1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
🌷💐☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«اللهم عجل لولیک الفرج»
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه،
فقط برگرد ..
#امام_زمان عجل الله
#ظهور
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷ایرانِزیبا🇮🇷🌸🍃
🍃⛰☀️سلاااام روزتون شادترین👌😍.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ اوصاف اصحاب یمین در قرآن (2⃣)
✅💐 آزاد کردن برده و اطعام دادن
💐✨ در سوره بلد، آزاد کردن برده و اطعام دادن به فقرا و یتیمان خویشاوند، از دیگر اوصاف اصحاب یمین ذکر شده است:
💐💫 فَكُّ رَقَبَةٍ --- أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ --- يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ --- أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ (آیات 13 تا 16 سوره بلد)
آزاد کردن برده --- یا طعام دادن در روز گرسنگی و قحطی --- به یتیمی خویشاوند --- یا مستمندی خاک نشین!
✅💐 براساس این آیات:
1⃣💐 اطعام ارزش دارد، ولى در زمان قحطى ارزش بيشترى دارد.
2⃣💐 يتيم نوازى با ارزش است، ولى يتيمى كه فاميل باشد اولويّت بيشترى دارد.
3⃣💐 رسيدگى به فقرا مهم است، به خصوص آنانكه از شدّت فقر خاكنشين هستند.
✅💐 دل كندن از مال به نفع فقرا همچون عبور از گردنههاست، و راه بهشت از ميان اين گردنهها مىگذرد.
#اصحاب_یمین
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
006027.mp3
92.3K
آیه بیست هفتم سوره انعام
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
006027 (1).mp3
51.2K
ترجمه آیه بیست هفتم سوره انعام
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#سورهانعام
#تفسیرآیهبیستهفتم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «27»
و اگر آنان را، آن هنگام كه بر لبهى آتش (دوزخ) نگه داشته شدهاند ببينى، پس مىگويند: اى كاش! (بار ديگر به دنيا) بازگردانده شويم و آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤمنان (واقعى) باشيم.
نکته ها
طبق آيات قرآن، آرزوى برگشت به دنيا، هم در لحظهى مرگ است و هم در قبر و هم در قيامت، «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً» «1»، و هم در جهنّم «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ» «2»
در آيهى 23، مشركان شرك خود را انكار مىكردند، ولى در اين آيه، اعتراف و تقاضاى برگشت و جبران مىكنند.
پیام ها
1- كفّار هنگام عرضه بر آتش، وحشتزده و ذلّتبار ناله مىزنند. «إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا» مراحل و مواقف قيامت متعدّد است، در بعضى از مراحل گنهكاران ناله مىزنند و در بعضى مواقف مهر سكوت بردهانشان مىخورد.
2- تكذيب آيات الهى، موجب پشيمانى در آخرت است. إِذْ وُقِفُوا ... فَقالُوا يا لَيْتَنا
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_پانزدهم
ترجمه اش رو بخون،مطمئن باش جواب خیلی از سواالتت رو میگیری
بهش اعتماد کن....
جمله ی آخر به دلم می نشیند:بهش اعتماد کن...
پشت میز می نشینم،نگاهی به آدرس ایمیل میاندازم، جز چند حرف و عدد بی سر و تــه،چیزی
نصیبم نمیشود،من حتی به نزدیک ترین آدم های زندگی ام چیزی نگفته ام،این کیست که زیر و
زبرم را می شناسد...
مامان وارد اتاق میشود،سریع صفحه ی لپ تاب را می بندم. لباس مهمانی پوشیده،نگاه
معناداری میاندازد و بعد میگوید:پس چـرا آماده نشدی هنوز؟؟
به من و من می افتم:چی؟؟کــجـــا؟
:_حواست کجــاست؟؟مهمونی دیگه،گفتم کـه آماده شو.
:+آهـــا،چیزه مامان....من نمیام
:_نمیای؟؟یعنــی چــی؟؟پاشو نیکـی مسخره بازی رو بذار کنار...
:+جدی گفتم مامان،من نمیام. پام درد میکنه
و به پای چپم که تازه از گچ درآمده اشاره میکنم.
مامان با ناامیدی نگاهم میکند،میداند در لجبازی و یکدندگی درست مثل خودش هستم:نمیای
دیگـه؟
:+نه شما برید،خوش بــگذره
مامان بارآخر نگاهــم میکند و از اتاق خارج میشود
صفحــه ی مانیتور را بلند میکنم و دوباره به متن ایمیل خیره میشوم...ذهنم به هرطــرف کشیده
میشود،امــا بی حاصل و بی جواب.... اصلا چرا میخواهد کمکم کند....
