eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
531 ویدیو
186 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸توسعه بی ضابطه رسانه‌های تصویری! 🔹افزایش درآمد پلتفرم های شبکه نمایش خانگی تا جایی پیش رفته که حالا نه تنها از صداوسیما درآمد بیشتری دارند، بلکه تولیدات آن‎ها هم بیشتر از این سازمان است. فیلیمو در حال حاضر برای حق اشتراک یک ماهه خود ۹۹ هزار تومان دریافت می‎کند. 🔹باتوجه به ۲.۵ میلیون نفری که در سال ۱۴۰۰ اشتراک این پلتفرم را دارند، حتی اگر بر فرض نیم میلیون نفر را نیم‎بها یا اشتراک‎های رایگان محاسبه کنیم، فیلیمو در ماه حدود ۲۰۰ میلیارد تومان درآمد ناخالص خواهد داشت که ضرب آن در ۱۲ ماه سال عدد بسیار بزرگتری را به ما می‎دهد. 🔹در این‎باره مدیر شبکه کودک می گوید: اگر بخواهیم حجم این درآمد را بهتر بفهمیم باید بدانیم که در بودجه سال جاری سازمان صداوسیما، بودجه همه شبکه‌های تلویزیونی سراسری ۷۰۱ میلیارد تومان تعیین شده است. معاون سیما هم معتقد است که جایگاه رسانه ملی با هیچ بخشی قابل مقایسه نیست و هرقدر بخش خصوصی بتواند مبتنی بر هنجارهای بومی حرکت کند، به فرهنگ کشور کمک می‎کند. ✍ خانه هنر طلاب @HOWZAVIAN
😊 چاپ پول بعد از کله پاچه‌ی صبحگاهی! حسن روحانی از ۲۰ شهریور 97 تا ۱۰ دی ۹۹، دست‌کم ۱۵ بار اعلام کرده است که از بانک مرکزی استقراضی نکرده است؛ حتی یک ریال. (گزارش کامل و مستند در مشرق نیوز: ۸ فروردین 1400) عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی: بگذارید با مردم شفاف باشیم برای مثال در سال ۹۸ و ۹۹ بخش‌هایی از بودجه دولت از طریق درآمدهای تسعیر صندوق توسعه ملی تأمین شد که به زبان ساده‌تر به معنای چاپ پول است که نتیجه‌اش تورم خواهد بود. به نظر شما جناب آقای روحانی برای حل این تناقض‌گویی، چه جوابی ممکن است بدهد؟ ۱. بانک مرکزی مال خودمونه، كلاٌ واس ماس؛ دلمون خواسته از پول خودمون یه نمه برداریم. آدم از پول خودش برداره، اسمش استقراضه؟! ۲. ما استقراض نکردیم، خودشون به ما استقراض دادند، تازه اولشم نگرفتیم، اون قدر این عبدالناصر اصرار کرد، ما هم خجالتی، توی رودربایستی گیر کردیم و نخواستیم یه وقت دلش بشکنه قبول کردیم. بد کردیم؟! ۳. آقا ما یه روز از جلوی بانک مرکزی رد شدیم دیدیم یه مقدار پول افتاده همون جا کنار جوب، درب بانک مرکزی هم بسته بود چون خارج از وقت اداری بود، با داداشم یه خاور کرایه کردیم، برداشتیم بردیم یه وقت خدای نکرده دست نااهل نیفته که فردا بیاریم تحویل بانک بدیم؛ ولی متأسفانه دیگه فرصت نشد، داداش که یه تک پا رفت زندان، من هم که دیگه کرونا اومد، گفتم یه وقت میرم بانک مرکزی هم کارمندان اونجا رو کرونایی می‌کنم یا اونا من رو؛ برای همین هم بعضی از آشنایان گفتن حالا چه عجله‌ایه، بذار بعداً سر فرصت ببر. حالا یه عده نفهم اومدن می‌گن فلانی استقراض کرده! آخه بی‌سوات‌های دلواپس روسیاه این اسمش استقراضه؟! ۴. استقراض چی؟ کشک چی؟ من به بچه‌ها گفته بودم اگر یه وقت کم و کسری داشتین، برین بانک وام بگیرین، اصلاً به منم نگین. خودتون اگر دوست داشتین انجام بدین. صبح جمعه بیدار شدم دیدم یه پیامک اومده از بانک که فلان میلیارد تومن اومده به حسابت. بعداً پرسیدم گفتند آره رفتیم وام گرفتیم. تازه الآن من دارم از شما می‌شنوم که از بانک مرکزی گرفتن. ۵. یک شب عبدالناصر برای یه کاری بهم زنگ زد؛ آخر که می‌خواست خداحافظی کنه، گفت: راستی اهل کله پاچه هستی؟ گفتم:‌ چطور؟ گفت: یه کله پاچه‌ای نزدیک خونه‌مون باز شده یکی دو بار گرفتم خیلی کارش درسته، اگر اهلش هستی صبح بیام دنبالت بریم بزنیم به بدن. من گفت: حال ندارم سر صبحی بلندشم محاسنم رو اتو کنم و اینا... اگر می تونی بگیر بیار با هم بخوریم؛‌ خلاصه یه دست گرفت و آورد وقتی داشت می‌رفت، گفتم: عبدالناصر جان یه خرده پول دستی داری بهم یه مدت قرض بدی؟ دست به جیباش برد و گفت: نه شرمنده چیزی تو دست و بالم نیست الآن. گفتم: اشکالی نداره و خداحافظی کرد. چند دقیقه بعد زنگ آیفون رو زدند، دیدم عبدالناصره گفتم: چی شده؟ اول فکر کرده قابلمه رو جا گذاشته ولی دیدم نه یه چیزی دستشه اندازه یه ماشین تایپ قدیمی. گفت:‌ در رو باز کن. اومد بالا گفتم: این چیه؟ گفت: چیزی نیست. ماشین چاپ پوله، خراب شده بود داده بودم تعمیر، دیروز عصر گرفتم گذاشتم صندوق عقب که امروز ببرم بانک. گفتم: خب که چی؟ گفت: برگه A4 داری، گفتم آره. چند بسته بهش دادم و تا رفتم یه چایی نبات براش اوردم دیدم تا چند بسته پول چاپ کرده و گفت: فعلاً این رو داشته باش، کم و کسری بودجه نداشته باشی؛ اینم اینجا باشه هفته‌ی بعد که اومدم دوباره برات چاپ می‌کنم. به نظر شما این استقراضه؟! معلومه که نیست. اینا حرفای یه مشت از طرفدارای ترامپ و کاسبان تحریمه که می‌خوان علیه این دولت سیاه نمایی کنند. ✍️ جیم جواتی @HOWZAVIAN
😊وقت ندارم کتابتو بخونم ‍ سامان با لحن طلبکارانه گفت: اصلا چرا علما نمیان با احمد الحسن مناظره کنن که تکلیف ما هم روشن شه! هومن هم که دیگه خواب از سرش پریده بود با طمانینه پتو رو جمع میکرد و گفت: بحث میکنن، بحث کردن، کوتاه نمیاد که! -عه کی بحث کرده؟ +مثلا آیت الله روحانی... -رئیس‌جمهورو میگی! +نخیر، آیت الله سید محمدصادق روحانی گفتن بیا قم بحث کنیم! یارو گفته بود نه شما میخواید منو بکشید! فکر کن یارو نمیتونه طی الاض کنه زود برگرده! بعد آقای روحانی... -رئیس‌جمهور؟ +عه! نه دیگه آیت الله سیدمحمدصادق روحانی گفتن خب آدرس بده من بیام صحبت کنیم! گفته بود نه میخواید بریزید اینجا منو بکشید! آقای روحانی... - این بار رئیس‌جمهور دیگه؟ +یه بار دیگه وسط حرف من بپری میگیرم میخوابم دیگم نمیتونی بیدارم کنیا! -خیله خب بابا شوخی کردم! بگو +آره، خلاصه آیت‌الله سیدمحمدصادق روحانی گفته بودن خب یه کشور دیگه تعین کن بریم اونجا بحث کنیم! گفته بود نه شما کلا میخواید منو بکشید! -ای بابا یکی هم نیست بگه اینا اگه میخواستن تو رو بکشن که الان تو سلول روح‌الله زم چهرت نورانی شده بود که! +آره داشتم میگفتم، بعدش آقای روحانی... -این بار دیگه رئیس‌جمهور؟... نه!... آره؟.... +من خوابیدم... خُر پُفففففف -اه پا شو دیگه خودتو لوس نکن! + کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد اما... سامان پارچ آب رو روی سر هومن ریخت. هومن هول هولکی پاشد و گفت: چی کار میکنی دیوونه تختو خیس کردی! -خواستم ثابت کنم میشه! +چی میشه؟ -میشه کسی که خودشو به خواب زده هم بیدار کرد! +مسخره صبر میکردی حرفم تموم شه شاید میگفتم کسی که خودشو به خواب زده هم میشه بیدار کرد! -حالا جمله رو بعدا درست میکنی بگو ببینم ته بحث آقای روحانی چی شد؟ +رئیس‌جمهور؟ خخخخخ هیچی دیگه آیت‌الله روحانی گفتن خب من 10 جلد کتاب فقه دارم، شما ایرادات منو همینجوری بدون این که بیای یا جات رو به ما بگی، بگو؟ یارو هم گفته بود من وقت ندارم کتابای شما رو بخونم! -خب ایرادش چیه؟ لابد وقت نداشته دیگه! +اون حوله رو از پشت سرت بده من! -بفرما! +‌‌ داریم راجع به امام زمان حرف میزنیما... امامی که ندونه تو کتاب چی نوشته، نتونه به همه ی زبون ها صحبت کنه، نتونه امامتش رو به یه مرجع اثبات کنه امامه؟ -خب نه، اگه پسر امام بود چی! +خدا بگم چیکارت کنه لباس تمیز ندارم! چی گفتی تو؟ -میگم اگه هنوز امام نشده باشه چی! خودش میگه من امام بعد از امام زمانم دیگه! +دیگه داری میری رو اعصاب منا! خب یه زنگ بزنه از از بابایی بپرسه دیگه! چطور تو میتونی از این طرف سالن به اون طرف سالن تقلب برسونی، امام نمیتونه به پسرش یه ندا بده؟ -راست میگیا بهش میگم اگه زبونی که خودم برا تقلب ساختم رو فهمید امامه! +از دست تو... پا شو پا شو سر این رو تختی رو بگیر دست گلت رو بندازیم رو تراس خشک شه! بعدم بیا یه کتاب بهت میدم بشین تاریخ بخون ببن بابیت و بهائیت و وهابیت چطو به وجود اومده... ✍️ ابراهیم کاظمی‌مقدم @HOWZAVIAN
انتظار، چشم به راه بودن است و «چشم به راهی» به تناسب بستر و زمینه آن ارزش پیدا می‌کند. انتظار تنها یک حالت روحی نیست؛ بلکه از درون به بیرون سرایت می‌کند و اقدام می‌آفریند. انتظار به منتظر شکل می‌دهد، به کارها و تلاش‌های او جهت خاصی می‌بخشد. انتظار با منفعل بودن در تضاد است، در حقیقتِ انتظار؛ حرکت، نشاط و شورآفرینی نهفته است. ✍ سلاله اخلاقی @HOWZAVIAN
