#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محاوره
برای روضهی اکبر، بیار امشب دل زارو
باید حتماً پدر باشی، بفهمی حال آقارو
نخ تسبیح و بازش کن، میونِ جمعیت بنداز
صدا کن پیرمردی رو، بگو جمعش کن اینارو
نمیشه جمع و جورش کرد، تنی که ارباً اربا شه
باید سرهم کنیش آروم، بذاری پیش سر، پارو!
شکاف پهلوشو تا دید، به یاد میخ در اُفتاد
حسین بالاسرِ اکبر، دوباره دید زهرارو
پاشو تا معجرم باشه، نذار موهام پریشون شه
داره زینب با این حرفا، به هم میریزه دنیارو
جوونای بنیهاشم، کمککارِ حسین بودن
چجوری یه جَوون مُرده، بگرده کل صحرارو؟!
یکی روی عبا میرفت، یکی زیر عبا میرفت
پسر تشییع شد حالا، ببین تشییع بابارو
تمام صورتش زخمه، تمام صورتش کندهست
یکی پاشه توی خیمه، بگیره دست لیلارو
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
گویا که نگینِ روی انگشترم افتاد
وقتی به روی خاک، علی اکبرم افتاد
با ضربهی نیزه، وسط معرکه دیدم
از پشت فرس، جلوهی پیغمبرم افتاد
هم میوهی دل بود مرا، هم پر پرواز
هم میوهی دل چیده شد و هم پرم افتاد
دیدم که شده خُرد عصایم سر پیری
در هر قدمی تا بدنش پیکرم افتاد
بر صورت خونیِ علی بر سر زانو
با حالت حیرت زده، چشم ترم افتاد
آن قدر که با کینه بر او تیغ کشیدند
هر گوشهای از دشت، گل پرپرم افتاد
شد گریهی من باعث خندیدن دشمن
عمامه، کنار بدنش از سرم افتاد
دلشورهی جان دادنم از خس خس اکبر
بر سینهی پر عاطفهی خواهرم افتاد
در خیمه بنی فاطمه با گریه به لیلا
گفتند که پیغمبر اهل حرم افتاد
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
کاش که در باغ اضطراب نیفتد
روی زمین شیشهی گلاب نیفتد
چشم ابوالفضل در حرم نگران است
پای علی اکبر از رکاب نیفتد
میرود ارباب مثل باز شکاری
شیر حرم از روی عقاب نیفتد
کرده کمین نیزهای به قصد تقرب
نقشه کشیدهست از ثواب نیفتد!
آمده شیطان ز صحنه عکس بگیرد
حرمله نزدیک شد ز قاب نیفتد
فاطمهی کربلاست حضرت زینب
آمده تا باز ابو تراب نیفتد
خیمهی لیلا غریق اشک حرم شد
خانهی کس اینچنین در آب نیفتد
گفت که از ما گذشت؛ کاش خدایا
ولوله در خیمهی رباب نیفتد
✍ #سیدمیلاد_حسنی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همهی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتادهای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
علی اکبر، علی اصغر شدهای در نظرم
خبرش پخش شده: پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده: ریختهای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشتهاند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمهی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
✍سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم
مثل این است که از خاک نگین بردارم
عضوهای تو در این بادیه تکثیر شدند
همهی گرگ صفتها ز تنت سیر شدند
تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید
پدری در صف دشمن پسرش را بوسید
من کنار تو شکستم؛ همه این را دیدند
نیزهها یک به یک اعضای تو را دزدیدند
شده یک تیر؛ ولی چند نشان کشتن تو
مجلس ختم حسین است کنار تن تو
خیز از جا و ببین سختترین مرحلهها
از حرم آمده عمه وسط حرملهها
نیزهها از کمر تا شدهاش دور شوید
هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید
ترسم این است که در دشت تنش گم بشود
نکند زینتیِ نیزهی مردم بشود
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مجلس ختم حسین است! علی محتضر است!
داغ جان دادن اولاد به قلب پدر است
این علی نیست فقط؛ احمد و حیدر هم هست
روضهاش بین محرم، رمضان و صفر است
یا پسر مرده شده یا که برادر مرده...
هرکجا دیدی اگر دست کسی بر کمر است!
سر زخمش سر مولاست کهرفته به سجود
پهلویش پهلوی زهراست که در پشت در است
یک طرف تیغ زیاد و طرفی نیزه زیاد
یکطرف کمشده و یکطرفش بیشتر است
صحبت معجر زینب شد و پا شد آقا
چه کند؟ زینب کبرای حرم در خطر است
ای جوانان بنی هاشمی آماده شوید
که دگر موقع تشییع تن دو نفر است
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#نوحه #زمینه
نسیمی جانفزا میآید
بوی کرببلا میآید
واویلا واویلا واویلا
داغ تو کرده پیرم بابا
پیکرت گشته ارباً اربا
واویلا واویلا واویلا
برسرت دست و پا گم کردم
مسیر خیمه را گم کردم
بین این همه تیر و نیزه
من لبان تورا گم کردم
یک علی اکبر و یک صحرا
واویلا واویلا واویلا
هر طرف یک علی میبینم
شاهد این غم سنگینم
تکه تکه تورا با عباس
در میان عبا میچینم
زینب آمد بجای لیلا
واویلا واویلا واویلا
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#شب_هشتم
هرکس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اول عمرش هوای درد سر کرد
من به کسی از گریهام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سُرخم با خبر کرد
حتماً سرم را میگذارم زیر پایش
از کوچهی ما هم اگر روزی گذر کرد
هرچه که من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم روضه ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود، تر کرد
اینجا ادای گریه را هم میپذیرند
هرکس نشد مهموم در روضه، ضرر کرد
هر چند ما را عشق او دیوانه کرده
مِهر علیّ اکبرش دیوانهتر کرد
**
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد
میریخت بیرون از دهانش لختهی خون
حال پسر، حال پدر را محتضر کرد
"اولادنا اکبادنا" یعنی پدر را
مقراض اهل کوفه تقطیع جگر کرد
✍سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد
روضهی امشب ما پیر شدن هم دارد
مثل ارباب کنار تن مجروح علی
مستمع در شب هشتم کمری خم دارد
روضهی دفن حسین است و به تنهایی خود
داغ، اندازهی یک ماه محرم دارد
روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح
که تنش روی عبا چند قلم کم دارد
آسمان، غم زدهی روضه و خون میبارد
پای این روضه اگر مُرد کسی، حق دارد
روضه خوانِ شب هشتم بدنش میلرزد
مثل ارباب در این روضه تنش میلرزد
پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا
تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را
جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا
امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا
نیمهی سیب رسول است و مسیحای حسین
رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین
پسری غرق به خون، نقش زمین در صحراست
کمر روضه خم از واژهی ارباً ارباست
از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که...
ریخته روی زمین قامت مجروحی که...
میچکد خون ز گلو، چشم و دهان، دست و سرش
جای یک بوسه نماندهست برای پدرش
دشت را چشم پدر پُر ز علی میبیند
گل پرپر شده را روی عبا میچیند
لشکری کرد اشاره پدر پیرش را
خندهها کُشت دوباره پدر پیرش را
گیسوان پسرش روی زمین پا خورده
دید یک تیغ میان کمرش تا خورده
نیزهای از وسط سینهی او رد شده است
خون نشسته به گلو، راه نفس سد شده است
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دنیای بی تو رنگ آسایش ندارد
این زندگی بی عشق تو، ارزش ندارد
مارا مران از خانهات چون هیچ جایی
اندازهی این خانه آرامش ندارد
حب تو شرط بخشش اهل گناه است
بیچاره آنکه باب آمرزش ندارد
جز در عزای تو که اندوهی عظیم است
چشم ترم انگیزهی بارش ندارد
بدجور دلتنگ غروب کربلاییم
گریهکنت غیر از همین خواهش ندارد
این زندگی بی عشق تو همزاد مرگ است
بی عشق تو این زندگی ارزش ندارد
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#امام_حسین_ع_شهادت
دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن
در حسینیهی اشک تو گرفتار شدن...
