24.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥این پست را حتما ببینید این موتور سوار روی موتور چه زیبا طریق الی الله و شکر رو بیان میکنه .
💥خدا عادل هست آروم باش .
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیهی پدر به فرزندان...🌹
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😥 من مذهبیام ولی بچههام از دین فراریان
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۴۳۲ از مبحث خانواده آسمانی
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
امام موسی بن جعفر علیه السلام
امام رضا علیه السلام
امام جواد علیه السلام
امام هادی علیه السلام
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🌹🦋
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی...
تو را سپاس میگويم
از اينکه دوباره خورشيد مهرت
از پشت پرده ی
تاريکی و ظلمت طلوع کرد
و جلوه ی صبح را
بر دنيای کائنات گستراند
" سلام صبح عالیتان متعالی "
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#سلام_امام_زمانم
ماندیم در انـتـظـار دیـدار ای داد
دل ها همه تنگِ توست آقا برگرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🕊🕊🕊🕊
#متن_عربی #متن_ترجمه #صفحه_153 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
1_1140999941.mp3
2.05M
🔸ترتیل صفحه 153 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام نهاوند
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
153-araf-ta-1.mp3
5.04M
#کتابدا🪴
#قسمتچهارصدپنجاهسوم🪴
🌿﷽🌿
یک روز نزدیکی های ظهر حبیب آمد. در را که باز کردم دیدم
سر تا پایش خونی است. ترسیدم. گفت: من هیچ طوریم نیست.
یکی از بچه ها ترکش خورده بود رساندمش بیمارستان
موج انفجار خودش را هم گرفته بود. مجروح آقای بهرام زاده بود که
ترکش خمپاره بینایی اش شد، حبیب چندین بار با همین سر و
وضع به خانه آمد. هر بار عزیزی در بغلش به شهادت رسیده بود یا
مجروح غرق به خونی را به بیمارستان رسانده بود، با اینکه از
بودن همسرانمان حتی برای ساعاتی کوتاه شکرگذار بودیم ولی
زندگی در آن شرایط چندان راحت هم نبود
منافقین و ستون پنجم مزاحمت هایی برای خانواده ها ایجاد می
کردند. به همین جهت رمز گذاشته بودیم تا در رفت و
آمدها، مردها بدانند چطور زنگ بزنند ما در را باز کنیم. آقای
اقبال پور سه زنگ، آقای موسوی دو ضربه به در می زد و حبیب
هم یک بوق ماشین و یک تک زنگ میزد. بعد هر کدام از ما می
رفتم و در را روی شوهران مان باز می کردیم. چند وقت بعد
برای احتیاط رمزهایمان را عوض کردیم. حبیب هم اسلحه ژ-
سه ایی به خانه آورد. یک روز ما را برای تمرین تیراندازی به
تعمیرگاه خودروهای سپاه بردند. اسلحه را به ما دادند و گفتند
فرض کنید دشمن روبه روی شماست، به طرفش تیراندازی کنید
قرار شد ما یکی، یکی بنشینیم و دیگری شانه های کسی را که
قرار است تیراندازی کند بگیرد تا بعد از شلیک، لگد اسلحه ما را
به عقب پرت نکند. ما یکی، یکی نشستیم و شروع کردیم به
تیراندازی من در حالی که حبیب شانه هایم را گرفته بود به دیوار
رو به رویم نشانه رفتم و آن را به رگبار بستم. دیوار که گویا قبلا
قیرگونی شده بود، بعد از اصابت گلوله ها آتش گرفت. مردها
دویدند و دیوار را خاموش کردند. حبیب به من گفت: فکر کردی با
عراقی ها روبه رویی، بابا این دیوار مال بیت الماله
چون ژ - سه برای ما سنگین بود یک کالشینکف آوردند و توی
خانه گذاشتند. بعد از آن هر وقت در می زدند همیشه یکی از ما
مسلح جلوی در هال روبه روی در حیاط می نشست و دیگری اول
میپرسید چه کسی است و بعد آرام در را باز می کرد
یک بار که هیچ کدام از مردها خانه نبود، در خانه را زدند. گفتیم
کیه؟ گفت: در را باز کنید. برق تون اشکال پیدا کرده گفتیم، برق
ما اشکالی نداره گفت: چرا برق های اینجا اشکال پیدا کرده با
اینکه مردی در خانه نبود ولی ما گفتیم: صبر کنید تا مردان مان را
بیدار کنیم
گفت: نه مشکلی نیست. شما چراغ راهرو را خاموش کنید ما از
بیرون سیم برق را درست می کنیم.
ما دوباره گفتیم. خب اگر لازمه ما آنها را صدا کنیم. که دیگر
جوابی نیامد. از این دست ماجراها و شیطنت های منافقین که
مرتب به گوشمان می رسید، کم نبود. این از دشمن داخلی، از آن
طرف هم شهر مرتب زیر آتش توپ و خمپاره بود. بمباران
هواپیماهای دشمن برای ما عادی شده بود. آن قدر به این صداها
مأنوس شده بودیم که اگر نیم ساعتی این صداها را نمی شنیدیم،
انگار چیزی گم کرده ایم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
27.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐕سگ فرزندی، آخرین نسخه غرب برای نابودی نسل بشر
هشدار 🔥
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
#دعا_برای_ظهور
➥ @emame_mehraban
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#یا_صاحب_الزمان_عج
ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زدهی من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
#التماسدعایفرج
➥ @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
💟دعا برای شروع روز💟
ا🍃💕🍃
💙بسم الله الرحمن الرحیم💙
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن
ا🍃💕🍃
اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة
وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا
صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة
ا🍃💕🍃
💠امين يا رب العالمین💠
التماس دعا 🙏🙏🙏🙏
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃
@hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️
🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸
🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻
💕💕💕💕💕💕💕
🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸
@hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃
🍃
🌹
🍃
❤️ توسل امروز ❤️
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🍃
🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌸🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@hedye110
#متن_عربی #متن_ترجمه #صفحه_154 سوره مبارکه #اعراف
#سوره_7
#جزء_8
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
1_1142091107.mp3
2.15M
🔸ترتیل صفحه 154 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام کرد
🔸به همراه ترجمه گویای فارسی با صدای مرحوم استاد اسماعیل قادرپناه
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
➥ @hedye110
●➼┅═❧═┅┅─┄
154-araf-ta-1.mp3
5.39M
154-araf-ta-2.mp3
3.42M
#کتابدا🪴
#قسمتچهارصدپنجاهچهارم🪴
🌿﷽🌿
با اخباری که منافقین به عراق می دادند، مناطقی از شهر که هنوز
مردم در آن زندگی می کردند بیشتر مورد حمله هوایی و توپخانه
قرار می گرفت. ولی به مرور که اوضاع عادی شد مردم دوباره
به شهر برگشتند. اوایل که من رفتم آبادان بازار رونق و فعالیتی
نداشت بعدها زنهای عرب که ماست و شیر دام هایشان را می
فروختند دوباره کارشان را از سر گرفتند و علاوه بر نانوایی آش
فروشی و دکه هایی هم باز شد، یک بار با خانم اقبال پور رفتیم
بازار. دیدیم مغازه دار زولبیا و بامیه آورده است. با خوشحالی
گفتیم یک کیلو برایمان کشید، مغازه دار چون جعبه نداشتن کیسه
نایلونی برداشت و با دست زولبیاها را داخل کاسه ریخت. خانم
اقبال پور که دید مغازه دار با دست زولبیاها را برمی دارد، گفت:
با دست برمی دارید؟ مغازه دار گفت: پس چی، با پا بذارم؟ خانم
اقبال پور گفت: خب دستاتون تمیز نیست مغازه دار گفت: از کجا
دستکش بیاورم. می خوای بخواه نمی خوای نخواه یکی دیگر از
مشکلات ما در آنجا کم آبی یا قطع شدن آب بود. طوری که برای
استحمام باید آب داغ می کردیم و به حمام
می بردیم، برای من رفتن حمام ترسناک بود چون موش ها
داخل حمام می آمدند و از سر و کول آدم بالا می رفتند. من از ترس موش ها، با آن که کلیه ام درد می کرد، با لباس توی حیاط می
ایستادم و با آب سرد سرم را می شستم، روزهایی که باد می آمد
مغز استخوانم از سرما تیر می کشید. حاضر بودم
زمستان به این شکل حمام کنم ولی توی آن حمام نروم که آب داغ
کنم و روی خودم بریزم این قدر با آب سرد حمام کرده بودم که
پوستم به سرما و آب سرد حساس شده بود تمام بدنم درد می کرد.
دست هایم ترک خورده بودند و خون از آنها بیرون می زد
روز دوازدهم فروردین سال ۱۳۶۱ سپاه خرمشهر برای برگزاری
مراسم روز جمهوری اسلامی همه خانواده های شهدای خرمشهر
را به آبادان دعوت کردند. مراسم در خانه آبادان برگزار شد.
ساختمان دو طبقه ایی که محل اسکان و پذیرایی میهمانان هم در آن بود. خیلی از خانواده ها برای شرکت در مراسم آمده بودند. دا را
بعد از چند ماه دیدم. همین که چشمم به او افتاد، به طرفش دویدم،
همدیگر را بغل کردیم. دا قربان صدقه ام می رفت، من هم به شدت گریستم، چنان دچار احساسات شده
بودم که نمی توانستم هیچ حرفی بزنم. بعد چند ساعتی که کنار دا
بودم بلند شدم. میخواستم وضو بگیرم نماز مغرب و عشا را خواندم
که شنیدم می گویند یکی از خانواده های شهدا که پدر و پسرشان
شهید شده اند الان یکی دیگر از عزیزانشان هم شهید شده اسم هم
نبردند کدام خانواده.
جا خوردم. نگاهی به دا کردم و با خودم گفتم: خدایا این بار چطور
دوام بیاورم. دا را چه کنم. من چه جوری این خبر را به او بدهم.
آن زمان محسن همراه حبیب توی خط بود. احتمال می دادم یکی
از آن دو باشد. نمازم را که خواندم متوسل شدم به قرآن، آیة
الكرسي آمد، شروع کردم به قرآن خواندن با خدا راز و نیاز کردم
و از او خواستم به من صبری بدهد که بتوانم طاقت بیاورم و مساله
را به دا بگویم خواهرهای سپاه می آمدند و مرا دلداری می دادند،
خصوصا سیما بندری زاده خیلی همدردی می کرد، سعی کردم
خونسرد باشم. سفره شام را که انداختند، پیش دا نشستم و شروع به خوردن شام کردیم. بچه ها نگاهشان به من بود ولی من اصلا
حواسم به اطراف نبود. در حال و هوای خودم بودم. برای دا لقمه
میگرفتم. دقیقه ایی یک بار دستم را دور گردنش می انداختم و از
ذوق دیدنش او را می بوسیدم. ولی در دلم آشوبی پا بود که خدایا
من چه کار کنم
آن شب ځیری نشد و گذشت. فردا معلوم شد کسی که شهید شده نام فامیلش حسینی بوده ولی نسبتی با ما نداشته است. وقتی این مسأله
منتفی شد، سیما بندری زاده گفت: من تمام رفتار تو را زیر نظر
گرفته بودم. عجب مقاومتی داریا عجب صبورانه طاقت آوردیا
گفتم: تو نمی دانی در دل من چه آشوبی بود. به حضرت زینب
متوسل شده بودم.....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef