#قصهمعراج🌷
#برگهفتم🎗
اكنون لحظه بازگشت است !
پيامبر بايد هفتاد هزار حجاب را پشت سر بگذارد تا دوباره به جبرئيل برسد.
اما پيامبر از هر حجاب كه مى گذرد صدايى را مى شنود:
اى محمد !
على را دوست داشته باش !
همسفرِ خوب من، اكنون ديگر مى دانى كه چرا پيامبر ما، اين قدر به حضرت على(ع) عشق و علاقه مىورزيد، زيرا در شب معراج، خداوند هفتاد هزار بار به او توصيه كرده است كه محبّت على(ع) به دل داشته باش.
عزيزم، مى دانم كه اشكِ شوق در چشمت حلقه زده است، همانطور كه وقتى من اين سطرها را برايت مى نوشتم اشكم جارى شد.
وقتى كه انسان اين مطالب را مى خواند تازه مى فهمد كه عشق چه مولاى عزيزى را به دل دارد !
جبرئيل در انتظار پيامبر است.
و پيامبر از آخرين حجاب هم بيرون مى آيد.
جبرئيل خطاب مى كند:
دوست من، خوش آمدى،
بگو بدانم ميان شما و خدا چه گذشت؟
پس پيامبر مقدارى از آنچه گذشته بود را براى جبرئيل مى گويد.
جبرئيل از آخرين سخن خدا سؤال مى كند.
و پيامبر فرمود كه آخرين سخن خدا اين بود: "اى ابا القاسم، خوش آمدى، خوشا به حال تو و پيروان تو".
و جبرئيل عرضه داشت:
خدا تو را "ابا القاسم" خطاب كرد چرا كه تو روز قيامت، رحمت را بين بندگان تقسيم مى كنى.
آرى ! قاسم يعنى تقسيم كننده !
ابا القاسم، كسى است كه روز قيامت، مهربانى خدا را ميان بندگان تقسيم مى كند !
و جبرئيل افزود:
گوارايت باد اى دوست من !
به خدا قسم آنچه خدا به شما عنايت كرد به هيچ كسى قبل از تو نداده است.
و اكنون جبرئيل و پيامبر با هم به سوى "سدره منتهى "مى روند.
آنجا چه خبر است؟
فرشتگان ايستاده اند و همه به پيامبر تبريك مى گويند.
تبريك به پيامبر به خاطر اينكه جانشين او معيّن شده است و خداوند او و على(ع) را مورد كرامت خود قرار داده است.
و پيامبر آسمان ها را يكى بعد از ديگرى پشت سر مى گذارد و به سوى زمين مى آيد.
به هر آسمانى كه مى رسد اهل آن آسمان مى گويند:
وقتى به زمين بازگشتى، سلام ما را به على و شيعيان او برسان.
و تو كه اين كتاب را تا به اينجا خواندى، بدان اين كتاب، وسيله اى شد تا آن سلام اهل آسمان ها، امروز به تو برسد، چرا كه در اين كتاب، سخنان رسول خدا را شنيدى و خواندى.
پيامبر ديگر به نزديكى هاى شهر مكه رسيده است.
ديگر چيزى تا اذان صبح نمانده است.
پيامبر مى خواهد از جبرئيل، خداحافظى كند.
آيا پيامبر از جبرئيل تشكر مى كند؟
پيامبر به او مى فرمايد:
آيا كارى دارى كه من آن را انجام دهم !
خوب دقت كن، جبرئيل در اين سفر دور و دراز، همراه پيامبر بوده است و اكنون مى خواهد مزد خود را از پيامبر بگيرد.
به نظر شما او چه مزدى از پيامبر مى گيرد؟
جبرئيل مى گويد:
حاجت من اين است كه سلام مرا به خديجه برسانى.
عجب، سلام به حضرت خديجه(س) اين قدر ارزش دارد !
خوبِ من، يادت باشد وقتى كه به مكه سفر كردى به قبرستان "ابو طالب" برو و به خديجه كبرى(س) سلام بنما (چرا كه قبر آن بانوى بزرگ اسلام آنجاست).
جبرئيل به آسمان بر مى گردد.
و چون پيامبر با حضرت على(ع) روبرو مى شود به او مى فرمايد:
على جان، آيا تو را بشارت بدهم؟
حضرت موسى و عيسى و همه انبياء الهى(عليهم السلام)، در مورد تو سخن مى گفتند و توصيه تو را به من مى كردند !