با خیالِ حرمت تشنهی دیدار شدن
تکیه در تکیه به عشق تو میاندار شدن
دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن
در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن
آسمان در غم تو، غرق ترنم شده است
خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است
#دودمه وردِ زبان همه مردم شده است
(باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است)
آخرین بار شنیدند که نجوا میکرد
طلب از گم شدهگانِ لب دریا میکرد
کم کم از تشنگی او دل دریا خون شد
از غم اکبر لیلا دو جهان مجنون شد
دشت ماتم زده از خون تنش گلگون شد
کفر اگر نیست، بگویید: خدا محزون شد
او که بر دست جوانان بنی هاشم بود
موقع بردنش آن روز، عبا لازم بود
هرکه مجنون بشود، خانهی ما خانهی اوست
زینب آن کوهِ صبور است که پروانهی اوست
بارِ اندوهِ جهان است که بر شانهی اوست
(این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست)
شده زیر علمش امنترین جای جهان
هیچ کس نیست به اندازهی زینب نگران
(یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش)
بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش
جگرم سوخته از کهنهگی پیرهنش
جان به قربان حسین و پسرانِ حسنش
دوش وقت سحر از روضهی قاسم میخواند
روضه آن بود که حاج اکبر ناظم میخواند
عاشقم عاشق آن درد که بی درمان است
آسمان با خبر از تشنگی طفلان است
پس بخوان نوحه از آن داغ که بی پایان است
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)
ظهر فردا، شود آشوب در این دشت، شروع
ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع
تشنهی علقمه هستیم که دلدار آنجاست
ماه بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجاست
ساقیِ تشنه لبان، سید و سالار آنجاست
آه، ای اهل حرم! میر و علمدار آنجاست
سالها بر سر این سفره نمکگیر شدیم
ما غلامیم و درِ خانهی او پیر شدیم
آه ای قلهی سر سختِ بی اندازه بلند
ای تبرخوردهترین سروِ سرافرازِ بلند
باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند
(چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند
دعویاش بود که من بازوی حیدر دارم)
پدری مثل علی، فاتح خیبر دارم
ای رباب! آب در این معرکه نایاب شده
تیر از چله به یک چلچله پرتاب شده
دل سنگ از غم ششماههی تو آب شده
به روی دست پدر بوده و سیراب شده
نکند حرمله و با تیر و کمان آمده است!
اصغرت از چه زمانی به زبان آمده است؟
حُر که سرمست شد و نعره کشید از شادی
بود بر روی لبانش، چه مبارکبادی
حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی
بندهی عشقی و از هر دو جهان آزادی
نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد
مطرب عشق عجب کرببلایی دارد
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
صحبت از رفتن علی تا شد
کمر شاه کربلا تا شد
هر کجا را نگاه کرد حسین
تکه ای از علی هویدا شد
اشک بر دیدهی حسین نشست
زخم بر پیکرش که پیدا شد
چه قدر سنگ خورد سینهی او
چه قدر نیزه بر تنش جا شد
اولین بار بود در تاریخ
پای زینب به معرکه وا شد
گریه کردیم و زخمهای حسین
غیر یک زخم او مداوا شد
درد اکبر نمیشود درمان
چون فقط اکبر ارباً اربا شد
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
هرچه سوی معرکه تازهجوان آمد جلو
پشت سر بابای او سینهزنان آمد جلو
گفت جدّ من علی و جدّهی من فاطمهست
ابنملجم پا شد و قنفذ دوان آمد جلو
جسم اکبر هدیه بر سلاخهای کوفه شد
اینیکی با تیغ و آنیک با سنان آمد جلو
تار صوتی مؤذن نیزه نیزه پاره شد
لختهخونها در گلویش با اذان آمد جلو
از علیاکبر فقط این چند تکه مانده بود
هر که آمد اینطرف، با قصد جان آمد جلو
قبل ازآنیکه حسین این سمتوسو پیدا شود
بانویی آشفته از بین زنان آمد جلو!
آنکه روی سایهاش عباس غیرت داشته!
