سیدالشهدا چگونه انسان را پرواز میدهد؟
انسان هدفی جز پرواز ندارد. اینجا نیامده است که بماند و به زمین بچسبد همه چیزِ او حکایت از رفتنی بودن و مسافر بودنش دارد اگر دقت کند.
اما مانع بزرگی وجود دارد. جاذبه ای قوی به سوی پایین که نمی گذارد انسان صعود کند و اوج بگیرد. جاذبه ی محبت دنیا.
شک نکنیم که مبتلاییم. آنقدر انواع و اقسام دارد که نگو. این جاذبه قوی جلوی پرواز ما را گرفته است. حب جاه، حب مال، حب جمال، حب شهوت، حب راحت، حب فرزند و... اینها شاخه هایی در درون ما دارد که ناپیدا و عمیق است. درخت ممنوعه شاخ و برگهای همین محبت است که آدم (ع) را هبوط داد و ما را هم هبوط داده است.
امام حسین (ع) با من چه میکند؟ امام حسین (ع) چگونه مرا سریعتر و آسانتر از بقیه اوج میدهد؟ کلنا سفن النجاة و لکن سفینة الحسین اسرع و اوسع
امام حسین (ع) دو کمک بزرگ به ما میکند. هم ما را سبک میکند و هم جذب میکند. هر دو کار نتیجه اش صعود است.
سبک میکند. یعنی انواع و اقسام محبتهای ما به دنیا را کم میکند. در مرکز واقعه کربلا خورشیدی، پدیدار شده است. خورشیدی که در هسته مرکزیش انفجارهای بزرگی رخ داده است و تا ابد میتابد. در هسته این خورشید بزرگترین مبارزه با محبتهای دنیا رخ داده است. محبت به خود، به فرزند، برادر، خواهر، اهل و عیال، دوست، آبرو و اعتبار و...
ما نمیدانیم در متن این بلای عظیم چه مقدار تعلقات شکسته شده. واقعا نمیدانیم.
اما می یابیم که با شکسته شدن هسته های اتم های محبت دنیا، انرژی بزرگی آزاد شده است که هر کس به این خورشید نزدیک میشود تشعشعی از جنس هسته این خورشید به او میتابد. نور این خورشید محبتهای به دنیا را می کاهد.
هر کس که به کربلا نزدیک میشود بیشتر و راحتتر می بخشد. حتی جان خودش را.
از هر چه بخواهی بگذری نمونه سخت ترش و سنگین ترش در ویترین کربلا وجود دارد. با مشاهده تابلو کربلا گذشتن آسان میشود.
ما باید به این دارو، به این اکسیر توجه کنیم. اگر مرضمان را بشناسیم و قدرت این دارو را، خیلی بیشتر از آن بهره خواهیم برد.
کاهش علاقه به دنیا محک و میزانی است که بسنجیم چقدر در مجالس او و روضه او، از این نور بهره مند شده ایم. هر چقدر از محبت دنیایت کم شد بدان بیشتر چشیده ای. نزدیک تر شده ای. و اگر کم نشد. بدانیم که اشکمان نورش کم بود ناخالصی زیاد داشته است که این دارو را از تاثیر انداخته است و الا این دارو کاری ترین داروهاست برای کاستن تعلقات.
از چگونگی سبک شدن گفتم اما جاذبه های کربلا و تأثیر آن در پرواز مجالی دیگر میطلبد.
@hekmatvahokumat
🔸حسن خلق آسانگیری است
توضیح روایت اخلاقی توسط رهبر معظم انقلاب:
فی الكافی، عن الصادق(عليهالسلام): حُسن الخلق يسرٌ. قال(عليهالسلام:) بينا رسول الله (صلی الله عليه و آله) ذات يومٍ جالسٌ فی المسجد إذ جائت جاريةٌ لبعض الأنصار و هو قائم.
فأخذت لطرف ثوبه، فقام لها النّبی. فلم تقل شيئاً. و لم يقل لها النّبی حتّی فعلت ذلك ثلاث مرّاتٍ.
لاتقول له شيئاً و لايقول لها شيئاً. فقام لها النّبی(صلی الله عليه و آله) فی الرّابعة و هی خلفه. فأخذت هدبة من ثوبه ثمّ رجعت. فقال لها النّاس: فعل الله بكِ و فعل، حبست رسول الله(صلی الله عليه و آله)
ثلاث مرّات لاتقولين له شيئاً و لاهو يقول لكِ شيئاً فما حاجتكِ إليه؟ فقالت: إنّ لنا مريضاً
فأرسلنی أهلی لآخذ هدبة من ثوبه يستشفی بها. فلمّا أردت أن آخذها رآنی. فاستحييتُ أن آخذها و هو يرانی. و أکره أن استأمره فی أخذها، فأخذتها
حُسنِ خلق، سهلگيری و آسانگيری است. صرف بشاشتِ وجه نيست.
بلكه انسان در برخورد با ديگران آسانگير باشد. سختگير و خشن و کج خلق نباشد.
حضرت صادق(ع) فرمود:
حضرت در مسجد مدينه نشسته بودند، کنيزی يا دختر بچه يكی از انصار آمد. خود آن انصاری هم در ميان جمعيّت بود. اين دختر بچه به طرف پيغمبر آمد و يك گوشه ای از لباس حضرت را گرفت. حضرت از جا بلند شدند ببينند چه کار دارد. اين دخترك چيزی نگفت.
همينطور ساکت ماند، حضرت نشستند و به او چيزی نفرمودند. سه بار اين کار را تكرار کرد.
حضرت نشستند. باز گوشه لباس حضرت را گرفت. حضرت بلند شدند ببينند چه کار دارد.
دفعه سوم گوشة لباس حضرت را گرفت. حضرت باز بلند شدند. باز چيزی نگفت. حضرت هم چيزی نگفتند. امثال ماها اگر باشيم، دفعة دوم که شد، میگوييم حرفت را بزن! چرا ساکتی؟
يك تشری به او میزنيم. حضرت هيچ چيز نفرمودند. نه او به حضرت چيزی عرض کرد، نه حضرت به او چيزی فرمودند. دفعة چهارم بلند شدند اين دخترك پشت سر حضرت قرار گرفته بود. اين دختر يك نخی، هدبه يعنی نخ، ريشهای که کنار لنگ و قطيفه ريشه ريشه است، آن را هدبه میگويند. يك هدبهای، يك نخی از اين قطيفة روی دوش حضرت کَند و رفت. مردمی که نشسته بودند اوقاتشان تلخ شد، عصبانی شدند. فعل الله بكِ و فعل! عبارت «فعل الله بكِ و فعل» مثل اين است که در فارسی ما بگوييم خدا چه کارت کند دختر، چرا چنين کردی؟ سه بار حضرت را بلند کردی. نه تو حرف میزنی و نه حضرت حرف میزند. کارت چيست؟ بعد که اين دخترك را ملامت کردند، گفت: ما در منزل مريضی داريم، خانوادۀ مرا فرستادند که نخی از لباس آن بزرگوار را بگيرم که با آن مريض ما استشفاء بشود. (اين روايت جوابی است برای سلفیها که تبرّك به اين امور را کفر میدانند، از اين قبيل روايات زياد است.) آن دفعه اوّل که لباسش را گرفتم، میخواستم نخ را بكَنم، حضرت من را ديدند و بلند شدند. خجالت کشيدم در حالی که حضرت به من دارند نگاه میکنند، اين نخ را از لباسشان بكَنم. خجالت هم می کشيدم اجازه بگيرم که آقا اجازه میدهيد يك نخ از لباستان بكَنم؟ - دختر بچه است خجالت کشيده، چيزی نگفته- علت سكوت من اين بود. حضرت صادق(عليه السلام) میفرمايند: حُسنِ خلق اين است. يسر، آسانگيری، سخت نگرفتن و نپيچيدن به پر و پای معاشرين است.
