فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘#تیزر ا #گعده_نویسندگان
🌕عناوین برگزیده حجت الاسلام عبدالله حسن زاده آملی، پیشکسوت عرصه نشریات دینی در بیستمین گعده نویسندگان رسانه فکرت:
✔️مخاطبشناسی و سادهنویسی از رموز مهم توفیق در نشریهداری است.مقالهسازی و کتابسازی آفت روزگار ماست.
✔️مسأله مهم در واقع آن است که پیش از هر چیز دیگری مخاطب خود را به خوبی بشناسید و بدانید برای چه کسی قرار است تولید محتوا داشته باشید.
✔️از رموز موفقیت آن است که نیروهای تحریریه اول درک و زبان مشترکی برای فعالیت رسانهای داشته باشند و دوم هم این که بر اساس توانمندیها و علائق، تقسیم کار خوبی بین آنها صورت بگیرد.
✔️اگر در حوزه اندیشه و علوم انسانی قلم می زنید مساله مهم این است که حرف دیگران را به درستی بفهمید و زود دست رد بر اندیشه و تفکر دیگران نزنید، بلکه در نوشتن مطالب یا خودمان پربار باشیم و یا اگر چیزی را نمیدانیم سریع قضاوت نکرده و رد نکنیم.
➕مطالعه گزارش در «وبگاه فکرت»
#اندیشه
#نوشتن
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🖍 پسری با نشان پدری و صد رنج حوزوی
✍ سعید احمدی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی
«پسر کو ندارد نشان از پدر» دربارهی عبدالله حسنزاده درست نیست. کم نبودهاند قیافههایی که از روی مردمک چشمهایم عبور کردهاند؛ ولی مانند همهی ماشینهای یک بزرگراه رفتهاند و هرگز کاسهی چشمم سرایشان نبوده است. چهرههایی هم بودهاند که نه بر دیده که در جان نشستهاند. شاید اسم و آوازهشان گوش فلک را کر نکرده باشد؛ شاید غربت را بر شهرت برتری داده باشند؛ شاید با حکم و امضایی بر مسند و مقامی ننشسته باشند؛ ولی اگر نبودند لنگر این دنیا تاب برمیداشت. یک چرخ زندگی لق میزد. مهم این نیست که از جادهی صاف و بیدستانداز بگذری؛ خیلی مهم است که سنگ جلو پای رهگذران را برداری. اینها را گفتم تا سر و گوشی آب بدهیم به روند و رویهی جاری در حوزههای علمیه و سنتهای حاکم بر آن؛ مثل سنت تبلیغی که بر منبر و خطابه تکیه دارد. کم پیش میآید سازمان روحانیت و روحانیون و روحانیات بهجز «آنچه هست» به آنچه «باید باشد» فکر کند. میرزا حسن رشدیه، محمدحسن راستگو، سید مجتبی لاری، سید محمدحسین طباطبایی، محمدهادی معرفت، مرتضی مطهری، علی صفایی حائری، حبیبالله فضائلی، حسن حسنزاده آملی و این دست شخصیتها بر خلاف باد و جهت حوزه رفتهاند. عجیب این است که هر کدام به «آنچه باید باشد» اندیشیدهاند. عجیبتر هم اینکه کشتی آنان باد موافق نداشت. همین هم به بزرگی و عظمت عزم آنان ضریب میدهد. برگردم به اول متن. پسر علامه، پیشگام، پیشرو و پیشکسوت نشریه در حوزه است. حوزهای که هنوز و هنوزتر فضای باز و حمایت ویژهای از فعالان عرصهی قلم و رسانه ندارد. با این وصف و حال عبدالله حسنزاده در دهههایی به این جنس و سنخ از ابزارهای تبلیغ رو آورد که هنوزی در کار نبود. اینکه او چگونه توانست با سلامبچهها، دوست خاص و صمیمی خردسال، کودک، نوجوان و بزرگسال و من تو بشود، اینکه او با چه ترفند و هنری توانست از حجاب خشکاندیشی رایج بگذرد، نکتهای است که باید از خود او پرسید.