بعد این پنجاه سال عمرش عیان آمد جلو!
روی زانو شاه میآید خدا صبرش دهد
خورد از مرکب زمین و قد کمان آمد جلو
آخر سر این پسر بین عبایی جمع شد
سورهی کوثر به دوش دوستان آمد جلو
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_هشتم #شب_سوم
چنان غرق عزای توست روز و ماه و سال من
که از اندوه تو، امروز و فردا را نمیدانم
مسیحای من ای از دم گرفتار تو بیماران!
من از تو زندهام، باقی دنیا را نمیدانم
نشستم نامه بنویسم برایت خیس شد کاغذ
زبان ایل من اشک است، الفبا را نمیدانم
دلی از داغ تو پر خون و اشکی از غمت دارم
حلالم کن که من قدر همینها را نمیدانم
به سویت میپرم با شوق و سمتت میدوم با سر
سر تو معنی این پا و آن پا را نمیدانم
خبر از کربلایت فطرست ای کاش میآورد
یکی اینجا دلش تنگ است...، آنجا را نمیدانم
سه روز از آب منعت کردهاند و سخت مبهوتم
که حال تشنهی مانده به صحرا را نمیدانم
**
برای روضههای داغ اکبر هر کجا گفتم
میان هلهله من حال آقا را نمیدانم
تمام جسم او ذره به ذره در عبا جا شد؟
چه بنویسم که شکل ارباً اربا را نمیدانم
به ویرانه رقیه دخترت با خواهرت میگفت:
که من خیلی دلم تنگ است...، بابا را نمیدانم!
✍ #مصطفی_جلیلی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
مثل آهی که نهاد از مصدرش بیرون کشید
نیزه را بابا ز حلق اکبرش بیرون کشید
دشنهای نای اذانگویِ حرم را باز کرد...
چندتا اَشهَد ز عُمق حنجرش بیرون کشید
فرض کن شمشیر با فَرقِ جوانی لج کند...
تیغ را باید چگونه از سرش بیرون کشید؟!
آنقَدَر پا خورد..، جلد مصحفش پاشیده شد
بَرگه بَرگه میتوان از دفترش بیرون کشید
با عبایی که حسین آورد در آن ازدحام...
چندعضوی را فقط از پیکرش بیرون کشید
زخم پهلوی پسر را دید..، داغش تازه شد...
میخ را با چه عذابی مادرش بیرون کشید
هر دری زد تا علی "بابا" بگوید که..، نشد
لختهی خون را اگرچه آخرش بیرون کشید
**
روی نعش شاهزاده داشت جان میداد..، آه...
شاه را از این مصیبت خواهرش بیرون کشید
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه؛ #حضرت_زینب_س_اسارت؛ #تنور_خولی
مینشینیم سر کوی اباعبدالله
به امید رخ نیکوی اباعبدالله
از کریمیِ خودش بوده که ما هم شدهایم
همهی عمر ثناگوی اباعبدالله
صحنِ پیشانی ما بوی حسینیه گرفت
از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله
اهل معراج نشد هیچ رسولی الا...
با توسل به سرِ موی اباعبدالله
نزد پیغمبر ما خوبتر از هر عملیست
زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله
دستگیر است اگر از همهی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله
رحمت واسعهاش، جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن، خوی اباعبدالله
نیست انصاف، نگوییم از ایمانِ رباب
ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله
فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هر که رفته قدمی سوی اباعبدالله
مُحرمِ کعبهی بی دلبر زینب نشویم
قبلهی ماست فقط روی اباعبدالله
**
زودتر خورد زمین، خواهر مظلوم حسین
دید تا، خم شده زانوی اباعبدالله
دست بر پهلوی خود بُرد عقیله، ناگاه...