🔹از گم‌شدن کیسه‌ برنج تا سرمایه‌گذاری در بورس! 🔹چند ماه قبل یک گونی برنج فرد اعلای ایرانی خریدم و گذاشتم توی بالکن. خیالم راحت بود اگر مهمان بیاید، برنج داریم. دو هفته بعد رفتیم سراغ آن گونی برنج. خانه را زیر و رو کردیم؛ اما اثری از کیسه ده کیلویی برنج نبود. چند مرتبه مانند مادران فرزند گم کرده، در جستجوی گونی برنج، بین آشپزخانه و بالکن هروله کردیم؛ نبود که نبود! یعنی کیسه برنج کجا می‌توانست رفته باشد؟ من و خانم مثل کارآگاه‌های کارکشته تمام احتمالات را ریختیم توی گود و شروع کردیم به بررسی. پای ده کیلو برنج دانه بلند ایرانی در میان بود و چشم‌پوشی از آن غیر ممکن. مطمئن بودیم گم شدن گونی برنج بی‌ارتباط با مسافرت چند روزه ما نیست. احتمال دزدی منتفی بود. مگر ممکن بود دزد به بالکن طبقه پنجم بزند! فقط دزدی با اوصاف مرد عنکبوتی می‌توانست به آنجا سرک کشیده باشد. گفتم شاید آن را هنگام مسافرت همراه خودم برده باشم؛ اما نه، این یک قلم هم با مرور« آنچه در سفر گذشت» از احتمال افتاد. 🔹حس ششمم من را به سوی بالکن هل می‌داد. می‌دانستم که آن را آخرین بار در بالکن دیده‌ام. بنابراین به بالکن رفتم تا شاید سرنخی از آن طلای سفید پیدا کنم. بله حدسم درست بود. پیکر بی‌جان گونی برنج در گوشه بالکن افتاده بود؛ اما استرس و عجله و توقع یک گونی پر از برنج باعث شده بود کیسه خالی را نبینیم. گونی سالم و سالم بود. فقط ته آن یک سوراخ به اندازه بند انگشت ایجاد شده بود. اگر گونی را به دست کسی می‌دادی متوجه نمی‌شد که قبلا داخل این گونی برنج بوده است. در عوض بالکن پر بود از فضله‌ی پرنده و غیر پرنده. با دیدن این صحنه یاد داستان قلعه حیوانات افتادم. گویی این جا نیز دست به یکی کرده و در غیبت ما دلی از عزا در آورده بودند. پرنده‌ها و مورچه‌ها و موش‌ها و...هر کدام سهمی از دانه ها برده بودند. 🔹حکایت کیسه برنج ما بی‌شباهت به سرمایه‌گذاری در بورس نیست. بسیاری از مردم رنج دیده پول‌های خود را در بورس سرمایه‌گذاری کردند تا به قول خودشان با سود آن خندقی از خندق‌های زندگیشان را پر کنند؛ اما در چند ماه گذشته نمایشگر بورس رنگ خون به خود گرفته و خون به دل مردم کرده. این روزها بورس پای ثابت گعده‌های خانوادگی و دوستانه است. مردم در این گعده‌ها که بی‌شباهت به مراسم ختم نیست، دنبال یک دلیل قانع کننده برای مال باختگی خود هستند؛ این که چه کسی این بلا را سرشان آورد؟ چه کسی آنها را در این چاه ویل انداخته که راه گریزی آن نیست؟ البته درست تر این است که بگویم آنها می‌دانند چه کسی در باغ سبز به آنها نشان داد و آخر سر هم این آش را برای آنها پخت. هر چند یک دانه برنج هم ته کیسه برنج نمانده اما فضله ها و پرهای ریخته شده ردی از آنهاست. چندی پیش یکی از مسئولان گفته بود که دولت از بورس سود چند ده هزار میلیاردی به دست آورده است! چگونه این اتفاق ممکن است در حالی که اصل سرمایه مردم دود شده و به هوا رفته؟! آیا این سود همان سرمایه مردم نیست؟ 🔸بگذریم...نباید در قضیه گونی برنج کسی جز خودم را مذمت کنم. این من بودم که سرمایه زبان بسته‌ام را در بالکن قرار دادم. بعد‌ها جریانم را به اهل‌دلی بازگو کرده و طلب توصیه کردم. در پاسخ گفت:«گذشته ها گذشته!» گفتم پس با موش‌ها و پرنده‌هایی که برنجم را خوردند چه کنم؟ گفت:«موش نگرفته پادشاه است!» ✍ مجتبی عادل پور، عضو تحریریه مدادالفضلاء‌ @HOWZAVIAN
🔴 مطالبه همگانی پخش گاندو پیرو اعلام ناگهانی توقف پخش سریال ، پویش پخش سریال گاندو قبل از انتخابات را با هدف ادامه ی پخش این سریال ارزشمند تایید فرموده و به دیگر دلسوزان و حقیقت جویان نیز اطلاع دهید: پویش: پخش سریال «گاندو ۲» قبل از انتخابات ادامه یابد -در خبرگزاری فارس 👈 نام‌نویسی👇👇👇 https://www.farsnews.ir/my/c/57355 @HOWZAVIAN
اگر توان به دست آوردن چیزی را ندارید، درباره‌اش بنویسید... دارا می‌شوید. @HOWZAVIAN
📝 مطالعات ناقص غربی ها درباره تشیع «هاینتس هالم (Heinz Halm)» 🔸هاینس هالم را به عنوان شیعه شناس آلمانی می شناسند. او کتابی با عنوان «تشیع» دارد که توسط آقای محمد تقی اکبری ترجمه و از سوی نشر ادیان به چاپ رسیده است. 🔹درباره اندیشه ها و نگاشته های متعدد او، تاکنون حدود یکصد اثر تولید شده است! آری، یکصد اثر در ایران درباره اندیشه ها و نگاشته های آقای هالم! این آثار اعم از مقاله و کتاب و پایان نامه و یادداشت علمی و نشست علمی است. این حجم از آثار، بنده را بر آن داشت تا به مطالعه وی و نگاشته هایش بپردازم. نتیجه ای که گرفتم چنین است: آقای هاینس هالم، شیعه شناس نیست بلکه مطالعاتی درباره صوفیه دارد و شیعه را نیز از چشم انداز صوفیه نگاه کرده است. او باطنیانی همچون اسماعیلیان و فاطمیان را تاحدودی می شناسد. اطلاعات وی درباره آنچه مطالعه کرده، ناقص و گاهی بسیار ناقص است. دسترسی او به منابع شیعی اندک بوده و یا توان استفاده از آن را نداشته است. هالم فردی محترم است و بدون تعصب. او محترمانه سخن می گوید و محترمانه می نویسد. برای او احترام قائلم. 🔻اینکه حدود یکصد اثر علمی - عمدتا - در فضای دانشگاهی - و یا حوزوی متاثر از دانشگاه - درباره وی تولید شده، چیز بدی نیست؛ مگر اینکه نشان دهنده نوعی شیفتگی افراطی نسبت به اندیشمندان غربی باشد. به هر حال، مطالعه آثار هالم برای کسانی که کار تاریخی یا کلامی یا حدیثی می کنند از این باب که بدانند در غرب چه خبر است، می تواند مفید باشد. ✍ محمدمهدی احسانی فر @HOWZAVIAN