#بینش_تبلیغی
#مهارت_تبلیغی
#تراث_مظلوم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
✏️کتاب گرون! اشتراک کتابخوان گرون! منابع خارجی فیلتر و اشتراک وی پی ان گرون! اینترنت هم گرون! علم
#با_کاربران
اگر بین قدرت و ثروت تونستید تفکیک کنید بین فرهنگ و ثروت هم حتما میتونید... فتامل😊
#طنز_تلخ
🟢 «زمان شناسی» ویژگی مشترک مصباح و سلیمانی
✍️ احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه
از ویژگیهای مشترک علامه مصباح یزدی و شهید حاج قاسم سلیمانی، «زمانشناسی» آنان بود.
به همین دلیل:
اولاً: در مسائل حوزه تخصصی خود هرگز «غافلگیر» نشدند. بلکه همواره جلوتر از زمانه، مقدمات و الزامات مواجهه معقول و اسلامپسند با «چالشها» و«مسألهها» را فراهم میکردند.
#امیرمؤمنان علیهالسلام میفرماید: «مَنْ عَرَفَ الْأَيَّامَ لَمْ يَغْفُلْ عَنِ الِاسْتِعْدَاد؛ کسي که آگاه به زمانه باشد، از آمادگی غافل نمیشود.».
ثانیاً: امور بر آنان مشتبه نمیشد و در جریانشناسی اندیشهها و حتی عملکردها، منحصربهفرد بودند؛ «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ؛ کسی که به زمان خويش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمیآورند.» آنان با بصیرت و تیزبینی و تیزهوشی ریشههای جریانهای فکری و سیاسی و فرهنگی عمده در کشور را به درستی میشناختند و در زمان مناسب و بدون لکنت زبان با آنها رویارو میشدند. این را میتوان یکی از رازهای هجمههای سنگین داخلی و خارجی علیه آنان دانست.
و ثالثاً: هرگز مورد سوءاستفاده افراد و جریانهای سیاسی قدرتطلب قرار نگرفتند.
آنان خوب میدانستند که پارهای از سلامهای سیاسیون و قدرتطلبان، بیطمع نیست! به همین دلیل گفتار و رفتار آنان به گونهای بود که هرگز اجازه نمیداد دیگران در آنان طمع کنند و از همین روی به دیدارهای افراد سیاسی و گروهها و احزاب قدرتطلب، دلخوش نبودند و حتی میلی به چنان دیدارهایی هم نداشتند.
#شهید_سلیمانی
#علامه_مصباح
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸 ایران اگر نبود؛ حماسه نبود، حماس نبود، غزه هم نبود
✍️ علی مهدیان
🔺رهبری در دیدار با خانواده حاج قاسم گفت، «حاج قاسم محور مقاومت را احیا کرد، مقاومت سه ماهه غزه مدیون این احیای جبهه مقاومت است»
توییتی هم از دفتر ایشان به زبان عربی منتشر شد که تشکر از زحمات سردار قاآنی در منطقه است.
خوب که چی؟
🔺سخنگوی سپاه، حرکت حماس را انتقام سردار شهید دانست. صدای حماس درآمد که چنین نیست. انگیزه های این عملیات فلسطینی بود. بعد سپاه رسما اعلام کرد که بین انگیزه و مجموعه نتایج یک فعل فرق بگذارید.
بعد فرمانده سپاه و مسوول دفتر رهبری اعلام کردند که حماس درست میگوید. این انتقام ایران نبود. اما
🔺سخنگوی سپاه حرفش را بد منتقل کرد، قبول، لکن این وسط یک سوال وجود دارد؛ چرا سخنگوی سپاه چنان گفت؟ که بعد چنین شود؟
پاسخ را باید در صحنه خودتحقیری و انفعال «جمعی» از انقلابیون و تاثیرشان در مردم جستجو کرد. همان پازلی که دشمن مدتها است از تحققش برای داخل به شدت استقبال میکند. مخصوصا در این زمان.
🔺 بعد از ترور سیدرضی توسط اسراییل جمع زیادی از انقلابیون ما، فریاد انتقام انتقامشان بلند شد. اینها یادشان افتاده بود که اصلا جمهوری اسلامی در قصه غزه «منفعل» است.
یادشان افتاده بود فرمانده سپاه رجز خوانده بود که به ما ضربه ای بزنید کرک و پرتان را به باد میدهیم. یادشان افتاده بود که بارها امیرعبداللهیان خط و نشان کشیده بود و تهدید کرده بود و ساعت صفر اعلام کرده بود.
🔺خوب حالا رهبری چه میگوید:
او میگوید برادران من کل این صحنه که میبینید توسط جمهوری اسلامی ایران زنده شده. حاج قاسم کیست؟ او جمهوری اسلامی است در صحنه مقاومت منطقه.
🔺فشار گام به گام رشد یابنده جنگ حزب الله که بیش از یک سوم کل قدرت اسراییل و آمریکا را درگیر خود کرده. ضربه های عجیب و غریب یمن و ضربات کوچک پی در پی مقاومت عراق و سوریه و ... همه میوه های این جبهه چند ضلعی اند که کمک به مقاومت غزه میکند.
دشمن هم از روز اول نقش ایران را میدانست در این صحنه و رسما و علنا میگفت و تهدید میکرد، شما چطور ندیدید؟ ترور سردار سیدرضی و ضربه زدن علنی به ایران واکنش به چه بود؟
🔺 آری بخشی از جنگ تهدید است. تهدید خودش ابزار قدرت است. و مگر طرف مقابل تهدید نکرد و مگر توانست تهدیدهایش را عمل کند و اصلا مگر شما میدانید کی و کجا قرار است تهدیدهای ما عملی شود؟ و البته مگر ندیدید تهدیدهای امیرعبداللهیان توسط جبهه مقاومت گام به گام توسط حزب الله و یمن و عراق در حال عملی شدن است؟ و مگر حضور سپاه قدس در جنگ سی و سه روزه را هم، همان زمان میدانستید؟ چه میگویید پس؟! حماسه تاریخ ساز غزه که میتواند مبنای خیزش و مشارکت بیشتر مردم باشد را هم میخواهید تبدیل کنید به بهانه افسردگی و انفعال؟
🔺آقای جمهوری اسلامی زنده کننده کل این صحنه است، او منفعل نیست. این شمایید که خیلی وقت است منفعل شده اید.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻عقدهگشایی سیاسی با چاشنی جذابیت جنسی
✍️ دانیال بصیر
مستندِ تازه ساخته شده از شمقدری که دست بدست در حال چرخیدن در شبکههای اجتماعی است، چیزی جز یک مستند به نهایت، سخیف و زرد نیست. شاید در بدو امر حجاب بهانه است اما لایههای پنهان مستند ماموریتی برای تخریب و زدن انقلاب را دنبال میکند. تحریک روحانیت علیه انقلاب و دوگانه سازی کذاب، انگارسازی گسل بین انقلاب و جامعه روحانیت و به تعبیری "الغريق يتشبث بكل حشيش" چنگ به چیزی میزند تا علیه انقلاب نمایی را نشان دهد. علتالعلل را خود جمهوری اسلامی معرفی میکند.
اگر بی بی سی و منوتو ماموریتی برای ساخت مستند داشتند، همین حرفها را میزدند. مبتذلترین بخش مستند نیز اینجاست که کوشیده با جلوهگری زنان و دختران مکشفه، مخاطب را پای مستندش نگه دارد. موقعیت همنشینی آن روحانی منفعل و گیج هم با مکشفهها، حاصلش تحقیر و تمسخر روحانیت است. در واقع، روحانیت را آدمهایی معرفی کرده که در دعوای دروغین مردم با نظام، باید بفهمند که جانب مردم را بگیرند. یک برش بهشدت گزینشی و تحریفی و غلط از جامعه. و یک روحانی که هرگز نمایندهی روحانیت نیست. و تصویری از نظام، که سیاهنمایی مطلق است.
از نظر هنری و فنی که باید این اثر را تهوع دانست؛ به غایت غیرهنرمندانه و گلدرشت و متظاهرانه و فرصتطلبانه.
حداقل، نیروهای اصلی و سرشناس انقلاب، وارد بازی رسانهای او نشوند و موضعگیری آشکار و رسمی نکنند. نباید در زمین خودش به او پاسخ داد. نباید او را جدی گرفت و به رسمیت شناخت. خواستهای او همین است.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔎فهم کاریکاتوری و متد موزاییکی یک حوزوی دگراندیش(۱)
✍️علیرضا محمدلو
▫️روش شناسی میگوید؛ در فهم متون اگر تمرکز منفصل در تک گزارهها داشته باشیم، مبتلا به درک جزء در غیاب کل می شویم و معنای منظومهای و یکپارچه و دلالت کلان سخن را از دست میدهیم. دلیل روشن هم این است که با هر سنت کلاسیک یا مدرن معرفتی، اگر بخشی را بدون بخش های متمم و مکمل و مفسر متصل یا منفصلش، اُبژه قرار دهیم، دچار قرائت گزینشی با #متد_موزاییکی نارسا و منفصل از مکمل ها و متمم ها و مفسرها خواهیم شد. پر واضح است که تاریخ، شخصیت و گاهی حتی متون دینی را هم اگر در تک گزاره هایش بدون شان نزول و قبل و بعد، مطالعه کنیم، دچار اعوجاج و #فهم_کاریکاتوری و غیرمنضبط و دور از مراد متکلم و دلالت اصلی ماجرا خواهیم شد.
🔸بعنوان مثال وقتی عباراتی از صحیفه امام راحل را بدون پیوست مقام و ضرب قراین مفسر و به سبک تقطیع و برش های امروزی قرائت کنید، خوانش شما همینقدر مبتذل خواهد بود که خمینی کبیر را که از سال ۴۲ تا ۵۷ بدون هیچ اقدام نظامی، قیام مردمی را به ایستگاه ۲۲ بهمن رسانید، اهل تنش و تک روی، خطاب کرده و #فصلالخطاب بودن را همین مقدار سطحی و بدون درک الزامات پیچیده حکمرانی در عینیت، اهرم دیکتاتوری ترجمه میکنید.
🔸امام حداقل در سه ساحت روشن نشان داد که به مردم و نگاه نخبگانی، اعتقاد راسخ دارد و پای این باور هم هزینه داد. در ساحت ساختاری، تفکیک قوای سهگانه #مونتسکیو را ذیل ولایت فقیه پذیرفت و پای نهادهایی همچون مجمع تشخیص و شورای نگهبان را هم امضا کرد. یک دیکتاتور(به زعم نارسای شما) آیا تن به ساختارهای پیچیده و پروتکل های محدویتزا در ساحت حکمرانی می دهد؟
🔸در عرصه مدیریتی هم افرادی را پذیرفت که به جد با بودنشان مخالف بود اما فهم نخبگانی و شورای همراه انقلاب را صحه گذاشت و زیر بار انتخاب بازرگان، بنی صدر و منتظری هم رفت. مدیریت نخبگانی کشور برای امام، یک مانیفست جاری بود نه یک ژست و شعار ابتدایی از نهضت که حتی در حساس ترین لحظات میدان هم علیرغم میل باطنی و به تبع مشورت نخبگان، #جام_زهر را نوشید. جای سوال اینجاست که چگونه می توان چنین شخصیتی را دیکتاتور خواند الا کسی که بدلیل مدل مطالعه تفننی یا گعدهای، تاریخ را گزینشی، کات خورده و سکانسی متوجه شده و تک گزاره هایی را برای اثبات فرضیه اش برجسته سازی نماید و جنگ تحمیلی بیش از ۲۰ کشور علیه ایران را هم نتیجه ماجراجویی و تفکر تنشزای امام راحل تلقی کند!
