eitaa logo
حسینیه هنر اراک
199 دنبال‌کننده
252 عکس
38 ویدیو
0 فایل
روابط عمومی: @sedali118 مدیریت حسینیه هنر: @Mojtaba92_403
مشاهده در ایتا
دانلود
📌برسد به دست تو 🔸غروب که فهمیدیم بالگرد سقوط کرده، خیلی ناراحت شدیم. از ناراحتی تا 2 شب بیدار بودیم اما رئیس‌جمهور پیدا نشد. 7 صبح بابام داشت اخبار گوش می‌داد که شنیدم رئیس‌جمهور شهید شده. 🔸مامان و بابام بغض‌کردن، منم گریه کردم. یه مقدار پول جمع کرده بودم که همه را شکلات خریدم و برای ایشان خیرات دادم. چون بود. برای خیلی چیزا ساخت. 🎙️باران تلخابی از تلخاب 🔻 ای مالک! از لشکریان خود آن را که در نظرت نیک‌خواه‌ترین آن‌ها به خدا، پیامبر و امام توست، به کار گیر. اینان باید پاکدامن‌ترین و شکیباترین افراد سپاه باشند. دیر خشمناک شوند و چون از آن‌ها پوزش خواهند، آرامش یابند. بر ، و بر ، باشند. درشتی‌شان به ستم برنینگیزد و نرمی‌شان برجای ننشاند. 📝 نامه حضرت امیر به مالک 🆔@hoseiniyehonar_arak
حسینیه هنر اراک
📌قسمت پانزده 🔸لحظه‌به‌لحظه، جمعیت در حال اضافه‌شدن بود. خیلی‌ها هپکو را می‌شناختند و می‌خواستند با شعارش عکس بیندارند. بعد از عکس‌ها مردی را دیدیم که ناراحتی در چهره‌اش نمایان بود.از او خواستیم برایمان از حس و حالش صحبت کند. پذیرفت و شروع کرد: اکبر شاهرخی هستم و از اراک آمده‌ام. راستش خبر را که از رادیو شنیدیم، هم خودم و هم همۀ همکارانم ناراحت شدیم. نگرانی خاصی داشتیم تا فردا صبح که خبر شهادت رسید. 🔸خبر خیلی سختی بود. آقای و همکارانش واقعاً برای مردم کار کردند. بودند و توی جا داشتند. واقعاً برای و ملت و کل و بود. واقعی بود. کسی که واقعاً شب و روز نداشت. واسهٔ قشر و قشر خیلی کار کرد. واقعًا کارخانهٔ هپکو را آقای نجات داد که الآن هم پرچم آن را داخل جمعیت می‌بینید. 🔸خبر شهادتش برایم خیلی سخت بود. با خودم گفتم مشهد و تهران که نمی‌توانم بروم، حداقل قم را بروم. کمترین وظیفه‌ام این بود که از شهر خودمان بیایم اینجا. حرفم این است که انشاالله رئیس‌جمهور بعدی، بتواند راه آقای رئیسی را ادامه دهند. 🔸ما هم تشکر کردیم و به راه خودمان ادامه دادیم. ادامه دارد... . 🔻ای مالک! از شتاب‌کردن در کارها پیش از رسیدن زمان آن‌ها بپرهیز و نیز، از سستی در انجام‌دادن کاری که زمان آن فرا رسیده و از لجاجت و اصرار در کاری که سررشته‌اش ناپیدا بود و از سستی‌کردن در کارها، هنگامی که راه‌رسیدن به هدف باز و روشن است، حذر نمای. پس هر چیز را به جای خود بنه و هر کار را به هنگامش به انجام رسان. 📝نامه حضرت امیر با مالک‌اشتر 🆔@hoseiniyehonar_arak
حسینیه هنر اراک
📌قسمت بیست و یک 🔸از آقای الوندی جدا شدیم. باتری رکوردر را عوض می‌‌کردم که صدای گریۀ مردی به گوشم رسید. بی‌قرار گریه می‌کرد و زیرلب چیزهایی می‌گفت، جلو رفتیم و تصویرش در قاب دوربین ما جا گرفت. مرد با بغض شروع به صحبت کرد: انالله و اناالیه راجعون؛ شهادت دکتر رئیسی و همراهانش را به پیشگاه آقا و مقام معظم و ملت شریف تسلیت عرض می‌کنم. 🔸 بنده فتح‌الله عباسی اهل همین‌جا و ساکن قم، پردیسان هستم. در خانه بودم و خبر سقوط و شهادتش را از تلویزیون شنیدم از آن روز تا حالا... . گریه امانش نمی‌داد، نفس بلندی کشید و ادامه داد: تا صبح هم پای تلویزیون بودم برای پیداکردن هلی‌کوپتر آقای ... . اشکش را با کف دست پاک کرد و گفت: وقتی عزیزی را از دست می‌دهید چه احساسی دارید؟ احساس ناراحتی، تأسف و تأثر. اسمش که می‌آید یاد ، ، و شبانه‌روزیش می‌افتم. 🔸شما فکر می‌کنید آقای رئیسی که در آسایش بود؟! حتی بیرون از اتاقش در خطر جدی و جانی قرار داشت. بعضی‌ها فکر می‌کنن وقتی در جایگاهی هستند، راحتند اما بدترین و سخت‌ترین شغل منسب است زیرا کار شبانه‌روزی است. هر کسی یک لقمه نان می‌خورد، شب سرش را می‌گذارد می‌خوابد ولی اینها دائما تلاش می‌کردند. آقای رئیسی از زمانی که آمد، چند طرح و چند کارخانه‌ را که از کار افتاده بودند راه انداخت. همه ملت شاهدند! 🔸باز هم به گریه می‌افتد. پرسیدیم چرا مراسم تشیع آمدی؟ گفت: چرا نیایم؟ همه ملت آمده‌اند. رئیس جمهورهای بعدی هم باید از او یاد بگیرند. و را یاد بگیرند، را، را، را یاد بگیرند. مسئولینی که می‌آیند حرف می‌زنند باید روی قول‌شان، بایستند؛ ایشان ایستادند، خدا او را رحمت کند. ادامه دارد... 🆔@hoseiniyehonar_arak
کاریکاتور اثر استاد میثم جعفر خانی هنرمند اراکی @hoseiniyehonar_arak
🔷پشتیبانی جنگ ادامه دارد... شب قبل ضایحه بیروت را بمباران کرده بودند و وضعیت لبنان حسابی بهم ریخته بود. از سید حسن نصرالله خبری نبود و همه نگران بودیم. روز بعد مقام معظم رهبری پیامی درمورد لبنان دادند. پیامی که بند انتهایی‌اش همه‌ی ما را به تکاپو انداخت. «حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلی‌اش برگردانند؛ مسجد‌الاقصیٰ را برگردانند.» این پیام یعنی صادر شدن حکم جهاد از امام به امت! کمی بعد خبر شهادت سید حسن نصرالله به شکل رسمی منتشر شد. 🔸با همه‌ی ناراحتی و خشمی که از رژیم صهیونسیتی در دلمان خانه کرده بود حالا فرمان را باید جدی تر پیگیری می کردیم.در دفتر حسینیه هنر جلسه‌ای تشکیل دادیم تا ببینیم چه کاری باید کرد. 🔸بارها خاطرات اوایل انقلاب و دوران دفاع مقدس را با سوژه هایمان مرور کرده بودیم. شنیده بودیم که چطور هر کسی با هر توانی که آن روزها داشت برای دفاع از اسلام تلاش کرده بود. 🔸کارها را زود سامان دادیم و فراخوان دریافت کمک های نقدی را بازنشر کردیم. سیل پیامک واریزها خیلی زود سرازیر شد. طی دو روز ۶۰ میلیون پول نقد جمع شد و حتی خانمی طلاهایش را اهدا کرد. حلقه نامزدی که حتما خاطراتی را پشت سر گذاشته بود. به قولی دوستی که میزان کمک مهم نیست، مهم آن تحول روحی که با حکم جهاد ایجاد می‌شود و آن حس پیوستگی با جبهه مقاومت است که میتواند امت را امت کند ان شاءالله. @hoseiniyehonar_arak