و اينجاست كه حضرت على(ع) اشك شوق مى ريزد و چنين مى گويد :
حمد خدائى را كه مرا فراموش نكرد !
نگاه به دست پيامبر كن !
دو "صحيفه" مى بينى !
آرى، دو ليست كه پيامبر از آسمان آورده است.
اينها سوغاتىِ شب معراج است كه خدا به پيامبر داده است.
بر روى يكى از آنها نام اهل بهشت نوشته شده است و بر روى ديگرى نام اهل جهنم.
پيامبر آنها را به حضرت على(ع) مى دهد...
آرى، به راستى كه حضرت على(ع) قسيم النار و الجنة، تقسيم كننده بهشت و جهنم مى باشد.
اكنون، حكايت معراج پيامبر را به پايان مى بريم.
بار خدايا !
پایان💐❤️
○○○○○☆☆☆○○○○○
#قصهمعراج
#شناختامیرالمؤمنینعلیهالسلام
#نشرحداکثری
#دعایبرایظهور
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💜💧💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان شاءالله روزی همه ی دوستان عزیزم.........
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
💐🌻☘🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#کجاست_امام_ما ...؟
یوسـف ما ز تهیدستی خلق آگاه است
به چه امیـد به بازار رسـاند خود را؟
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ وظایف ما در قبال قرآن (5⃣)
✅💐 کشف حقیقت قرآن
💐✨ لزوم سخن گفتن از حقیقت قرآن به هدف آرمانی نزول آن برمیگردد چرا که قرائت و تلاوت قرآن بدون درک معنی و مفهوم و حقیقت آن بیفایده است و عملاً زمینه را برای عمل به آن فراهم نمیسازد. به همین خاطر آنان که اهل قرآن هستند باید در راستای کشف حقیقت آن و نیز تفهیم آن به دیگران بکوشند و حقیقت آن را از برای مردم منکشف سازند
🌺✨ البته باید دانست که با توجه به آیه 7 سوره آل عمران (#راسخون_در_علم) که در مطالب گذشته به آن اشاره شد، علم راسخ قرآن و تأویل و تفسیر آن در نزد اهلبیت (ع) است. بنابراین نمیتوان بدون بهرهگیری از چشمههای جوشان کلام و علوم آسمانی آنها به حقیقت قرآن دست یافت.
✅💐 امام باقر (ع) میفرمایند:
از جمله علومی که به ما داده شده همانا علم تفسیر قرآن و احکام آن است.
✅💐 امام صادق (ع) نیز فرمودند:
ما به حق راسخان در علم تفسیر قرآنیم و ما تأویل آیات آن را به خوبی میدانیم.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_صددوم
محال نیست اگر از شدت تعجب،شاخ دربیاورم!
دوباره سرم را پایین میاندازم،صدایم لرزان است و پر از موج:به سلامت...
مسیح میرود و مامان و بابا برای بدرقه ،همراهی اش میکنند...
قبل از اینکه بیرون برود،برمیگردد و چند لحظه نگاهم میکند...
دستم را به دیوار پشت سرم میگیرم تا نقش زمین نشوم..
خدایا؟!من چه کردم؟
*
کیف و چادر را روی تخت میاندازم و دست چپم را روی صورتم میگذارم.
این همه فشار،برای یک دختر نوزده ساله...
مگر من چقدر طاقت دارم خدایا؟
موبایلم را برمیدارم.
باید او را خبر کنم. باید شرایطم را برایش بگویم.
اگر قبول نکند...وای خدای من... اگر زیر بار شرایطم نرود...
اصلا...اصلا اگر قبول نکند،من هم نمیپذیرم...
برایش پیام ارسال میکنم
}باید باهاتون حرف بزنم{
تقه ای به در میخورد و در باز میشود.
برمیگردم.
عمووحید عصبانی و ناراحت،در چهارچوب در ایستاده.
تا به حال،او را اینقدر خشمگین ندیده بودم.
جلو میآید
:_تو عقل داری؟جواب منو بده عقل داری؟؟ این چه کاری بود کردی؟؟اصلا معلومه داری چی کار
میکنی؟؟ تو از مسیح چی میدونی؟؟
بغضم ناخواسته شکسته و گدازه های اشکم،از آتشفشان چشمم بیرون میزنند..
:+عمو؟
پشتش را به من میکند،میخواهم جلو بروم و دست روی شانه اش بگذارم اما صدای اس ام اس
موبایلم میآید.
برش میدارم،پیام از او!
چقدر سریع،انتظارش را نداشتم.
]همون جایی که صبح بودیم نیم ساعت دیگه[
موبایل را روی تخت میاندازم،این آدم چقدر مرموز است...
اصلا آدم است؟جن است؟شاید هم پری!!
جلو میروم و چشم در چشم عمو میدوزم.
:+عمو به من اعتماد کنین...من همه چی رو براتون توضیح میدم... فقط یه کم بهم وقت بدین....
حواسم به همه چی هست...مطمئن باشین..
عمو سرش را تکان میدهد.
:_نمیتونم بسپارم به تو... باید با مسیح حرف بزنم..
:+عمو میشه من رو تا کافی شاپ سر خیابون برسونین؟
:_الان؟؟نیکی ساعت هفته...
:+ضروریه عمو
مشکوک نگاهم میکند،چشمانم را میدزدم.
:_باشه..
:+پس من نمازمو بخونم
عمو از اتاق بیرون میرود،چادرنمازم را سر میکنم.
قامت میبندم و تاریکخانه ی ذهنم را خالی میکنم،از هرچه جز خدایم...خودم را به دستان
مهربان و مقتدر خدا میسپارم و جرعه جرعه، از شربت تقدیر الهی مینوشم...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
✍امام علی(ع)
در انجام دادن واجبات و
ادای حق آن از خدا مدد بجویید.
📚نهج البلاغه، خطبه ۹۹
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امان از این کلمه !
🎙 آیتاللهفاطمینیا
#دهه_فجر
#سبک_زندگی_اسلامی
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🛑 آثار شگفت انگیز عبادت در ماه رجب!
✅از ثوبان غلام پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده که گفت: ما جمعی در خدمت پیامبر بجایی می رفتیم.
✨ عبورمان به گورستانی افتاد. حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد.
🌀 من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم،
🌹سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود.
✍ اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند.
💠عرض کردم: یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟
🌹 فرمود: آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد
🔆عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد
📚منبع:
بحارالانوار، ج 49، ص 39.
@sulook
﷽
💠 قرقگاهِ خداوند...
🔻اثر یک گناه در ماه رجب و شعبان، بسیار بیشتر از ماههای دیگر است.🔺 اثرِ یک دروغ در ماههای حرام، بیشتر از سایر ماههاست؛ چون وقتی انسان در سایر ماهها یک عمل خلاف انجام میدهد، با امر الهی مخالفت کرده است، ولی در ماه حرام اضافه بر آن، حرمت خود ماه را نیز نگه نداشته است.
🎙. حضرت آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
🔉. #جلسات_پرسش_و_پاسخ_طهران، مجلس ٢۵.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا
به توکل به اسم اعظمت
می گشایيم
دفتر امـــروزمان را ...
باشد ڪه در پایان روز
مُهر تایید بندگی
زینت بخش دفترم باشد ...
الهی به امید تو💚
💖🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
من شاهکار خلقت
تو شاهکارترینی!
من احسن الخلایق
آقا تو بهترینی!
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃💐🕊☀️سلاااام✋ روزتون بخیر دوستان عزیز
🍃🌈☀️الهی شکوفه های شادی نصیبتون
🍃🌈☀️دلاتون سراسر شور و عشق و امید
🍃🌈☀️رنگ روزگارتون سبز و آبی و صورتی
مثل طبیعت و آسمون ودریا و قلبهای عاشق.
🍃🌈☀️خود و عزیزاتون درپناه لطف خدا و حفاظت فرشته های خوبِ خدا 😍👌.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ ملاک برتری انسانها در قرآن (2⃣)
✅💐 علم و معرفت
💐✨ بدون شک هر انسانی فطرتا خواهان این است که موجود با ارزش و پرافتخاری باشد، و به همین دلیل با تمام وجودش برای کسب ارزشها تلاش میکند. ولی شناخت معیار ارزش، با تفاوت فرهنگها کاملا متفاوت است، و گاه ارزشهای کاذب (مانند ثروت، مقام، نژاد و ...) جای ارزشهای راستین را میگیرد.
💐✨ اما از آنجا که این امور، همه اموری است متزلزل و مادی، یک آئین آسمانی همچون اسلام هرگز نمیتواند با آن موافقت کند، لذا خط بطلان روی همه آنها کشیده، و ارزش واقعی انسان را بگونهای دیگر بیان میکند:
💐💫 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (آیه 11 سوره مجادله)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید (و به تازهواردها جا دهید)»، وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت میبخشد؛ و هنگامی که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید؛ اگر چنین کنید، خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!
✅💐 مرحوم طبرسى در كتاب احتجاج نقل مىكند كه در زمان امام هادى (ع) يكى از فقهاى شيعه كه در بحث با يك ناصبى منحرف، او را روشن كرده و حقّانيت خود را ثابت كرده بود، وارد مجلسى شد كه در آن مجلس، علويّون و بنىهاشم نيز حضور داشتند. امام هادى (ع) آن فقيه را در بهترين جاى مجلس نشاند. اين همه احترام، براى علويّون و بنىهاشم گران آمد، بزرگ آنان زبان به اعتراض گشود كه چرا چنين فردى را بر ما برترى دادى؟
امام فرمود: آيا به داورى قرآن راضى هستيد؟ گفتند: بله، حضرت اين آيه را تلاوت فرمود. ارزش اين شخص به خاطر بحث علمى و شكستى كه به آن ناصبى داد از هر شرف و نسبى بيشتر است.
✅💐 آرى، عالم مؤمن بر مؤمن عادى برترى دارد، چنانكه مؤمن بر غير مؤمن برترى دارد. قرآن در جاى ديگر مىفرمايد: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ».
#نابرابری_انسانها_در_قرآن
#علم_و_معرفت
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_صدسوم
میخواهم پیاده شوم که عمو کمربند ایمنی اش را باز میکند،برمیگردم.
:_شما نه،عمو
:+شوخی میکنی؟ من نیام؟؟ این ماشین،ماشین مسیحه
به اتومبیلی که جلوتر پارک شده اشاره میکند.
:_عمو همه چیز رو براتون توضیح میدم... فقط باید بذارین اول خودم باهاش صحبت کنم...
عمو،مستأصل مانده،لبخند گرمی میزنم و از ماشین پیاده میشوم.
بازهم چند دقیقه ای تا قرارمان مانده...
میبینمش،به نظر آدم خوش قولی است.
پشت همان میز صبح نشسته،لباس هایش همان، لباس های صبح...
فقط،چهره اش کمی خسته به نظر میرسد.
چشمانش را بسته،دستش را جلوی دهانش گذاشته و خمیازه میکشد.
چقدر در این حالت شبیه بچه هاست..
پشت میز مینشینم،چشمانش را باز میکند.
با دیدنم متعجب میشود،اما اصلا خودش را نمیبازد.
سلام میدهم
همانطور خشک و جدی،جواب سلامم را میدهد.
:+سلام،مثل اینکه کارم داشتین؟؟
:_صبح گفتین حرف هاتون ناقص موند...
پوزخند میزند
:+بله نذاشتین که کاملش کنم...
سعی میکنم مثل او،آرام باشم،یا حداقل آرام به نظر برسم.
:_ببینین،قبول دارم صحبت های صبح،اصلا دوستانه نبود،ولی حالا اومدم واضح در موردش حرف
بزنیم.
چیزی نمیگوید،فقط نگاهم میکند..
نگاهش نه گرمای خاصی دارد و نه احساسی...
سرد و بیروح است...
از نگاهش فرار میکنم و حرفم را ادامه میدهم
:_من امروز،تو موقعیتی قرار گرفتم،که اصلا دوست ندارم راجع بهش حرف بزنم... ولی به
پیشنهادتون فکر کردم...
سرش را بالا و پایین میکند و با دست،به گارسون اشاره میکند
:+صبح چیزی نخوردین...الان چی؟
:_اگه میشه یه فنجون چای
خیر ی از قهوه های امروز ندیدم!
رو به گارسون میکند
:+دو تا چایی لطفا
گارسون میرود.
دوباره نگاهم میکند،سرم را پایین میاندازم.
:+صبح،نشد ولی الان از اول براتون میگم...ببینید من رفتم پیش عمومسعود... تاکید می کنم
که من اینطور نگفتم ولی عمومسعود جوری برداشت کرد که انگار من و شما از قبل با هم
آشناییم... یعنی چطور بگم؟
نگاهم میکند،کلافه سرش را تکان میدهد
:+شد دیگه
:_چی شد دیگه؟
:+صحبتامون جوری پیش رفت که عمو فکر کرد من و شما خیلی وقته با هم.... دوستیم...
:_یعنی چی؟؟
:+من نمیخواستم اینطور بشه،ولی به نفعمون شد...
پوزخند میزنم، چرا مامان و بابای من باور ندارند که من،مثل خودشان نیستم...
:_مطمئنم بابام خوشحال شده وقتی فکر کرده من دوست پسر دارم...
این بار،پوزخند نمیزند،اما لبخند کم رنگی روی لبش مینشیند...
خیلی کم رنگ...
:+آره... واقعا خوشحال شد
سرم را چپ و راست میکنم...
ادامه می دهد
:+نمیدونم چه اصرار مسخره ایه،در این مورد هم دردیم... مامان و بابای منم خیلی اذیت
میکنن...
اما من کلا اهل این جور مسخره بازیا و وقت گذرونیا نیستم...نه اینکه شبیه شما فکر کنم.. ولی
از این کارم بدم میاد...
تحقیری در کلامش،به چشم نمیآید...
حرفش را ادامه میدهد
:+برای همین وقتی اومدم خونه تون،اونجوری رفتار کردم که شک نکنن...
:_فهمیدم
:+و اما اصل پیشنهاد من...
ببینید من و شما با هم ازدواج میکنیم،صوری .. با هم یه مدت تو یه خونه زندگی میکنیم،مثل دو
تا همسایه... ولی هیچکس حقیقت رو نمیدونه.. بعد بابای شما،مجبور میشه با بابای من آشتی
کنه ، یعنی شما مجبورش میکنین و پدربزرگ از شکایتش صرف نظر میکنه ...
:_این همه اصرار شما برای این آشتی کنون،فقط از روی احساسات بشردوستانه است؟
:+معلومه که نه...مطمئنا منم به منافع خودم میرسم...
:_چه منافعی؟؟
تیز نگاهم میکند،نکند حرف اشتباهی زده ام؟
:_ببخشید.... فکر کردم باید بدونم
:+مشکلی نیست،من از وابستگی متنفرم... از همون بچگی هم مستقل بودم.وقتی که
دبیرستانی بودم، تو کارخونه بابام حسابداری میکردم.یعنی از همون بچگی دستم تو جیب خودم
بود،تو دوران دانشجویی هم کار کردم،هم تو کارخونه بابا ،هم تو دوتا شرکت دیگه... اونقدر پس
انداز کردم تا تونستم یه شرکت واس خودم دست و پا کنم.. کوچیک و جمع و جوره،ولی خب مال
خودمه... به خاطرش دستم پیش کسی دراز نشده..حتی بابام...
:_این چه غرور عجیبیه تو خون آریاها!
:+شاید الان نیایش باشین.. ولی شمام در اصل آریایی...به هرحال...من به بابام قول دادم مال و
اموالش رو حفظ کنم،اونم در عوض بهم یه پولی میده.. یه پولی که میتونم باهاش شرکتم رو
گسترش بدم
:_شما که گفتین نمیخواین دستتون پیش کسی دراز بشه؟!
:+من با این ازدواج در واقع دارم واسه بابام کار میکنم،مثل یه کارمند... این ازدواج صوری....
از کوره درمیروم،از این اصطلاح متنفرم...
چشمانم را میبندم و محکم میان کلامش میدوم
:_میشه اینقدر نگین ازدواج صوری؟
پوزخند میزند و به پشتی صندلی اش تکیه میدهد
:+خب صوریه دیگه...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جونم فدات امام رضا علیه السلام روز میلاد فرزندت به ما هم عیدی بده❤️❤️❤️❤️❤️
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
کانال تخصصی هروله_۲۰۲۲_۰۲_۱۲_۱۰_۳۴_۴۳_۴۵۵.mp3
5.05M
#سرود 💐
• 🌸همه دنیا رو انگار تاج گل زدن...
کربلایی محمد رضا طاهری🎤
#ولادتجوادالائمه(ع)💐#ولادتحضرتعلیاصغر(ع)🎉
#اللهم_ارزقنا_کربلا_
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
سرود ( دل من دوباره شاد شاده)_۲۰۲۲_۰۲_۱۲_۰۸_۴۹_۱۴_۹۷۳.mp3
9.77M
دوباره دلم شاد شاده💐
حاج امیر کرمانشاهی🎤
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