#خداحافظسالار
بسم الله الرحمن الرحیم*
دوستان عزیز انشاالله از امروز باکتاب
*خداحافظ سالار*
خاطرات خانم پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر پاسدار
*شهید حسین همدانی*
در خدمتتان هستیم
نویسنده؛ آقای حمید حسام
💜💜💜💜💜💜
*بسم الرب الشهدا والصدیقین*
گفتند که بگویم
گفتند که بنویسم
گفتند که...
وچه سخت است ازجگر گوشهات بگویی و بنویسی
خدایا شاهدی که خودت هدایتم کردی و صبرم دادی تابتوانم نفس بکشم و بگویم از جامانده قافله شهدا و از شاگرد تنبل دفاع مقدس و از سرباز خجل از ولایت و از مرد زندگیام که همیشه نبود و چه مظلومانه در غربت شام در خون خود خفت چون ارباب بی کفن مان حسین
یادم نمیرود که گفتی
این ظلم در هرجای عالم هم بود ما ساکت نمی نشستیم
و چه زیبا نشان دادی که چگونه
*من ینتظر*
بودن را تا آنجا که مولای مان فرمود
*اخلاص شهید همدانی کار خود را کرد*
و آتش میزند جگرم را تحمل دنیای بی تو
حالا میفهمم ضجههایت را در فراق یارانت
در این راهی که با حسین قدم گذاشتم به جز زیبایی نبود
من به وعدهام با او عمل کردم و او به وعدهاش به خدا
من از خودم گذشتم برای او و او از من برای خدا
پس سزاوار نبود که بماند و سزاوار نیست که صبوری نکنم
حسین من شاگرد مکتب حسین علیه السلام بود و من شاگرد مکتب زینب سلام الله علیها و خدا می داند لحظهای که خبر شهادتش را شنیدم فقط ذکر
*امان از دل زینب*
بر زبانم جاری بود
و در هنگام گفتن خاطرات ذکر
*ما رایت الا جمیلا*
خدایا شاکرم بر بلایت
و صابرم بر ابتلایت
و مشتاقم به لقایت به شوق شفاعتی که حسینم وعدهاش را داده بود
پروانه چراغ نوروزی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
#خداحافظ_سالار
#پارتیکم
روزشمار تقویم روی یازدهم دی سال ١٣٩٠ بود و عقربه ساعت ۹ را نشان میداد که به فرودگاه امام خمینی رسیدیم
دخترانم با شوق و شتاب چمدان های بزرگ را روی چرخ میکشیدند تا به سالن ترانزیت رسیدیم
نگاه هر سهمان روی تابلوی نشانگر پروازهای خروجی متوقف شد و با ولع پرواز ها را یکی یکی مرور کردیم کمتر از ۲ ساعت به پرواز تهران دمشق باقی مانده بود و ظاهراً همه چیز برای رفتن آماده اما نمیدانم چرا دلم شور میزد میترسیدم پاهایم به پله هواپیما نرسد یا برسد و پرواز انجام نشود یا پرواز انجام شود اما به مقصد نرسد یا اصلاً هواپیما برود و در فرودگاه دمشق بنشیند اما خبری از حسین نباشد
غرق در افکار جور وا جور شدم زبانم مثل یک تکه چوب خشکیده بود و چسبیده بود سقف دهانم اما نباید این اضطراب درونی در چهرهام نمایان میشد چرا که ممکن بود دلهرهام را به دخترها هم منتقل کنم
نگاهشان کردم هر دو کمی عقب تر از من توی صف کنترل گذرنامه ایستاده بودند و گل لبخند توی چهره اشان آنقدر قرص و محکم نشسته بود که یقین کردم از لحظه راه افتادن مان به سمت فرودگاه تا همین حالا لحظهای از چهره شان دور نشده است
با صدای مامور کنترل گذرنامه ها به خودم آمدم که از داخل اتاقک شیشه ای پرسید
خانم پروانه چراغ نوروزی ؟
گفتم
بله خودم هستم
گذرنامه زهرا و سارا را هم گرفت و مشغول بررسی گذرنامهها شد
چند باری زیر و رویشان کرد و بعد از یک مکث طولانی که هر لحظه اش برایم کلی دلهره و اضطراب داشت سری به علامت تاسف تکان داد و طوری که فقط من شنیدم گفت