🔸سپاه چه کارش میکنه؟ 🔵ریش‌هایش تازه درآمده بود. لباس آستین بلندش را روی شلوار پارچه‌ای انداخته بود و بلند میخندید. به دوستانش که رسید گرم شوخی شد.هنوز خیلی نگذشته بود که گوشی‌اش را درآورد و با دوستانش پچ پچی کرد. همگی بلند خندیدند. گوشی را روی دوربین سلفی گذاشت و دوستانش پشت سرش نشستند. با غرور گفت: سپاه چه کارش میکنه؟ دوستانش از پشت سرش ایستادند و یکصدا فریاد زدند: «سوراخ سوراخش میکنه». فیلم قطع شد. به خودم که آمدم دیدم لب‌های همه‌ی دور و بری‌هایش می‌خندد، درست مثل من. ✒️عسگری @hoseiniyehonar_arak
☀️🚀وعده صادق ۳ 🔸زنگ قرآن بود و درسمان عقب، می‌خواستم تندتند درس بدهم؛ اما هیاهوی کلاس بیشتر از همیشه بود و بچه‌ها با من همکاری نمی‌کردند. هرچه ازشان خواستم آرام باشند انگار نه انگار... . آخر عصبی شدم و دستم رو روی میز کوبیدم و با صدای بلند گفتم: بچه‌ها چرا ساکت نمی‌شوید؟ انگار بالاخره صدای من را شنیدند؛ ولی به جای اینکه ساکت بشوند، جوابی دادند که غافل گیر شدم: خانوم ما داریم موشک می‌سازیم؛ مثل ایران که اسرائیلو زد؛ بیایین ببینین؛ اسمشم گذاشتیم وعده صادق۳. 🔸از طرفی به خاطر اینکه سر کلاس موشک می‌ساختند، ناراحت بودم و از طرفی به خاطر حرف‌هایشان نمی‌توانستم جلوی لبخندم را بگیرم. با همان لبخند بهشان گفتم: آفرین به شما ولی باید زود بسازید که به درسمون برسیم؛ یه قولم بدید که موشکهاتونو بدید به من، یادگاری نگه دارم. یکی‌شان که معلوم بود دارد به نمایندگی از بقیه حرف می‌زند، گفت: نه خانوم نمیشه که ... ؛ یادگاری؟!!! ماباید زودتر اسرائیلو بزنیم و جنگ تموم بشه؛ اون وقت شما حرف از یادگاری می‌زنید؟ والا بچه‌های فلسطین گناه دارن. 🔸اما با همۀ این حرف‌ها، چند نفرشان موشک‌هایشان را به من یادگاری دادند. وقتی حسابی کارهایشان را انجام دادند؛ بهشان گفتم: بچه‌ها اگه خوب درس بخونید شما هم میتونید مثل دانشمندان، موشکهای واقعی بسازید. از اینکه کنار بچه‌هایی با قلب پاک و دل صاف بودم، خوشحالتر از همیشه گفتم: بمونید برای ایران بچه‌های آینده‌ساز.🇮🇷🇮🇷 ✒️مریم امینی @hoseiniyehonar_arak
30.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دبستان دخترانه ساجده 🔸روز دانش‌آموز در اینجا همه خوشحال‌اند ولی یک احساس مشترک دارند؛ همدردی با کودکان مظلوم لبنان و فلسطین. @hoseiniyehonar_arak