درس خارج رهبری - جلسه 255 - 87/9/26
پ.ن: منشأ بسیاری از اختلافات و تیرگی در روابط در سخت گیری و نکته سنجی کردن در رفتار و گفتار دیگران است. «و لکم فی رسول الله اسوة حسنة». ای کاش تأسی میکردیم به آن حضرت تا طلاق ها و قهر و کینه ها در جامعه کاهش پیدا میکرد.
@hekmatvahokumat
🔸نشانه وراثت مستضعفین
اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت» انجامید، این بار امام(ره) فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بشارت که این بار خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند.
شهید آوینی- مقاله داغ بی تسلی
#ظهور
@hekmatvahokumat
🔸تفاوت دو مفهوم لذت و سعادت، تمایز دین گرایی و دنیاگرایی
آثار فلسفی شهید مطهری به دلیل تخصصی بودن، کمتر در عموم مطرح میشود. طرحهای مطالعاتی شهید مطهری نیز به کتب فلسفی استاد شهید نمی پردازند اما در میان آثار فلسفی ایشان نکات گرانبهایی وجود دارد که شایسته توجه است. به عنوان نمونه میتوان به بحث مقایسه میان لذت و سعادت اشاره کرد که به نظر میرسد مقایسه ای بسیار مهم و تعیین کننده است. مسیر دین داری و دنیاگرایی، جامعه دینی و جامعه سکولار، تمدن اسلامی و تمدن غربی، در این نقطه از هم تفکیک میشود.
🔹بخشهایی از مقایسه لذت و سعادت در بیان شهید مطهری:
▪️آن لذتی، سعادت شمرده مىشود كه مانع لذت بزرگتر و يا موجب رنج بزرگترى نباشد، و آن رنج شقاوت شمرده مىشود كه مانع رنج بزرگتر و يا مقدمه لذت بزرگتر نباشد.
▪️لذت و رنج، دائر مدار مطبوع و نامطبوع بودن يك چيز مىباشند، و سعادت و شقاوت دائر مدار مصلحت بودن و مصلحت نبودن مىباشند
▪️لذت بخش بودن و لذت بخش نبودن چيزى مربوط است به يك قوه و استعداد خاص و يا به يك عضو خاص در وجود انسان، اما مصلحت بودن و نبودن مربوط است به مجموع قوا و استعدادها و جميع شئون جسمى و روحى انسان.
▪️ مطبوع و نامطبوع بودن تنها به زمان حال تعلّق دارد اما مصلحت بر زمان حال و زمان استقبال يكسان گسترده است.
▪️انسان لذت را به هدايت غريزه انتخاب مىكند ولى مصلحت را به كمك عقل مىجويد. اين است معنى اينكه مىگويند لذت غريزى است و سعادت عقلى. يعنى تشخيص لذت با طبيعت و غريزه است و تشخيص سعادت با عقل
▪️تشخيص لذت و نقطه مقابل آن، چون به غريزه بستگى دارد آسان است، اما تشخيص سعادت و نقطه مقابل آن آسان نيست
▪️به همين سبب بحث در «سعادت و شقاوت» جنبه كلّى و فلسفى دارد و هر فيلسوفى ممكن است نظر خاصى درباره آنها داشته باشد، بر خلاف لذت و رنج كه جنبه جزئى و محدود دارد و كافى است كه يك نفر روانشناس درباره آنها تحقيق به عمل آورد
▪️رابطه لذت با سعادت در وجود يك فرد از قبيل رابطه سعادت فرد با سعادت اجتماع است
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (درسهاى اشارات، نجات، الهيات«شفا»)، ج7، ص: 58
@hekmatvahokumat
🔸متن یادداشت بنده در سایت خبرگزاری حوزه:
یادداشت رسیده | بیماری کرونا درمانگر "بیماری استغنا"
https://www.hawzahnews.com/news/888818/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B1%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%BA%D9%86%D8%A7
نوشته مربوط به اوائل جریان کروناست.
اطلاع نداشتم که در سایت خبرگزاری منتشر شده است.
🔸سالگرد شهادت مظلومانه محمد الدوره در پناه پدر
🔺 کینهی صهیونیستها
🔺من کینه از صهیونیستها را در جان دخترم مُرام ریختهام. یک بار از ظلمهای صهیونیستها به مسلمانان برایش حرف میزدم و ماجرای بمباران خانههای مسلمانان توسط آنها را تعریف میکردم. پس از اینکه این ماجراها را برایش تعریف کردم، خیلی ناراحت شد و اندوه چهرهاش را پر کرد. برای همین بلافاصله برخی داستانهای پیروزیهای مسلمانان را هم برایش تعریف کردم که با شنیدن آنها شاد و خوشحال شد و خنده بر لبانش نشست.
🔻آیتالله سید کاظم حائری به نقل از شهید صدر
📚الشهید الصدر، سمو الذات و سمو الموقف، ص۶٢
🗓️روز همبستگی با کودکان و نوجوانان فلسطینی
@hekmatvahokumat
از نظر بنده این جملات اعتبار بخشی نابه جا به جریان سلبریتی ها است.
آقای فردوسی پور برگردند و برنامه نود و گزارش ورزشی را انجام دهند. ولی مصلح بزرگ یعنی چه!!
مگر سلبریتیها در این حد هستند که بگوییم مصلح بزرگ؟!
خیلی از آنها را از حیث زندگی شخصی هم نمیتوان تأیید کرد یعنی زندگی های شخصی آنها نیاز به اصلاح دارد چطور میخواهند جامعه را اصلاح کنند؟
عدالت «وضع الشیء فی موضعه» است. اعتبار و تأیید بایستی متناسب باشد.
بله اقای فردوسی پور از آن جهت که به تلویزیون اینترنشنال نرفتند و داخل کشور ماندند جای تقدیر دارد و از حیث تخصص و ابتکار ایشان در اجراء برنامه های ورزشی شایستگی دارند ولی خودمان ایشان را در جایگاه همه چیز دان و کارشناس همه امور قرار ندهیم.
@hekmatvahokumat
🔸بهانه های ارتباط و اتصال به خدا
پیشتر گفته شد که محور ارتباط انسان با خدا احساس فقر است و میزان انقطاع انسان از خدا به میزان احساس بی نیازی و استغنای اوست.
لازم است تأمل کنیم که خداوند با این فقر چگونه زندگی ما را چینش کرده است که دائم با او ارتباط پیدا کنیم. اگر دقت و حساسیتمان نسبت به این مفهوم بالا برود این ادراک در ما تقویت می شود که گویا خلقت چیزی جز فراهم آوردن انواع و اقسام بهانه ها و وسائل برای برقراری ارتباط با خدا نیست. هر پدیده ای در عالم نوعی ارتباط را با خدا رقم میزند.
▪️کثرت نیازمندی های جسمی و روحی: رابطه عرض حاجت و دعا
نیازهای انسان از هر موجود دیگری وسیع تر است. نیازهای مادی و معنوی انسان قابل قیاس با موجودات دیگر نیست.
▪️ترسها و اضطرابهای فراوان: رابطه پناه بردن به خدا
عوامل ترس در زندگی انسان بسیار زیاد است و ترس پایه بسیاری از افعال انسان است. درس خواندن، کار کردن، ارتباط گرفتن و... عموما خالی از یک ترس از فقر و ذلت و... نیست.
▪️تنهایی ها: رابطه انس و الفت
با دقت در روابط و دوستی ها در می یابیم که محور خیلی از این دوستی ها منفعتهاست. با فهم این مطلب، احساس تنهایی در انسان شدت می یابد اما ارتباط با خدا اینگونه نیست.
▪️گناه ها و تقصیرها:
رابطه نیاز به پوشاننده برای حفظ آبرو
و نیاز به غافر و رهایی بخش از عذابها و عواقب دنیوی و اخروی
و نیاز به جبران کننده
انسانی که دائما در معرض لغرش است و خطا میکند دائما با خداوند ارتباطی بر محور خطا و گناه پیدا میکند.