نیزهای خورد به پهلوی اباعبدالله
آسمانِ رُخش از لطمه غروبین شده بود
سنگ چون خورد به ابروی اباعبدالله
آتش از بام سرش ریخت، سرِ مویش سوخت
دید تا سوخته گیسوی اباعبدالله
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
رجز بخوان، رجز بخوان، شبیه مرتضی علی
که حیدری دگر شود دوباره سهم ما علی
برو که اولین شهید این قبیله میشوی
برو برو عزیز خانواده مرحبا علی
سوارشو به سمت خیمهگاه دشمنان برو
عقیق خون خویش را ببخش بر گدا علی
برو به فتح خیبری دوباره و تو هم بده
جواب ظلم قوم بدتر از یهود را علی
هزار بار خوردهام زمین و باز پاشدم
خودت بیا به من بگو چقدر مانده تا علی!
جوان من بلند شو، نخواب بین معرکه
بلند شو، بلند شو، بگو دوباره یاعلی
نه پیرهن، که جوشنت شدهاست پاره یوسفم
چگونه این چنین شدی اسیر گرگها علی
هم این طرف، هم آن طرف، به هر طرف تو هستی و
بیابمت کجا علی ؟ کجا علی ؟ کجا علی ؟
چقدر تکه تکهای، چقدر پاره پارهای
به قول شاعران شدی هجا هجا هجا علی
✍ #سعیده_کرمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
آورده باد از جانب صحرا مصیبت
تا چشم میبیند پُر است اینجا مصیبت
از بس به حال و روز من خندید لشکر
گریه به حالم میکند حتی مصیبت
سنگینی داغ تو عالم را بهم ریخت
دنیا ندارد بعد تو الا مصیبت
هر تکه از جسم تو یک گودالِ روضه است
دستت مصیبت... سر مصیبت... پا مصیبت...
ای خاک بر دنیا که خاکی شد سر تو
امروز دیدم قدر یک دنیا مصیبت
خندیدن لشگر به من کم بود، حالا
دارد میآید عمه پیشت وامصیبت
میترسم اینکه از روی دستم بریزی
تشییع تو حالا شده تنها، مصیبت
چندین نفر دنبال اعضای تو گشتند
شد پیکر تو جمع اما با مصیبت
تا تکه تکه در عبا چیدم تنت را
شد قطره قطره جمع یکدریا مصیبت
پیغمبر کرب و بلا این چه مقامیست
بین عبا مبعوث گشتی با مصیبت
مقراض باعث شد که در خیمه بگیرند
از داغ اعضای تنت زنها مصیبت...
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
از همان روز که افتاد به پایش پدرش
تا به امروز به پایِ پدرش افتاده
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هرکسی رفت بهدنبال تو راهش وا شد
هرکسی بوسه به پای تو نزد رسوا شد
آب محتاج لب توست؛ نه تو محتاجش!
لب خشکیدهی تو داغ دل دریا شد
پسر چهارم زهرایی و ابن الزهرا
بودنت مایهی امید بنی الزهرا شد...
جا رویِ چشمِ ترِ مهدیِ زهرا دارد
آن عریضه که به دستان شما امضا شد
بخدا مثل تو در بین برادرها نیست
بخدا داشتنت حسرت خواهر ها شد
اهل حاجت همهی سال به کس رو نزدند
صبر کردند همه تا #شب_تاسوعا شد
تا قیامت جلوی هیچ کسی خم نشود
قد هرکس جلوی پرچم سبزت تا شد
من ندادم به سکینه قسمت! میترسم
یک نفر داد قسم در حرمت غوغا شد
تو از اول حسنی بودی و دیدند همه
چقدر تیر براین پیکر زخمت جا شد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
