🤍🌱﷽
🍀#ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند!
🌸به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده "خدا" هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند."
🌺من واقعا نمی فهمیدم که #ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟!
📚سلام بر ابراهیم جلد۲
#شهید_ابراهیم_هادی #صلوات 🌺🍃
❤️#ابراهیم می گفت:
اگه جایی بمانی که دست احدی بهت نرسه، کسی تو رو نشناسه، خودت باشی و "آقا"، "مولا(علیهالسلام)" هم بیاد سرتو روی دامن بگیره، این خوشگلترین شهادته...
بیاد #شهید_ابراهیم_هادی #صلوات🌺🍃
شادی روحش صلوات 🌺
"شهیدابراهیم هادی" اینجوری امربه معروف میکرد🌱
🔻حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟»
🔻گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون ها با قیافه زننده سر کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی حجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتشو رد میکنم شورای انقلاب.»
🔻با اصرار #ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم.»
🔻رفتیم در خانه و #ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم ها گفت و از حجاب همسرش، از خون شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آن قدر زیبا حرف میزد که من هم متاثر شدم.
🔻#ابراهیم همان جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر میشه افراد رو اصلاح کرد.
🔻یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می کنه.»
《 #شهید_ابراهیم_هادی 》
#صلوات 🌺🍃
•|•🦋 ایام انقلاب •°•
اوايل بهمن بود. با هماهنگي انجام شده، مسئوليت يکي از تيمهاي حفاظت حضرت "امام(ره)" به ما سپرده شد. گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهاي خيابان آزادي (منتهي به فرودگاه) به صورت مسلحانه مستقر شد.صحنه ورود خودرو "حضرت امام(ره)" را فراموش نميکنم. #ابراهيم پروانه وار به دور شمع وجودي "حضرت امام(ره)" ميچرخيد. بلافاصلــه پس از عبور اتومبيل #امام، بچه ها را جمع کرديم. همراه #ابراهيم به سمت "بهشت زهرا(سلاماللهعلیها)" رفتيم.
#سلامبرابراهیم
#برای_دوست_شهیدم #صلوات
@hekayate_deldadegi
پـــــــدر🌺
#ابراهيم دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نمیشد. يكبار هم در همان سال هاي دبستان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار "امام زمان (عج)" را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت كربلا داشته،" حضرت عباس (علیه السلام)" را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم مي گه، "آقاي خميني" كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتي بابام مي گه: همه بايد به دستورات "اون آقا" عمل كنند. چون مثل دستورات "امام زمانه(عج)" می مونه.دوستانش هم گفته بودند: #ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شايد براي دوستان #ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي #او به حر فهاي پدر خيلي اعتقاد داشت.
#صلوات🌺🍃
#سلام_بر_ابراهیم🍃 #روز_پدر_مبارک🌺🍃
#برای_دوست_شهیدم🎈
@hekayate_deldadegi
⭕️روزهای اخر ڪانال
#قسمت_اخر
حال همه نیروها منقلب بود. هر لحظه منتظر حضور نیروهای دشمن بالای سر خودمان بودیم. در این لحظات، خبر رسید ڪه دشمن از انتها وارد ڪانال شده. #ابراهیم_هادی به سمت انتهای ڪانال دوید.
یڪباره از همان سمتی ڪه #ابراهیم رفت، چندین انفجار قوی رخ داد. لحظاتی بعد، یڪی از بچه ها از انتهای ڪانال به سمت ما دوید و فریاد زد: ابراهیم هم شهید شد.😭
رنگ ازچهره ام پرید. دیگر امیدم را از دست دادم. لحظه های اخر مقاومت بچه ها در ڪانال بود. یڪباره چندین لوله سلاح بعثی ها را بالای ڪانال دیدیم.
افسر بعثی نگاهی به جمع ما انداخت. به هرڪسی ڪه می رسید با تیر خلاص، ملڪوتی اش می ڪرد. لحظاتی بعد افسر از ڪانال خارج شد.
بعد به افرادی ڪه بالای ڪانال بودند دستور شلیڪ داد. ان ها بی رحمانه داخل ڪانال رابه رگبار بستند و بچه ها را به خاڪ و خون ڪشیدند. نزدیڪی های ظهر ڪار ڪانال را یڪسره ڪرد.
من بابدنی غرق خون، درڪنار چند پیڪر شهید افتاده بودم، شاید برای همین به سمت من تیرخلاص شلیڪ نڪردند. سڪوت مطلق همه جا را فرا گرفته بود. حالا تعداد ڪسانیڪه زنده بودند حدود ده نفر بود.
تا زمان تاریڪی هوا صبر ڪردیم. هرطوری شده بود از همان روشی ڪه #ابراهیم گفته بود استفاده ڪردیم وبه عقب برگشتیم. برخی نیروها چهار دست و پا و برخی ڪشان ڪشان می امدند.