▪️دردها و مریضی ها: رابطه نیاز یه درمانگر و تسکین دهنده
▪️جهلها و تحیرها: احساس نیاز به عالم
جهل های متعدد ما در دو راهی ها، تصمیم ها، آینده و بی نهایت جهل های انسان او را به منبع علم متصل میکند
▪️دستورات الهی: رابطه مولویت
تمام دستورهای الهی اعم از عبادی و غیرعبادی(اصلاحا تعبدیات و تعبدیات) محور ارتباط با خدا قرار میگیرد
▪️زیبایی ها و کمالات: رابطه مدح و ستایش نسبت به خالق زیبایی ها و واجد همه کمالات
این سنخ رابطه میتواند عمیقترین رابطه با خدا را شکل دهد یعنی همان عبادت الاحرار است همان که امیرمومنان ع فرمود: وجدتک اهل للعبادة فعبدتک
▪️لذتهای معنوی: رابطه ای برای کسب لذت و آرامش
لذت بردن و حلاوتی که انسان از یک ارتباط معنوی احساس میکند محور توسعه رابطه انسان با خدا می شود.
▪️زمان ها و مکانها
از اوقاتی که در یک روز قرار داده است تا هفته تا ماهها. اوقات نماز واجب، سحر و وقت نماز شب، روز و شب جمعه، اعیاد، دهه محرم، اربعین، ایام فاطمیه، ماه رجب، شعبان رمضان، ایام حج و...
بهانه ها و محورهای اتصال با خدا بیش از این مواردی است که شمارش شد.
اضافه کنیدکه احساس مسئولیت و محبت نسبت به سایر انسانها نیز در بسیاری از این محورها باعث توسعه در رابطه با خدا میشود. یعنی درد و مریضی یک عزیز، فقر مالی او، غم و غصه او، ترس او، توفیق و موفقیت های او و... محور ارتباط انسان با خدا می شود.
شایسته دقت است که بهره بردن از تمام این موقعیتها و فرصتها نیازمند تقویت توحید در قلب انسان است و شرک تمام این فرصتها را به تهدید تبدیل میکند. اینجاست که انسان بهتر درک میکند که چرا خداوند میفرماید "ان الشرک لظلم عظیم" و چرا قبح شرک در نظر ما آنچنان که باید نیست. زیرا دقیقا نمی دانیم که از این ناحیه چقدر فرصت ارتباط، تقرب و تکامل از انسان فوت می شود و جای آن را چه مقدار انقطاع، دوری و نقص پر میکند.
@hekmatvahokumat
🔸برداشتی از حالات نوزاد برای درک لذتها و عذابهای عوالم دیگر!!
چند ماهی است که خداوند نوزادی به ما هدیه داده است و بخشی از وقتم صرف نگهداری از این نوزاد می شود. در حالات او دقت و اندیشه می کنم و گاهی نکاتی به ذهنم خطور می کند.
دقت میکنم که نوزاد ابتدائا حتی اختیار دست و پای خود را هم ندارد. اعضا و جوارح او غیر از چشم و دهانش تقریبا بدون اراده هستند. او را به هر طرف و به هر سویی که می برند اختیاری از خود ندارد و در غیر از حالت درد، اعتراضی هم نمی کند. یعنی او از این شرایط رنجی نمی کشد چون درکی ندارد.
هر چقدر انسان درکش بالاتر برود بیشتر دوست دارد اراده اش را محقق سازد.
ناهماهنگی میان درک و نفوذ اراده برای انسان ایجاد رنج میکند و به میزانی که بتواند اراده اش را محقق کند احساس رضایت و لذت میکند. در این دنیا کسی که قطع نخاع است چون درک زیادی دارد اما کمترین وسایل را برای اجرای اراده خود دارد بسیار رنج میکشد.
وقتی به نسبت میان درک و عذاب دقت کردیم میتوان لذت و عذاب برزخ و قیامت را بهتر درک کرد.
در عالم برزخ، درک انسان بسیار بسیار بیشتر از دنیا خواهد شد. آنان که تجربه نزدیک به مرگ دارند وقایع اعجاب آوری از دریافتهای خود بیان میکنند.
وقتی درک صدها برابر باشد لازم میدارد که انسان صدها برابر توانمند باشد تا متناسب با آن درک، اراده کند و آن را محقق سازد.
اگر این اراده محقق شود صدها برابر لذت تولید میکند و اگر محقق نشود هم صدها برابر یک قطع نخاعی رنج تولید میکند.
اگر درک انسان در برزخ صدها برابر بیشتر از دنیاست در قیامت، درک انسان صدها برابر بیشتر از برزخ می شود!
از این جهت، لذت و درد قیامت حتی با برزخ هم قابل مقایسه نیست.
حال دقت کنیم که واجبات و محرمات در واقع همان اعضا و جوارح و امکاناتی هستند که قرار است با آنها، آن درک فوق العاده را محقق سازیم. در روایات ما دنیا به رحم آخرت تشبیه شده است و این تشبیه بسیار قابل تأمل و درس آموز است.
وقتی در مورد این نکات دقت میکنم بیشتر میفهمم معنای «ظلمت نفسی» را.
@hekmatvahokumat
حکمت و حکومت
🔸مفهوم شناسی شهادت دریچه فهم صلح امام حسن(ع)
رهبر معظم انقلاب در کتاب ارزشمند "دو امام مجاهد" برای پاسخ به این سوال که چرا امام حسن (ع) شهادت را انتخاب نکرد؟ مسیر جالبی را برای پاسخ دادن طی میکنند. ایشان برای پاسخ نمی فرمایند که شهادت در شرایط حاکمیت معاویه، مثمر نبوده است بلکه در مفهوم شهادت دقت شایسته ای انجام میدهند و به این نتیجه می رسند که کشته شدن در آن شرایط اساسا شهادت نیست نه اینکه شهادت باشد ولی بی ثمر. چون شهادت اهداف و خصوصیاتی دارد که در آن شرایط این خصوصیات وجود نداشته است:
«شهيد كيست؟ شهيد آن كسى است كه جان خود را مايه ميگذارد، خون خود را ميريزد، براى ابقاى فكر و ايدهاى كه به آن احترام ميگذارد؛ اين شهيد است. حسينبنعلى شهيد است براى خاطر اينكه از خود گذشت تا ارزشهايى كه براى آنها احترام قائل بود، در اجتماع بشرى بماند.
امّا كشته شدن امام حسن در ميدان مَسكِن ازاينقبيل نبود. امام حسن اگر در ميدان جنگ كشته ميشد، به اين معنا بود كه معاويه تنها منازع خود را، تنها كسى را كه امكان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روشهاى پنهانى و رياكارانهى معاويه ايفا كند، يك چنين رقيبى را ديگر در مقابل راه خود نبيند. (ص 43)
«مردى كه كشته شدنِ او و مرگ او حياتبخش نباشد، براى بقاى مكتب، مفيد نباشد، دشمن را جرىتر كند، ميدان را براى او بلامنازع و بلامعارض بگذارد، در اسلام اسم اينچنين كشته شدنى شهادت نيست. شهادت يعنى مرگ زندگىبخش؛ يعنى جاندادن و جانى به اجتماع دميدن؛ نهاينكه انسان برود در ميدانى كشته بشود و بعد حتّى يك حلقوم باقى نماند كه فكر او را و پيام او را به جهانيان برساند. و امام حسن وضعش اينجورى بود و اگر كشته ميشد، معاويه ميماند و تُركتازىهاى بىدريغش و حتّى دشمنيش با پیغمبر»(ص99)
@hekmatvahokumat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸پیغام مهم امام رضا (ع) به دوست داران آن حضرت
ما در زمانه ای زندگی می کنیم که شیطان حداکثر تلاش خود را انجام میدهد. پر شدن زمین از ظلم و جور و فساد حاصل گستردگی فعالیت شیطان است.
گفته شده است علت اینکه حضرت بقیة الله عج با نشانههای تمام انبیاء ظهور میکند و وارث همه ی آنهاست، آن است که شیطان از تمام ابزارهایی که برای پیشینیان به کار برده، دارد بهره می برد.
در چنین شرایطی یافتن راه دفاع در مقابل شیطان بسیار با اهمیت است. امام رضا (ع) به همه دوستداران پیغام می فرستند که چگونه نگذارند شیطان بر ایشان تسلط یابد.