🔸آیا رواست که ارتباطات #مسعود_رجوی با ساواک و سیا و مرام منافقانه و مارکسیستی اش را مطابق اسناد تاریخی در نظر نگیریم و تندروی و جنایت های بعد انقلاب او را هم پای تندروی و تندخویی امام(العیاذ بالله) با این شخصیت معلوم الحال بنویسیم؟ برای اثبات فرضیه غلطتان تا کجا قرار است که دنده معکوس بکشید جناب اکبرنژاد که حتی محاکمه و #اعدام_هویدای_بهایی را که سیزده سال پابهپای شاه معدوم در قامت نخست وزیری علیه مردم و اسلام خیانت و جنایت به خرج داد، زیر سوال ببرید و امری بیهوده و ناشی از تنشزایی بخوانید!
🔸در عجبم از اینهمه فهم گزینشی و پازل های آشفته شما که به دلیل بساطت زیاد و سادگی بیش از حدش، هیچ حس علمی و فقهی را جهت پاسخگویی تحریک نمی کند. شما دچار #دگردیسی_مشکوک_معرفتی شدهاید که یکدفعه از عرش تحول در حوزه، به فرش انسداد حکومت داری در عصر مدرن، شیفت وضعیت داده اید.
🔸فهم #تکنوفیلی شما از مدرنیته و مقهور شدنتان مقابل ماشین غرب هم حاکی از ضعف شناختی شما در تفکیک سه ساحت مبانی، مسائل و نتایج غرب است که شما در نهایت سادگی فقط برخی نتیجههای بستهبندی شده را در غیاب مبانی و فرایند شکننده و مبتلا به تعارض غرب میبینید و همچون یک شبه انجمنی، قائل به عدم امکان حکومت اسلامی در عصر حاضر شده اید. جالب است که #فرانسیس_فوکویاما تئوریسین پایان تاریخ هم بعد از شکست های متعدد جریان غرب و لیبرالیسم در منطقه و جهان در ساحت های سیاسی و اقتصادی، طی مصاحبه ای این نظریه اش را پس گرفت و وضعیت جهان متجدد را در ثبات و بقا با توجه به ارتشی و میلیتاریستیک شدن نسخه های آمریکا برای جهان امروز، مبتلا به تردید و امتناع دانست.
ادامه دارد...
#دگراندیش
#اجتهاد #انتقاد
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔰مشروعیت مردمی حکومت (دموکراسی)
✍️ م. پازکی
🔸مشروعیت حکومت به معنای حقانیت حکومت و به معنای الزام اطاعت از حکومت است.
حال، سوال این است، منشا مشروعیت حکومت چیست؟
🔸مشروعیت دموکراسی، تنها ملاک مشروعیت حکومت را خواست و رضایت افراد جامعه می داند و اگر حکومتی رضایت افراد جامعه را نداشت دیگر حق حکومت ندارد.
چرا؟
چون حکومت را حق ذاتی مردم می داند که خود مردم به اختیار خود به دلیل زندگی اجتماعی و ضرورت وجود نظم و امنیت، این حق را به صاحبان حکومت تفویض کردند تا قانون وضع کنند و به اجرا بگذارند. بنابراین آنچه مهم است، رضایت آنان است.
🔸پس مشروعیت دموکراسی؛ یعنی نظام برآمده از خواست مردم براساس توافق و قرارداد اجتماعی.
یا دادن حق حکومت به کسی با توافق جمعی.
برخی اشکالات؛
۱- این نوع مشروعیت، مبتنی بر اومانیسم و سکولاریسم است.
۲- فرض بر آن است، حکومتی در مرحله اول با خواست مردم براساس قرارداد اجتماعی مبتنی بر عقلانیت شکل گرفت و کسانی هم زمام امور را به دست گرفتند، اما ممکن است این افراد غیراصلح باشند.
۳- با توجه به منفعت طلبی ذاتی انسان با پشتوانه قدرت، چه ضمانتی است که حاکمان در ادامه حکومت به نفع سایر مردم حکم کنند.
۴- در زمانی که مردم از حکومت راضی نباشند، چه ضمانتی برای تغییر حکومت وجود دارد وقتی حکومت در دست قدرتمندان قرار گرفت.
۵- خواست و رضایت مردم از یک حکومت براساس کدام اصول و معیار است؟
۶- لازمه مشروعیت دموکراسی، عدم ثبات حکومت است چون هر دفعه که خواست مردم تغییر کرد، حکومت هم باید تغییر کند.
