🔰مسالهی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»
📝 (صفحه اول)
◀️ چند وقتی بود که وسطِ «و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» گیر میکردم؛ همان فراز پر از ناز و نیاز ِ مناجات شعبانیه را میگویم که در ادامه، با عبارت عجیب و شاید بینظیر ِ «و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک» تکمیل شده. البته معلوم بود که «وله» در عربی با «الی» متعدی میشود و ترجمه این فراز را به همچین چیزی تبدیل میکند: «شیدایی و اشتیاق به یاد خودت را به من الهام کن». یعنی تکلیفم با «الی ذکرک» معلوم بود اما سر این گیر کرده بودم که این «بذکرک» اینجا چه کار میکند و چه معنایی دارد؟
◀️ کمکم به این نتیجه رسیدم که خیلی از اشتیاقهای ما به یاد خدا و «ذکر الله»، بخاطر این است که دنیا و لذتهایش را از دست میدهیم و دلمان میگیرد و یاد خدا میافتیم و ... یعنی دردِ نرسیدن به این شغل و آن مدرک یا نداشتن این سطح از رفاه و آن درآمد و درد دوری از این دختر و آن پسر یا این کالا و آن خدمات است که ما را به وادی حرف زدن با خدا و یاد او و کمکخواهی از دستگاهش میکشاند. خدا هم گرچه در قرآنش از این وضعیت ما گله کرده که «فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین... و اذا نجاهم الی البر اذا هم یشرکون» اما خیلی هم به رویمان نمیآورد و به احترام خداپرستیِ نصفه و نیمهای که داریم، با ما راه میآید.
◀️ اما در کلاسهای بالاتر ِ خداپرستی که نباید از این خبرها باشد و فرصتهایی که در رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان قرار دادهاند، نرمافزاری برای عبور از این بچهبازیها و حرفه ای شدن ِ امّت پیامبر اکرم (ص) در تهذیب و تکامل و اخلاق و معنویت است. شاید بخاطر همین بوده که این «بذکرک» در وسط این فراز استثنایی گنجانده شده تا بگوید: این اشتیاق به یاد خدا (ولها الی ذکرک) باید مبدأ و علت و موتور محرکهای داشته باشد از جنس یاد خدا (بذکرک) و نه غم از دستدادن دنیا و لذتهایش. یعنی نمیخواهم «نرسیدن به حاجتهای دنیایی» باشد که مرا به در خانه تو بیاورد. بیا و کاری کن که «یاد خودت» باعث بشود که من به ذکر و یادت مشتاق شوم. خیلی سخت شد، اصلا شاید دور و تسلسل به راه افتاد؛ نه؟
◀️ نه! یعنی اگر کسی به یاد «ارکانا لتوحیده» بیفتد و «من اراد الله بدأ بکم» را فراموش نکند و «ذکرنا ذکرالله» را بخاطر بیاورد و بداند که تنها راه واقعی برای توحید و ذکرالله، ائمه معصومین هستند، از خیالِ «دور و تسلسل» نجات پیدا میکند و میفهمد که در «اشتیاق به ذکر خدا بوسیله ذکر خدا» آن «ذکر خدا»ی دومی، همان یاد ائمه معصومین (ع) است که میتواند جای غمهای دنیا را بگیرد و علت اشتیاق واقعی و نیاز حقیقی به یاد و ذکر خدا شود.
◀️ اما راستش را بخواهید هنوز گیر داشتم. یاد ائمه هدی (ع) چطور میتوانست علت اشتیاق واقعی و غیردنیایی به ذکر خدا باشد؟ من ِ بدبخت که حتی این راه نجات را هم خراب کرده بودم و توی روضهها هم فقط وقتی خوب گریه میکردم که دلم زیر آوار مشکلات زندگی لِه شده بود. پس دنیازدگی در گریه بر اهلبیت هم.... اینجا بود که فراز دلربای بعدی _ که انگار داشت جمله قبلی را تفسیر میکرد _ به دادم رسید: «و همتی فی رَوح نجاح اسمائک و محل قدسک» همّ و غم و اهتمام و همت من را متمرکز کن در «نسیم پیروزی نامهایت» و بعد «اسمائک» را به «نحن الاسماء الحسنی» که امام صادق (ع) گفته بود و «السلام علی اسم الله» که در زیارت علی بن ابیطالب (ع) میگوییم، اضافه کردم و گفتم: همّ و غم مرا در پیروزی دستگاه اهلبیت قرار بده.
✔️ادامه دارد...👇👇👇
✅ @msnote
✅@hoseiniyehandisheh
👆👆 ادامه: مسالهی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»
📝(صفحه دوم)
◀️ کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب میفهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیلهی شبانهروزی میکند و «ظلمات بعضها فوق بعض»ش چه تاریک خانههایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا میریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا میکند و «متی نصرالله»شان را به آسمان میفرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بتشکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار میگیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» میرود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیقترین رابطهها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز میکند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا میشود و از او میخواهد در برابر معرکه همهجانبهی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند.
◀️ قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسلهی عشّاق #مناجات_شعبانیه؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
🔶 تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی #الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج #قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی #خامنهای .
✅@msnote
✅ @hoseiniyehandisheh
#اندیشه_مرحوم_علامه_سید_منیر_الدین_حسینی_الهاشمی
🔰 « #جهانی_شدن » امری غیرقابل اجتناب است، #نظام_اسلامی قصد دارد چگونگی جهانی شود؟
(انحلال در غرب،پاسخگویی به مسائل مستحدثه، حضورفعال)
🔺به هر حال در دنیا مردم اعتقادات مختلفی دارند و این گونه نیست که همه شیعه و دوازده امامی و قائل به ولایت مطلقه فقیه باشند.
آنها چگونه با متد خودشان دست به تولید مثلا یک شیء میزنند و #کار_آمدی آنها چگونه توسعه پیدا میکند و #نظام_اسلامی چگونه میتواند #کار_آمدی خودش را توسعه بدهد؟
🔻به نظر ما یا باید راه حل بالابردن #سهم_تأثیر را بپذیرد و یا این که به #انزوا برود!
به بیان دیگر « #جهانی_شدن » امری غیرقابل اجتناب است، #نظام_اسلامی قصد دارد چگونگی جهانی شود؟
1️⃣ آیا می خواهد در جهان منفعل محض باشد که بالتبع #انحلال در #غرب خواهد بود.
2️⃣پاسخ گو به #مسائل_مستحدثه باشد. یعنی نحوه چالشی که مرتبا منتقدانه است و میتواند برخی از انرژیهای متراکم را نیز تخلیه کند. بودن چنین مجموعه ای نیز برای دنیا بد نیست. یعنی این گونه نیست که آمریکا محو و نابودیِ مطلق چنین نظامی را هرچند بر پایه اسلام باشد را بخواهد. چرا که داشتن مخالفانی که در عین حال ابزار تخلیه باشند، برای او لازم است.
پس مرحله دوم #انحلال نیست، اما #فعال بودن هم نیست.
3️⃣ #نظام_اسلامی میخواهد به صورت #فعال در نظام جهانی حضور داشته باشد و #سهم_تأثیر «جهت» خود را در دنیا بالا ببرد. روشن است که این کار ابزارهای متناسب با خود را میطلبد.
این سطح از حضور نیز محال است رخ دهد؛ الا اینکه در #متدلوژی و زیربنائی ترین امور، #حجیت (ارتباط به دین)، #کارآمدی (عینیت و ارتباط به دنیا و ماده) را به صورت دقیق و #عینی تعریف کنید؛ چه در محصولات عینی مثل محصولات اقتصادی و کالاها و چه در محصولات ارتباطی(مفهوم). در غیر این صورت عقب ماندن را بپذیریم.
📚منبع: کتاب « کلیاتی پیرامون فلسفه روش»
#جهانی_شدن
#کار_آمدی
#انحلال
#مسائل_مستحدثه
#فعال
#متدلوژی
#حجیت
✅ @hoseiniyehandisheh
📆 به مناسبت سالگرد ولادت حضرت صاحب الامر(عج)
✍🏻رضامحمدآبادی-پژوهشگر حسینیه اندیشه-
🔰نیمه شعبان، ضرورت تأملی عمیق در #عوامل_ظهور_امام و عزمی جدید برای #تحمل_بلای_او
🔸جشن گرفتن به مناسبت سالگرد میلاد شخصی که علم به زنده بودن او داریم ولی از حضور او محرومیم، همراه با یک نگرانی و #ناراحتی ویژه ای است؛ خصوصا اگر آن شخص امام و حجت خدا و #علت_بقاء_عالم باشد و خصوصا اگر #سبب_غیبت و عدم حضور ظاهری او خود ما باشیم.
🔹نیمه ماه شعبان هرساله باید ما را به #تأمل و مطالعه ی جدی تر از گذشته مشغول کند؛ #تأملی_بنیادین در #علت_غیبت حجت خدا، مطالعه ای دقیق در #موانع_حضور و ظهور او. حتی دیگر تأمل شخصی ما نیز کفایت نمیکند بلکه باید #سازمان_تحقیقاتی عظیمی تشکیل گردد و در طول سال به صورت منسجم به #فقاهت در این زمینه مشغول گردند که چطور می توان روز به روز به #ظهور ولایت عظمی نزدیک گردید؟ چطور می توان به فرج نزدیک شد و از این بلاء و مصیبت رها گردید؟ تا در شب و روز این عید به #تصمیم_جدیدی در سطح فرد و جامعه رسید.
🔸اگر احتمالِ #شب_قدر بودن 15 شعبان را نیز لحاظ کنیم ضرورت این مسئله شدیدتر میگردد. مگر شب قدر چه شبی است؟
شب قدر همان شبی است که در شأن آن گفته شده است: «تنزل الملائکه و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر». شبی که ملائکه و حقیقت روح بر قلب امامِ حیّ و حجت خدا بر روی زمین نازل می گردند و #تقدیرات_سال پیش رو معین میگردد.
🔹موضوع اصلی ای که در این شب مقدّر میگردد، تقدیر #میزان_امداد_خدا به دستگاه #کفر،#نفاق و #ایمان است؛ تقدیرمیزان مصائب و بلایایی است که در سال آینده بناست از سوی دستگاه #کفر و #نفاق ایجاد گردد و این مصائب به آن امام حی و حجت ظاهره (عج) عرضه میگردد و از آن جا که امت او به علت #جاهلی یا #کاهلی در مقابل این مصائب نمیایستد، حضرت فشار آن مصائب را به جان میخرد و میپذیرد و حکمت سلام و رحمت الهی که «سلام هی حتی مطلع الفجر» نیز به همین مسئله بازمی گردد چرا که عبور از حجم عظیم و متنوع این #مصائب که بر وجود امام عصر(ع) وارد میآید جز با باران سلام و رحمت و نصرت الهی بر ولی خود ممکن نخواهد بود.
🔸لذا عده ای که در پی بالاترین سهم تأثیر در #نصرت_ولی_خدا هستند؛ در این شب به جای طواف حول حوائج شخصی خود بر قبله ی حاجات امامشان و مصائبی که بر وجود ایشان وارد میآید میگردند و از او شفاعت و دستگیری میطلبند تا بتوانند «اجابت» ش نمایند و به میزان ظرفیتشان از حجم مصائب او کم کنند.
🔹مراجعه و مطالعه دقیق زیارات و ادعیه امام زمان(عج) به خوبی میتواند افق حاجات ایشان را به ما بفهماند.
«أمِت به الجور و أظهر به العَدل»، «وَاقصِم به رؤوس الضَّلالَه و شَارِعَه البِدَع وَ مُمِیتَهَ السّنّه و مُقوِّیه الباطل» «و ذَلِّل به الجَبّارین و أبِر به الکافرین و جَمیعَ المُلحِدین فِی مَشارِقِ الأرض و مغاربها و بَرِّها و بَحرها و سَهلِها و جَبَلِها حَتّی لا تَدَعَ منهم دَیّاراً وَ لَا تُبقِیَ لَهُم آثَاراً» (1) ...
🔸بنابراین اگر خود را در این سطح نمی دانیم از صاحب این شب و روز بخواهیم خود، ما را در این مسیر یاری نماید! مسیری که جز به نصرت خود ایشان قدم را یارای حرکت در آن نیست. مسیری که قلبی تسلیم(قَلبِی لَکُم سُلمٌ)، تبعیت از امام در #تصمیمسازی و #تصمیم_گیری (رأیی لکم تبع) و #جهاد و کوششی فراوان در #میدان_عمل (نصرتی لکم معدّه) میطلبد.
(1) پی نوشت : دعا برای امام زمان منقول از امام رضا(ع) و روایت شده از سوی جنابِ یونس بن عبدالرحمن
✅ @hoseiniyehandisheh
🎧 باز نشر سخنرانی #حجت_الاسلام__محمد_صادق_حیدری_تهرانی
💥با موضوع: #مناجات_شعبانیه ائمه اطهار(علیهم السلام)
🔸شعبان المعظم سال 1398شمسی
🔹فایل های صوتی را در لینکهای ذیل میتوانید گوش کنید:👇👇
1️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/369
2️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/370
3️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/371
4️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/372
5️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/373
6️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/374
7️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/375
8️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/376
9️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/377
🔟https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/378
1️⃣1️⃣https://eitaa.com/hoseiniyehandisheh/379
✅ @hoseiniyehandisheh
1.mp3
16.07M
📻🎙 سال 1398 توسط مقام معظم رهبری مدظلهالعالی به عنوان سال «#رونق_تولید » نامگذاری شد.
به همین مناسبت، شبکه قرآن صدای جمهوری اسلامی با دعوت از #حجه_الاسلام_حیدری، برنامهای را با عنوان «طنین تلاش» در 21 قسمت پخش کرد که در آن به موضوعِ
«#رابطه_معارف_قرآنی_با_رونق_تولید_و_موانع_تولید_در_ایران_اسلامی» پرداخته شد.
گرچه مدت کوتاه برنامه (3 الی 5 دقیقه) موجب اجمال در طرح مباحث شد و شرایط را برای طرح پیشنهادات ایجابی فراهم نکرد، اما به دلیل طرح سرفصلهای اصلی پیرامون «#چگونگی_رونق_تولید در جهان و موانع آن در ایران اسلامی» میتواند برای مخاطبان محترم قابل استفاده باشد خصوصا با توجه به این که سال 1399 نیز به عنوان سال «#جهش_تولید» نامگذاری شده است.
در این فایل، تمامی 21 قسمت برنامهی «طنین تلاش» تجمیع شده است.
✅ @hoseiniyehandisheh
«عقبه ی تاریخی ِ یک سبابه»
وقتی پیامبر، جامعه بتپرست مکه را به هم ریخت و مرکز قدرت در حجاز و قویترین قبیلهی عرب را به چالش کشید و فریاد ِ «محمدٌ فرّق جماعتنا»ی قریش را به آسمان رساند، راهی نماند جز اینکه... 👇👇
✅ @msnote
✅ @hoseiniyehandisheh
... در «دار الندوه» جمع شوند و عقلهایشان را روی هم بریزند تا قدرت و حاکمیتشان به تصاحب خداپرستان درنیاید. اما ضربههای محمّد (ص) آن قدر کاری بود که خِرد جمعیِ روسای شبه جزیره هم به جایی قد ندهد. همین جا بود که ابلیس بعد از سالها مجبور شد مستقیم وارد شود و به قیافهی بزرگی از اهل «نجد» در بیاید و برای آنکه بزرگان مکه را به سمت قتل پیامبر ببرد، شروع کند به نقد پیشنهادهای سران قریش:
ـ او را از سرزمینتان تبعید کنید؟!! نه! در این صورت، شما او را که زیبارویترین و سخنورترین و فصیحترین آنهاست، به میان اعراب فرستادهاید. او آنان را فریب میدهد و با زبانش شیفته خود میسازد و قبیلهها یکی پس از دیگری او را اجابت خواهند کرد و مدت زیادی نخواهد گذشت که بادیهها را پر از اسبها و مردان جنگی خواهد کرد...
ابلیس خیلی خوب بزرگترین دشمنش را و جنس نهضت نبوی را میشناخت و میدانست که بعثت محمد چه طور جامعه را بر میانگیزد و چه خشم و نفرتی بر ضد الحاد و شرک تولید میکند و چگونه مردم را بر ضد کفار به حرکت در میآورد. خوب میدانست که دعوا، دعوای قدرت بین ایمان و طغیان است اما نمیتوانست قبول کند که تفاوت بین قدرت ایمانی و قدرت مادی از زمین تا آسمان است: مردان و اسبهای جنگی؟!!
...محمد (ص) با «من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله» ِ علیّ، از توطئهی ابلیسی ِ دارالندوه رهید و به مدینه رفت و با نزول «اذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا»، اسبها و مردان جنگی را به سوی قریش سرازیر کرد اما مردان سپاه محمد، «سیصد» نفر بودند در برابر «هزار» مرد جنگی قریش و اسبانش «دو» تا بودند در برابر «چهارصد» اسب قریش؛ نسبتی «یک سومی» در مردان جنگی و «یک دویستمی» در اسب و سوارهنظام! اوضاع طوری بود که ابوجهل ـ به تعبیر فارسی ما ـ گفت: «اینها یک لقمهی چپ هستند» و «بعضیها» بلند شدند و گفتند: «این قریش است و عظمت مادّیش! از زمانی که عزت یافته، هرگز شکست نخورده است» و تا حدی ترسیده بودند که جنگ نه؛ حتی پر کردن مشکهای آب سپاه از چاه بدر را هم کسی قبول نکرد جز علی. توازن در ساز و برگ نظامی یکسره به نفع قریش بود اما نبیّ طوری غیرتش برای دفاع از پرستش خدا را به میدان آورد و وصیّ طوری قدرت ایمانیش را به رخ لشگر کشید که فرعون ِ پیامبر یعنی ابوجهل کشته شد و ارتش مکه به هم ریخت و خود ابلیس هم گریزان از معرکه فریاد زد و خدا فریادش را در قرآن حکایت کرد: «انی اری ما لا ترون... من چیزی میبینم که شما نمیبینید»
گویا پیامبر مثل همه عرصههای دیگر، در جنگ هم بنیان جدیدی را بنا کرد به جای اصالتدادن به سختافزار و ساز و برگ نظامی، قدرت روحی و توان ایمانی را مبنا قرار میداد و البته ابزار را حذف نمیکرد اما تعریف آن را در تناسب با جامعه مومن و «بنیان مرصوص» تغییر میداد. شاید همین بود که وقتی «بعضیها» خواستند مبنای نظامی اسلام را ـ مثل همه چیزهای دیگر ـ تحریف و تأویل کنند، امیرالمومنین به میدان آمد و گفت: «درباره تعداد دشمن سخن گفتی؛ [ولی] ما بر اساس تعداد و کثرت نمیجنگیدیم و فقط با کمک یکدیگر و به تکیه بر نصرت الهی به کارزار میرفتیم.» این تفاوتها کجا معلوم شد؟ صبح روز عاشورا؛ وقتی سپاه بیستهزار نفری کوفه نه فقط در برابر اباعبدالله و ابالفضل و علیاکبر و قاسم؛ که در برابر تکتکِ یاران حسین کم میآوردند و کار را به جایی رساندند که صدای عمربن حجاج درآمد: «احمقها! میدانید با چه کسانی میجنگید؟! اینها گروهی مرگخواه هستند. به خدا قسم اگر فقط سنگ به سوی آنها پرتاب میکردید، همهشان تار و مار میشدند.» اما قدرت ایمانی وقتی به اوج برسد و خطرپذیری برای شهادت وقتی نه یک نفر بلکه یک جمع را با هم هماهنگ کند و ریسک مرگ را برای دنیاپرستان به بالاترین سطح برساند، کفار ِ پناهگرفته در پولادیترین سپرها و برندهترین سلاحها در شدیدترین ترسها غوطهور میشوند و برای سنگانداختن هم در تزلزل و تشتت و ناهماهنگی دست وپا میزنند...
ادامه👇👇👇
✅ @msnote
✅ @hoseiniyehandisheh
ـ تقدیم به سرنشینان یازده قایق کوچکی که هفت ناو غولپیکر بزرگترین ارتشِ طول تاریخ بشریت را به خفّت انداختند و تقدیم به قهرمان گمنام مبارزه مستقیم با امریکا شهید «نادر مهدوی» که به جای حاکمکردن ابزار مادی بر انگیزه ایمانی، تعریف ابزار را در تبعیت از قدرت روحی دگرگون کرد و از ترکیب «شهادتطلبی» با «قایقهای موتوری»، ناوگان چندین میلیاردی امریکا را از اریکه کارآمدی به زیرکشید و حاکمیت ایمان بر تاکتیک و تکنیک را عینیت بخشید. و تقدیم به پاسدار رشیدی که تحقیر دنیاپرستان را به اوج رسانید و به جای لولهی مسلسلش، سینه ستبرش را به سمت ناو دشمن گرفت و انگشت سبابهاش نماینده یک تاریخ آسمانی و یک وجدان نورانی شد؛ همان تاریخ جاودانهی محمدی و علوی و حسینی که با نفس نامیرای خمینی و استقامت خامنهای، به وجدان عمومیِ ایرانیان تبدیل شده است.
پینوشت: این روزهای آخر شعبان، از اواخر مناجات شعبانیه «من لاذ بک غیر مخذول» را زیاد تکرار میکنم تا راه تکرار این عظمتهای عرصه نظامی را در عرصه فرهنگ و اقتصاد هم به ما لطف کنند و نخبگان امت محمد با کنار گذاشتن رخوتهای حوزوی و دانشگاهی، راه خلاصشدن از خذلان فرهنگی و اقتصادیِ کفر را هم بدانند و بتوانند ...
✅ @msnote
✅ @hoseiniyehandisheh
🔰سلسله مباحث «فلسفه بلا و مصیبت» براساس فلسفه انبیاء
🔆 مرحوم استاد حجتالاسلام و المسلمین مسعود صدوق (ره)
📝 انتشار چکیده این مباحث از امروز در کانال حسینیه اندیشه
#فلسفه_بلاء
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
✅ @hoseiniyehandisheh
📝 بخشهایی از چکیده مبحث اول «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔸معمولاً مصیبت یک مقولهی استثنائی تلقّی میشود و از امور اصلی در زندگی محسوب نمیگردد و از این جهت ممکن است بررسی فلسفی آن، امری غریب به نظر برسد؛ اما توجه به دستهبندیهای ذیل میتواند به تبیین بحث کمک کند:
1️⃣ یک دسته از بلاها و مصائب، بلاهای طبیعی هستند مانند سیل، زلزله، گردباد، سونامی و... که به ندرت اتفاق میافتد؛ یعنی اینطور نیست که شهرها دائماً دچار این حوادث شوند و لذا ابتلاء به این بلایا، به صورت مداوم و مستمرّ نیست.
2️⃣ دستهی دیگری از مصائب، به مرگ و میر مربوط میشود و علّت آن، اموری از قبیل مریضی، کهنسالی و حوادثی مانند تصادف و... است که این دسته نیز از امور استثنائی در زندگی محسوب میشود. یعنی اینطور نیست که خانوادهها دائماً دچار مرگ و میر در حوادث شوند و افراد همواره در بستر بیماری باشند.
3️⃣در مسائل اجتماعی، از «بلا و مصیبتها» با تعابیری همانند «مشکلات و بحرانها» یاد میشود و مواردی مانند گرانی، فقر، عقبماندگیها و... از مصادیق آنهاست. مصیبت و بلا در امور اجتماعی نیز بمثابه یک امر طبیعی و پایهی زندگی محسوب نمیشود بلکه قاطبهی کشورها توانستهاند این مشکلات خود را حلّ نمایند یا در این مسیر قرار گرفتهاند.
4️⃣برخی مصائب نیز مصائب تاریخی هستند که انسانها و ملّتها با آن روبهرو میشوند مانند جنگ جهانی اول و دوم. اما مردم و دولتها مدعی هستند که نمیخواهند جنگ را به عنوان اساس و پایهای در زندگی خود بدانند.
✅ اما مصائب پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت عصمت و طهارت و انبیاء علیهمالسلام و جامعه مؤمنین، از سنخ مصائب فوقالذکر نیست.
🔹مضامین آیات و روایات و ادعیه نشان میدهد که بلا و مصیبتِ انبیا و ائمه اطهار و مؤمنین، یکی از پایههای زندگی دینی و یکی از ارکان برنامههای خدای متعال در مدیریت این دنیاست.
🔸اگر مصیبت در یک دستگاه فکری بمثابه پایه و اساس تلقّی شود، فلسفه و علّتیابی آن ضرورت مییابد و تبیینِ «چرایی، چیستی و چگونگی» آن به امری الزامی تبدیل میشود و الا به سردرگمی و تحیّر مبتلا شده و مصیبتها به جبر و فطرت و سایر امور تحلیلناپذیر ارجاع خواهند شد.
🔹مصیبت در فرهنگ انبیاء و ائمّه(ع)، بمثابه شغل آن بزرگواران تلقّی میشود و هویّت آنان بر مبنای «استقبال از بلا» شکل گرفته است.
🔸شب قدر، شب نزول بلایا و مصائب است و «کلّ امر» در آن، ناظر به دنیا به عنوان دار بلاست. در این میان حضرت ولیعصر(عج) است که به تنهایی، تمامیِ مصائب مقدّر شده را میپذیرد و دیگران نیز به میزانی که از بلاهای نازل شده درکی پیدا کنند، حظّ خواهند برد و توفیق نوکری و خدمت خواهند یافت.
🔹حال چگونه میتوان مصائب حضرت ولیعصر(عج) را فهمید و در دوران غیبت، با آن حضرت زندگی کرد و رضای خدا را به دست آورد؟
📋متن چکیده مبحث اول 👇👇👇
✅ @hoseiniyehandisheh
1_293685497.pdf
352.6K
📋متن چکیده مبحث اول «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
📝 بخشهایی از چکیده #مبحث_دوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔸 گفته شد که مصیبت و بلاء در فرهنگ انبیاء و زندگی دینی، رکن است و هویت آن بزرگواران را تشکیل میدهد و به همین دلیل لازم است قبل از بررسی فلسفه این مصیبتها، توصیفی عینی و تاریخی از مصیبتهای انبیاء ارائه شود.
🔹 در همین راستا این سوال قابل طرح است: کیفیت تبلیغ پیامبر اکرم (ص) چگونه بوده که سران جامعهی عرب و ملأ و مترفین به ترس و وحشت افتادند؟ چرا به عنوان یک مسألهی امنیتی با حرکت ایشان برخورد شده است؟ اگر طبق ادراکات موجود قرار بوده تا اعتقادات و معارف نظری به مردم ارائه شود، آیا این حجم از وحشت و مقابله و توطئه و درگیری معنادار خواهد بود؟!
🔸 گرفتاری و بلای نبیّ اکرم(ص) و سایر پیامبران این بوده که مردم اسیر نظامات اجتماعی کفر شده و به بردگانی برای حاکمان تبدیل شده بودند؛ یعنی به جای انتقال یک سری اعتقادات نظری، مسألهی آزاد کردن یک امّت مطرح بوده که زیر یوغ قدرتمندان به اسارت درآمدهاند و به آنها بیگاری میدهند.
🔹پیامبران برای تحقق کلمهی توحید و مبارزه با کلمهی کفر قائل بودند که نباید از روشهای موجود برای رسیدن به قدرت استفاده کرد. پس تفهیم «تئوری خلافت» به مردم و کفّار و افشای سست بودن «تئوری قدرت» توسط پیامبران، و به صحنه آوردن مردم و وعدهی پیروزی و نابودی قدرت کفر برای تحقق خداپرستی، از مصائب و گرفتاریهای فرهنگ انبیاء بوده است.
🔸 پس گرفتاری انبیاء، مصیبتها و بلایایی بوده که ایجاد یک نهضت در پی داشته است؛ نهضتی که در جهت به باور رساندنِ این حقیقت بوده که میشود جامعه را بر محور قدرت الهی تشکیل داد و نه بر مبنای نیاز و ارضاء مادّیِ اجتماع.
#فلسفه_بلا
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث دوم 👇👇👇
✅ @hoseiniyehandisheh
1_296527485.pdf
358.8K
📋متن چکیده #مبحث_دوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
📝 بخشهایی از چکیده #مبحث_سوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا»
🔸 در مبحث قبلی به بررسی مصائب از منظر «فلسفهی چیستی» پرداخته شد و حال باید مصائب را از بُعد «فلسفهی چرایی» تبیین کرد: از آنجا که خدای متعال علاوه بر خلقت عالَم، «فاعل منفی» را خلق کرده است و ریشهی مصیبت نیز به خلق فاعل منفی باز میگردد، باید به تشریح «فلسفهی خلقت» پرداخت.
🔹 چرا خداوند فاعلهایی را آفریده که قدرت دارند با طغیان و سرکشی خود به عالم خلقت زهر بپاشند؟ پاسخ آن است که اگر غرض خلقت به رشد و تکامل مخلوق باز میگردد، هر فرضی که از نظر عقلانی برای تکامل قابل تصوّر است باید محقق شود. یعنی گرچه خلق فاعل منفی، منجرّ به «زندگی همراه با مزاحمت» میشود، اما چنین فضایی باعث میشود که ظرفیت مخلوق افزایش یافته و مشمول نعمات جدیدی شود که مقیاسی کاملاً متفاوت دارند؛ نعمات و لذّاتی که دستیابی به آنها با «زندگی در یک محیط بدون مزاحمت» ممکن نمیشد.
🔸اگر فاعل منفی به این دلیل خلق شود و جایگاهی در اصل نظام خلقت و برنامهی خدای متعال برای مدیریت این دنیا پیدا کند و اجازه داده شود تا فعلِ فاعل منفی در این دنیا دارای اثر باشد، منشأ تمام گرفتاریها و مصیبتهای بعدی در تمام بخشهای نظام، به فاعلیت او بر میگردد.
🔹 البته هنگامی که خدای متعال چنین برنامهای را تدارک دید، باز هم آغاز خلقت در این دنیا برای حضرت آدم در «بهشت اول» رقم خورد و این امر نشان میدهد که آغاز خلقت با رحمت الهی شروع شد و مصائب با اختیار انس و جنّ و با زندگی در محیط مصیبت در این دنیا ادامه مییابد و بالمآل به نعماتِ «بهشت دوم» در عالم آخرت دست خواهند یافت.
🔸بر این اساس، یک مرحله از بروز فاعلیت منفی در عالم ذرّ بود و مرحلهی بعدی آن، تمرّد ابلیس از سجده و سپس عزم ضعیف حضرت آدم و حوّا در نخوردن از شجرهی ممنوعه بود.
🔹از سوی دیگر، هر شخص و امّتی در مقطع خاصّی از تاریخ حضور دارد و تاریخ نیز دارای سه سرفصل است که بلاها و مصیبات و امتحانات و همچنین آیات و حجّتهای هر یک از این سرفصلها با دیگری متفاوت است: سرفصل اول از هبوط حضرت آدم تا بعثت نبیّاکرم(ص)، سرفصل دوم از بعثت نبیّاکرم(ص) تا ظهور حضرت ولیعصر(عج) و سرفصل سوم از ظهور تا روز قیامت است.
#فلسفه_بلا
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث سوم 👇👇👇
✅@hoseiniyehandisheh
1_299208160.pdf
358.3K
📋متن چکیده #مبحث_سوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
«یا قریباً لا یبعد عن المغترّ به»
ای نزدیکی که از فریفته اش دور نمیشود
[وداعی با مناجات شعبانیه و سلامی به دعای افتتاح)
خاطرخواهی بددردی است. چون نیاز که شدید بشود، سریع آدم را میفرستد گوشهی رینگ. تقاضا که بالا برود، عرضهکننده پشتچشم نازک میکند و جاخالی میدهد و غیبش میزند و ناز میکند و طوری دور میشود که همه دنبالش بدوند و حقیرش شوند و به قدرت و برتریش اعتراف کنند و پیشش لُنگ بیاندازند.
اما تو اینطوری نیستی. تمام قانونهای عرضه و تقاضا را زیر پای بزرگواریت لِه کردهای. منتظر نیاز شدید نیستی که هیچ. کورسویی از نیاز را هم اگر ببینی، نه فقط ناز نمیکنی و جاخالی نمیدهی؛ اینقدر نزدیک میشوی که داراییت را، نقطه قوتت را، برگ برندهات را با مهربانی میچپانی توی بغل خاطرخواههای خالیبند یا نصفهونیمه یا کور و کچلی که ما باشیم. البته این عبارتها در شأن تو نیستها ولی احتمال میدهم که منظور عزیزانت در مناجات شعبانیه از «یا قریباً لایبعد عن المغترّ به» چیزی شبیه به همین حرفهای من باشد البته به اضافه چند میلیارد سال نوری تفاوت با همین حرفهای من! خلاصه که «ای نزدیکی [که به جای ناز کردن] از فریفتهاش دور نمیشود»... ای بغلگیرندهی همهی فریفتگان و خاطرخواهانت... ای نابوده کنندهی همه قواعد بازار.... و ای کوبندهی مکانیزم عرضه و تقاضای بشر مادّی... و ای تربیتکنندهی انبیاء و اوصیائی که هزاران سال است این قواعد را به بازی گرفتهاند و حتی مومنین باورشان نمیشود...
اصلا شما عنایت کنید؛ مثلا همین جمله ی قبل از «یا قریبا لایبعد عن المغتر به» را. شاید خدا را با این اسمش صدا زدیم بخاطر خواستهای که در جمله قبل به او گفتیم: «و انظر الیِّ نظر من نادیته فاجابک و استعملته بمعونتک فاطاعک» طوری به من طوری نگاه کن که انگار از همانهایی هستم که برای کمک به خودت بکارشان گرفتی و آنها هم پا دادند. این «معونتک» و کمک کردن به تو هم که معنایش را نمیفهمم مگر این که همان کمک و یاری ِ علی باشد. مثل «زید بن صوحان» که کمک و معونه اش را خود علی امضا کرده. همان که در جنگ نهاوند دستش را داد و بعد عاشق سلمان شد و بعد کارهایی کرد که «بعضیها» به شام تبعیدش کردند و بعد.... تا دستش به علی رسید و در معرکه جمل، قصد «شتر» را کرد. همقبیلهایهایش گفتند: «اینجا چه میکنی؟! دور و برِ این شتر، مرگ پرسه میزند.» زید سفرهی دلش را باز کرد: «مرگ همان چیزی است که من میخواهم.» و به امیرالمومنین رو کرد و گفت: «من را کشته خواهی دید. دستی را در آسمان میبینم که به من میگوید: به سوی ما بیا!» انگار همان دست قطعشدهاش آمده بود تا بقیهی بدنش را هم بهشتی کند و ... به خاک افتاد.
خاطرخواهی و نیاز زید به علی به اوجش رسیده بود و توی خونش موج میزد و خونش فوران کرد. یا قریبا لایبعد عن المغتر به: علی اما دور نشد، رفت نزدیک تا جایی که راوی میگوید: «حتی جلس عند رأسه» بالای سر زید نشست و جملهای گفت تا زید را به بالاترین درجات ِ قرب به قریب بفرستد و «من استعملته بمعونتک» و اهل یاری را تعریف کند:
_ رحمک الله یا زید لقد کنت خفیف الموونه و عظیم «المعونه»... رحمت خدا بر تو ای زید که کمهزینه بودی و «کمککاری بزرگ»
اصلا شما عنایت کنید؛ همین که ما کورسویی از نیاز به علی پیدا کنیم و کمی خاطرخواه کمک و یاری به او بشویم، لطف میکند و جرأت میدهد که از او بخواهیم تا مثل «زید بن صوحان» با ما معامله کند: «انظر الیّ نظر من... استعملته بمعونتک فاطاعک» چرا؟ چون تو کسی هستی که همهی قانونهای ناز و نیاز و تمامی قواعد بازار را زیر پای بزرگواری خودت و اولیائت لِه کردهای؛ چون «یا قریبا لایبعد عن المغتر به»
حالا همه اینها که گفتم برای مناجات شعبانیه بود و ماه شعبان. اگر برویم به سمت ماه مبارک، چشمههای دیگری نشان میدهد. کجا؟ وسط دعای دیوانه کنندهی «افتتاح» همان جا که میگوید اصلا نیاز مصنوعی و خاطرخواهی ِ نصفه و نیمه هم نخواستیم که هیچ؛ اگر بدبخت ِ نیازمند ِ نداری بود که خیلی نفهم بود و به جای نیاز داشت ناز میکرد و بد و بیراه میگفت و منت میگذاشت، باز هم مهربانیم را توی بغلش میچپانم: «مدلاً علیک... تدعونی فأولّی عنک و تتحبب الیّ فاتبغض الیک و تتودّد الیّ فلا اقبل منک کأن لی التطول علیک... ناز میکنم... تو مرا میخوانی و من از تو روی میگردانم و با من دوستی میکنی و دشمنی میکنم و محبت میکنی و از تو نمیپذیرم انگار که من بر تو منت دارم».... «فلم یمنعک ذلک من الرحمه لی و الاحسان الیّ و التفضل علیِّ... اما همه اینها تو را از مهربانی و خوبی کردن به من باز نمیدارد...»
_ بزرگوار! میشود توضیح بدهی که این چه وضعش است؟ میشود توضیح بدهی که چرا اینقدر خوبی؟
پی نوشت: 👇👇👇
پینوشت: تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه؛ که از شدت خاطرخواهی و فریفتگی به خمینی و خامنهای، در میانه آتش الحاد مدرن به معونه و کمک ِ «پرستش اجتماعی ِ خدای متعال» رفت و با دریافت مدال «استعملته بمعونتک فاطاعک»، ظفرمندانه در آغوش «قریبا لایبعد عن المغتر به» قرار و آرام گرفت.
#جمعه_ناک
#افتتاح
#رمضان
#قاسم_سلیمانی
@msnote
@hoseiniyehandisheh
#اندیشه_مرحوم_علامه_سید_منیر_الدین_حسینی_الهاشمی
🔰نه تسامح در قضاوت نسبت به تجارب بشری، و نه غارنشینی
💢 گاهي ما با ديد عمومي و #غير_تخصصي به #تجارب_بشري مينگريم و آنها را غير مضّر نسبت به ساحت #دين ميدانيم، ولي گاهي هم از منظري ديگر به اين واقعيت نگاه كرده و قائل ميشويم كه نميتوان به هيچ وجه «تسامح در تعبّد» را پذيرفت.
❓آيا ميتوان در خصوص مضرّ يا غير مضرّ بودن #فن_آوري نسبت به ساحت مقدس #دين تسامح را روا دانست؟! آيا غير از اين است كه آنچه با شيوه آزمون و خطا #تجربه شده است مفاهيمي كاربردي و برخاسته از يك «#تئوري» تعريف شده ميباشد كه بر اساس يك مدل براي كنترل تغييراتي خاص در حال تجربه شدن ميباشد؟
❌مسلماً صحيح نيست كه براي نجات خود از تكليف الهي سريعاً به قضاوت در اين امر حسّاس و پيچيده بپردازيم و #تسامح را در اين وادي امري مباح بدانيم و بگوييم اصولاً محصولات تجربه بشر داراي لوازم و اقتضائات خاصي نميباشد، بنابراين با #دين ما هماهنگي دارند!
ادامه دارد⏮
✅@hoseiniyehandisheh
ادامه:👇👇
🐪در مقابل، هيچ يك از ما و شما قائل نيستيم كه بايد #فن_آوري موجود را كنار بگذاريم و به همان #زندگي_بدوي انسانهاي #غارنشين باز گرديم.
🌀اما تا زمان دستيابي كامل به يك مدل اداره جديد بايد در #الگوي_تخصيص_و_گزينش آن تأمّل كرد تا ببينيم كداميك از اين بخشها از ضرر كمتر و ضرورت بيشتري برخوردار است تا از همان نقطه كار خود را آغاز كنيم. به تعبير ديگر بايد به تغيير تخصيصهاي كلّي و عمومي در مدل موجود بپردازيم تا تدريجاً با تعريف #نياز_ها_ي_جديد به اين واقعيّت پي ببريم كه مدلهاي موجود نميتواند نيازهاي جديد ما را پاسخگو باشد و ميبايست نيازهاي نوين جامعة اسلامي خود را به وسيلة #ابزار_و_مفاهيم_جديد_الهي پاسخ دهيم و آنها را به #تجربه بگذاريم.
💠 پس اولاً ما مُهر ابطال بر تجارب بشري نميزنيم. ثانياً تجارب بشري را يك سري تجارب مفرده نميدانيم كه همچون نظر گذشتگان حاكي از «يك حقيقت مسلّم» در عالم تكوين باشند، بلكه قائليم اينها #معادلات_كاربردي_ای هستند كه با تغيير در تئوري اصلي آنها، تعريف از موضوع نيز عوض ميشود.
📚منبع: کتاب دفتر از منظر استاد
✅@hoseiniyehandisheh
🔰بخشهایی از چکیده #مبحث_چهارم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه
✍️ حجتالاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره)
🔹برای توضیح «فلسفهی چگونگی مصیبت و بلاء» باید به این نکته توجه کرد که ولایت بر سه نظام «کفر، نفاق و ایمان»، به معنای سه نوع تدبیرِ جدا و منفکّ از یکدیگر نیست بلکه با «فلسفهی إمداد» به وحدت میرسد؛ یعنی امداد به دستگاه کفر و دستگاه نفاق، دارای علّت و فلسفه است که خداوند متعال فرمود: «کّلاً نُمدّ هولاء و هولاء».
🔸به نظر میرسد علت «امداد» به این نکته باز میگردد که مؤمنین به علت هوای نفس، تا حوادث متعدّدی را تجربه نکنند، زیر بار ولایت نمیروند. لذا خدای متعال، دستگاه کفر و نفاق امداد میکند (اجازه طغیان میدهد) و آنان نیز به مؤمنین حملهور شده و جامعهی اسلامی دچار بلاء و نقص در اموال و انفس و ثمرات میشوند.
🔹 چنین شرایطی موجب میشود آثار نظام طغیان به صورتی ملموس و عینی در برابر اهل ایمان قرار بگیرد و آن را وجدان کنند. این تنفّر در کنار تعلّق مومنین به خدای تعالی باعث میشود تا آنان زیر این فشارها و مصیبتها به دستگاه الهی پناه ببرند و به تدریج «حبّ» برای آنان ایجاد شود.
🔸 در واقع خدای تعالی برای آنکه هوای نفس را از درون ما جدا کند، بستری از حبّ و بغض فراهم میکند و به وسیلهی درگیری انبیاء و اوصیاء با ائمّهی کفر و نفاق، فضایی از تنفّر و محبّت ایجاد مینماید. آن بزرگواران با استقبال از بلاء، مجرایی برای جریان ارادهی خدای متعال قرار میگیرند تا تعلیم و تربیت و پرورش در سطح کلان و برای کلّ نظام واقع شود. همین حقیقت است که روشن میکند «دین چیزی جز حبّ و بغض نیست».
🔹 این روند درگیری بین هوی و تقوی در شکل اجتماعی، در تمامی مراحل تاریخ جریان دارد اما متغیر اصلی در سرفصل اول تاریخ، «امور حسّی» است. در دورهی دوم تاریخ، «قوای عقلانی» بمثابه متغیر اصلی قرار میگیرد و خلقت انسانها به نحوی است که عقلانیتها در این سرفصل در سطح بسیار بالایی هستند. اما متغیر اصلی در دورهی سوم تاریخ، «امور شهودی» است و روحها به قدرتهای بزرگی دست مییابند.
🔸همچنین در سرفصل اول تاریخ، دستگاه ایمانی در جهت «چگونگی حفظ جامعهی دینی» تربیت میشوند؛ در سرفصل دوم تاریخ، مؤمنین برای «چگونگی ادارهی یک حکومت دینی» پرورش مییابند و در سرفصل سوم تاریخ، نسبت به «تحقق یک تمدّن الهی» مورد آزمایش قرار میگیرند.
🔹حال با توجه به این چارچوب باید به تشریح مصیبتهای پیامبراکرم و ائمّهی معصومین علیهمالسلام پرداخت؛ یعنی آن بزرگواران گرچه به ابلاغ احکام فردی و سایر جزئیات دین نیز اهتمام داشتهاند، اما باید روشن شود که شخصیت و هویت و مأموریت اصلی آنان و مصیبتها و محن و بلایایی که دچار آن بودهاند، از چه سنخی بوده است.
#فلسفه_بلا
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث چهارم👇👇👇
✅ @hoseiniyehandisheh
1_301430453.pdf
372.2K
📋متن چکیده #مبحث_چهارم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
به مناسبت #ششمین روز ماه مبارک؛ روز منصوب شدن حضرت #رضا به ولایت عهدی مامون
بعضی وقتها هم هست که باید روضه ی آبرو را خواند و از مصیبت بدنامی گفت. مخصوصاً اگر آبرویی را که می خواهند بریزند زیر پای مردم تا توسط یک امّت لگدکوب شود، جدّ اندر جدّ حفظ شده باشد و اصلاً اعتبار خاندانت برای هر فهیم و هر نفهمی به همان تعریف شود.
یعنی جانشینی پیامبر انقدر رنگ دنیا گرفته بود و روح کسرای ایران و قیصر روم چنان در جسد بی رمق ِ حکومتش نشسته بود که دوری از دستگاه، تقدّس و روحانیت و وجاهتی معنوی درست میکرد برای هر کسی که از دعوای قدرت کناره میگرفت. بعد همه میگفتند این فرزندان علی عجب زهدی دارند که دنبال این مقامات نمی دوند و هر وقت نشانه ای از قدرت سلطنتی و سیاست پادشاهی میبینند راهشان را به طرف دیگری کج می کنند و حتی دور و بَر دربار پیدایشان نمی شود. طوری که همین دوری، در نظر مردم نشانهی حقانیت شده بود و هر کسی ساز قیام کوک می کرد، به اسم اهل بیت پناه می برد تا خودش را مطهّر از دنیاطلبی نشان دهد و وجدانهای خسته از حکومت مادّی را دور خودش جمع کند.
حالا فکر کن قداست و تنزّه تو این همه بازار داشته باشد و تو در اوج این منزلت، بالاجبار وارد دستگاهی شوی که مرکز عشق بازی با دنیا و تمایلات مادی است و ولیّعهد شوی؛ آن هم در سلسله مراتبی که منشأِ تک تک مناصبش، دنیاپرستی و آلاف و الوف و خوردن و چریدن و قی کردن است و دست و پا زدن در منجلابی از تعفّن ِ نفسانیات. و همه سری تکان بدهند و بگویند: تف بر مزه ی شیرین دنیا که ذریهی رسول را هم گرفتار کرده!
و فقط چند ماه فرصت داشته باشی تا با رفتارت به همه بفهمانی و از تاریخ این اقرار را بگیری که: فاصلهی حکومت خدایی از سلطنت دنیایی بیشتر از مسافت بین مشرق و مغرب است. و کاری کنی که برای همه معلوم شود خون علی وقتی در رگی بجوشد، دنیا را با همهی وجوهش و با تمام چرب و شیرینش به بند تحقیر و خفّت میکشد. اصلاً چه کسی جز یک علیِ دیگر می تواند در پایتخت ِ دنیاپرستی، کلام علی را در خطبه شقشقیه به تصویر بکشد؟ لالفیتم دنیاکم ازهد عندی من عفطه عنز «دنیای شما برای من کمتر از عطسه ی یک بز ماده است ...»
بعضی وقتها هم هست که باید روضه ی آبرو را خواند و از مصیبت بدنامی گفت ...
پینوشت: آقا جان! شما تک و تنها و فقط در چند ماه، طوری بساط عشقبازی با دنیا را در پایتخت دنیاپرستان به هم ریختید که راهی جز کشتنتان پیدا نکردند. میشود امشب موقع خواندن دعایی که جدتان به #ابوحمزه یاد داد و وقتی رسیدیم به فراز «سیدی أخرج حب الدنیا من قلبی»، شما را واسطه کنیم؟ راستش را بخواهید معاشقه با دنیا خیلی پیچیدهتر از زمان مأمون شده و با تعمیم «مُد» به همه کالاها و به تمامی عرصههای زندگی، «دین ِ دنیاپرستی» را در تمام جهان به راه انداختهاند و هر روز مزهی جدیدی از دنیا را به کام بشر مینشانند و این ظلمات جهانی و بینالمللی را از طریق «الگوی مصرف» به جامعهی محبین شما هم کشاندهاند... میشود امشب برای این که لحن ما موقع خواندن ِ «أخرج حب الدنیا من قلبی» مصنوعی نباشد، ما را شفاعت کنید تا آن قدر رشید شویم که خودمان و نخبگانمان به فکر تغییر «الگوی مصرف جامعه» بیفتیم؟...
_ تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همه ی شبهای جمعه که وقتی از او پرسیدند چرا سخت مراقبی تا هیچ علقهای به دنیا پیدا نکنی، گفت: «ماموریتهایی به عهده من است و کارهایی دارم و جاهایی باید بروم که اگر کمترین وابستگی به دنیا باشد، نمیتوانم انجامشان دهم» و تقدیم به ملتی که عشقش به حاج قاسم را فریاد زد و در صورت شجاعت نخبگانش برای تبیین حقایق، با لوازم این عشق بیدریغ آشنا خواهد شد و خواهد فهمید که رفتن به سوی #فرج و ماموریت زمینهسازی برای ظهور مولایش، با وابستگی به #الگوی_مصرف دنیاپرستان سازگار نیست
#رمضان
#قاسم_سلیمانی
@msnote
@hoseiniyehandisheh
🔰 بخشهایی از چکیده #مبحث_پنجم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه
✍️ حجتالاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره)
🔹در مباحث گذشته بیان شد «تشریع دین»، «مقاومت برای تحقق آن» و «تحقق آرمانهای آن» از نظر تکوین و تاریخی و اجتماعی با «مصیبتها و بلاء در دار دنیا» و «حبّ و بغض» عجین شده است. در ادامه، به بررسی «فلسفهی مصائب تاریخی» در سر فصل دوم تاریخ پرداخته شده تا معلوم شود این سیر چگونه طیّ شده و به شرایط امروز جامعهی شیعه منجرّ شده است.
🔸 با قیام نبیاکرم (ص) از مکه و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، فعالیت سیاسیِ جبههی نفاق برای حذف فیزیکی دستگاه ایمان آغاز شد. این تلاش ائمه نفاق تا شهادت امام سجاد (ع) ادامه داشت. در این دوران، تدابیر آن بزرگواران در صبر بر غصب خلافت و حضور در صحنهی جامعهی اسلامی بر اساس تقیّه، باعث شد تا منافقین مجبور شوند شهادت بر توحید و رسالت و کفرستیزی بر اساس تئوری قدرت را حفظ کنند.
🔹 پس از شهادت امام سجّاد(ع)، امنیت سیاسی و جانی برای حضرات معصومین(ع) در ظاهر ایجاد شد و توطئههای ائمه نفاق شکلی مخفیانه یافت. در واقع مقاومت معصومین و گسترش نسل آن بزرگواران، منافقین را مجبور کرد تا موجودیت اهلبیت(ع) را بپذیرند و از آرایش جنگی و حذف فیزیکی به صورت علنی دست بردارند و به جای جنگ نظامی و سیاسی، به «جنگ فرهنگی» رو بیاورند.
🔸 لذا مأموریت حضرات معصومین(ع) در این دوران، بیدار کردن امّت اسلامی در عرصهی وحدت کلمهی اجتماعی جهت تشکیل حکومت و ساخت تمدّن بوده است؛ زیرا مشکل مسلمین تنها در عدم توجه به عبادات فردی یا بدعتگزاری در مناسک نبوده بلکه تمامی این انحرافات در یک نقطه به وحدت میرسیدند و آن این بوده که مسلمانان همانند قوم بنیاسرائیل دچار گوسالهپرستی و تبعیت از سامری امّت شده بودند و محور تشکیل جامعهی اسلامی را از توحید و ولایت و رسالت به پیروی از ائمه نفاق و تئوری قدرت و ثروت و اطلاعِ مادّی تغییر داده بودند.
🔹دستگاه موجود برای مقابله با فرهنگ اهلبیت، فرهنگ و علومِ تمدن مادی موجود را نشر میداد و ائمّه نیز متعرّض آن ادراکات و علوم مادّی میشدند و اعلام میکردند که تمدّن الهی در تقابل با تمامی ابعاد تمدّن مادّی است و راه دیگری را برای زندگی بشریت مطرح میکند.
🔸در واقع ائمه اطهار با ابعاد و ارکان و بخشهای مختلف تمدن مادی از جمله هنر، پزشکی، نجوم، فلسفه و عرفانِ آن زمان مخالفت میکردند. به طور نمونه، در پاسخ به برخی سوالات نجوم یا طب، تصریح میکردند که پاسخ این پرسش بر اساس نجوم یا طبّ موجود چنین است، اما بر اساس علمی که در نزد ماست، جواب دیگری دارد.
🔹دستیابی به «فلسفهی تاریخ» در این چارچوب، نیاز امروز جمهوری اسلامی است و الا خطر تحریف شخصیت امام خمینی (ره) جدّیتر خواهد شد و تحقق منویات رهبری با مشکلات بیشتری مواجه میشود و آیندهی انقلاب در معرض تهدید قرار میگیرد.
#فلسفه_بلاء
#فلسفه_مصیبت
#وظایف_شیعه_در_دوران_غیبت
📋متن چکیده مبحث پنجم👇👇👇
✅ @hoseiniyehandisheh
1_305753115.pdf
371.5K
📋متن چکیده #مبحث_پنجم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»