eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بَه چه خوب است پدر صاحب دختر بشود بار دیگر پدری صاحب مادر بشود قصد کرده است خداوند که با آمدنش از همین لحظه علی صاحب همسر بشود @hosenih هیچ کس کفو علی بن ابیطالب نیست فاطمه آمده آیینه ی حیدر بشود معنی خیر کثیر است و تکاثر باید غرق دریای پر از معنی کوثر بشود برکت نسل کسی صرف پسرداری نیست دشمنش گرچه پسر داشته ابتر بشود سالها وقت نیاز است که هر حافظه ای سر سوزن قدرش را مگر از بر بشود شاعر از فاطمه گفته است و از این پس باید قلم از جوهر اوصاف علی تر بشود و علی کیست که هر مجتهد از مکتب او دانش آموخته ، سلمان و ابوذر بشود @hosenih "ها علی بشر کیف بشر" ، شاعر ماند چه بگوید که در این قافیه محشر بشود که علی فاطمه و فاطمه حیدر ، باید نور با نور در آیینه برابر بشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خودت گذاشتی از دست تو، تورا بنویسم وگرنه من نتوانستم از شما بنویسم حروف ،سمت قلم آمدند تا بتوانم به روی سطری ازآیینه آه را بنویسم @hosenih به روی سطر شب آلودم ای نهایت تطهیر دوات نور نباشد من از کجا بنویسم توسلم به تو دائم توجهم به تو قائم بگو بخوانمت ای ذکر گریه یا بنویسم؟ دو قطره اشک به من ده که با وضو بتوانم دو مصرع از غزلم روی گونه ها بنویسم چنین که حل شده ای در خدا - به وقت سرودن - پس از «به نامِ خدا» گفتم از خدا بنویسم تو قبلِ خَلق شدن امتحان شدی چه بگویم چه غیر حیرتم از شرح ماجرا بنویسم دمی که کرّ و بیان خیره می شوند به نورت از آن درخشش بی حدّ و انتها بنویسم خودت رسولِ دعاهایِ آسمانیِ خویشی تو همکلام خدائیّ و من خطابه نویسم! @hosenih نوشتن از تو فقط کار حیدر است نه شاعر اگرکه آینه ات اوست ،من چرا بنویسم ؟ غزل رسیده به جایی که در برابر ِچشمت به انتها برسم باز از ابتدا بنویسم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در زمین آسمان نمی‌گنجد قدرِ او در بیان نمی‌گنجد شبِ میلاد حضرتِ زهرا ذوقِ ما در لسان نمی‌گنجد @hosenih ذره‌ای از فضائلش بی‌شک در دلِ واژگان نمی‌گنجد سطحِ احساسش آن قدَر بالاست بینِ شعر روان نمی‌گنجد این‌که می‌گریم از سرِ شوق است اشک در چشم‌مان نمی‌گنجد شرحِ حالِ ملازمانِ درش در زمان، در مکان نمی‌گنجد آن‌که پیراهنش به سائل داد در دلش دردِ نان نمی‌گنجد منشأ خیر و مصدرِ حق است قصدِ باطل در آن نمی‌گنجد @hosenih معنیِ عصمت است و مادرِ آب مثل او در جهان نمی‌گنجد هرکه سود از نگاه زهرا برد در حسابش زیان نمی‌گنجد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ مهجه قلب عقل کل آمده سایه به قامت رسل آمده عشق دگر نشسته اینجا به گِل دور سرش فرشته آورده دل @hosenih ملائکه گرمِ به این زمزمه بترکد چشمِ حسودان همه مادرِ آفاق چه زبیا رسید نام گُلش زِ عرش، زهرا رسید خدیجه دختر به برش دیده است نبی بسانِ مادرش دیده است ماه شده مات از این ماهِ رو گرفته شمس دیده از برق او @hosenih قامت دنیا به قدش خم شده موجب خشنودی ماتم شده به یُمن او مکه به دف آمده خاک نجف هم به شعف