@hekmatvahokumat
🔸پیوند حقیقی میان ولایتمداری و مردم داری
حجت الاسلام خسروپناه در مراسم یادبود آیت الله حسن زاده ایشان را "ولایتمدار مردم دار" معرفی کردند. و در ادامه توضیح دادند که این دو صفت نمی تواند از یکدیگر جدا باشد. در نتیجه اگر کسی ولایتمدار است اما مردم دار نیست در واقع ولایت مدار هم نیست و اگر کسی مردم دار است اما ولایتمدار نیست در واقع مردم دار هم نیست زیرا ولایت یعنی پیوند ناگسستنی میان ولی با مردم و مردم با هم.
فکر میکنم این پیوند و ملازمه اگر درست اثبات و تبیین شود بخش مهمی از فلسفه سیاست اسلامی فهمیده میشود و شناخت دقیقتری برای تحلیل و عیارسنجی افراد و جریانات سیاسی به ما خواهد داد.
ما در جریان های مسمی به اصولگرا و اصلاح طلب، راست و چپ سنتی سوگیری عمومی مشاهده میکنیم که گویا بیشتر، اصلاح طلبان و روشنفکران جانب مردم و خواست مردم ایستاده اند و اصولگرایان جانب ولایت و ولایتمداری. یافتن مسیر درست میان مسیر آرمانهای دینی با خواست و ظرفیت مردم یکی از دشوارترین و شاید دشوارترین نقطه در امر سیاست دینی باشد صراطی که گاهی از مو باریکتر میشود.
🔹چرا ولایتمداری که مردم دار نیست در واقع ولایتمدار هم نیست؟
زیرا جریان ولایت، جریانی است که در بستر یک حرکت کاروانی در صدد است جامعه را به سمت قله ها حرکت داده و از خطرها و تهدیدات برهاند. اگر ولایتمدار با مردم رابطه اش ضعیف و یا بریده باشد به این معناست که فهم درستی از این سلوک جمعی و حرکت کاروانی ندارد و در واقع همراه با امام کاروان هم نشده است و در نتیجه ولایتمدار هم نیست.
🔹چرا مردم داری که ولایت مدار نیست در واقع مردم دار هم نیست؟
شاید پاسخ به این سوال از سوال اول سخت تر باشد چون ظاهرا مردم دار بودن و به دنبال خواسته های مردم بودن در جریان منتقد یا مخالف ولایت پررنگ تر دیده میشود.
بنده برای تحلیل این گزاره از این آیه شریفه قرآن کمک میگیرم: «الأخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین»(زخرف :67) در این آیه هر دوستی ای غیر از دوستی متقین را غیرواقعی می شمارد که حقیقتش را در قیامت بروز خواهد داد. از طرف دیگر ولایت روشن کننده تقوا در مسیر جامعه و حکومت است آن مسیر دوستی با مردم که برخلاف ولایت حقیقی، شکل بگیرد را نمی توان دوستی در مسیر تقوا برشمرد. اگر دوستی و مردم داری در مسیر تقوا نباشد مردم داری و دوستی حقیقی نیز نخواهد بود.
@hekmatvahokumat
🔸نجات مرحوم ابوترابی، قرینه ای بر خیانت بنی صدر!
در مورد خائن یا جاسوس بودن بنی صدر اظهار تردیدهایی صورت گرفته و میگیرد. در مقام استدلال بر این مطلب دلایل متعددی اقامه شده است که در مقام ارائه آنها نیستم.
به نظرم غیر از آن مستندات تاریخی، برخی خاطره ها و وقایع ریز و درشت قرینه بر خیانت بنی صدر محسوب میشود. سالها پیش وقتی خاطرات مرحوم ابوترابی سید آزادگان را میخواندم با این خاطره مواجه شدم:
«ما که اسیر شدیم، شب یک نفر زنگ می زند به برادر ما و می گوید آسید محمد، فلانی زنگ زد به بنی صدر. گفته: بنی صدر! یک لقمه چرب و نرم تبلیغاتی در قزوین است. زود برو قزوین حاجی کشته شده. یک برنامه ی تبلیغاتی خوب برایت است.گوینده هم فوت کرده است. نمی خواهم اسمش را ببرم. از هم طرازهای بنی صدر بود. ولی کمتر او را می شناختند و دستش رو شد. اول زنگ می زند به بنی صدر. به برادر ما می گوید چه می کنی؟ می گوید: نمی دانم. او به بنی صدر می گوید. بنی صدر هم به قزوین می آید، شهید رجایی هم برای ما در تهران فاتحه می گیرد. دستگاه عراق تبلیغات بنی صدر را از تلویزیون می گیرد. ولی جریان مدرسه عالی شهید مطهری و شهید رجایی را نمی گیرد. بنی صدر بعد از صحبت می رود خانه ما. ما هم سه تا بچه داشتیم. یک خواهر و دو تا برادر. او می رود بچه های ما را بغل می گیرد و نوازش می کند و می گوید: ما به علی علاقه مند بودیم. اینها را دستگاه عراق گرفته و خیال کرده بود ما از طرفداران بنی صدر هستیم.[تیمسار]رفیق ما را آورد بیرون و گفت: می دانم شما از اصحاب بنی صدرید. به هرحال این[عبارت]اصحاب بنی صدر- ما که لیاقت شهادت را نداشتیم- بدین صورت ما را از اعدام حتمی بیرون کشید.»(به نقل از مرحوم ابوترابی)
به نظرم از کنار این خاطره نباید ساده عبور کرد. چطور ممکن است نزدیک بودن به «فرمانده کل قوا» از طرف کشور و ارتش مهاجم و حزب وحشی بعث آنچنان امتیازی به حساب بیاید که او را از اعدام و شکنجه های وحشتناک در ابتدای اسارت برهاند!!
مرحوم ابوترابی هم روحانی است، هم مقام رسمی جمهوری اسلامی بوده است. در خاطرات اسرا فراوان آمده است که روحانی بودن و پاسدار بودن چه جرم بزرگی محسوب میشده است و از همه مهمتر جایگاه سیاسی داشتن او بوده است. چنانکه شهید تندگویان وزیر نفت وقت جمهوری اسلامی در جریان اسارت تحت شدیدترین شکنجه ها قرار میگیرد و نهایتا به شهادت میرسد.
پس قاعدتا بنی صدر با دشمن سر و سرّی داشته که صحابی او بودن برای دشمنان امتیاز تلقی می شود.
وقتی مستند سازی، فیلم سازی و تبیین تاریخ توسط ما در این زمینه و زمینه های فراوان دیگر در ضعف و سستی قرار میگیرد طبیعی است که بعد از سی سال بتوانند ماجراها را برای نسلهای آینده وارونه جلو دهند و جای جلاد و شهید را عوض کنند.
@hekmatvahokumat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر به دنبال شادی دل حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم به این سخنان گوش جان بسپاریم.
@hekmatvahokumat
🔸انتخاب بین بد و بدتر لازمه دخالت در امر سیاسی
🔹آیت الله حائری شیرازی:
«آنکه بین بد و بدتر، بد را انتخاب می کند، #بینش_سیاسی دارد و سیاسی است. اما آنکه مطلقاً نمی خواهد فعل بد انجام بدهد، او #ساده_اندیش است و دخالت در سیاست، برای او #ممنوع است.»
موارد متعددی را مشاهده کرده ام که افرادی که در این خصلت ضعف دارند در عرصه سیاست، با مشکل مواجه می شوند. یکی برایش مساله محرومیت زدایی مسأله و دغدغه اول میشود. یکی مسائل فرهنگی و مد و حجاب. دیگری آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و بزهکاری. دیگری آزادی های سیاسی و اجتماعی و حقوق شهروندی. دیگری مسائل اخلاقی و عبادی و...
تک تک این دغدغه ها جزء اهداف و آرمانهای سیاست و تشکیل حکومت است اما این دغدغه های درست اگر منضم به درک درست از زمانه نباشد به تحلیل و موضع گیری درست نخواهد انجامید.