۷- لازمه دموکراسی این است که رضایت همه افراد جامعه را داشته باشد که قطعا شدنی نیست. بر فرض رضایت اکثر، بر چه حقی حقوق اقلیت نادیده گرفته می شود؟
۸- اگر دو گروه از مردم نظراتشان تزاحم کند وضعیت مشروعیت حکومت چه خواهد شد؟
و ...
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
.
🔻 سفر به قم برای استحاله انقلاب از درون
و برخی آخوندها؛ خواب یا خائن
#روشنفکری
#دگراندیشی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🍃 فیلسوفِ عاشق
✍️ مهدی جمشیدی
🗒 فیلسوف بود اما «عشق» را به تمامِ معنا میفهمید. و هنگامیکه صادقانه با او از عشق میگفتی، زبانِ عاشقانهاش گشوده میشد. فرسنگها از مرتبهی کمالی او فاصله داشتی اما فروتنانه، تو را «دوست» خطاب میکرد و به واسطهی جذبهی عشق، به مقام «معیّتِ باطنی» اشاره مینمود.
بیش از بیست سال، عاشقانه دوستش داشتم و اینک بسی دلتنگم از هجرانش.
دو بار در عمقِ آغوشِ بیکرانهاش، معنی «محبّتِ ایمانی» را تجربه کردم. هویّت اسلامی و انقلابی من، زادهی همان تجربههای وجودی است. نسبتی در میان بود که از اقیانوس معرفت او آغاز شد و به آسمان معنا راه یافت.
چشمهی اشکم در غم فراقش، خشکیده نخواهد شد. در جان، خانه کرده و دل را شیدا و شیفته ساخته. گذر زمان، از طراوتش نمیکاهد و داغ سوزانش را از یاد نمیبرد.
رضوان الله تعالی علیه.
#علامه_مصباح
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازِ دلتنگی!
نسخهای معنوی از حضرت آیتالله مصباح یزدی(ره) که تاکنون نشنیدهاید!
موکب آنلاین
#علامه_مصباح
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
☀️مصباح، همیشه روشن است
✍️ علی عسگری
هنگام اذان مغرب شده بود و باید خودم را به جلسه میرساندم. از پلههای موسسه پایین میآمدم که همزمان چند نفر از دوستانم را برای شرکت در جلسه دعوت کردم.
با اینکه پوستر محفل را در گروههای مختلف گذاشته بودم ولی دعوت چهره به چهره مزهی دیگری داشت...
یکی از مدعوین میان پلهها گفت... آقای مصباح درست میگوید. مردم نقشی ندارند.
کمی تعجب کردم و گفتم اصلا آقای مصباح کی چنین گفته است؟!
سرم را به طرف عقب چرخاندم و گفتم: اگر بدون مردم میتوان حکومت کرد پس چرا امیرالمومنین(ع) در ۲۵ سال غصب حق، چنین نکرد؟
مگر نه آنکه اسلام در بستر حکومت، جلوه مییابد؟!
نگاهش را از من مخفی کرد و سرش را پایین انداخت و به فکر فرو رفت. بعد از لحظهای مکث و زمانی که جلوی درب خروجی بودم به من گفت شاید من اشتباه میکنم ولی قرآن گفته اکثرهم لایعقلون...
اسنپ آمده بود و باید به محفل میرسیدم. در راه به شبهاتی که دوستم گفته بود فکر میکردم و از خود میپرسیدم چرا علامهی روشنگر را چونان تحریف کردهاند در حالیکه ضد مردم بودن به کام لیبرالهاست و به نام مصباح تمام میشود؟!
ساعت ۱۷:۴۰دقیقه...
مهدی جمشیدی با کت و شلوار سرمهای آمادهی پیکار علیه تحریف و حماقت شده بود. به اذعان جمشیدی، تحریف علامه مصباح و اعتقاد به ضدیت او با امام راحل، آنقدر عجیب است که کمترین تاملات در آثار رهبر انقلاب، میتواند پاسخ درستی به هجمههای نادرست و بر خلاف حقیقت فراهم سازد.