آمده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فقير بانويي ام كه غني بذات است همان زنى كه كرم از كرامتش مات است فقط نه ما كه براى پيمبران ، محشر مدال فاطميون مايه مباهات است @hosenih ببين ولايت اورا به سيزده معصوم بگو كه حضرت زهرا بزرگ سادات است عليست حق و مع الحق همان مع الزهراست براى فاطمه او لايق مواسات است سه جمله خطبۀ او افتخار آل الله سه آيه كوثر او آبروى آيات است عيار خطبۀ زهرا فراتر از انجيل دو خط فضيلت زهرا وراى تورات است دخيل حرمت تسبيح فاطمه است، نماز كه واجبات گهى گير مستحبات است نصيب دوست او بهترين تحيات و نصيب دشمن او بدترين مجازات است چه بانويى ، حسنين اش گرسنه خوابيدند ولى براى فقيران به فكر خيرات است نوشته اند كه بعد از وفات صد موقف نگاه مادرى اش دستگير اموات است @hosenih نوشته اند ائمه فقط دو قطره ى اشك براى مادر ما افضل العبادات است شنيده ايم مدينه به او سرى نزدند امان ز حال مريضي كه بى ملاقات است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ داریم به دل گرمیِ طوفانِ نجف را داریم به لب مدحت سلطانِ نجف را داریم به سر شوق پریشان نجف را خوردیم فقط شُکرِ خدا نان نجف را دل اولِ این شعر به ایوانِ نجف رفت گفتیم همه فاطمه و جانِ نجف رفت @hosenih باید به درِ خانه‌ی زهرا بنشینیم تا لطف خدا را به تماشا بنشینیم تا در خنک سایه‌ی طوبی بنشینیم تا ظِلِّ قیامت همه بالا بنشینیم بوسیدنِ دستانِ شما واجب عینی است تعظیم تو بر شیرِ خدا واجب عینی است @hosenih دستی که زده بوسه پیمبر فقط این است آن دخترکی که شده مادر فقط این است کفوی که شده معنی حیدر فقط این است یاسی که شده قبلۀ قمصر فقط این است خانم حرمی از تو در این سینه خدا ساخت از نورِ شما یازده آئینه خدا ساخت @hosenih بالاتر از آن خط که نوشتند تو هستی مدحی که نخواندند و نگفتند تو هستی با نقطه‌یِ با ، نقطه‌یِ پیوند تو هستی آئینه قَدیِ خداوند تو هستی چیزی بِجُز از نورِ خداوند نداری سوگند که ای آیِنه مانند نداری @hosenih بانو چه شگفت است هُبوتی که تو داری قدر است چه قدری ملکوتی که تو داری یا جمع جلال و جبروتی که تو داری صد رشته قنات است قنوتی که داری با تیغ به تو تکیه کند شیرِ خداوند ای خطبه‌یِ تو غیرتِ شمشیر خداوند @hosenih از روزِ ازل هر تپشت یادِ علی بود نَبْضَت ، ضربانت ، نَفَسَت نادِ علی بود این هشت فلک فاطمه آبادِ علی بود خانم همه‌ی حرفِ تو فریاد علی بود از ریشه‌ی آن چادر اگر ریشه‌ی شیعه است از خطبه‌ی بُرَّنده‌ات اندیشه‌ی شیعه است @hosenih در سینه اگر آتشی از شور تو داریم در دست اگر رأیتِ منصور تو داریم ما چشم فقط جانبِ منشور تو داریم دردیم چه غم ، نور علی نور تو داریم از بارِشَت ای ابر ، پُر از لاله شد این باغ از لطفِ نگاهِ تو چهل ساله شد این باغ @hosenih هر بادِ مخالف شده جوشن به تنِ ما هر تیر توان داد به برخاستنِ ما با ماست همیشه نفسِ بُت شکن ما در سایه‌ی زهراست تمامِ وطنِ ما صائب چه خوش آورد زِ شرحِ جگرِ ما "آسایش منزل نبُوَد در سفرِ ما" @hosenih یکروز از این ظلم گران