این کار برای معتقدان مذهب تشیع از جهاتی دشواری بیشتری دارد زیرا شیعه، بزرگترین الگوهای فردی را در اختیار دارد و بالاترین افقهای یک جامعه آرمانی را می شناسد لذا آسیبِ غلبه آرمانگرایی بر درک واقعیتها در شیعه بیشتر خواهد بود. شیعه سالیان سال عنصر مخالف و مبارز بوده است و کمتر مجال حکومت داری و جامعه سازی داشته است. چنین شرایطی در فرهنگ شیعه موجب گردیده که انتخاب بین بد و بدتر که لازمه سیاست است دشوار شود.
انتخاب میان بد و بدتر به درک درست زمانه وابسته است. درک درست زمانه کار آسانی نیست عالم شدن سخت است اما "عالم بزمانه" شدن بسیار سخت تر است.(العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس)
برای شناخت درست این زمان لازم است:
- غرب، پدیده توسعه و جهانی سازی و استعمار با پیچیدگی هایش فهمیده شود.
- تاریخ کشور مطالعه شود.
- سرگذشت انقلابهای سیاسی مورد تأمل قرار گیرد.
- انقلاب بزرگ پیامبر و آفتهای امت اسلام در صدر اسلام موشکافی شود.
- روایات مربوط به آخر الزمان مطالعه و بررسی شود.
و...
آثار بزرگان ما مشحون از ترسیم بایدهای دین است. آثار فقهی، اخلاقی و عرفانی عمدتا به بایدها و دستورالعملها می پردازند. اما ضوابط زمان شناسی و کیفیت حضور مقتضیات زمان و مکان در آثار بزرگان ما کمرنگ است. امام راحل (ره) عنصر زمان و مکان را در اجتهاد بسیار مهم میدانستند. ضمن اختلافاتی که در تفسیر دیدگاه ایشان وجود دارد چه تمهیداتی در مسیر علمی فقاهت برای شناخت زمان و مکان تعبیه میشود؟
در انتها به خوانندگان محترم پیشنهاد میکنم آثار شهید آوینی را در این زمینه مطالعه بفرمایند. شهید مطهری متفکری زمان شناس است اما آثار ایشان به لحاظ داده های زمان شناسانه، بیشتر در مقابله با جریان قوی چپ مارکسیسم بوده است اما نسبت به لیبرالیسم غربی، حجم کمتری دارد. آثار شهید آوینی برای فهم غرب و جریانهای اخر الزمان و نقش انقلاب اسلامی در این زمانه داده های ارزشمندی را به خواننده اعطا می کند.
@hekmatvahokumat
🔸پرچم یمانی هدایتگرتر است!
در کتاب بحار الانوار روایتی از امام صادق(ع) به نقل از کتاب الغیبة شیخ طوسی آمده است:
الغيبة للشيخ الطوسي الْفَضْلُ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِيِّ وَ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَيْسَ فِيهَا رَايَةٌ بِأَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ.
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج52، ص: 210
در این روایت پرچم یمانی هدایتگر تر از خراسانی معرفی میشود.
در فرض اینکه قیام خراسانی مربوط به قیام مردم ایران باشد و قیام یمانی مربوط به قیام مردم یمن، این سوال برایمان مطرح بود که چطور قیام یمانی هدایتگرتر است؟ حال آنکه انقلاب ایران در عصر حاضر در نقش الهام بخش برای انقلاب یمن بوده است.
برای پاسخ به این سوال تحلیلهای متعددی مورد بررسی قرار گرفت اما این احتمال وجود دارد که مراد روایت همان معنای اولی و ظاهری باشد. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید پرچم انقلاب یمن صریحتر و آشکارتر از پرچم از انقلاب ایران است و بعید نیست مراد از هدایتگری بیشتر، همین صراحت در پرچم انقلاب یمن باشد.
❗️ناگفته نماند که این نکات از باب تطبیق یقینی نیست و صرفا از باب احتمال بیان میشود.❗️
اللهم عجل لولیک الفرج
@hekmatvahokumat
در روز میلاد مسعود رسول خدا ص از محضر ایشان سوال می کنیم:
🔸چه علمی برای بشر نافع خواهد بود؟
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن غَلَبَ عِلمُهُ هَواهُ فهُو عِلمٌ نافِعٌ، و مَن جَعَلَ شَهوَتَهُ تَحتَ قَدَمَيهِ فَرَّ الشَّيطانُ مِن ظِلِّهِ
هر كس علمش بر هواى نفْسش چيره آيد، اين علم سودمند است و هر كه شهوت خود را زير پايش نهد، شيطان از سايه او بگريزد.
میزان الحکمة ح۲۱۵۴۳
در این عصر همانطور که علم آموزی شتاب گرفته است تبعیت از هواها نیز شتاب یافته است.
اگر می بینیم در شخصی، جامعه ای، تمدنی هوا بر علم غلب یافته، به دلالت مفهوم این روایت، آن علم نافع نیست هر چند که تصور کنیم پیشرفته و سودمند است.
رحمت للعالمین، بیش از همه منفعت ما را میخواهد و بیش از همه نفع ما را می شناسد.
رسالت مهم ما در عصر علم و فناوری این است که علم را از هواهای نفسانی بی پیرایه کنیم و برای خود و دیگران علم نافع را عرضه کنیم. علمی که دنیا و آخرت، جسم و جان را با هم آباد کند.
@hekmatvahokumat
حکمت و حکومت
🔸تجربه مطالعه کتاب دائرة المعارف مصور تاریخ
این کتاب را به تازگی مطالعه کردم. مطالعه تاریخ فلسطین خیلی تلخ و در عین حال پر از درس و عبرت است. با مطالعه این کتاب، از آن جهت که به صورت مصور است، به مانند مشاهده یک مستند از هر واقعه یا شخصی تصویری در ذهن شکل میگیرد.
این کتاب از نظر سعه تاریخی خیلی وسعت دارد از دوران یهودیت شروع میکند، با بیان دوران مسیحیت وارد دوران اسلام می شود و در عصر اسلامی تا حکومت عثمانی را به صورت اجمالی بررسی میکند و از سلطان عبدالحمید عثمانی تا جنگ 8 روزه در سال 2012 را به صورت جزیی تر و دقیقتر روایت میکند. فکر میکنم کمتر تاریخی به اندازه تاریخ این سرزمین به روح و روان انسان ناراحتی و فشار وارد کند!
پیشتر عرض کردم که این چنین می اندیشم که مظلومیت فلسطین در عصر حاضر حجت بالغه ای است که مظلومیتش به سان مظلومیت طفل امام حسین ع در کربلاست! مظلومیتی که غبارها را کنار میزند، تزویرها را رسوا میکند و عذرها را از صاحبان عذر در تشخیص حق و باطل میگیرد. از این جهت بر خود لازم میدانم بیشتر و بیشتر در خصوص آن بدانم و بخوانم.
از خواندن این کتاب استفاده های زیادی کردم از جمله:
▪️ آگاهی از پیشینه ی تاریخی فلسطین در ادیان مختلف
▪️ شدت مکر و بی رحمی انگلستان در ماجرای فلسطین. (نمیدانم اگر کسی این چهره را درست دریافته باشد چطور میتواند به بی بی سی و خط مشی خبری و تحلیلی او ذره ای اعتماد کند!)
▪️ بی نتیجه بودن انگیزه های غیرالهی از جمله عصبیت های قومی و عربی یا آرمانهای مبارزاتی خلقی و کمونیستی برای مقاومت در عرصه های سخت
▪️ استفاده فریبکارانه و عبرت آموز غرب از دعوت به مذاکره(قابل توجه مدافعان برجام و مذاکره با آمریکا)
▪️ عاقبت عبرت آموز انقلابی ها و مبارزان پشیمان مانند یاسر عرفات(آنچه که نظیرش را در انقلاب خودمان کم نداشتیم)
▪️ دریافت میزان دروغگویی و خیانت حاکمان وابسته منطقه و عناصر خودفروخته فلسطینی
▪️ تغییر روند عقب نشینی ها و شکستها با پیروزی انقلاب اسلامی که احساس امید را پس از مطالعه انبوهی از اتفاقات تلخ در دل روشن می کند.
