گرفت؛ اما این بار سخنان دیگری داشت. 🔻نوح بدون آنکه سخن خویش را با پرتکرار و دلسوزانه «قوم من» همراه کند، سخنی گفت که از آینده‌ای هولناک خبر می‌داد. من به تجربه آموختم که نوح در مقام وعظ و دعوت و ارشاد، دلسوزانه قوم خویش را به حق فرامی‌خواند؛ و عبارت پرمهر "قوم من" از زبانش نمی‌افتاد؛ اما اکنون که لحظه دردناک عذاب کوبنده نزدیک می‌شد، دیگر جای دلسوزی نبود. «وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ» 🔻 نوح صبورانه و باصلابت به آنان گفت ما را به‌سخره بگیرید که زمان به سخره‌گرفتن شما نیز خواهد رسید؛ که سخره‌ی باطل از روی نادانی؛ و سخره‌ی مؤمن از روی ایمان است؛ نوعی بروز شادی درونی از دیدن وعده‌های حق تعالی «قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ» 🔻ساخت که به پایان رسید، و من با صحنه‌ای عجیب مواجه شدم. از هر سو مختلفی رو به سوی کشتی نهاده بودند. آشکار بود امری بسیار عظیم در پیش است که زمین و زمان را به هم خواهد ریخت و این مهر حق است که حیوانات را جفت‌جفت به داخل کشتی نوح می‌راند تا جهان نابودی کامل را نبیند. «قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» «فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» 🔻من بر تخته سنگی نشسته همه جا را زیر نظر داشتم و نوح به‌سختی در تلاش. عرق‌ِ برجبین‌نشسته او، عجیب بود. او غرق در ذات حق تعالی بود و جز اجرای امر او، چیزی نمی‌خواست. 🔻از جا بلند شده به سویش رفتم. کمی به او تعارف کردم. آب را که دید کشید و با نگاه مهربانش، تشکر کرد. و من از آهِ او به جای خود بازگشتم. 🔻متحیر از اینکه این آه نشان از افسوس او نسبت به هلاکت قوم خویش است؛ یا باز یاد در آینده افتاد. در طول سفر با انسان کامل بارها از بر بالین نهری خروشان شنیده بودم. 🔻اما از انسان کامل آموخته بودم، بر لجوج نوعی ابلهی است. 🔻و من بر آن کشته فتاده به هامون گریستم. ... و سفر ادامه دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255