👌 دو کلمه حرف حساب ۱. مارکوپولو شوید؛ سفر کنید، بچرخید، بگردید، ببینید، بشنوید، دنیا را زیر پا بذارید، فرهنگ‌ها را بشناسید، آدم‌ها را ببینید، نه با هواپیما! با کتاب ۲. خسارت فقر نیست، گرسنگی نیست، کارتن خوابی نیست، بی‌سوادی نیست، بی‌پولی نیست، بی‌کاری نیست، بی‌کالری‌شدن نیست؛ خسارت بی‌هدفی در زندگی است. ✍️سید جواد محمدزاده @HOWZAVIAN
⚡️ چه کسی بر کرسی درس اخلاق آیت‌الله مصباح نشست؟ 🔹 پس از وقفه‌ای یک ساله و ارتحال آیت‌ﷲ مصباح یزدی، جلسات درس اخلاق هفتگی دفتر رهبر معظم انقلاب در قم با حضور آیت‌ﷲ محمدمهدی شب‌زنده‌دار برگزار خواهد شد. 🔹 خیابان شهداء(صفائیه‌) قم اگرچه مرکز اصلی دفاتر بیوت مراجع تقلید و موسسات حوزوی است اما در نوبت عصر بخاطر پاساژها و مراکز خرید، چهره‌ای متفاوت دارد و در ساعت آغازین شب هیاهوئی از انسان‌های رنگارنگ و گاه ظاهری نامناسب به خود می‌گیرد. اما سال‌هاست که چهارشنبه شب‌ها و دقایقی پس از اتمام نماز مغرب و عشاء از پیاده‌روهای پرازدحام، دربی به عالمی متفاوت باز می‌شود؛ حسینیه‌ی امام خمینی در آن ساعات میزبان طلاب و جوانانی بود پای درس اخلاق آیت‌ﷲ مصباح یزدی نشسته‌ بودند. 🔹 برگزاری جلسات منظم درس اخلاق در دفتر رهبر معظم انقلاب به ماه‌های نخست تاسیس این دفتر در سال ۱۳۷۲ برمی‌گردد. در آن ایام این دفتر با حضور برخی اساتید شاخص همچون حضرات آیات خاتم یزدی، سیدجعفر کریمی و موسوی یزدی بیشتر هویتی علمی و حوزوی داشت و ایده‌ی تشکیل جلسات هفتگی درس اخلاق در چنین فضایی مورد توجه قرار گرفت. 🔹 در ابتدا مرحوم آیت‌ﷲ شیخ علی پناه اشتهاردی این جلسات را آغاز کرد و چند ماه بعد در نخستین ماه مبارک رمضان حضرات آیات جوادی آملی و مصباح یزدی نیز برای جلسات اخلاق شبانه دعوت شدند. مدتی بعد اما جلسات هفتگی با حضور منظم آیت‌ﷲ مصباح یزدی ادامه یافت. شاید کسی فکر نمی‌کرد این جلسات قرار است بیش از ۲۵ سال به طول انجامد و یکی از طولانی‌ترین دروس اخلاق حوزه باشد. 🔹 آیت‌ﷲ مصباح یزدی قریب به ۲۵ سال جلسات اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب در قم را برگزار می‌کرد و به جز موارد خاص مسافرت یا کسالتی که عارض می‌شد این جلسات ادامه داشت. پس از نقش‌آفرینی‌های آیت‌ﷲ مصباح در دولت اصلاحات برخی خبرنگاران هم به این جلسات می‌رفتند تا شاید خبری از سخنان اخلاقی صید کنند. 🔹 اما آغاز کرونا و همزمانی آن با کسالت آیت‌ﷲ مصباح یزدی این جلسات را به تعطیلی کشانید و پس از فوت ایشان در دی‌ماه ۱۳۹۹ ،دفتر رهبر معظم انقلاب از آیت‌ﷲ محمدمهدی شب‌زنده‌دار از اساتید شاخص فقه و اخلاق حوزه دعوت کرد تا این برنامه‌های هفتگی را ادامه دهند. وی متولد ۱۳۳۲ داراب، عضو جامعه مدرسین، فقهای شورای نگهبان و فرزند یکی از اساتید برجسته اخلاقی حوزه مرحوم آیت‌ﷲ حسین شب‌زنده‌دار است.پدر نیز در دهه‌ی شصت درس اخلاق پرحضوری در مدرسه فیضیه قم برگزار می‌کرد. 🔹 آنچه در خاطره‌ی اساتید حوزه بیشتر نقش بسته‌است سخنان استاد شب‌زنده‌دار در دیدار رهبر معظم انقلاب با اساتید و نخبگان حوزوی بود که در سفر ۱۳۸۹ به قم صورت گرفت. در ابتدای این دیدار که ۱۲ نفر ازاساتید به ارائه نظرات پرداختند آیت‌ﷲ محمد مهدی شب‌زنده‌دار ابتدای سخن از والد خود که در جلسه حضور داشت اجازه سخن خواست که این اخلاق عملی مورد تحسین رهبر معظم انقلاب و حضار جلسه قرار گرفت. او در سخنان خود بر «اهمیت حفظ و تقویت انگیزه‌های معنوی و اخلاقی در سطوح مختلف حوزه‌ها» تاکید کرد و رهبر معظم انقلاب نیز در تایید این سخنان بیانات مشروحی فرمودند. 🔹 جلسات اخلاق دفتر رهبر معظم انقلاب در قم از اسفندماه گذشته سه‌شنبه شب‌ها پس از نماز مغرب و عشاء و در ماه مبارک رمضان هرشب برگزار می‌شود. ✍️ مباحثات @HOWZAVIAN
: تقریباً تمامی نوشته‌های خوب، آغازی بد دارند؛ از جایی باید شروع کنید. با آوردن یک کلمه، آغاز کنید. بسم الله... @HOWZAVIAN
؟ 🍃 مناسبات رضا بابایی با قلم و نویسندگی *در ایران کمتر کسی با موضوع جُستارنویسی و مقایسه آن با مقاله‌نویسی، تحقیق و تالیف داشته‌ است. نگارنده شخصاً فقط از کامران فانی به فارسی در این زمینه مطلب خوانده است. *فرق بابایی با دیگران در این بود که با این شیوه قلم زدن و نویسندگی و قابلیت‌های آن آشنایی داشت. *بابایی، بر خلاف بسیاری دیگر از دانشوران، فقط متفکر و صِرفاً نویسنده نبود. او اقلیم قلم و آداب نویسندگی را نیز می‌شناخت. از همین رو، میراث وی از هر دو نظرگاهِ صورت و معنا حائز اهمیت است. *شاهد اول مدعا اینکه او درباره نویسندگی، کتابی با نام "بهتر بنویسیم" در باب درست‌نویسی، ساده‌نویسی و زیبا‌نویسی منتشر کرد. *عنوان کتاب دیگر او نیز شاهد دوم مدعای ما تواند بود: "دیانت و عقلانیت". سجع در عنوان و خلق ترکیب تازه، نشانه قلم‌شناسی بابایی است. *گفتنی است که در جستارنویسی، حشو مخل و دور افتادن‌های گاه به گاه از اصل مطلب و مطلب اصلی اتفاق نمی‌افتد. با مقتضیات عصر مدرن و ضیق وقت تناسب دارد و از انحراف ذهن جلوگیری می‌کند و اسباب تثبيت در حافظه را تا اندازه‌ای فراهم می‌سازد. *جستار تقریباً یکسره لُبّ مطلب و حرف حساب است. ضمناً برای متفکری که حرف حساب زیاد دارد، سخت مناسب می‌نماید؛ زیرا فرصت بیان بیشترین حجم از اندیشه‌های نویسنده را در اختیار او می‌گذارد. *نمی‌دانم کدام یک از محاسن جستارنویسی، محرک جذب بابایی به آن بود. انگار می‌دانست چندان فرصت ندارد! از اقبال او یا اقبال مخاطبان او بود که به جستارنویسی گروید. *از این رو میراث بابایی که منتظر خوانش و بازخوانی است، صِرف اندیشه او نیست، بل از نحوه مناسب بیان اندیشه نیز سخن می‌گوید. *شاید او با این کار، پیامی برای مخاطبان داشت. ✍️ امین‌رضا نوشین https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6