ممکن است این نکات برای یک حامی فلسطین تازگی نداشته باشد اما آنچه برای بنده اتفاق افتاد تبدیل اجمال به تفصیل و تقلید به تحقیق بود هم چنین اطلاعات پراکنده ذهنم را جاگذاری کرده و نظم بخشید.
به امید آزادی فلسطین و نابودی اسرائیل جنایتکار به زودی زود✌️🇵🇸
@hekmatvahokumat
▪️انا لله و انا الیه راجعون
یکی از بهترین اساتید تمام دوران تحصیلم، دکتر مسعود موحدی به دیدار معبود شتافت.
استادی مؤمن، باصفا، باسواد، بسیار متخلق و متواضع.
برخی از سوابق ایشان:
▪️کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۵
▪️کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران
▪️دکتری مدیریت سیستم از دانشگاه تهران
▪️از مسئولین مهندسی جنگ در دوران دفاع مقدس
▪️اولین مسئول تحقیقات نیروی زمینی سپاه پس از دفاع مقدس
▪️مسئول دفتر آینده پژوهی وزارت دفاع
▪️معاون وزیر بازرگانی در دوران وزارت آقای میرکاظمی در دولت اول احمدی نژاد
▪️قائم مقام وزارت صمت در دوران وزارت آقای غضنفری در دولت دوم احمدی نژاد.
در میان خصوصیات خوب ایشان، اخلاق و رفتارشان خیلی برجسته بود. نوع احترام و تکریمی که نسبت به دانشجویان داشتند، بسیار زیبا بود.
ظاهرا در جریان سفر اربعین به کرونا مبتلا شدند.
خداوند ایشان را با سیدالشهداء و یارانش محشور فرماید.
لطفا برای شادی روح استاد عزیزمان فاتحه ای اهدا فرمایید.
@hekmatvahokumat
🔸درخواست از شهدا برای راهنمایی در یک مسأله خانوادگی
چند روز قبل نیت کردم به زیارت مقبره الشهدا بروم، یکی از دوستان از بنده خواست که وقتی به زیارت شهدا می روی برای حل مشکل خانوادگیش دعا کنم و از شهدا برای اصلاح روابط مدد بخواهم.
به زیارت قبور مقدس شهدا مشرف شدم. در زیارتها معمولا از صاحب قبر میخواهم که: "ای آبرودار پیش خدا! با ما سخن بگویید. ما را راهنمایی کنید تا خود را اصلاح کنیم" و به این نیت قرآن میخوانم و از ایشان میخواهم که از طریق آیات کریمه قرآن ما را موعظه و راهنمایی کنند.
این بار هم به همین نیت قرآن را باز کردم. آیات سوره فصلت آمد. در پس ذهنم مشکل خانوادگی دوستم بود تا اینکه به این آیات رسیدم و توجهم را جلب کرد:
▪️ولاتستوی الحسنة و لاالسیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کأنه ولی حمیم- و مایلقیها الا الذین صبروا و ما یلقاها الا ذو حظ عظیم(آیات 34 و 35 سوره فصلت)
▪️نیکی با بدی یکسان نیست[بدی را] را با آنچه بهتر است دفع کن؛ آن گاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است گویی دوستی یک دل می گردد.
و این خصلت را جز کسانی که صبر کردند نمی یابند و آن را جز صاحب بهره ای بزرگ نخواهد یافت.
به نظرم آمد آیات مذکور پاسخ همان سوال است. طرفین یک اختلاف عموما طرف مقابل را بدی کننده می دانند. آیه می فرماید اگر همین ذهنیت را داری با خوبی آن را دفع کن و اثر ویژه آن را مشاهده کن. این کار خصلت صابران و کسانی است که بهره عظیمی دارند.
علامه طباطبایی در المیزان صاحب بهره عظیم را به کسانی تفسیر می کند که نصیب فراوانی از کمال انسانی و خصلتهای نیکو دارند.
البته نباید پنداشت که وقتی آیه این کار را به صابران و بهره مندان وافر از کمال انسانی نسبت می دهد پس منی که اینگونه نیستم به این سمت نروم بلکه برعکس آیه میگوید راه تحصیل مقام صبر و کمال بلند انسانی از انجام این مسیر میگذرد. بیا و پا در این مسیر بگذار که علاوه بر اصلاح روابط، بهره های بزرگ دیگری هم ببری.
نیت خود و آیات مذکور را به دوستم عرض کردم و با خود گفتم آنچه شهیدان برای اصلاح روابط به ما گوشزد کردند، با شما هم در میان بگذارم. شاید مشکلی و رابطه ای به برکت شهدا اصلاح گردد.
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
@hekmatvahokumat
🔸تاملی در معنای "قولوا لا اله الا الله تفلحوا"
🔹پرسش:
در منابع تاریخی و روایی آمده است که رسول خدا(ص) در ابتدای دعوت خطاب به مردم می فرمودند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا
چطور با گفتن لفظ "لا اله الا الله" انسان به فلاح میرسد حال آنکه در آیات قرآن پس از دعوت به تقوا، جهاد، توبه، اجتناب از شیطان و ذکر کثیر خدا می فرماید "لعلکم تفلحون". یعنی این کارها را انجام دهید شاید/امید است که به فلاح برسید. چطور این بیان انتخاب شده است که تقوا و جهاد و اجتناب از شیطان که سخت تر از گفتن قول "لا اله الا الله" با نوعی تردید و ترجی به فلاح میرسند و یک لفظ ساده بدون تردید به فلاح میرسد؟
🔹پاسخ:
اینکه چرا برای این افعال لعلکم به کار رفته بحثی تفصیلی تر لازم است اما اجمالا اینکه این افعال یا جزء العلة برای رستگاری هستند مانند جهاد یا ذکر کثیر و به تنهایی علت تامه برای سعادت نیستند یا اینکه مراتب مختلفی دارند که همه مراتب آنها ملازم با رستگاری نیستند مانند تقوا و اجتناب از شیطان. یعنی برخی از مراتب اولیه تقوا و اجتناب از شیطان انسان برای رسیدن به رستگاری کفایت نمی کند.
(علامه طباطبایی در ذیل آیه 189 بقره احتمال میدهند که "اتقوا الله" در "اتقوا الله لعلکم تفلحون" منظور همان تقوای مورد نظر آن آیه باشد که یک عمل خاص است نه مطلق تقوا. اگر این احتمال درست باشد روشنتر است که رعایت تقوا در یک عمل خاص لزوما به رستگاری نمی انجامد و جزء العله است برای سعادت)
وجه دیگر لعلکم ها میتواند نکته تربیتی آن باشد که انسان برای رسیدن به نتیجه عمل خود در خوف و رجاء باشد خصوصا نتیجه فلاح و رستگاری نهایی که مؤمن همیشه نسبت به آن در خوف و رجاء باید باشد.
اما در مورد "قولوا لا اله الا الله تفلحوا" برداشت بنده آن است که "قولوا" در این روایت معروف در معنای قول لفظی به کار نرفته است در نتیجه به معنای «بگویید» نیست.
بلکه قول در اینجا به معنای «اعتقاد» است. یکی از معانی قول در کلام عرب اعتقاد است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات معنای سوم قول را اعتقاد عنوان میکند. این معنا در استعمالات فارسی هم آمده است که مثلا شیعه «قائل» به رجعت است.
"قولوا لا اله الله" به این معناست که معتقد به توحید شوید و این اعتقاد به میزانی که حقیقی باشد ملازم با فلاح است. هر چند که مراتب بسیار زیادی در اعتقاد به توحید وجود دارد از پایین ترین مراتب تا بالاترین مراتب قرب و انسانیت.
به یک معنا این جمله حرف اول و اخر دین اسلام است.
@hekmatvahokumat
🔸لزوم پرهیز از آسان انگاری در عدالتخواهی مطلوب!
هر چه به ظهور حضرت حجت عج نزدیک شویم احساس خلاء به عدالت بیشتر خواهد شد. همین احساس خلاء شرایطی را در پی دارد. هر چیزی برای بشر ارزشمندتر شود اجناس ناخالص و تقلبی و بدلی آن بیشتر و بیشتر میشود. در نتیجه عدالتخواهی های متعدد ظهور و بروز خواهد یافت و تشخیص صحیح از سقیم سخت خواهد شد.
با توجه به این نکته اگر به دنبال قرائت یک خطی و ساده از عدالتخواهی مطلوب هستیم، در اشتباهیم. در مسأله ورود مصداقی یا غیرمصداقی امام جمعه به عدالتخواهی و مبارزه با فساد نیز همینگونه است.
امام جمعه موظف است نسبت به عدالت و ناعدالتی در جامعه و محدوده ی خود حساس باشد. خب چگونه و چه وقت و چه مواردی را باید در تریبون عمومی مطرح کند مولفه های متعددی دارد.
آنچه به ذهن بنده میرسد این است که ورود امام جمعه به یک مصداق اگر از باب تخطئه یقینی نباشد، بلکه از باب طرح سوال برای رفع ابهام و رفع نگرانی باشد بعد از اینکه از طریق پیگیری های خصوصی نتیجه نگرفته باشند، مسیر خوبی است و فکر میکنم با سفارشات رهبر انقلاب هم تنافی نداشته باشد.
مشکل بعضی از عدالتخواهها جزم گرایی به همراه ورود در مصداق است. آنچه که به عنوان افشاگری در جامعه مطرح است گونه ای از طرح موضوع است که شخص افشاگر اخباری را به صورت قطعی و جزمی مبنی بر تخلفات به جامعه ارائه میدهد.
چه اشکالی دارد که امام جمعه وقتی از مسیر پیگیری های غیرعلنی نتیجه ای نمی گیرد سوالات و ابهامات موجود در یک مساله مهم را که حق عموم در آن ضایع میشود، را طرح کند؟
این کیفیت طرح موضوع بدون حکم کردن، جا باز میگذارد برای خطاهای محتمل در گزارشاتی که به امام جمعه میرسد یا امکان جبران و اصلاح برای شخصی یا نهادی که نسبت به او سوال و ابهام طرح میشود.
وقتی مساله به صورت سوال یا ابهام مطرح میشود و موضع گیری صورت نمی گیرد سختی پس گرفتن آن حرف را هم نخواهد داشت.
ناگفته نماند که در طرح عمومی مسائل در نظر گرفتن اولویت و اهم و مهم ها اهمیت بسیار زیادی دارد.
@hekmatvahokumat
این ایام که صفیر مرگ و بانگ الرحیل بیش از پیش برخاسته و دوستان و عزیزانمان را به کام خود فرو می برد بیشتر به بزرگی و عظمت عوالم پیش رو توجه کنیم.
به نیاز آنان که دستشان از این دنیا کوتاه شده و شدت نیاز خودمان و از ارسال هدیه و خیرات به نیت ایشان غافل نشویم.
پیامبراکرم (صلوات الله علیه و آله):
«مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ مُؤْمِنٍ خَلَقَهُ اللَّهُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً»
؛ اگر کسی برای مؤمنین و مؤمنات طلب مغفرت کند، خداوند به عدد هر مؤمنی که از هنگام خلقت آدم تا قیامت خلق می کند، برای او سه چیز در نظر می گیرد؛ برایش حسنه می نویسد و از گناهانش می کاهد و بر مقامش می افزاید.
(فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: 43)
@hekmatvahokumat
🔸۱۴ توصیه علامه حسن زاده برای سلوک
🔰 *علامه حسنزاده آملی در کتاب "لقاء الله" چهارده توصیه به علاقهمندان سلوک توحیدی بیان میکند. ایشان این رساله را در سال 1389 هجری قمری (53 سال پیش) نوشتهاند. در آستانه اربعین ارتحال آن استاد ذوفنون توصیههای انسانساز و عبرتآموز ایشان را در زیر مرور میکنیم:*
۱. قرائت مستمر و انس همیشگی با قرآن: "هر اندازه که به قرآن نزدیک شوى، به انسان کامل نزدیک شدهاى، به حظ و بهرهات ازگ قرآن بنگر! حقایق آن، درجات ذات و مدارج عروجند"
۲. دائم الوضو بودن: "اى دوست! بدان که، وضو نور است و دوام در طهارت، تو را به عالم قدس ارتقا دهد و این دستور عظیم النفع، نزد اهلش مجرب است؛ بر تو باد مواظبت بر آن".
۳. قلت طعام: "اى دوست! طعام بسیار، قلب را میمیراند و باعث طغیان و لجام گسیختگى خواهد شد. گرسنگى از اجلّ خصال مومن است".
۴. قلت کلام: "رسول خدا (ص) فرمود: "جز به ذکر خدا، زیاده مگویید، چه سخن بسیار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد".
۵. محاسبه نفس: امام کاظم(ع): "کسى که هر روز به محاسبة نفس نمیپردازد، از ما نیست: اگر عمل نیکویى از او سرزده باشد؛ از خداوند طلب زیادىاش کند و اگر عمل نادرستى از او سر زده باشد استغفار نموده، توبه کند".
۶. مراقبه: "بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! مراقبه یعنی اینکه، بنده بداند خداوند بر او رقیب و به او نزدیک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را میبیند و اقوالش را میشنود و بر اسرارش اطلاع دارد و نمیتواند خود را از خدا پوشیده نگه دارد و از سلطة او خارج شود.
۷. رعایت ادب در محضر خداوند: "امام جواد(ع) در تبیین حقیقت ادب فرمودند: قرآن را همان گونه که نازل شده است قرائت کنید و سخن ما را همان طور که گفتهایم، روایت کنید و خداوند را به حالتى که محتاج و نیازمند اویید بخوانید".
۸. عزلت: "معناى اصلی عزلت، عزل حواس است به خلوت، از تصرف در محسوسات؛ چه هر آفت و فتنه و بلایى که روح بدان مبتلا گردد، حواس در آن دخالت دارد. با خلوت و عزل حواسّ، مدد نفس از دنیا و شیطان هوا و هوس منقطع میگردد.
۹. تهجد: دستور خدای متعال به پیامبرش برای وصول به مقام محمود است:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا (اسراء، 79). و علت بهرهمندی پارسایان از نعمتهای اخروی را شبزندهداری آنان معرفی میکند(ذاریات، 15-19)
۱۰. تفکر: الَّذینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار (آل عمران، 191)
۱۱. دائم الذکر بودن: هم ذکر زبانی و هم ذکر قلبی
۱۲. ریاضت علمی و عملی: "ریاضت، در دو راه علم و عمل، و تنها بر طبق نهج شریعت محمدى. از غیر این راه جز بعد و دورى حاصل ناید".
۱۳. همت عالی: "همت عالى داشته باش! به حدى که کسی یا چیزی را عبادت نکنى جز خداى تعالى؛ حتی از روی رغبت به بهشت و وحشت از جهنم هم عبادت نکنی و الا هوای خود را عبادت کردهای".
۱۴. توبه از کارهای بد و خوب! "استادم آیتالله الهی طباطبائی فرمود: "توبه حقیقى آن است که از خیر و شرت انابه کنى". من اندکى اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتى به بیان ندارد، و لیکن توبه از خیر چیست؟. فرمود: آنچه که ما، آن را خیر میپنداریم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقیقات درسیمان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگى ناقص و غیر کاملند پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند و قصد نماید که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد".
@hekmatvahokumat
هدایت شده از سجاد فدک
🔻استاد سروش محلاتی: پیامبر(ص) ماندن در شعب ابیطالب را به کسی تحمیل نکرد/ قاعده لاحرج در مسائل بینالمللی مورد توجه است
🔹شفقنا- آیت الله سروش محلاتی در ادامه مباحث خود در درس خارج فقه، به توضیح اجرای قاعده لاحرج در مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت و گفت: اینگونه نیست که قاعده لاحرج فقط در احکام فردی جاری باشد بلکه قرآن عدم حرج را به دین نسبت داده و این نشان می دهد که قاعده لاحرج در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز اجرا می شود.