اری قرار بود ما بمانیم تا ایندگان بدانند ڪه #ابراهیم_هادی و رزمندگان در محاصره، چه حماسه ای راخلق ڪردند.
" شادی روحشان صلوات "
📚ڪتاب سلام برابراهیم۲ #۳صلوات 🌺🍃
پایان
❇️ شبهاي جمعه برنامه ابراهيم زيارت حضرت عبدالعظيم بود. ميگفت: "شب جمعه شب رحمت خداست شب زيارتي آقا اباعبدالله است كه همه اولياء و ملائك ميروند كربلا، ما هم جايي ميريم كه اهل بيت گفتهاند ثواب زيارت كربلا رو داره".
❇️ بعد هم دعاي كميل رو در اونجا ميخواند و حدود ساعت يك نيمه شب برميگشت. زماني هم كه برنامه بسيج راهاندازي شده بود از زيارت مستقيماً ميآمد مسجد پيش بچههاي بسيج.
❇️ يك شب با هم از حرم بيرون آمديم و من چون عجله داشتم با موتور يكي از بچهها سریع رفتم مسجد اما #ابراهيم دو سه ساعت بعد به مسجد رسيد. پرسيدم: "ابرام جون دير كردي؟" گفت: "از حرم پياده راهافتادم تا بين راه شيخ صدوق رو زيارت كنم. آخه قديمیاي تهرون ميگن "امام زمان (عج)" شبهاي جمعه به زيارت مزار شيخ صدوق ميآيند" گفتم: "خب چرا پياده اومدي" جواب درستي نداد، گفتم: "تو عجله داشتي كه زود بياي مسجد، اما پياده اومدي حتماً يه دليلي داره" بعد از كلي سئوال كردن جواب داد : "از حرم كه اومدم بيرون يه آدم خيلي محتاج پيش من اومد ،من هم هر چي اسكناس توي جيبم بود به اون آقا دادم. موقع سوار شدن به تاكسي ديدم پولي ندارم. براي همين پياده اومدم"
❇️ اين اواخر يعني سال شصت و يك هر هفته با هم ميرفتيم زيارت و نيمههاي شب هم ميرفتيم "بهشت زهرا(سلاماللهعلیها)" ، سر قبر شهدا بعد هم #ابراهيم براي ما روضه ميخواند. بعضي شبها ميرفت داخل قبر ميخوابيد و گريه ميكرد و دعاي كميل رو با سوز و حال عجيبي ميخواند
#شهید_ابراهیم_هادی #سلام_بر_ابراهیم
#شب_جمعه #صلوات 🌺🍃
🌺 "امام صادق(علیهالسلام)" میفرمایند:
"کسی که در راه برطرف ساختن نیاز برادر خود قدم بردار، مانند کسی است که سعی میان صفا و مروه به جای آرد."
📘 تحت العقول ص۳۰۳
#ابراهیم_هادی اگر پولی دستش می رسید سعی می کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین قانع بود، اما تا می توانست به دیگران کمک می کرد. در یکی از محله های اطراف ما پیرمردی مغازه داشت به نام عمو عزت، "او" از پهلوان های قدیم بود و هر بار به مغازه او می رفتیم، برای ما از زورخانه های قدیم تعریف می کرد.
#ابراهیم هر بار به بهانه ای به مغازه ی او می رفت و از او خرید می کرد. ما را هم با خودش می برد تا لااقل درآمدی نصیب این پیرمرد شود.
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۲ #صلوات 🌺🍃
''#هادےدلھٰا 🕊
بحث شھادت بود.
از "او" پرسیدم قصدش این است!؟
#ابراهیم گفت:
چون "مادر سادات(سلاماللهعلیها)" قبر ندارد
نمیخواهم مزار داشته باشم...!🌿
آخَر روزے شــٓیعــِہ براے شمـٰا
حـَـــرمْ میـسٰازھ...🕊'
#ان_شاءالله #صلوات 🌺🍃
|°🌺🍃 معلــــــم نمونه °°°
#ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود.دانش آموزان هم که از پهلواني ها و قهرماني هاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند.
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم🍃
#برای_دوست_شـــهیـــــدم🌹
#راوی_عباس_هادی🦋
#صلــوات🇮🇷
@hekayate_deldadegi
°°° 🎈🇮🇷 معلـــــم قهرمان 🇮🇷🎈 °°°
درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند #ابراهيم با ظاهري آراسته وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح، از "او" معلمي کامل ساخته بود.در کلاســداري بســيار قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جذبه داشت.زنگهاي تفريح را به حياط مدرسه مي آمد. اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود.
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم🍃
#برای_دوست_شـــهیـــــدم🌹
#راوی_عباس_هادی🦋
#صلــوات🇮🇷
@hekayate_deldadegi