زمانی که برای محفل در نظر گرفته شده بود ۳ ساعت بود. اما این ۳ ساعت با چشم بر هم زدنی مملو از سوالات و پاسخ به یاوهگوییهای لیبرال مسلکان گذشت.
مصباح در این ۳ ساعت نورانیتر و نوارنیتر میشد و خاموشی جهل، تیرهتر و تیرهتر میگشت.
گویا علامه بنا داشت بعد از رحلتش بانگ رحیل بر جهل مشرکانِ خفی بزند.
مشرکانی که به نعمت انقلاب واقف بوده و خدای خالق را لبیک گفته بوند اما به قول جمشیدی عزیز، خدای شارع را پس میزدند.
اوج جلسه آنجا بود که چهرهی دموکراتیک مصباح بیش از پیش بر همه عیان شد. جایی که او برای جمهوریت، ساختاری مردمسالارانهتر با محوریت عقلانیت اجتماعی تعریف کرده بود.
هرچند جمشیدی سخن میگفت ولی من علامه را میدیدم که با اشارهی دستش بر دلهای حاضران، غبار تحریف را از جلوهی حقیقی معرفت میزدود.
پوپولیستهای نامرد آنقدر در این سالها عوام فریبیکرده بودند که هر چقدر مصباح مردمیتر بیان میشد کسی باورش نمیشد.
صدای اذهان را میشنیدم که بلند بلند میپرسیدند:
واقعا مصباح قائل به جمهوریت بود؟ مگر ممکن است؟!
مصباح کمیت و کیفیت را باهم میدید و مناط را توانایی در ادارهی حکومت میدانست. او جاهلیت را خطر بزرگی برای همراهی ۹۰ درصدی مردم قلمداد میکرد و عقلانیت را کمک بزرگی برای همراهی ۴۰درصدی میخواند. اینجا بود که جهاد تبیین اهمیت خود را با طعم جدید خود نشان داد.
جلسه آنقدر داغ و پرشور بود که جوانان یادشان رفته بود تا قلبهایشان را با خود ببرند. صندلیها علی الظاهر خالی بود ولی دلها در میان خلوت خود با استاد فکر به گفت و گو پرداخته بودند.
استکانهای چای را در سینی پلاستیکی جابجا میکردم که ناگهان علامه را دیدم که هنوز بر صندلی آبی رنگی کنار سالن نشسته بود درحالیکه عینک خود را با دستمالی پاک میکرد.
نگاهی به او انداختم و فهمیدم اندیشه اگر آزاد باشد، هیچگاه خاموش نمیشود و مصباح همیشه روشن است.
#علامه_مصباح
#روایت_نویسی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔵 مرزبانِ تیزبین
✍️ علی خسروی
ایرانزمین روزگاری را در حافظه دارد که دگردیسان و رِفُرمیستهای چپ، و عملههای چشموگوش بسته «پوزیتویسم» و پشیمانان از انقلاب - همان پونز داران و قیچی به دستان ضد امپریالیست ابتدای انقلاب- با رنگیننامههای گونهگون قرن شانزده و هفدهمی، حس «پروتستانتیسمشان» چنان قلمبه شده بود که میخواستند لیبرال دموکراسی را از استاد اعظمشان «فوکویاما» غلیظتر واگویه کنند و اگر استادشان از «پایان تاریخ» گفته بود، آنان رسماً «پایان خدا» را اعلام کنند.
دور از انصاف است اگر نگویم آنها موفق هم بودند. آنها توانسته بودند با وعده «جامعه» مدنی و «عصر آزادگان» و «نشاط» تقلبی، «صبح آن روز» دانشجویان و محیطهای دانشگاهی و جوانان سادهدل دهه هفتادی را چنان ربوده و آنها را عمله خود کنند که «آزادی اندیشه» را در کنار زدن «ریش و پشم» بجویند و کارتونیستهای بیارزش، بیمقدار و بیسوادشان - چون نیکآهنگ کوثر را که اکنون به شغل شریف مزدوری مشغول است- را به هماوردی با پهلوانی چون «علامه مصباح یزدی» با ۱۶۲ جلد تألیف و تحقیق، و هزاران ساعت تدریس و روشنگری فرا بخوانند.