به گزارش خبرنگار شفقنا، آیت الله سروش محلاتی با طرح این پرسش که «آیا در مسائل اجتماعی هم اگر مسئله به حرج و مشقت رسید، می شود از قائده نفی حرج استفاده و حکم اسلامی را متوقف کرد؟» گفت: یکی از این مسائل امر به معروف و نهی از منکر و یکی دیگر همکاری کردن با دولت جائر و دیگری مبارزه کردن با دولت ظالم و دیگری حمایت کردن از مظلومان و یا پذیرفتن ولایت کفار است که همه احکام سیاسی هستند. گاهی اجرای این دستورات و عمل کردن به آنها حرجی است؛ یعنی هزینه سنگین دارد و شرایط زندگی را برای ما غیرقابل تحمل می کند.
https://fa.shafaqna.com/news/1254722/
جزئیات👆👆👆
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔 @shafaqna_farsi
حکمت و حکومت
🔻استاد سروش محلاتی: پیامبر(ص) ماندن در شعب ابیطالب را به کسی تحمیل نکرد/ قاعده لاحرج در مسائل بینا
🔸نقدهایی بر استفاده آقای سروش محلاتی از قاعده نفی حرج در نقد سیاست مقاومت
اقای سروش محلاتی در درس خارج فقه مورخ 11 آبان ضمن بحث از قاعده نفی حرج، سیاست مقاومت در برابر استکبار را نقد کردند:
https://fa.shafaqna.com/news/1254722/
نکاتی در نقد فرمایشات ایشان:
در بحث کبروی:
- اگر منطق مبارزه ما جهاد دفاعی باشد که به نظر میرسد همینگونه است، در بحث همین قاعده نفی حرج آمده است که نفی حرج تکالیفی مانند جهاد را که طبیعتا همراه با حرج و سختی است را برنمی دارد.
- اگر بخواهیم در جهاد عقب بنشینیم حکم اولی حرمت است
"یایها الذین ءامنوا اذا لقیتم الذین کفروا زحفا فلا تولوهم الادبار ومن یولهم یومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحیزا الی فئة فقد باء بغضب من الله وماوه جهنم وبئس المصیر"
- اگر مساله ما با آمریکا را از باب نپذیرفتن ولایت طاغوت و حاکم جائر هم تصویر کنیم حرج در این باب قاعدتا با وضو یا روزه متفاوت است. اگر اندک سختی ای یا خوف ضرری حکم را بردارد موردی برای حکم نمی ماند یا موارد اندکی می ماند. لذا به نظر میرسد از این منظر هم حکم، همراه با پذیرش مقداری از سختی است.
-آیا در این بحث، وعده های اکید نصرت الهی نباید لحاظ شود؟ این همه آیات و روایاتی که وعده نصرت در برابر صبر میدهد چه جایگاهی پیدا میکند؟ نصرت و امداد برای مقاومان است یا برای عقب نشینان؟
در بحث صغروی:
- راهکار ترک مخاصمه و کوتاه آمدن برای نفی حرج موقعی وجاهت می یابد که معلوم شود علت اصلی مشکلات و حرجها در جامعه ناشی از مخاصمه باشد و نقش مناشیء داخلی کم باشد. این ادعا نیاز به اثبات دارد
- بر فرض که مشکلات عمدتا ناشی از مخاصمه با طاغوت باشد از کجا معلوم که ترک مخاصمه منجر به بهتر شدن اوضاع شود؟ در برنامه فروپاشی شوروی روشن شد که عقب نشینی های شوروی باعث کاهش فشار نشد بلکه به افزایش آن انجامید - تجربه مصدق - تجربه مصر - تجربه لیبی و قذافی -وضعیت ضعیفتر کشور در زمان پهلوی و...
این تجارب ملازمه میان ایجاد گشایش و تسلیم و ترک مخاصمه را نفی میکند.
- به نگارنده در بحث سیره هم اشکالاتی وارد است ایشان ادعا میکند که پیامبر شرایط شعب را تحمیل نکرده است. در شرایط مقاومت وجهاد مدینه وضع مسلمانان در حین مقابله به چه صورت بوده است؟ حرج و سختی ای در کار نبوده است؟
خصوصا اگر جهاد های پیامبر را ابتدایی بدانیم به طریق اولی تحمل سختی در جهاد دفاعی وجاهت می یابد.
- ایشان فعل امام حسین ع را استثنا عنوان میکند حال آنکه پذیرش محرومیتها وسختی ها در راه مبارزه و نفی طاغوت برای همه اهل بیت بوده است و اختصاصی به امام حسین ع ندارد.
#فقه_سیاسی
@hekmatvahokumat
🔸مسیر دفاع از کدام طرف است؟
اگر تیمی در فوتبال مطمئن باشد تیم مقابل قصد حمله ندارد و فقط برای دفاع آمده است برای حسن روابط، مهاجم قوی و قدرتمند خود را هم از زمین خارج کند این مسابقه چه سرانجامی خواهد داشت؟
آن کس در مسابقات رزمی بخواهد فقط گارد بگیرد و هیچ حمله ای نکند چه سرنوشتی خواهد داشت؟
آنکس که در مناظره فقط در مقام جواب دهنده (مجیب) قرار بگیرد و طرف مقابل مرتبا او را سوال پیچ کند این مناظره در چشم مخاطب چه سرانجامی پیدا میکند؟
آنکس که در برابر وسوسه های درونی مثل وسوسه دزدی، نگاهی ناپاک به نامحرم و... به دشمن درونیش میدان بدهد و مرتبا عقب نشینی کند چه سرانجامی خواهد داشت؟
خداوند به دنبال دفاع از مؤمنان است وعده داده است که از اهل ایمان دفاع میکند «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» راه دفاع در برابر متجاوز را هم به ما نشان داده است همان طریقی که عقلا هم در برابر دشمن متجاوز تأیید می کنند «بهترین دفاع حمله است» و «آنکس که در برابر حمله، حمله نکند دفاع هم نمیتواند بکند».
لذا آنچه که خداوند در کتاب راهنمای انسانها فرمود «و لیجدوا فیکم غلظة» باید در شما خشونت و محکمی بیابند یا فرمود «ترهبون به عدو الله و عدوکم» دشمنان خود را با آمادگی خود به هراس بیندازید از جهتی میتوان گفت حکم مولوی نیست ارشاد به حکم عقل است.
ای انسانی که بالفطره دفاع را تأیید میکنی راه دفاع در برابر متجاوز هم در طریق عقل و عقلا وجود دارد، خداوند همان طریق را به مؤمنین گوشزد میکند. مگر نمی بینید مدافع محض، آنکه دائما در برابر مهاجم عقب نشینی میکند، همیشه بازنده است؟
تشریع خدا مطابق تکوین است. دستور خدا نتیجه بخش ترین دستورات است. من به آن مکتبی که قوانین تشریعش با قوانین تکوین عالم هماهنگ نباشد کافرم!
آن کس که این ذهنیت را تبلیغ میکند که «ما نباید استکبار ستیز باشیم زیرا در اولیات دین و دنیای خود مانده ایم» توجه ندارد که راه شکست و ضربه خوردن را به سویمان می گشاید. اگر در فکر اصلاح منطقه و جهان هم نباشی فقط به فکر دفاع از خودت باشی راهش این نیست. راهش مقاومت است غلظت نشان دادن است.
این اندیشه، جمله رهبر انقلاب را بیشتر برایم روشن میکند که فرمودند:
«شعار مرگ بر آمریکا دارای پشتوانه ای عقلانی است.»
#مرگ_بر_آمریکا
#دفاع_قرآنی
#دفاع_عقلانی
@hekmatvahokumat
1_1127848088.pdf
2.15M
🔺چگونگی برخورد با دشمنان اسلام
تهیه شده توسط استاد محمد ابراهیم کفیل حفظه الله استاد فرزانه و انقلابی
#آمریکا
#دزدی_نفتکش
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#دشمن_شناسی
#ایران_قوی🇮🇷
@hekmatvahokumat