eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین حال غم و غربت گرفته زمان را حسرت و وحشت گرفته ألا یا أیهالمنجی أغثنا بیا که فتنه ها شدت گرفته! شاعر: @hosenih
آقاست عزیز فاطمه، ای مردم مولاست عزیز فاطمه، ای مردم افسوس که در میان ما منتظران تنهاست عزیز فاطمه، ای مردم شاعر: @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بغضِ کرار، سرِ سفره‌ی افطار شکست بعدِ سی‌سال فرو خوردنش؛ این بار شکست کوله‌بارِ غمش از شانه‌ی لرزان افتاد کمرِ کوه، از افتادن این بار شکست @hosenih وقت رفتن شد و بر دامنش افتاد دخیل رفت و با هق‌هقِ در، شانه‌ی دیوار شکست آنقدر مأذنه با «حیّ علیٰ» گفت نیا که اذان نیز، سرِ این همه اصرار شکست کعبه با «قَد قُتِل» و «فُزتُ بِربّ الکعبه» نوحه دم داد: «سرِ قبله‌ی سیّار شکست» استخوان؛ خرد شد و راه گلو را وا کرد اشکِ شوق آمد و در چشمِ ترش خار شکست روی او؛ آینه‌ی قدّی زهرایش بود حیف شد؛ آینه در لحظه‌ی دیدار شکست سجده‌ی آخرِ این قصه دو رکعت روضه‌ست دین‌پناه است، نمازی که به اجبار شکست @hosenih وارث فضل پدر زخم سرش را هم خواست سیبِ غم نصف شد و فرقِ علمدار شکست کوفه‌ی سرشکن؛ ارثیّه‌ی بابا را داد سنگ؛ آیینه‌ی او را سر بازار شکست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ سرمایه ی عشق علی آب حیات است تنها علی، تنها علی راه نجات است ذات علی همسایه ی عرش برین است مولای ما تنها امیرالمؤمنین است @hosenih شکر خدا حب علی در ریشه ی ماست نام علی در سینه و اندیشه ی ماست هر کس علی دارد چه غم دارد؟ ندارد حب علی دارد چه کم دارد؟ ندارد ما با علی و یا علی ها قد کشیدیم دل از ولای هر که غیر از او بریدیم خاک نجف دنیای ما را زیر و رو کرد ایوان او دل های ما را زیر و رو کرد بین الطلوعین حرم آبادمان کرد یعنی خدا بین حرم آبادمان کرد جن و ملک فرمانبر درگاه اویند عالم غلامِ قنبر درگاه اویند با اینکه این آقا امیرالمؤمنین بود اما غذایش لقمه ای نان جوین بود از مکنت دنیا علی چیزی نمی خواست جز خنده ی زهرا، علی چیزی نمی خواست این دلخوشی را زود از مولا گرفتند این خنده را هم از لب زهرا گرفتند هیزم رسید و آتشی بالا گرفت و آتش به جان چادر زهرا گرفت و آتش به جان دختر پیغمبر افتاد در سوخت، در افتاد، پشتش مادر افتاد او را زدند و پیش چشم حیدر افتاد هفتاد و اندی روز بین بستر افتاد @hosenih مولای ما را با همان مسمار کشتند او را میان آن در و دیوار کشتند خونی که در دل داشت بیرون ریخت امشب غم ریخت دنیا باز هم در کام زینب ... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چه درهم کرده قاتل مصحف قرآن زینب را به خانه برده اند از سوی مسجد جان زینب را همه با چشم گریان می روند از خانه ی مولا چه می فهمد کسی حال دل ویران زینب را @hosenih تمام دختران بابایی اند و خوب می فهمند چگونه این غم عظمی شکست ارکان زینب را دل بی رحمِ شهر کوفه بنگر خوب، شاهد باش که این داغ و بلا هم کم نکرد ایمان زینب را اگر خواهی ببینی روح زهرایی زینب را ببین پای ولی، قربانیِ طفلان زینب را الهی بگذرد این غصه و یک لحظه هم دیگر نبیند شهر کوفه دیده ی گریان زینب را @hosenih الهی این برادرها همیشه محضرش باشند کسی خاکی نبیند لحظه ای دامان زینب را الهی تا نبیند آسمان کربلا بر نی سرِ از تن جدای دلبر عطشان زینب را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ من با تو بال و پر گرفتم یا الهی کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی ده مرتبه نام تو را با اشک بردم قرآن به روی سر گرفتم یا الهی @hosenih آغوش تو باز است از بس مهربانی امشب تو را در بر گرفتم یا الهی کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی دامانِ چشم تر گرفتم یا الهی شرمنده ام از بس ز عصیان توبه کردم اما گناه از سر گرفتم یا الهی با ذکر یا حیدر ، سحر این حال خوش را از روضه و منبر گرفتم یا الهی امشب قبولم کن که من این اشکها را از روضۀ حیدر گرفتم یا الهی @hosenih هر چه نباشد خاک پای اهل بیتم سرمایه از این در گرفتم یا الهی یک کربلا می خواستم آن هم که امسال از مادرش آخر گرفتم یا الهی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه منتظر این دقیقه ها بودم که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم @hosenih ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم عجیب منتظرم میل فاطمه دارم عجیب دل زده از دست روزگار شدم سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او به یاد معجر زینب به غم دچار شدم @hosenih امان ز مردم کوفه من از همین حالا برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگرفته از آن قافله ای که در پی اصلاحند با حال خوش از سرّ سحر آگاهند اعضای تنی که تحت فرمان خداست در وادی نور ، گرم ذکر الله‌ند شاعر: @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شمشیر از اهل عبادت خورد حیدر بر ساحتش تیرِ جهالت خورد حیدر از کینه های کهنه آخر جان به لب شد صد پشت پا، جای محبت خورد حیدر @hosenih خاری به چشمش بود! عمری خون دل ها از دست قومی بی لیاقت خورد حیدر بیعت گرفتند و ضررها کرد اسلام با جهلِ یک عده خسارت خورد حیدر یک ضربۂ کاری فرود آمد به فرقش یک ضربۂ کاری به شدت خورد حیدر در رکعت دوم به عشقِ رستگاری غرقِ به خون رزقِ شهادت خورد حیدر زخمی عمیق افتاد بر پهنای تاریخ این زخم ِ بد را از حسادت خورد حیدر @hosenih والله ارکانِ هدایت منهدم شد تا در دل محراب ضربت خورد حیدر دیگر همان یک ظرف شیرِ مختصر را با دست لرزان و به زحمت خورد حیدر! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیره به آسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم @hosenih امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شده است مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و ربّ کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم @hosenih فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
Kashani-14000211-MaheMan18-Hkashani_Com.mp3
22.27M
🌷 سخنرانی حجت‌الاسلام 📝 با موضوع: دغدغه های امیرالمؤمنین(ص) در عزل و نصب کارگزاران 🌙 برنامه ، @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قرآنِ زینب! سوره ات کوتاه تر شد بابا چرا افطارت امشب مختصر شد نان و نمک خوردی به زخم من نمک خورد دختر شدن خیلی برایم دردسر شد @hosenih من دختری بابایی ام دلشوره دارم در خواب دیدم که سرت شَقّ القمر شد امشب زمین و آسمان کرد التماست امشب دعاهایم تماماً بی اثر شد حتی همین نعلین پُر از وصله پینه گفتند آقا جان نرو مسجد اگر شد اصلاً خبر داری دلم خیلی گرفته دیدی که سردردم از امشب بیشتر شد یادم نرفته خانه ای که در مدینه آتش گرفت و معبر آن چِل نفر شد یادم نرفته کوچه دستان تو را بست مادر زمین خورد و شهیدِ میخ در شد یک وقت دیدی کوفه هم شد دشمن ما یک وقت دیدی ناله هایم پر شرر شد یک وقت دیدی که سرِ دروازه شهر خیرات این مردم به اطفالِ تو شَر شد @hosenih یک وقت دیدی که اراذل سر رسیدند صدها جسارت از حرامی ها به سر شد چه فکرهایی که نکردم از سر شب بازار و چوبِ محملِ خونی زینب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃زائرین محترم حسینیه 🍃 🔸پیشنهاد می‌شود برای دسترسی بهتر به اشعار (شب نوزدهم) ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع) و لیالی قدر ، هشتگ مورد نظر خود را لمس کنید: 🔹التماس دعا🔹 @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیگر کتاب عمر من زار بسته است راه نفس کشیدنم انگار بسته است تا آن زمان که سفره ی دیدار بسته است کامم برای سفره افطار بسته است از روزگار گندم و خرما نخواستم چیزی به غیر دیدن زهرا نخواستم امشب ستارگان به نگاهم چه میکنند با گریه های گاه به گاهم چه میکنند مرغان خانگی سرراهم چه میکنند چیزی بغیر مرگ نخواهم چه میکنند راهی مسجدم که دوباره اذان دهم راحت بگویم اشهد خود را و جان دهم @hosenih قد قامت الصلاه علی را رها کنید دینی که مانده گردنتان را ادا کنید دروقت سجده فرق سرم را دوتا کنید جسم مرا دم در مسجد رها کنید شمشیر نه!که عمر علی را دری گرفت مسمار لعنتی ز علی همسری گرفت در کوچه ها به قامت خم راه میروم خون لخته بسته است سرم راه میروم با یاری حسن دو قدم راه میروم نزدیک خانه است خودم راه میروم زینب نشسته تا که بحالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند @hosenih زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخمهای حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره ی نیزه دارهاست از یکطرف معذب سم سوارهاست اسلام را دومرتبه بر نیزه میزنند سر را که میبرند به سر نیزه میزند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگرفته از خوشبخت کسی که حسناتی دارد از فضل تو خیر و برکاتی دارد شد نقش لبانش بِعلیٍّ العفو با ذکر علی راه نجاتی دارد شاعر: @hosenih
Kashani-14000212-MaheMan19-Hkashani_Com.mp3
19.49M
🌷 سخنرانی حجت‌الاسلام 📝 با موضوع: دغدغه های امیرالمؤمنین(ص) در عزل و نصب کارگزاران 🌙 برنامه ، @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای غربت و مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) ▶️ چارده قرن است از قتل عدالت رد شدی از کنار خون او، دنیا! چه راحت رد شدی فکر کردی، بی‌ علی هم اهل ایمانی، ولی بی‌ ولی، در امتحان بیع و بیعت، رد شدی @hosenih از «قسیم النار و الجنة»، جدایی تا به کی؟ از بهشت سرنوشتت، با چه قیمت رد شدی؟ با چه رویی، چشم بستی روی «اکملت لکم»؟ با لگد از پهلوی آیات عصمت رد شدی؟ پای بر اوراق مصحف، می‌گذاری می‌روی ای که از آیات قرآن، بی ولایت رد شدی! فکر می‌کردی که بی‌حُجّت، شود حَجّت قبول با فروعت، از اصول و از اصالت رد شدی «باز باش ای باب رحمت تا ابد»، را خوانده‌ای؟ چیست جز لعنت، اگر از باب رحمت رد شدی؟ گر چه تقدیر خلایق، هر چه لایق می‌شود حیف از این نعمت، که از آن بی‌لیاقت رد شدی @hosenih چارده قرن است، تقدیرت به جز حسرت نبود تا که از درد علی، بی‌درد و حسرت رد شدی عدل او دیگر مزاحم نیست، پس راحت بخواب ای که از خون علی، اینقدر راحت رد شدی! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگرفته از یاربّ دل من هوایی پرواز است قرآن تو آیه آیه اش اعجاز است وقتی که به عشق پاک تو دل بستم درهای بهشت هم به رویم باز است شاعر: @hosenih
Kashani-14000213-MaheMan20-Hkashani_Com.mp3
27.31M
🌷 سخنرانی حجت‌الاسلام 📝 با موضوع: ارتباط عاطفی امیرالمؤمنین(ع) با یاران خود 🌙 برنامه ، (قسمت آخر) @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چرا جانِ صدا کردن نداری چرا حالِ دعا کردن نداری تو مردِ خیبری باور ندارم توانِ پلک وا کردن نداری چه میشد سایه‌ات بر خانه می‌ماند چه میشد شمع این پروانه می‌ماند به من بر میخورَد اینطور هستی سرت ای کاش  رویِ شانه می‌ماند @hosenih زِ چشم بی قرارم سو گرفتی به فکرم هستی؟ از من رو گرفتی سرت را باز کرده تیغ اما چرا یک دست بر پهلو گرفتی تمامِ روضه‌هایم  را شمردی شمردی و مرا گودال بردی سپردی زینبت را بر حسین و... حسینت را به عباست سپردی به من گفتی  دلت جانکاهِ  زخم است که با هر ضربه با هر آه  زخم است به من گفتی که عصری رویِ دستت هزار و نهصد و پنجاه زخم است مرا با شش برادر می‌گذاری ولی با زخم خنجر می‌گذاری  کنارِ محسن خود میروی و مرا با داغِ اصغر  می‌گذاری * * * * چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین  شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد @hosenih نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان‌خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی دلم سوزاند وقتی... کنارم طفل خود را شیر می‌داد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ موریم که داریم سلیمان نجف را دادند به ما کنج شبستان نجف را من رعیت سلطان خراسانم و دارم عمری به سرم منّت سلطان نجف را @hosenih افتاده بهشت از نظرش وقت سحرگاه هر کس گذری داشت خیابان نجف را عمریست نمک گیر علی هستم و دارم در سفره افطاری خود نان نجف را تا سجده کنی هرشب و هر روز به حیدر معمار چنین ساخته ایوان نجف را پرونده من را بده در دست یدالله بعدش بنگر چهره خندان نجف را باید که خدا از لب سرچشمه کوثر... سیراب کند تشنه باران نجف را والله وَ باالله وَ تاالله که داریم... در سیر اِلی الله ، بیابان نجف را دامان علی جای حسن،جای حسین است پس گوش کن از عرش حسن جان نجف را دستم نرسیده است به انگشتر مولا دادند به من وصله دامان نجف را با شوق زیاد و عجله آمده زهرا تا باز کند روزه مهمان نجف را باید بروم کرببلا گوشه گودال آنجا که گرفتند همه جان نجف را پیش تن عریان حسین گفت بنیّ این کیست بهم ریخته ارکان نجف را @hosenih اینقدر نزن چنگ به مویی که سفید است اینقدر نکش زلف پریشان نجف را کو مکه کجا رفته مدینه که ببیند کوفه به روی نی زده قرآن نجف را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم با نام و یاد شهید ▶️ آمدم با همه پشیمانی با دو چشم ذلیل و بارانی معصیت کرده ام به آسانی میتوانی که رو بگردانی ولی عبدت خیال کن من را جان زهرا حلال کن من را یاالهی و ربی احسان کن دل من بتکده است ویران کن باز رحمی به غرق عصیان کن روزی ام یک سفر، خراسان کن حق همسایه ام به گردنم است بی پناهم! پناه من حرم است @hosenih وسط گریه ام تبلور کن خودت این سنگ تیره را دُر کن نان به نرخ تو نیست، آجر کن سفرهء خالی مرا پُر کن درد خود را نگفته ام به کسی آمدم تا به داد من برسی توبه کردم نخست آمده ام همه اش کار توست آمده ام با همین پای سست آمده ام اتفاقاً درست آمده ام اتفاقاً حسین گفته بیا سجده کن روی خاک کرببلا پای صحبت بده خدای کلیم وقت درمان بده به حال وخیم با علی آمدم رحیم کریم بغلم کن تو با تمام بدیم شب قدر است آه و ناله بده نجفم دیر شد حواله بده حیدر از بسکه بیقرار همه است فکر خود نیست، فکر کار همه است آن شهیدی که رفت و یار همه است با مناجات خود کنار همه است در دعاها که گریه لازم هست ذکر آمین حاج قاسم هست زینب امشب به فکر تنهایی است زینبی که عجیب بابایی است سفره اش پهن شد چه غوغایی است گفت بابای من تماشایی است فکر مرحم به زخم یاس کنید تا نرفته است التماس کنید @hosenih چشم حیدر به دلبر افتاده به روی زخم کوثر افتاده فاطمه دید حیدر افتاده شب قرآن به سر، سر افتاده کاش این غم به آخرش نرسد خبر او به دخترش نرسد کاش محزون و خونجگر نشود اینهمه گریه بی اثر نشود کوچه بازار کوفه شر نشود سر زینب شکسته تر نشود کاش راه عقیله سد نشود معجرش زیرپا لگد نشود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🏴روضه غربت و مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) ▶️ سی سال هرشب روضه ی زهرا گرفتم شبهای عمرم را همه احیا گرفتم دربین نخلستان کوفه جا گرفتم شکرخدا که اذن رفتن را گرفتم زهرای من درآسمان ها هم خبر شد دیگر زمان دیدنش نزدیکتر شد  سی سال دست بسته دیدم گریه کردم ازاین و آن طعنه شنیدم گریه گردم از خانه تا مسجد رسیدم گریه کردم خودرا به سمت در کشیدم گریه کردم تو رفتی و شرمندگی مانده برایم مسمار خیلی روضه ها خوانده برایم @hosenih  بهتر که رفتی و عذابم را ندیدی دیگر سلام بی جوابم را ندیدی بی خوابیِ دروقت خوابم را ندیدی  از خون فرق سر خضابم را ندادی بعد از تو این مردم غرورم را شکستند دربین مسجد پشت برمن می نشستند حالا منم با روضه های رفتن تو هستم همیشه درعزای رفتن تو عمرم تماما سوخت پای رفتن تو هرروز جان دادم برای رفتن تو یک عمر هرشب روضه خوانت میشدم من سینه زن قد کمانت میشدم من @hosenih سینه زن قدی که با مسمار خم شد افتاد ما بین در و دیوار خم شد از خانه تا مسجد برای یار خم شد پشت سرم در راه چندین بار خم شد دیدار ما روز دهم پایین گودال دور تنی که رفته با سرنیزه از حال یک عده آوردند بر نیزه سری را یک عده میریزند برهم پیکری را یک عده میبندند دست خواهری را یک عده میدزدند از سر معجری را زنها به پریشان دم وا غربتایند نامحرمان عازم به سمت خیمه هایند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بوسیده ام چشم ترت را جای مادر مرهم شدم بال و پرت را جای مادر أمّ أبیهایت شدم! احساس کردی- دلشوره های دخترت را جای مادر @hosenih با بغض ِ سنگین خانه داری کردم و خوب جارو زدم دور و برت را جای مادر مضطر شدم با لرزش دستان سردت دیدم نگاهِ مضطرت را جایِ مادر بابای مظلومَم شکستم تا که بستم وقت سحر زخم سرت را جایِ مادر دادی سلام ِ آخرت را با اشاره دادم جوابِ آخرت را جایِ مادر @hosenih تا چشم هایت بسته شد قلبم تکان خورد دیدم غم ِ شعله ورت را جایِ مادر بوسید دستم را حسن(ع) با گریه آرام تا جمع کردم بسترت را جایِ مادر! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بخشنده ی غریبِ شبانگاه کوچه ها برخیز خانه پر شده از آه کوچه ها خرما و نان کوفه زمین مانده یاعلی ای ناشناس نیمه شب کوچه ها علی حالا که می روی دل من را نظاره کن رحمی به قلب سوخته ی پُر شراره کن @hosenih زردی صورت تو نشان از جدایی است حرف دلم دوباره امان از جدایی است مرهم که بر شکاف سرت بی جواب شد دنیا دوباره بر سر زینب خراب شد خیبر گشا چرا ز زمین پا نمی شود؟ چشمت_امید زندگی ام_وا نمی شود میلی به زندگی به دلت نیست واضح است این بی قراری ات پدر از چیست؟ واضح است از زخم تیغ زخم دلت بیشتر شده ست چشمت به یاد یاس شکسته ست تر شده ست زخم سرت کشیده دلم را مدینه و... دیوار و آتش و در و مسمار و سینه و... شد زنده یاد ضلع شکسته برابرم ذکرم کنار تو شده ای وای مادرم سیلیِ کوچه بال و پرت را شکسته است شمشیر آن قلاف، سرت را شکسته است کوه کمر شکسته ی بشکوه یا علی ای داغدار کوثر مجروح یا علی کمتر به فکر نان یتیمان کوفه باش بابا دوباره جانِ یتیمان کوفه، باش قصدت به رفتن است که مرهم اثر نکرد در عزم رفتنت غم من هم اثر نکرد حالا که می روی به من از کربلا بگو از کاف و ها و یا و از آن ماجرا بگو با من که غرق عشق حسینم، از او بگو از تیغ های تشنه به خون گلو بگو از بوسه های من به رگ گردنش بگو از پاره پاره ریخته های تنش بگو @hosenih از کهنه پیرهن بگو و غارتش پدر از لحظه های آخر و از غربتش پدر رنگت چرا عوض شده ای غیرت حرم؟ وقتی که حرف می زنی از داغ معجرم من را ببین که سوخته از بی قراری ام حالا که می روی به چه کس می سپاری ام؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e