دو دست تو ستون خیمهی عرش برین باشد
دو دست تو همان دست خدا در آستین باشد
شفاعت قدر یک جرعه عطش نوشیده از دستت
دخیل شاهپرهایت پَرِ روح الامین باشد
به روی شانهی کعبه تو رفتی خطبهای خواندی
بخوان! نهج البلاغه از لبِ تو دلنشین باشد
بخوان که کعبه هم دور سر معصوم میگردد
یکی از حاجیانش آسمانِ هفتمین باشد
بخوان در گوش حاجیها که طوف خانهی کعبه
طواف بر قدمگاه امیرالمومنین باشد
همانگونه که حیدر پیشمرگ مصطفی بوده
فدایی حسین او یل ام البنین باشد
ببین که چادر مادر شبستانش مهیای
نزول آیه های والقمر از روی زین باشد
تو که پیشانیات ایوان آیینهست، پس باید
زلال روشنایی، جاری از زخم جبین باشد
**
کجایی ماه پاره؟! تا ببینی که پس از داغت
تن خورشید زیر چکمهی شمر لعین باشد
خداوند ادب! در پایکوبیِ چهل تا نعل
نگاه رملهای گرم از تو شرمگین باشد
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
این ریشهی عشق است؛ از دل کندنی نیست
بالاتر از فهم است؛ پس فهمیدنی نیست
هرکس دلش گیر است یکجایی به هرحال
من که دلم این روزها ام البنینیست
با اینکه اصلاً زادهی ام البنین است
آشفتهتر از فاطمه امشب زنی نیست
این خانواده کلهم نوراند، يک نور
پس بچهی این پنج تن که ناتنی نیست
در شهر ما نامش به روی ارمنیهاست
هرچند این باب الحوائج ارمنی نیست
ما با فرات کربلایش قهر کردیم
چون بعد او این آبها که خوردنی نیست
**
تیری که به مشکش زدید عباس را کشت
دیگر نیازی به عمود آهنی نیست
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دل به دریا زد و دریای دعا پشت سرش
یارب او را به سلامت برسان از سفرش
ماه اگر رفت، کواکب همه سرگرداناند
ماه رفت از حرم و اهل حرم منتظرش
عهد کردهست و مهم نیست اگر در میدان
لشکری عهدشکن صف بکشد دور و برش
چه ترکها که عیان بود به روی لب او
چه شررها که نهان شعله کشید از جگرش
آسمان تیره شد از تیر به آنی، اما
این علمدار حسین است! چه باک از خطرش؟
دست عباس در آخر گره از کار گشود
که یدالله علی بوده و این هم پسرش
دست در آب فرو برد و خنک بودن آن
آتش بیشتری زد به دل شعلهورش
خاک هم خاک به سر ریخت از آهی که کشید
آب هم آب شد از دیدن چشمان ترش
آمد از علقمه با دست پر؛ اما افسوس
چه امیدست به دنیا و قضا و قدرش؟
رفت از دست، دو دستش، مگر از پا افتاد؟
گفت ای نفس! غمی نیست به دندان ببرش
از چه خم شد؟ به گمانم که کمی چشمانش...
ناگهان آه...نگویم که چه آمد به سرش
حکم جان داشت در آن غائله آن مشک، چه سود
گر سر و چشم و دوتا دست نباشد سپرش؟
چه غریبانه زمین خورد به یاری حسین
چه دلیرانه وفا کرد به عهد پدرش
آسمان تاب نیاورد و ز غم خون بارید
چون که میدید چهها کرده زمین با قمرش
آبرو را اگر از مادر اباالفضل گرفت
بر جهان فخر کند ام بنین با پسرش
ناگهان از کف شاعر قلم افتاد و شکست
به گمانم که حسین آمده، اما کمرش...
✍ #سیدجعفر_حیدری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
این جهان غیر از سرای آزمایش نیست، نیست
شعر من تیغی بُرندهست و گزارش نیست، نیست
غیر تیر و تیغ و نیزه بر سر احقاق حق
زیر و رو کردم ولی راهِ گشایش نیست، نیست
دست رد بر سینهی هرچه امان نامه زنم
تشنهی جام بلا دنبال سازش نیست، نیست
کربلا باید کفن پوشید و از دنیا برید
عرصهی کرب و بلا جای نمایش نیست، نیست
به قتال فاطمیون بی جهت صف بستهاند
شیعیان را واهمه از تیر و ترکش نیست، نیست
میشود روزی شهادتنامهام امضا شود؟
در مفاتیح دلم جز این نیایش نیست، نیست
ساقی کرببلا یعنی ابوالفضل و جز او
مستحق این همه مدح و ستایش نیست، نیست
تا کلیمیها به بزم روضه امشب دعوتاند
خوب و بد را هم نیازی به گزینش نیست، نیست
دست بر دامان آقای کریم خود زدم
دست خالی خدمت باب الحوائج آمدم
عاشقان با گریهی نم نم صدایش میکنند
زائرانش در حرم، هر دم صدایش میکنند
مرد و زن، پیر و جوان امشب دخیل محضرش
با توجه عالم و آدم صدایش میکنند
او طبیبِ دردِ بی درمانِ خلقِ عالم است
دردمندان، حضرت مرهم صدایش میکنند
کاشف الکرب الحسین است و گرفتاران شهر
در هجوم درد و رنج و غم صدایش میکنند
دسته دسته سینهزنهایش به روضه آمدند
نه فقط ما، ارمنیها هم صدایش میکنند
ساقی ابن ساقی است و در سقایت شهره است
سلسبیل و کوثر و زمزم صدایش میکنند
چون لباس رزم پوشد حیدر کرببلاست
اهل خیمه صاحب پرچم صدایش میکنند
ساکنان آسمانها یک صدا همراه با
حیدر و پیغمبر اکرم صدایش میکنند
هم نفس با فاطمه، هم ناله با ام البنین
هاجر و آسیه و مریم صدایش میکنند
در نبود او خواتین حرم آشفتهاند
کودکانِ غرقِ در ماتم صدایش میکنند
در میان خیمه زینب، بر روی مرکب حسین
رو به سوی علقمه با هم صدایش میکنند
با "اخا ادرک اخا" کرببلا آتش گرفت
خیمه گویا پیش چشم بچهها آتش گرفت
چه غریبانه برادر را برادر جمع کرد
پاره پاره، پاره پاره، پاره پیکر جمع کرد
در نگاه سرد نخلستان به تنهایی حسین
با دلی غمدیده و با دیدهی تر جمع کرد
بازوی آزردهاش، پهلوی نیزه خوردهاش
هر دو را از منظر چشمان مادر جمع کرد
پیش چشم بچههای چشم بر راه عمو
خیمهی عباس را همراه خواهر جمع کرد
حرمله از برکت چشمش هزاران نقره و...
کیسههای مملوی از درّ و گوهر جمع کرد
دست ناپاکی که سقا را به خاک و خون کشید
در غروب کربلا خلخال و معجر جمع کرد
بی عمو کلی گره خوردهست در کار رباب
مشکْ پاره پاره شد، ای وای بیچاره رباب
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امان_نامه
وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فِی عِلِّیِّینَ...
روضه از زبان مبارک حضرت زینب(س)
ای که نامت پناهِ عِلّیین
پاشو از جا سپاهِ عِلّیین
پاشو ای ماه، جلوهی شب باش
پاشو از جا، کفیل زینب باش
پاشو تا سایهی سرم باشی
تا نگهبانِ معجرم باشی
خواهرت آمده نگاهش کن
تکیه بر چادرِ سیاهش کن
آه... ای کُشتهی امان نامه
سر فرو بردی از چه در جامه؟!
زانویت را چرا بغل کردی؟!
تو که بر قول خود عمل کردی
خاطرت جمع، مردِ با احساس
هیچ کس باورش نشد، عباس
پاشو دلگرمی دلِ همه باش
قوّتِ قلب آل فاطمه باش
ماه من، بر رخت نقاب بزن
حرز انداز زود، بر گردن
کوفیان، چشمْ شور و نامردند
تیرهای سه شعبه آوردند
چشمهایت چقدر زیبایند
بازوانت مرا تسلایند
من همینگونه هم پریشانم
تو نباشی دگر چه میدانم...
... شاید از گریه غرقِ غم بشوم
شاید اصلاً اسیر هم بشوم
شاید اصلاً سرم شکسته شود
دست من با طناب بسته شود
شاید از روی تل نگاه کنم
گریه، بالای قتلگاه کنم
چه کنم گر حسین تنها شد؟!
چه کنم قتلگاه غوغا شد؟!
شاید اصلا مرا زمین بزنند
کعب نی بر منِ حزین بزنند
پاسبانِ نمازم، ای عباس!
تو نباشی چه سازم، ای عباس؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e