eitaa logo
حسینیه هنر اراک
199 دنبال‌کننده
252 عکس
38 ویدیو
0 فایل
روابط عمومی: @sedali118 مدیریت حسینیه هنر: @Mojtaba92_403
مشاهده در ایتا
دانلود
📌سفر آخر 🔸اینجا مسجد سیدهاست. یکی از مساجد بزرگ شهر که فاصلۀ زیادی با میدان شهدا و بازار اراک ندارد. مردم بعد از نماز مغرب و عشا، خودشان در مسجد مراسم کوچکی گرفته‌اند. پیرمرد می‌گوید خانه‌شان همین نزدیکی‌هاست. سر و صدا شنیده و آمده که ببیند چه خبر است. پیراهن مشکی‌ به تن دارد. می‌گوید: به خاطر پیراهن مشکی پوشیدم. خیلی آدم خوبی بود. خدا رحمتش کنه. خیلی دوست داشتنی بود. هرجا که می‌رفت، کارش بود. واقعاً حیف شد که از دست رفت. دنبال میز و ریاست نبود. همه‌اش دنبال این بود که یه کاری برای بکنه. حتّی تو سفر‌ها سعی می‌کرد هرطور شده به مردم اون شهر کمک بکنه. مثل همین سفر آخر که هلیکوپترش گم شد. 🔸خبرش رو از رادیو شنیدم. وقتی فهمیدم بالگرد سقوط کرده، یکسره رادیو رو می‌گرفتم که ببینم خبر تازه‌ای شده یا نه. دست‌آخر هم که گفتن پیداشون‌کردن ولی متأسفانه همه‌شون از بین رفتن. همون موقع که فهمیدم، خیلی براشون گریه کردم. ناراحت بودم اما کاری از دستم بر نمی‌اومد. دلم می‌خواست برم قم، برای مراسم تشییع جنازهٔ قم باشم؛ اما نتونستم بروم. حالا دوست دارم اگر بشه برم مشهد سر مزارش. خوش به حالش. از همون اول خیلی به (ع) ارادت داشت. واقعا امام‌رضا(ع) بود... . ✍️ ز.قربانی 🆔@hoseiniyehonar_arak
📌خیلی دعاش می‌کردم 🔸کاروان عزا به سمت امامزاده عبدالله و آمنه خاتون جلو می‌رود. مراسم حسابی شلوغ شده. بین جمعیت، حاج خانمی را پیدا می‌کنم و سمتش می‌روم. بیشتر از شصت‌سال سن دارد.به‌ظاهر آشفته است. می‌گوید: اومدم برای . دو، سه روزه همینطور نشستم خونه و گریه می‌کنم. برای اینا که ، برای ، برای رئیس‌جمهورمون، برای حسین ، برای اون پلیسه. هشت نفر بودن مادر... . 🔸من پنج کلاس بیشتر سواد ندارم. وقتی تلویزیون زیرنویس کرد، خودم خوندم. همون آن، دست و پاهام شروع کرد به لرزیدن. اون شب همش دعا خوندم. صلوات کشیدم. امن یجیب خوندم. آیت‌الکرسی خوندم. مادرشو تو تلویزیون دیدم. خدا بهش صبر بده. این چندسال همه‌اش تو تلویزیون می‌دیدم کاراشونو. همون موقع هم خیلی دعاش می‌کردم. 🔸همۀ کارهای خوبش تو ذهنم هست که به مردم کمک می‌کرد. می‌گفت هر شهری رو چندبار میرم سر می‌زنم تا مشکلاتشون درست بشه. اراک هم اومد. وقتی می‌خواست رئیس‌جمهور بشه، اونایی که نمی‌خواستنش هی می‌گفتن این هیچی بلد نیست. کلاس پنج و ششه. حالا بیان ببینن که چه کارها کرد. بیان ببینن اینجا چه خبره... . ✍️ز.قربانی 🆔@hoseiniyehonar_arak
📌همکاران آستان قدس 🔸صدای مداحی کل خیابان را پر کرده. دسته‌ای از زنان مشکی‌پوش در خیابان به راه افتاده و عکس را که با گل‌های رنگارنگ و با‌سلیقه تزئین شده، بالا گرفته‌اند. چند نفرشان هم گلدانی از گل‌های سفید به‌دست دارند. 🔸خانمی که جلو‌تر از همه ایستاده می‌گوید: ما خادم‌یارهای آستان قدس رضوی استان مرکزی هستیم. به‌عنوان خادمان آقا علی‌ابن‌موسی‌الرضا(ع) به عشق رئیس‌جمهور امروز، سینه‌زنی راه انداختیم. به پاس اینکه ایشون مردم بودن. و آقا بودن؛ همکار ما هم بودن. ما به‌عنوان جزء‌جزء خادمان آقا، اومدیم از ایشون قدردانی کنیم... . 🆔@hoseiniyehonar_arak
📌 محصولش را ندید 🔸هم کشاورز است و هم مغازۀ کوچکی دارد و کاسبی می‌کند. می‌گوید: این وقت سال، ما می‌ریم روستا کشاورزی؛ صبح می‌ریم، شب بر می‌گردیم. اون شب که از روستا برگشتیم، تازه متوجه خبر شهادت شدیم. 🔸اولش ما هم مثل بقیۀ مردم متأسف شدیم. بالاخره یک اتفاق عمومی بود و به همۀ ما مربوط می‌شد. به‌همین‌خاطر، عموم مردم رو درگیر کرد. شوکی به کشور وارد شد. مثل وقتی که یک نفر تو خانواده از بین می‌ره و اعضای اون خانواده تا مدتی تو شوک هستن. 🔸حالا اتفاقیه که افتاده. کشور هم که راکد نمی‌مونه، بالاخره کارها گردش می‌کنه. کارهای کشور بین همه تقسیم شده. چون بالاخره قانون داریم.ولی خب کار ایشون نیمه‌کاره موند و به چهار سال نرسید. 🔸یه کشاورز وقتی یه چیزی می‌کاره زمانی که محصول به دست میاد، تازه نتیجۀ کارشو می‌بینه. چیزی هم که تو این سه سال اتفاق افتاده رو حالا از این به بعد می تونیم نتیجه‌اش و ببینیم. 🔸گرونی و مشکلات از اول بوده، حالا هم هست. این‌ها از دولت‌های قبلی روی هم تلنبار شده، به این دولت هم رسیده. دولت این چند سال مشغول جمع‌کردن خرابکاری‌های گذشته بود. خب این هم زمان‌بره. 🔸خوبیش این بود که آقای ، آدم سیاسی‌بازی نبود‌. خوب بود. بیشتر تو مردم رفت‌وآمد داشت. بود. به فکر بود... 🆔@hoseiniyehonar_arak
📌 قربان امام‌رضا(ع) 🔸یک دستۀ عزاداری به سمت امامزاده عبدالله و آمنه خاتون شروع به حرکت کرده بود. مداح با تمام توانش از امام‌رضا(ع) می‌خواند. خانمی سن‌بالا که به‌سختی خودش را به جمعیت رسانده بود، جلو آمد و با گریه شروع کرد به حرف‌زدن: خونه‌مون کشتارگاهه. از اونجا تند‌تند، پیاده اومدم تا خودمو برسونم به هیئت. 🔸خیلی گرفتارم. دیروز دادگاه داشتم ولی نتونستم بمونم. انگار داشتم دیوونه می‌شدم از ناراحتی. هی گریه می‌کردم. دیگه اصلاً نتونستم حرف بزنم. اونام گفتن، خانم حالت خوب نیست؛ برو بعداً بیا. 🔸اومدم خونه، دخترم گفت چی شده؟ گفتم نمی‌دونم انگار دارم دیوونه می‌شم. خیلی دوست داشتم؛ چون خادم امام‌رضا(ع) بود. فدای (ع) بشم الهی. دفعه قبل با دخترم با هم مشهد بودیم‌. سالی چندبار حتماً میرم زیارت. 🔸آقای خیلی رو دوست داشت. خیلی رو دوست داشت. خوشحال بودم. راضی بودم ازش از بس به فکر مردم بود. لب آب‌ها، ساحل‌ها رو آزاد کرد. به فکر همه چیز بود. حالا فقط یکسره می‌زنم به سینه‌ام و گریه می‌کنم. 🆔@hoseiniyehonar_arak
حسینیه هنر اراک
📌 یادگاری در ساروق 🔸بیرون بودم که یکی از بچه‌هایم تلفن زد و گفت:« بابا! بزن شبکه خبرو نگاه کن». وقتی نگاه کردم، دیدم شبکۀ خبر زیرنویس کرده که برای و یک فرود سخت در سفر آذربایجان رخ داده. از آن لحظه، خیلی نگران شدیم و خیلی دعا کردیم. 🔸به‌عنوان امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل(ع) در ساروق همه را همراه کردم و باهم داخل مسجد برای ریاست محترم جمهور و همراهان‌شان دعا کردیم. آن شب ما از ناراحتی خوابمان نمی‌برد. پای تلویزیون منتظر بودیم تا خبر خوشحال کننده‌ای بشنویم، اما صبح بود که آن خبر تلخ را شنیدیم و آن اتفاق منجر به شهادت ایشان و همراهانشان شد. 🔸ما همیشه از اخبار، پیگیر کارهای دولت بودیم. در سفر آقای به استان مرکزی، خیلی تلاش کردیم که ایشان، حضوری امامزادگان 72 تن ساروق را زیارت کنند که متأسفانه نشد. راجع‌به این امامزادگان ما مکاتباتی با ایشان داشتیم. آقای رئیسی هم اعتباری پانزده میلیاردی برای اماکن مختلف امامزاده تصویب کردند که دو میلیارد آن دریافت و بابت امامزاده هزینه شده. 🔸بنده 25ساله که متولی و مدیر داخلی امامزاده 72تن ساروق هستم. در دولت‌های قبل به این شدت، نظر لطف نداشتند درصورتی‌که مقام معظم رهبری، بارها گفته بودند که باید به این امامزاده‌ها توجه بشود. زمانی هم که خودشان، سال 82 تشریف آوردند اینجا ما درخواست اعتبار کردیم و با آن توانستیم حسینیه‌ای بسازیم که سه مزار را به یکدیگر وصل کند و الآن این حسینیه، سرپناه زائران است. 🔸آقای یک انسان و بودند که به خدمت به کشور و نظام، علاقه داشت. باقی دولت‌ها، خیلی این‌طور نبودند. این دولت از دولت‌های دیگر بسیار متفاوت بود؛ هم از نظر دیپلماسی و هم ازنظر فعالیت‌های اقتصادی، اشتغال و ازدواج برای جوانان. 🔸بعضی از مردم، گاهاً بی‌انصافی می‌کنند. ما در استان و در شاهد کارهایی که کردند هستیم. ایشان را ایجاد کردند و انجام دادند که بعداً خودش را نشان خواهد داد. 🆔@hoseiniyehonar_arak
📌قسمت هجده 🔸گفتم: آقای کریمی ادامه بدهیم؟ صدایش را صاف کرد وگفت: ، هنر مردان خداست؛ چه مردانی! شهادت 8 نفر در روز تولد هشتمین امام آسمانِ ولایت، واقعاً لیاقت می‌خواهد. خب آقای ، و بود. وزیر امور خارجه‌‎مان هم عالی بود؛ چه دستاوردهایی بزرگی به‌دست آورد. 🔸شما در دیدید که در ژاپن، روز قدس برقرار شد. در هند، در دهلی‌نو، روز قدس برگزار شد. آیا همان نشد که امام فرمود: روز قدس، یوم‌الله است؛ روز قدس، روز است، روز قدس، روز تمام دنیاست. یعنی انقلاب ما به تمام دنیا صادر شد و یک چنین ، یک چنین این بستر و این شرایط را فراهم آوردند. اینها دستاوردند. 🔸امیدوارم بعدی هم گوش به دهان مقام‌معظم‌رهبری باشد. سلیمانی فرمود: والله والله والله رمز عاقبت‌ به‌خیری در دو چیز است: اول تعیین موضع با ؛ یعنی جمهوری اسلامی را بپسندی و بدانی که تمام حرم جمهوری اسلامی است. 🔸دوم گوش به دهان این حکیم فرزانه و ناخدای این کشتی جمهوری اسلامی باشید. اگر این حرم نباشد، دیگر حرمی نخواهد ماند، تمام حرم جمهوری اسلامی است و نگهبان حرم، حضرت آقاست. همه باید گوش به فرمان حضرت آقا باشیم. ادامه دارد.. 🆔@hoseiniyehonar_arak
📌 به یاد مستضعفین 🔸مرد در حال جمع‌کردن نان‌هایش بود. جلو رفتم و خواستم از روز سقوط بالگرد تا شهادتش بگوید، از حس و حال خودش و احساسی که به رئیس جمهور و آن اتفاق داشت. 🔸صدایش را صاف کرد و گفت: خبر سقوط را که شنیدم، ناراحت شدم. گفتم خدا کند که دروغ باشد؛ اما حقیقت داشت.بعد هم که خبر شهادتش رسید، خیلی ناراحت شدم چون بسیار بود. می‌کرد. شهرهای مختلف می‌رفت و به درد همه رسیدگی می‌کرد. 🔸مادرم زیرپوشش کمیته امداد است. حتی توی پرداخت برق و گاز مشکل داشت. با اینکه ما هم کمک می‌کردیم؛ ولی نمی‌رساند. آقای رئیسی پول برق و گاز زیر پوشش‌ها را رایگان کرد. همه دعاش می‌کردند. 🔸من خودم بهش رای نداده بودم، توی این سه سال شناختمش. خیلی هم پشیمون شدم، گفتم دورۀ بعدی حتماً بهش رأی می‌دهم که اینطور شد. 🎙️ابوالفضل شیرین‌آبادی 🆔@hosriniyehonar_arak
حسینیه هنر اراک
📌قسمت بیست 🔸خواستم خودش را معرفی کند و برایمان از آقای و اتفاقات این چند روز بگوید: علیرضا الوندی هستم از شهرستان تویسرکان؛ استان همدان. الان که داشتیم به قم می‌آمدیم به رفیقم گفتم، ما یک جورایی یتیم شدیم. اگر ایران را یک خانواده در‌نظر بگیریم، ، پدر خانواده می‌شود. آمده‌ایم در مجلس ختم پدرمان. 🔸آن شب، خبر سقوط بالگرد را در راه باشگاه توی کوچه شنیدم. در باشگاه هم بچه‌ها گفتند، اما خیلی قضیه جدی نبود. شبش داشتم تلویزیون نگاه می‌کردم که برایم جدی‌تر شد و یک جورایی آدم حدس می‌زد که شهید شده باشه. صبح زود که خبر رسمی اعلام شد، شاید برایم بدترین خبر بعد از 13 دیماه ۱۳۹۸ بود؛ بدترین خبر، بعد از . آقای رئیسی یک انسان کاملاً بود. شهادت‌گونه زندگی کرد و شهید شد. اَدا درنمی‌آورد، خودش بود. 🔸من کلاً سه نفر را در زندگیم قبول داشتم و دارم. اول مقام معظم که انشالله همیشه سایه‌اش بالای سرمان باشد. بعد سلیمانی بود. سومی هم آقای رئیسی. دو نفرشان را تا الآن از دست دادیم؛ انشالله سایۀ رهبرمان همیشه بالای سرمان باشد. 🔸آقای رئیسی، داشت. حاج‌حسین یکتا حرف قشنگی می‌زند؛ می‌گفت: در انجام‌دادن کار اجتماعی، بعضی‌ها فامیلی‌شان، گاهینی است یعنی گاهی هستند و گاهی نیستند. بعضیا فامیلی‌شان دائمی است. اینها دغدغۀ کار اجتماعی دارند. به نظر من آقای در این کار بود و داشت. همین دغدغه باعث می‌شد که شب و روز نداشته باشد و خب بعد از شهادتش خیلی‌ها فهمدیدند که چه گوهری را از دست دادند. 🔸ما در کتاب‌ها خوانده بودیم راجع‌به شهید و و ، خوانده بودیم. فکر می‌کردم این‌ها در کتاب‌هاست و دیگر در نسل ما نیستند ولی وقتی امثال آقای را دیدم. او من را یاد شهدای انقلاب می‌انداخت، شهدای جنگ تحمیلی، همچین شخصیتی بودند. 🔸الآن دیگر آقای رئیسی شد. خدا کند، یکی بیاید که مثل آقای رئیسی باشد.باید ببینیم چه شاخصه‌هایی داشت و چه ویژگی‌هایی داشت. و کسی را انتخاب کنیم که به آن شاخصه‌ها و ویژگی‌ها نزدیک باشد. رأی ما کسی است که و را باهم داشته باشد. 🆔@hoseiniyehonar_arak
او همچنان خدمت میکند! بزرگترین آب‌ شیرین‌کن فراساحلی در سیستان و بلوچستان افتتاح شد 🆔@hoseiniyehonar_arak
حسینیه هنر اراک
📌قسمت بیست و یک 🔸از آقای الوندی جدا شدیم. باتری رکوردر را عوض می‌‌کردم که صدای گریۀ مردی به گوشم رسید. بی‌قرار گریه می‌کرد و زیرلب چیزهایی می‌گفت، جلو رفتیم و تصویرش در قاب دوربین ما جا گرفت. مرد با بغض شروع به صحبت کرد: انالله و اناالیه راجعون؛ شهادت دکتر رئیسی و همراهانش را به پیشگاه آقا و مقام معظم و ملت شریف تسلیت عرض می‌کنم. 🔸 بنده فتح‌الله عباسی اهل همین‌جا و ساکن قم، پردیسان هستم. در خانه بودم و خبر سقوط و شهادتش را از تلویزیون شنیدم از آن روز تا حالا... . گریه امانش نمی‌داد، نفس بلندی کشید و ادامه داد: تا صبح هم پای تلویزیون بودم برای پیداکردن هلی‌کوپتر آقای ... . اشکش را با کف دست پاک کرد و گفت: وقتی عزیزی را از دست می‌دهید چه احساسی دارید؟ احساس ناراحتی، تأسف و تأثر. اسمش که می‌آید یاد ، ، و شبانه‌روزیش می‌افتم. 🔸شما فکر می‌کنید آقای رئیسی که در آسایش بود؟! حتی بیرون از اتاقش در خطر جدی و جانی قرار داشت. بعضی‌ها فکر می‌کنن وقتی در جایگاهی هستند، راحتند اما بدترین و سخت‌ترین شغل منسب است زیرا کار شبانه‌روزی است. هر کسی یک لقمه نان می‌خورد، شب سرش را می‌گذارد می‌خوابد ولی اینها دائما تلاش می‌کردند. آقای رئیسی از زمانی که آمد، چند طرح و چند کارخانه‌ را که از کار افتاده بودند راه انداخت. همه ملت شاهدند! 🔸باز هم به گریه می‌افتد. پرسیدیم چرا مراسم تشیع آمدی؟ گفت: چرا نیایم؟ همه ملت آمده‌اند. رئیس جمهورهای بعدی هم باید از او یاد بگیرند. و را یاد بگیرند، را، را، را یاد بگیرند. مسئولینی که می‌آیند حرف می‌زنند باید روی قول‌شان، بایستند؛ ایشان ایستادند، خدا او را رحمت کند. ادامه دارد... 🆔@hoseiniyehonar_arak