هیچ نمانَد از دشمن اسلام نشان هیچ نمانَد از آلِ فلان آل فلان هیچ نمانَد از حسرت این پیر و جوان هیچ نمانَد یکروز از این دل پَرِ پرواز بسازیم در خاکِ بقیع چار حرم باز بسازیم @hosenih گفتید که : سرگرمِ پریشانی خویشم سرخوش زِ سبویِ غمِ پنهانی خویشم شرمنده‌ی جانان زِ گران جانی خویشم دلبسته‌ی یارانِ خراسانی خویشم یاران خراسانی‌ات امروز بگوشند لب تر بکنی پایِ شما مرگ بنوشند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ▶️ ای طلوع بهار چشمانت، فصل لبخندهای بی‌پایان درک یک لحظه از تبسم تو، دردهای نگفته را درمان @hosenih تا تو هستی همیشه می‌بایست، از زمین روی ماه را بوسید می‌شود با تو نور را حس کرد، می‌توان با تو عشق را فهمید @hosenih مهربان! مثل دست‌های خدا، دست تو سایۀ سرم بوده همه‌جا گفته‌ام: نفس زدنم، با دعاهای مادرم بوده @hosenih به تو نزدیک می‌شوم با شعر، دست‌های مرا دوباره بگیر ای سرود بلند شاعری‌ام! بیت‌های کمِ مرا بپذیر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گفتند که تو حِصن حَصینی بی بی ماننــد علـی تــو بهترینــی بی بی @hosenih بی تــو ضــربان قلب عالم نزنــد پس قلب تپنده ی زمینـی بی بی ⏭ سر منشاء خیـر و برکاتــی زهرا بـانــیِّ تــمـام هَــیَئــــاتــی زهرا @hosenih با دست تو کربلای ما امضا شد تو بـــرگ بــرات عتباتــــی زهرا ⏭ در ظلمت شب قرص قمر می آید از جـاده ی روشــن سحـر می آید @hosenih بی بی به خـدا منتقمت یک جمعه بــا سیصد و سیـزده نفـر می آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نور، زهرا شد و مُنوّر شد شب قدر نبی مُقدّر شد نه خدیجه به دامنش آورد بلکه زهرا خدیجه آور شد @hosenih در زمان حیاتِ این خانم؛ هیجده بار صبح محشر شد آب در صورت تو خود را شُست بعد در فقه ما مُطهر شد فاطمه در نسیم چون دَم زد نفس هر گُلی معطر شد @hosenih تا که ناموس حق نزول کند چشم هر پنجره مّشجّر شد روز تکمیل خلقتِ زهرا خستگی از تن مَلَک در شد هرکه نزدیک تر به فاطمه بود رتبه اش پله پله بهتر شد پسر فاطمه حسین شد و پدر فاطمه پیمبر شد @hosenih فاطمه به خودش بلی گفت و علی از آن به بعد حیدر شد مصطفی بعد بعثتش امّا؛ فاطمه قبل خویش کوثر شد کفّه ی مردها که سنگین گشت فاطمه جلوه کرد،دختر شد @hosenih با نبی و علی و اولادش فاطمه با همه برابر شد زیر پایش بهشتِ جاوید است بعد از این جمله، زود مادر شد مانده ام آفتاب بعد از او به کجا سر گذاشت و سَر شد چادر فاطمه گذشت و گذشت؛ تا برای رقیه معجر شد @hosenih هیجده سال بعد از امشب قصه ی میخ غُصه ی در شد رفت در چشم دختری دودش هیزم خُشک هیزم تَر شد گرچه نُه ماه هم بزرگتر است محسن او علیِ اصغر شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر دلی در پی آنست که ویران بشود جای شک نیست اگر ملک سلیمان بشود هر کسی غم شده دارایی عمرش، امروز لمس لبخند تو کافیست که سلمان بشود... @hosenih باز لبخند بزن آب شود سینه ی کوه باز لبخند بزن سنگ مسلمان بشود تو که لبخند به لب پا به زمین بگذاری عشق سرمایه ی هر ذره ی بی جان بشود کودکان وقت گذر راه تو را می بندند تا که همبازیِشان حضرت باران بشود @hosenih (شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای) خواستی ثروتشان وسعت ایمان بشود آمدی مهر تو بالا ببرد "دختر" را... آمدی معنیِ "زن" واژه ی انسان بشود آمدی تا برود راه جهنم از یاد آمدی بنده ی دلتنگ فراوان بشود @hosenih سنگ دندان تو را...