متاسفانه گذرنامه شما سیاسیه مهلتش ۶ ماهه بوده و تاریخ انقضاش گذشته نمی تونید از کشور خارج شین
انگار که یکباره تمام پشتوانه هایم را از دست داده باشم خودم را تنهای تنها میان هجمه عظیمی از مشکلات دیدم
درماندگی تمام وجودم را فراگرفت و عرق سردی روی تنم نشست
مات و مبهوت و بدون حتی کلامی گذرنامه ها را گرفتم ذهنم قفل شده بود این پا و آن پا کردم که به زهرا و سارا چه بگویم
نمی توانستم توی چشمشان نگاه کنم و با حرفم آب سردی روی گرمای اشتیاق شان برای رفتن به سوریه بریزم
فکر برگشتن به خانه عذابم میداد نگاهی از سر استیصال به دخترانم انداختم
زهرا که گرفتگی را در صورتم دید گفت
اتفاقی افتاده؟
گفتم
نه مامان جان
سردی و کمی یاس را در جوابم حس کرد و پرسید
خب پس چرا برگشتی؟
خواستم خودم را خونسرد نشان
بدهم
یک مشکل کوچک پیش آمده باید گذرنامه هامون تمدید بشه
یک باره شادی از صورت معصومشان محو شد مظلومیت نگاهشان دلم راشکست
پس از ماهها دوری که البته همه اش پر بود از هول و ولا برای سلامتی پدرشان می خواستند برای دیدن او به سوریه بروند
سارا که دلتنگی اش نمود بیشتری داشت و کاسه صبرش لبریز شده بود پیشنهاد داد تا به ماموران بگویم که خانواده سردار همدانی هستیم
هرچند نمیتوانستم اعتراضم را به این صحبتش پنهان کنم اما برای اینکه جواب منفیام هم خالی از عطوفت مادرانه نباشد لبخند کمرنگی زدم و گفتم
سارا جان فکر می کنی بابات راضیه که ما اینجا از اسمش مایه بزاریم
سارا سکوت کرد انگار پدرش را رو به روی خودش می دید که میگوید
سارا جان صبور باش
زهرا دختر بزرگم که دوست داشت نظر خواهرش را بپذیرم به حمایت از سارا گفت
ما که برای تفریح نمیریم بابا توی دمشق منتظرمونه راهی نداریم جز اینکه بگیم خانواده سرداریم
پس از ماهها دوری شوق و اشتیاق شان را برای دیدن پدر می فهمیدم حتی میتوانستم حس کنم که حسین هم توی فرودگاه دمشق ایستاده و برای دیدن دخترانش لحظهشماری میکند
سعی کردم کمی آرامشان کنم
گفتم
توکلتون به خدا باشه من برای باز شدن گره این کار صلوات نذر کردم شما هم یک کاری بکنید و از حضرت زینب بخواهید که راه را باز کند
انگار حرف هایم کمی رویشان تاثیر گذاشت و دلشان قرار گرفت
سارا که خیلی با مفاتیح مانوس بود مثل کسی که سر بر تربت گذاشته باشد یک گوشه نشست و سر گذاشت روی کلمات دعا
زهرا هم مدام زیر لب صلوات می فرستاد
از این فرصت استفاده کردم و علی رغم میلم با بچه های حفاظت پرواز فرودگاه مشکل پیش آمده را مطرح کردم
آنقدر نگران جا ماندن از پرواز بودم که دوباره تابلوی پروازها را مرور کردم نگاهم روی پرواز تهران دمشق متوقف شد یک باره جان دوبارهای گرفتم
پرواز یک ساعت و نیم تاخیر داشت با انگیزه بیشتری پیگیر حل مشکل شدم
انگار دل صاف بچه ها و شدت نیازشان به دیدار پدر و البته دعاهایشان کار خودش را کرده و برگ تقدیر را از این رو به آن رو کرده بود
بچه های حفاظت پرواز راه حل مشکل گذرنامهها را پیدا کرده بودند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔹🔷🌹🔷🔹
#لیله_المبیت_گرامی_باد
کیست آنکه در حال رکوع انگشتر خود را به فقیر بخشید؛
کیست آنکه برادر و جان نبی بود؛
و چه کسی شب در بستر محمد (ص) خوابید؛
تا پیامبر (ص)، شبانه، آهنگ غار کند ...
