eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
23.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
309 ویدیو
22 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ------ اصلاً فکر میکنم شیخ عباس یادش رفته آخر هر اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران...» اجر هر عمل را که میگوید، دستور هر اعمالی را که توضیح میدهد، زیرش بنویسد اما برای ، اینچنین است که .... . . مثلاً همین شب قدر! شیخ، سخنی هست درباره زنی که سجاده اش را پهن میکند و قرآن و مفاتیحش را میگذارد گوشه اش و بعد شروع می‌کند؛ مدام می‌رود به آشپزخانه، چای می‌گذارد، میوه تکه میکند، سقا می‌شود،... و اشک هایش، با زمزمه‌ی ، میچکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچه‌ها؟ . . گفتیم اشک و گریه اصلاً چه میگویید درباره زنی که تا شانه اش تکان میخورد و میخواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم میکند زیر چادرش و ملتمسانه میگوید «گریه نکن 😯😢»؟ بگویید اجر این خنده های اجباری تلخ و شیرین چند؟ . شیخنا! زنی که عادت ندارد تنها، جامه نور بپوشد و بچه‌هایش را یکی یکی میبرد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد، و از خستگی این غسل ها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند، بهره ای از این لحظات ناب از دست رفته لیلة القدر، دارد؟ . . . . نمیدانم شیخ، شیخ بزرگوار ما، نمیدانم فقط.... اگر اعمال ساده این زن ها نبود و شب های قدر، به جای خواباندن کودکان‌شان و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده - مانند شما مردان-، آنان را با پاشیدن آب به صورت شان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمیداشتند به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت میشد نه شیخ صدوقی نه سیدرضی نه طباطبائی نه امینی نه...! . . شیخ راستش… فکر میکنم سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیح‌الجنانِ شما، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام میدهیم، ثواب تمام جوشن ها، کمیل ها، نمازها، توسل ها، زیارت ها صاف میرسد به مادرتان! . . . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ------- -: عیدت مبارک، عباداتت قبول بنده خوبم! برخیز و افطار کن -: افطار؟! نه! من روزه ام! -: روزه؟! کافی ست! امروز روز افطار است نه روزه. -: اما من از روزه لذت بردم😮😌 تازه مزه اش رفته زیر دندانم😏 -: من امروز را قرار داده ام! روزه بگیر، اما از درگاه من بیرون باش. تو خودت را میپرستی نه من؛ همچون که هزاران سال خودش را عبادت کرد! و در آزمون عبودیت من شکست خورد! . . . . عید فطر برای من نماد «جلو نزدن از دین» است! روز «خدا گفته بخور، تو میگی روزه؟!» «خدا گفته مجاز، تو حکم میدی حرام؟!» روز 📛ورود ممنوعِ📛 سلایق شخصی به حدود دین! روز تفکیک عبادتِ با هوای نفس و دل خواستن ها از عبودیت و سرِ تسلیم نهادن . روز عید فطر حتی مرا به یاد «لا رُهبانیة في الإسلام» می اندازد؛ بیرون کشیدن آدم ها را از دیر و خانقاه به سمت اجتماع بلند کردن از سر سجاده و نشاندن بر سر سفره عقد! عبور دادن زنان و مردان از رهبانیت و تجرد به سمت زوجیت تغییر شکل ، از سجده و رکوع و چرخش مداوم تسبیح، به و و نشستن کنار و حرف زدن و خندیدن و بچه دار شدن و آروغ گرفتن و عوض کردن و... تبدیل بخشی از اشک سجده های بانو به اشک های اتاق زایمان و تبدیل بخشی از رکوع های آقا به اسب سواری و کولی دادن به بچه‌ها! . . . عید فطر برای من نماد لزوم تغییر نگاه است نماد لزوم عبور از خود و انانیت ها تذکر این واقعیتِ تلخ که من، بیشتر اوقات خودم را میپرستم نه اله واحد و معبود یگانه را..... زندگیِ من براساس نفسانیت های من میگذرد نه مأموریت های الهی . . 🖋هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 پی‌نوشت: چه کسی می‌تواند ادعا کند که هرگز از دین جلو نزده و نمیزند؟ 😓😔 چه بسیار حکم دادن ها طبق سلیقه شخصی و قضاوت ها و دل شکستن ها و…
﷽ ---- -: مامان،چرا نمیشه وقتی داداش گریه میکنه، ما فکر کنیم داره میخنده؟ دیگه اذیت نمیشیم از گریه ی خنده ایش! -: میشه، ما میتونیم گریه رو به شکل خنده تصور کنیم. اما پشت گریه ش یه چیزی هست، یه دلیلی... اون رو چه کنیم؟ با تصور ما که تغییری توش ایجاد نمیشه -: یعنی چی؟ -: یعنی این بچه که داره گریه میکنه، یه اتفاقی تو واقعیت براش افتاده، گریه ش دلیل حقیقی داره، یا گرسنه است، یا خسته است یا دردش اومده یا… ببین، بعضی چیزها قراردادیه، بعضی چیزها واقعی. قراردادها اعتباری ان، میتونن تغییر کنن؛ اما حقیقت ثابته، به خواست آدم ها تغییر نمیکنه. مثلا چراغ راهنمایی رو تصور کن؛ اینکه سبز يعنی برو و قرمز یعنی واستا یه قرارداده؛ آدم ها خودشون قانون گذاشتن. اما گوجه رو درنظر بگیر، اینکه وقتی سبزه یعنی نرسیده است و وقتی قرمز میشه یعنی رسیده، یه واقعیته؛ کسی قرار نذاشته که گوجه ی سبز کاله، نخوریمش اما گوجه قرمز رسیده است بخوریمش. تو دنیا کلی از این مسائل هست: اعتبارها در مقابل حقیقت ها... خیلی مهمه که ما بفهمیم چی قراردادیه چی حقیقته. و حقیقت ها برامون پررنگ تر و باارزش تر باشه. مثلا قانون هایی که خدا گذاشته؛ همه شون از یک حقیقت ناشی میشه. چون خدا داناترینه و همه چیز جهان رو میدونه. پس قانون هایی میذاره که الکی نیستن، واقعی ان، دلیلشون یه حقیقت هاییه که شاید ما بدونیم شاید هم ندونیم اما چون میدونیم همه علم مال خداست و همه چیز رو میدونه، پس میگیم قانون هاش حتماً درسته و قابل اعتماده؛ اگر یه جا ببینیم که قانون چندتا آدم با قانون خدا متفاوته، ما قانون خدا رو قبول میکنیم. چون قانون آدم ها بیشترش قرارداده تازه ممکنه اشتباه باشه، اما قانون خدا، دین خدا، یه حقیقت درست و محکمه... دین خدا حقیقته نه مجاز و اعتبار و قرارداد... پی‌نوشت: می‌دونم که ۱- از جهت افتراق واقعیت و حقیقت متن دقیق نیست ۲- اشتباه کردم که جوابش رو به صورت لقمه آماده دادم. باید وارد گفت و گو میکردمش و بحث رو با خودش جلو میبردم. ولی امان از جو منبر ۳- که سنگینه. اما من میگفتم از بچگی‌ش، و میگم؛ چون به نظرم تاحد خوبی متوجه میشه. بچه‌ها با هم متفاوتن. برا بقیه بچه‌هام شاید نگم ۴- از خداوند طلب می‌کنم یادش بخیر، در دوره ، همیشه در حرم ابالحسن الرضا علیه السلام، کنار ضریح، خواسته‌‌م همین بود از مولا… دلتنگتونم آقا🖤 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8