آه، چه آمد به سرت تا مگر یک نفر از جهل پشیمان بشود باز لبخند بزن ای که به یک لبخندت غم صد ساله ی عالم همه جبران بشود آنچه گفتیم و نگفتیم و تو خود میدانی باز لبخند بزن قسمت ما آن بشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ▶️ نُه ماه، من ماهی و تو دریای من بودی نُه ماه، اصلا تو همه دنیای من بودی من سالها از چشمه ی حلم تو نوشیدم تو کوه بودی... وادی سینای من بودی @hosenih وقتی دو سالم بود... نه! نه! تا همین حالا من راه می رفتم ولی تو پای من بودی من لال بودم... حرف را از چشم میخواندی من کور بودم... دیده ی بینای من بودی هر جا خطر حس کردم آغوشت پناهم داد ای ماه! تو آرامش شب های من بودی @hosenih از پله های زندگی بالا که می رفتم هر بار تو بالاتر از بالای من بودی ... آیا وکیلم؟!! از تو پرسیدم: "اجازه هست؟!" خندیدی و دلگرمی امضای من بودی من هر چه دارم را، به تو یک عمر مدیونم مادر! چه می کردی اگر تو جای من بودی؟! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ روی کاغذ دل نوشته شد، با مداد تابنده: فاطمه نامه را فرستنده شاعری، در مدینه گیرنده فاطمه بسته شد به پای کبوتری، مُهر نامه ام مِهر مادری باز می کند ذره پروری، در حق نویسنده فاطمه @hosenih می نویسم از آنچه دیده شد، روح تا به خلقت دمیده شد ناگهان بهشت آفریده شد، از بهار لبخند فاطمه نور ذات الله را ببین، ماه هم به حرف آمد این چنین اَظهرُ مِن الشمس باشد این، زهره ی درخشنده فاطمه مریم است و معبد که ناگهان، شد به سجده تا گشت بی امان عطر یاس چادر نماز تو، در فضا پراکنده فاطمه @hosenih گفته حضرت عسکری چنین، "نَحنُ حجةُ الله"... پس یقین "حجةٌ علينا" نمی شود، جز تو را برازنده فاطمه*۱ ای که از مقامات برتری، کار فضه ات کیمیاگری پس کنون که خورشید پروری، سایه ی تو پاینده فاطمه ای قرار حیدر قرار تو، ذوالفقار او ذوالفقار تو بوده فتح آن قلعه کار تو، با تو در علی کنده فاطمه @hosenih خاطرات دلتنگ کوچه را، می نگارم اما بگو چرا بی هوا به دیوار می خورد، نامه ی سراینده فاطمه تو برای مظلومیِ علی، شب به شب به هر در زدی ولی هیچ کس جوابی نمی دهد، غیر از اینکه شرمنده فاطمه لااقل نپرسید یک نفر، ماجرا چه بوده ست پشت در بسته شد پس از تو به سادگی، در مدینه پرونده فاطمه ۱* قال امام عسکری علیه السلام: نَحْنُ حُجَةُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَلیَنا ما حجّتها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش ميباشیم، و فاطمه، حجّت راستین و پُرشكوه خدا بر ما ميباشد. تفسیر أطیب البیان/ ج 13/ ص 236 ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih