حسینیه هنر اراک
📌قسمت بیست و یک
🔸از آقای الوندی جدا شدیم. باتری رکوردر را عوض میکردم که صدای گریۀ مردی به گوشم رسید. بیقرار گریه میکرد و زیرلب چیزهایی میگفت، جلو رفتیم و تصویرش در قاب دوربین ما جا گرفت. مرد با بغض شروع به صحبت کرد:
انالله و اناالیه راجعون؛ شهادت دکتر رئیسی و همراهانش را به پیشگاه آقا #ولی_عصر و مقام معظم #رهبری و ملت شریف #ایران تسلیت عرض میکنم.
🔸 بنده فتحالله عباسی اهل همینجا و ساکن قم، پردیسان هستم.
در خانه بودم و خبر سقوط و شهادتش را از تلویزیون شنیدم از آن روز تا حالا... .
گریه امانش نمیداد، نفس بلندی کشید و ادامه داد:
تا صبح هم پای تلویزیون بودم برای پیداکردن هلیکوپتر آقای #رئیسی... .
اشکش را با کف دست پاک کرد و گفت: وقتی عزیزی را از دست میدهید چه احساسی دارید؟ احساس ناراحتی، تأسف و تأثر. اسمش که میآید یاد #محبت، #عاقبت_بخیری، #زحمت و #تلاش شبانهروزیش میافتم.
🔸شما فکر میکنید آقای رئیسی که در آسایش بود؟! حتی بیرون از اتاقش در خطر جدی و جانی قرار داشت. بعضیها فکر میکنن وقتی در جایگاهی هستند، راحتند اما بدترین و سختترین شغل منسب است زیرا کار شبانهروزی است. هر کسی یک لقمه نان میخورد، شب سرش را میگذارد میخوابد ولی اینها دائما تلاش میکردند. آقای رئیسی از زمانی که آمد، چند طرح و چند کارخانه را که از کار افتاده بودند راه انداخت. همه ملت شاهدند!
🔸باز هم به گریه میافتد. پرسیدیم چرا مراسم تشیع آمدی؟
گفت: چرا نیایم؟ همه ملت آمدهاند. رئیس جمهورهای بعدی هم باید از او یاد بگیرند. #کار و #تلاش را یاد بگیرند، #صداقت را، #خدمت را، #خدمتگذاری را یاد بگیرند. مسئولینی که میآیند حرف میزنند باید روی قولشان، بایستند؛ ایشان ایستادند، خدا او را رحمت کند.
ادامه دارد...
#رئیسی_عزیز
#هپکو_اراک
#حسینیه_هنر_اراک
🆔@hoseiniyehonar_arak