eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
518 ویدیو
182 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
📛 فوران خشم و ناآگاهی ✍️ علی بهاری سی‌ساله به نظر می‌رسید. کمرباریک، با موهای فرفری که از دور مثل چند سیم ظرفشویی در هم تنیده بود، ابروهایی به تیزی خنجر، دندان‌هایی که تا جلوی لب پیش‌روی کرده و پوست تیره. لهجه خوزستانی داشت. روی مچ دست راستش عکس یک مار تتو کرده بود. این را موقع عوض کردن دنده فهمیدم. پراید خسته‌ای داشت که از همه جایش صدا درمی‌آمد. معمولا برای حس نکردن طول مسیر با راننده‌ها گپ می‌زنم. چند ثانیه از شروع گفتگوی‌مان گذشت که کار به سیاست کشید. به مسئولان فحاشی کرد و بعد توپخانه را سمت اسلام گرفت. احساس کردم کنترلش را از دست داده و اگر چیزی بگویم برخورد بدتری می‌کند. چنان با فریاد حرف می‌زد که انگار حقش را من خورده بودم! یک‌دفعه گفت: «می‌دونی چیه؟ اگه حسین هم به حکومت می‌رسید می‌شد یکی مثل همین‌ها. اصلا حقش بود کشته بشه. دم یزید گرم.» این را که گفت آرام شد و من هم. چند دقیقه هر دو چشم به خیابان دوختیم. تا مقصد چیزی نگفتم. وقتی پیاده شدم سرم را از پنجره بردم داخل. داشت به صفحه اپلیکیشن نگاه می‌کرد. گفتم: «می‌دونستی وقتی لشگر معاویه به یکی از شهرهای حکومت امام علی حمله کردند و خلخال از پای یه دختر یهودی کشیدند امام چی گفت؟» گفت: «نه. اصلا چنین چیزی نشنیده بودم.» گفتم: «امام فرمود اگه مسلمون از شنیدن این خبر بمیره جا داره.» چشمانش گرد شده بود و با دقت گوش می‌کرد. ادامه دادم: «اختلاس و دزدی ربطی به امامان نداره. توپخونه‌ات رو سمت دزدها بگیر نه امامی که به خاطر عدالت تو خون غلتید» باهاش دست دادم، شماره رد و بدل کردیم و خداحافظی. بعد از چند ثانیه صدایم کرد و پرسید: «گفتی دختر یهودی؟» گفتم: «آره.» گوشه چشمش بارانی شده بود. @HOWZAVIAN
☑️ درنگی بر مفهوم اعتراض و اغتشاش ✍ حمید احتشام ملائکه اعتراض کردند، به خلقت انسان؛ اما شیطان کرد، عصیان کرد، از امر پروردگارش تخطی کرد. اعتراض نکوست؛ اما اغتشاش نکوهیده. اعتراض پاسخ دارد، جای رسیدگی دارد؛ اما اغتشاش، موجب اخراج است: «فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ» (حجر: 34). اعتراض ملائکه به خلقت اهل جهل بود؛ انسان‌هایی که فساد می‌کنند و خون می‌ریزند: «أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» (بقره: 30) اما خدای متعال، نوع دیگری از انسان را اراده کرد بود؛ او می‌خواست در زمین خلیفه و جانشینی قرار دهد: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره: 30) جانشینان خدای متعال، همگی اهل‌عقل‌اند؛ اما پیش از ایشان اهل جهل در زمین جولان می‌دادند. همانانی که اعتراض ملائکه را برانگیخته بودند. اهل‌جهل به سرکردگی شیطان حکم می‌راندند. علت ممانعت شیطان از سجده بر آدم همین بود. او نمی‌خواست از اریکه قدرت پیاده شود. در طول تاریخ با دو نوع انسان مواجه هستیم: عاقلان و جاهلان. تمام انسان‌ها براساس روایتی معتبر که از صادق آل‌محمد (علیهم السلام) به یادگار مانده است، آبستن معانی هستند. معانی تاریک و ظلمانی که عمده در اهل جهل حمل می‌شوند و معانی روشن و نورانی که عمده در اهل عقل. در روایتی دیگر انسان‌ها به معدن‌های طلا و نقره تشبیه شده‌اند: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضة»؛ استعاره معدن، گویای این است که انسان‌ها هر یک حامل معنایی هستند: خواه درخشان و نورانی، خواه کدر و ظلمانی. از معدن خیر جز خیر و از معدن شر جز شر انتظار نمی‌رود که از کوزه همان بود ترواد که در اوست! حسن و قبح در فرآیند صدور فعل همان فشار حمل است. انسان‌ها آبستن معانی هستند. ذاتِ فاقد، طلب می‌کند و ذاتِ واجد اعطا، این طلب و عطا یک لقاح وجودی است. یک نکاح تکوینی است. هر یک از انسان‌ها حامل معنایی هستند، حمل فشار می‌آورد تا ظاهر شود، فشار می‌آورد تا از نهان پیدا شود، نمایان شود؛ «و تضع کل ذات حمل حملها» (حج: 2) این فشار، فاعل را مضطر می‌کند، این اضطرار، همان میل است، همان ضرورت صدور فعل، کاسته‌شدن فشار حمل، ملائمت می‌آورد؛ بار را که زمین گذاشتی، احساس راحتی می‌کنی. اما این راحتی پایدار نیست، موقت است؛ اثر وضع حمل است؛ راحتی ماندگار بسته به نوع چیزی است که زاده‌ای... زمین و حکومت بر آن، قبل از اهلِ عقل، به جاهلان رسیده بود. اهل جهل، معانی خود را بر عالم زدند و تمدن خود را بر پا کردند. پیروان جهل کاخ‌های خود را بنا کرده، ساختارهای خود را ساختند و بساط سلطنت‌شان را بر زمین گستراندند. فراعنه و فرمانروایان جهل شنیده بودند که مادر عقل نیز آبستن معانی عقلانی است؛ از این‌رو در طول تاریخ مراقب بودند تا مبادا فرزندان عقل پا به دنیا نهاده، تاج و تخت‌شان را به باد دهند! اما این وعده خداست که سرانجام، صالحان‌اند که وارث حکومت بر زمین خواهند شد: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء: 105). اینک جهان برای آماده می‌شود؛ گو اینکه در خفا و جلا برای رویارویی با تجهیز شده‌اند. @HOWZAVIAN