#ایام_غصب_خلافت
#لعنت_بر_سقیفه
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
دو خصلت و حالتی که والاتر از آن دو چیز نمیباشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان.✨
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
انسان شناسی ۱۲۱.mp3
11.3M
#انسان_شناسی
💥من هرچی تلاش میکنم نمیتونم حسادتم رو درمان کنم!
💥من هرچی تمرین میکنم، نمیتونم افکار منفی رو از خودم دور کنم!
من هرچی زور میزنم حریفِ تکبر و غرورِ درون خودم نمیشم!
- چقدر این جاده سخته ... میانبر نداره ؟
#آیتالله_جوادی_آملی #استاد_شجاعی
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
داستان راستان
قافله چندین ساعت راه رفته بود. آثار خستگی در سواران و در مركبها پدید گشته بود. همینكه به منزلی رسیدند كه آنجا آبی بود، قافله فرود آمد. رسول اكرم نیز كه همراه قافله بود شتر خویش را خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز، همه در فكر بودند كه خود را به آب برسانند و مقدمات نماز را فراهم كنند.رسول اكرم بعد از آنكه پیاده شد، به آن سو كه آب بود روان شد، ولی بعد از آنكه مقداری رفت، بدون آنكه با احدی سخنی بگوید به طرف مركب خویش بازگشت.اصحاب و یاران باتعجب با خود می گفتند آیا اینجا را برای فرودآمدن نپسندیده است و می خواهد فرمان حركت بدهد؟ چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود. تعجب جمعیت هنگامی زیاد شد كه دیدند همینكه به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زانوهای شتر را بست و دومرتبه به سوی مقصد اولی خویش روان شد.فریادها از اطراف بلند شد: «ای رسول خدا! چرا ما را فرمان ندادی كه این كار را برایت بكنیم، و به خودت زحمت دادی و برگشتی؟ ما كه با كمال افتخار برای انجام این خدمت آماده بودیم.در جواب آنها فرمود: «هرگز از دیگران در كارهای خود كمك نخواهید، و به دیگران اتكا نكنید ولو برای یك قطعه چوب مسواك باشد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
rg-bayat-talaiye.mp3
7.18M
🌹 روایت گری بسیار بسیار زیبا درباره شهدا
🙏 پیشنهاد واجب که این صوت رو گوش کنید
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
°•♡
حاجآقاپناهیاݩ مےگفټ:⇩↻
.
ټوے دݪټ بگو حسیـݩ﴿؏﴾ نگاهم میڪنہ...(:😍
.
عباس نگاهم میڪنہ..
حټے اگہ اینطوࢪ نباشہ خدا بھ حسیݩ میگھ:🌱
حسینم...❤️
نگاھ ڪݩ ایݩ بندمو خیݪے دݪش خوشہ!🍃
نا امیدش نڪݩ.. یہ نگاهیم بھش بنداز🌙
ایݩ خیݪے مطمئݩ حࢪف میزنہها!🙃🤞🏻
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
🛑زندگی فرصتی است ، غیر قابل بازگشت ...
زندگی موهبت است ، بپذیریدش
زندگی زیباست ، تحسینش کنید
زندگی تکاپو است ، به آن تن دهید
زندگی شادمانی است ، برایش نغمه سر دهید
زندگی تعهد است ، به عهدش وفا کنید
زندگی گرفتاری است ، تحملش کنید
زندگی راز است ، کشفش کنید
زندگی لذت است ، از آن بهره ببرید
زندگی امید است ، آرزویش کنید
زندگی سفر است ، به پایانش برسانید
زندگی مساله است ، حلش کنید
زندگی هدف است ، آن را به دست آورید
زندگی نبرد است ، در آن جرات
حضور داشته باشید
به خدا توکل کنید و امیدوار باشین
که روزی آرزوهاتون برآورده می شه
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
AUD-20210305-WA0095.m4a
3.38M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
به سفارش اقاصاحب الزمان ارواحنا له الفداء🌸
هرعملی رودرعصر جمعه ترک کردی این صلوات رو ترک مکن.
التماس دعای فرج.🌹
🦋🌹💖
یه کانالی کاملا #امامرضائی هیچ مطلبی جز مطلب #امامرضائی گذاشته نمیشه
عاشق #امامرضا عليه السّلام هستی عضو شو
اینم #لینکش👇👇👇
عاشقانه امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#ربیع_الاول
#عاشقانهامامرضا
@emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