eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ فراق گشته مقدر، گمان نمی‌کردم رسید لحظه‌ی آخر، گمان نمی‌کردم به دست و پا و سرت بوسه‌ها زدم اما... به پاره پاره‌ی حنجر گمان نمی‌کردم همیشه عطر خوش سیب از تو می‌آمد ولی ز چکمه‌ی لشکر گمان نمی‌کردم! گمان به نیزه و شمشیر و سنگ می‌بردم ولی به کُندی خنجر گمان نمی‌کردم قبول! بی توسفر می‌کنم به شام اما... کنار شمر برادر گمان نمی‌کردم تورا به رسم عرب‌های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمی‌کردم سرِ بُریده به هر مادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمی‌کردم به آیه خواندن تو با همان لبِ زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمی‌کردم یزید و مجلس و نامحرمان همه به کنار به میز و تخته و آن سر گمان نمی‌کردم ✍ و © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیض لطفاً برای شفای عاجل گرامیِ شاعرِ محترم آقای دکتر ، یک حمد شفا و یک سلام به حضرت اباعبدالله(علیه‌السلام) قرائت فرمایید. با تشکر
در ؛ می‌شود لطف خدا عائد مهمان خدا سفره را پهن کنید آمده مهمان خدا جمع کن دستِ تهی، کوه طلا از روی خاک چون‌که یک‌دست شدند این‌همه آلوده و پاک باز تحویل گرفتند مرا مثلِ قدیم راه دادند مرا درنزده پیش کریم دوری از خانه‌ی او آتش جانم شده بود یازده ماه نبودم، نگرانم شده بود قیمتی‌تر شده عبدی که خریدار نداشت به گنه‌کاری من هیچ‌کسی کار نداشت دو بهار آمد و غم از دل ما کاسته شد گُل اگر بود، به این سبزه هم آراسته شد هرچه را شَر شده خیرالعملش کرده "علی" اول سال، گدا را بغلش کرده "علی" دیده بوسیِ پدر، عیدی فرزند بد است برکتِ سال جدیدم، دَمِ "حیدر مدد" است رُطب سفره‌ام از نخل غم است دم افطار، لبم تشنه‌ی ذکرِ "حَسَن" است بعد هر ذکر "حَسَن"، ذکر تو زیباست "حسین" گریه‌ی اولِ سالِ همه‌ی ماست "حسین" ** السلام ای سَرِ صدچاکِ مصیبت دیده ای که بر گریه‌ی تو شمر و سنان خندیده تشنه بودی و فقط نیزه به خوردت دادند ریخته خونِ رگت روی لبِ خشکیده پیش مادر چه کسی موی تو را تابانده ماه، از پشت سرت روی زمین تابیده مرو ای سر، طرف دیر و کلیسا و تنور روی نیزه منشین، دختر تو ترسیده ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی اضطراب جان بده بانو، کفن رسید غیر از حسین... سهمیه‌ی رسید احمد، علی و فاطمه با تو چهارتا این پنجمی به حکم خدا بر حسن رسید مادربزرگ ِکرببلا، جان تو قسم باهر فراز ِ روضه به لب، جانِ من رسید ** گودالِ قتلگاه! کجایی دمِ غروب کارِ کبوترِ تو به پرپر زدن رسید بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد بر تک تکِ سپاه، کمی از بدن رسید تا نیزه‌دارها زِرِهِ او در آوَرَند صدها شکافِ نیزه به اعضای تن رسید از دورِ پیکرش همه بادست پُر روند بریک نفر عبا و یکی پیرهن رسید دنبال ِ شال ِ دور ِ کمر بود ساربان اما نگاه او به عقیق یمن رسید ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با دل به سویش آمده، تنها نه با مالَش جان داده در راهِ پیمبر، در رهِ آلش با عشق وصلت کرده، با سرچشمه‌ی خوبی زهرایِ اطهر دخترش شد؛ خوش به احوالش عشقِ محمد ثروتِ بی انتهای اوست این است در دنیای خاکی، کُلِ آمالش پَر می‌زند سویِ خدا، از دامنِ دنیا بانوی ایمان را شده، این عاشقی بالَش بگذار هرکس خواسته، طعنه زند او را هرگز نمی‌ترسد زِ کفر، از قیل و از قالش ** امشب کفن از عرش بهرش آمد و حالا افتاده‌ام یادِ حسین و یادِ گودالش © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوچه‌ی عشق رهگذر دارد هر سری میزبان سنگش نیست آن سری سنگ می‌خورد اینجا که گرفتار آب و رنگش نیست سرفراز است مادر زهرا که در این کوچه زخم‌ها خورده‌ست هر که دیده‌ست حجم انفاقش متعجب شده‌ست، جا خورده‌ست مال دنیا زیاد داشت ولی ذره‌ای دل نبسته بود به آن غیر مال و منال بسیارش خرج دین کرده بود عُمر گران پیش او هر چه بود غیر نَبی پای هم در نتیجه کم بودند آبرو، اعتبار، جان، اموال در نگاه خدیجه کم بودند ** در زمینِ ولا برای خودش هیچ چیزی نکاشت آخر کار هر چه را داشت خرج کرد و خودش یک کفن هم نداشت آخر کار ارث مادربزرگ چندین سال بعد دفنش دوباره احیا شد نوه‌اش بی سر و بدون کفن تشنه‌لب دفن پای دریا شد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود چنان‌که ثروت تو هم‌ترازِ تیغِ حیدر بود به ایثارت گواهی می‌دهد شعبِ أبی‌طالب همین از خود گذشتن‌های تو خود فتح خیبر بود همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی کجا این منقبت در شأن آن زن‌های دیگر بود؟ کسی که مادر زهراست اُم المؤمنین باشد فقط این‌گونه مادر لایق آن‌گونه دختر بود نه تنها مریم و حوا کنیز خانه‌ات بودند که غیر از فاطمه شأن تو از کُلِ زنان سر بود تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافی‌ست پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمی‌کردی یقین دارم جهان امروز  بی «الله اکبر» بود ** خدیجه!  آه...، بعد از تو رسول الله هر روزش... خدیجه! آه...، هر شب روی لب‌های پیمبر بود ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
راحت بخواب مادرِ زهرا  کفن که هست شمعی اگر که نیست ولی اشکِ من که هست قسمت نشد عروسیِ زهرا برای تو حالا پس از تو قسمتِ ما سوختن که هست لالایی تو نیست بجایش یتیم‌وار تا صبح آهِ دخترکی دل‌شکن که هست گیرم کسی کنار مزارت نایستد حداقل برای من اینجا وطن که هست بعد از من و تو غربتِ این خانه دیدنی‌ست از این به بعد روضه‌ی این که هست خیلی برای فاطمه دلشوره داشتی راحت بخواب بعدِ تو با او حَسَن که هست   یک روز می‌رسد که ببینیم کربلا بالای نیزه یک سرِ دور از بدن که هست هرکس که آمده‌ست به دنبال غارت است دل‌خوش مکن به اینکه تنش پیرهن که هست چیزی نمانده است برای سوارها چیزی نمانده است ولی تاختن که هست می‌خواست ساربان برود دستِ پُر، حسین_ با دست اشاره کرد عقیق یمن که هست  دیگر رُباب هم پی طفلش نمی‌دود تا بِین راه حرمله‌ی بد دهن که هست... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در روزگارانِ غریبی، آشنا بودى تنها تو با قرآنِ ناطق هم‌صدا بودی هر شب كنارِ خانه با یعقوب چشمانت چشم انتظار یوسف غار حرا بودی آیات كوثر روی دامان تو نازل شد چون آیه‌ی تطهیر بودی، إنّما بودی وقتی امینِ مكه را مردم رها كردند تنها امانِ جانِ ختم‌الانبیا بودی مادربزرگ بی‌كفن‌ها! لحظه‌ی آخر جای كفن دنبال یك تكه عبا بودی شعب ابی‌طالب كجا و طف كجا بانو ای كاش تو همراه زینب، كربلا بودی... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه دشمنِ بسیار ختم المرسلین دارد ندارد غُصه چون در خانه‌اش حِصن حَصین دارد کنارش تا علی هست و خدیجه غم ندارد، چون_ میان دشمنان خود حصاری آهنین دارد همیشه خاطرش جمع است تا وقتی که در مکه پیمبر دور خود سربازهایی این‌چنین دارد علی یک سو، خدیجه سوی دیگر، بُت‌کده فهمید دوتا لشکر محمد در یسار و در یمین دارد کنار مصطفی خندان، ولی از داغ این امت خدیجه روزگاری خسته و اندوهگین دارد خدیجه آیه‌ای مثل "اشّداءُ علی الکفار" شد، یعنی همیشه در مصافِ کُفر، پیشانیش چین دارد تمام ثروتش را داد تا دنیا بفهمد که خدیجه پای احمد اعتقادی راستین دارد نه تنها ثروتش، بلکه تمام آبرویش را... که الحق این‌همه ایثار و غیرت آفرین دارد چه غم از طَعنه‌ی مردم که او در زندگی تنها توجه بر رضای ذات ربّ العالمین دارد جهاد او همین بوده: کنار مصطفی ماندن و گرنه ذوالفقاری آتشین در آستین دارد خدیجه مثل انگشتر در انگشت محمد بود همان انگشتری که نام زهرا بر نگین دارد نوشتم نام زهرا، باز یاد حیدر افتادم همانکه از نبی، وصف امیرالمومنین دارد خدیجه مثل حیدر از همان آغاز تا حالا همیشه دشمنانی کافر و پست و لعین دارد خدیجه خاطرش جمع است از آینده‌ی زهرا که زهرا مرتضی را در کنار خود قرین دارد خدیجه بنده هست و با تمام این مناقب هم همیشه واهمه از لحظه‌های واپسین دارد دعایی کرد پیغمبر، همان‌جا استجابت شد خدیجه یک کفن از جانب روحُ الامین دارد نوشتم از کفن، یاد شهید کربلا کردم که یک تاریخ از نام بلند او طنین دارد "چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان؟" دلش گرم است شیعه تا که اُم‌ّالمؤمنین دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلِ عالم بُوَد غَم‌پرور امشب که می‌گِرید زغم پیغمبر امشب زمین و آسمان نالند با هم که زهرا می‌شود بی مادر امشب @dobeity_robaey
وقتی که ابتر خوانده شد پیغمبر اسلام حق خواست تا باشد خدیجه مادر اسلام کوری چشم جمعی از آلوده دامن‌ها جوشید بر دامان پاکش کوثر اسلام هم حلقه‌ی عشق نبی را داشت در دستش هم دُرِّ نابی بود بر انگشتر اسلام السابقون السابقون یعنی که او بوده هم شانه با دست خدا در سنگر اسلام هر روز شاگردانه زانوی ادب می‌زد با شور و اخلاص و یقین در محضر اسلام با ثروتی از مهربانی‌های بی حدش بخشید جانِ تازه‌ای بر پیکر اسلام شایستگی دارد که اُم المؤمنین باشد وقتی که می‌چرخد به حولش محور اسلام ** بعد از خدیجه مصطفی اشک یتیمی ریخت این را گواهی می‌دهد چشمِ تَرِ اسلام ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e