سرم درد میگیرد از این معـــماهـا، صدای بسته شدن در میآید،بلند میشوم و از پنجره ی اتاق،پدر
و مادرم را میبینم که با هم از خانـه خارج میشوند. آفتاب کم کم آخرین شعاع هایش را جمع
میکند.
پوفی میکنم،حاال قرآن از کـــجـــا گیــر بیاورم.....
★
منیــرخانم داخل آشپزخانــه مشغول مـرتب کردن کابینت هاست،بــه طرفــش میروم. برای عملی
کردن نقشه ام باید کاری کنم.
:_شام چی داریم منیــرخانم؟
:+خانم جان،براتون زرشک پلو پختم،همون که دوست دارین،راستش حدس میزدم که مهمونی
نرید،برا همین پختم.
ذهنم جرقه میزند،نکند ایمیل کار اوست
:_از کـجـا فهمیدی من مهمونی نمیرم؟
:+خب راستش،کسی که پاش رو تازه از گچ درآورده باشه،یه خرده طول میکشه تا راه بیفته، خانم
جان شما به خودتون نگاه نکنین ماشاءالله این همه سرحال هستین،هـر کس دیـگه بود،دو سه
روز استراحـت میکرد خب.
نه،او خیلی ساده تر از این حرفــ هاست،او حتی نمی داند چگونه ایمیل میفرستند،نمی تواند کار
او باشد
:_چیزه....یعنی منیرخانم میشه برام کاهو، سکنجبین درست کنی؟
:+چشم خانمــ فقط یه کم طول میکشه
:_عیب نداره،راستی من نیکی ام نه خانم!
شیرین میخندد،دوست داشتنی است. به طرف یخچال میرود تا کاهو بیاورد،میدانم تا شستن و
خرد کردن کاهو ها فرصت دارم،از آشپزخانه خارج میشوم،می خواستم منیر را به کاری مشغول
کنم تا خیالم راحت باشد که به طرف اتاقش نمیرود. تنها جایی که در خانه ی ما،قرآن پیدا
میشود اتاق اوست!
آرام در اتاقش را باز میکنم،این کار خلاف اخلاق است اما چاره ندارم،اگــر از خودش میخواستم،
مطمئنا در اختیارم میگذاشت اما من دلم نمیخواهد هیچکس از این ماجرا با خبر شود،حداقل
فعلا....
اتاقش تاریک است،آرام به طرف میز گوشه ی اتاق می روم،جایی که سجاده و قرآنش را همیشه
آنجا میگذارد.
کورمال دستم را روی میز میکشم،دستم روی کتابی میلغزد،نمی دانم چرا تا این حد آرامـ می شوم
از برخورد با کتاب،بدون هیچ تعلل و مکثی کتاب را برمی دارم و از اتاق خارج میشوم،بعدا حتما از
منیر بابت کار زشتم معذرت خواهی میکنم...
به سرعت از پلــه ها بالا می روم و به طرف اتاقم اوج میگیرم،چقدر مشتاقم برای خواندن این
کتاب.
روی تخت می نشینم و قرآن را برابرم باز میکنم، ناخودآگاه زیرلب میگویم:بسمــ اللّه الرحمنـ
الرحیمـ
شروع میکنم به خواندن ترجمه ی آیات،
اما قبلش قرآن را برابرم میگشایم،نه از صفحه ی اول،بلکه میگذارم انگشتانم صفحه ای را باز
کنند.
سوره زمر،آیه بیست و دو در برابر چشمانم باز میشود
چند کلمه ی اول آیه آرامم میکند:آیا کسی که خدا سینه اش را برای اسلام گشوده..
به صفحه ی اول قرآن باز میکردم،شروع میکنم به خواندن ترجمه ها: ))حمد و ستایش از آن
خدایی است که پروردگار جهانیان است¹،اوست صاحب روز جزا² تنها تو را میپرستیم و تنها از تو
یاری میطلبیم³ مــا را به راه راست هدایتــ کن⁴))
با جمله ی آخر،دلم می لرزد،بی اختیار به متن عربی آیه رجوع میکنم:
اهدنــــا الصـــــــراطـــ المستقیــــــــــــــمـــــــ
چشمانم را میبندم،اشکــهایم برای ریختن سبقت میگیرند.....
زیر لب تکرار میکنم،اهدنا الصـراط المستقیم...
ما را به راه راست......
قرآن را بغل میکنم و راه اشک ناخودآگاه هموار میشود...
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
☘
🌹☘
🌹🌹☘
🌹🌹🌹☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 بذارید بچههاتون زندگی کنن
#استاد_نیلچی_زاده
#تحصیلات
#درس_خواندن
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🦋💖🦋🍃====>