زمانه، زمینۀ فوران ابتذال و درهم غلطاندن طلا و مطلا بود.
در این زمستان استخوان سوز بود که عالِمی از وجود خویش برخواست، و غیورانه سقفی ساخت از تفکر و سایهبانی از اندیشه. اگرچه تیغ تهمتها و توهینها زخمیاش کرد اما او توانست شب شراب دیکتاتورهای روشنفکر را به صبح خماری بدل کند. درد دیانت و سیاستدینی چنانش کرده بود که در دنیای فراخش نیم لبخند هم نمیگنجید، زخمها به عوضش میخندیدند. نه ناسزاهای عسلپیچ و ادبی عبدالکریمسروش کارگرش شد و نه پناهندگان امروز رسانههای عبری-عربی-غربی توانستند حریفاش شوند. امروز آنها حق دارند در نبود او شادی کنند؛ شادی امروز آنها محصول سوزش همان صبحخماری است.
رحمةالله علیه
#علامه_مصباح
#اندیشه #نخبگان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔸محفل پرسش و پاسخ فکرت این بار با حضور استاد قنبریان
🌻«شهید سلیمانی، تجسم حرف نوی انقلاب اسلامی» موضوع چهاردهمین محفل گفتوگو محور سایت اندیشهای فکرت است که به بازخوانی تبیین اندیشه مقاومت با رویکرد جهادی حاج قاسم سلیمانی میپردازد.
🔸این محفل در ادامه پرونده محافل اندیشهای فکرت به مناسبت سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار میشود.
✔️حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه به عنوان مهمان ویژه و جمعی از فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی در این محفل حضور مییابند.
🔻گفتنی است، سلسه محافل پایگاه تحلیلی و اندیشهای فکرت با طرح مسائلی چون بازخوانی «تبیین نظریه حکمرانی اجتهاد»، «حوزه و دانشگاه پیشران جهاد علمی در کشور»، «مردم در منطق علامه مصباح» و از این دست موضوعات با بهره مندی از استادان برجسته حوزه و دانشگاه، به محفل چهاردهم رسیده است.
⚡️این محفل 12 دی ماه ساعت 18 تا 20 در قم، خیابان بسیج، مؤسسه شناخت برگزار میشود.
#فکرت
#حاج_قاسم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
داستان این عکس!
✍️سعید احمدی
یکی از چند چیزی که دلم برایش ضعف میرود «معماری ایرانیاسلامی» است. چند روز پیش رفتم گلزار شهدای قم. مقبره امامزادهی معروفی آنجاست به نام علی بن جعفر. بنا و تزئینات آن ارزش دستکم یکبار دیدن را دارد. من دهها بار با دقت و لذت به ایوان آن چشم دوختهام. این بار ناپرهیزی کردم و خواستم لذت دیدار آن را با دیگران قسمت کنم. داشتم عکس میگرفتم که صدایی زنانه از داخل گفت: «نکن آقا! اشکال داره». گوش و چشم و حواسم را داده بودم به دوربین. صدا دستبردار نبود. «آقا! پسرم! با شمام. عکس نگیر! اشکال داره.» سرم را چرخاندم طرف صدا. روی زنی میانسال به من بود و صدایش توی گوشم. به سر و وضعش میآمد که خادم باشد. یک چیزی توی مایههای خادمهای مسجد یا حوزه یا البته خادمهای عربی حرم امام حسین، سلامالله علیه. «اشکالش چیه خانم؟» «آثار باستانیه. عکس گرفتن تو به اینها ضرر میزنه.» سر از این حرفهایش در نیاوردم. فقط این را فهمیدم که تا حالا چشمش به گل و مرغهای زیبای این کاشیها نیفتاده؛ مقرنسهای بالای سرش را ندیده؛ خطوط متنوع کتیبهها را نخوانده؛ دلش فقط بند ضریح امامزاده است. شاید هم نه؛ نمیخواهد دیگران از دیدن این معماری سهمی ببرند و دلشان ضعف برود. همینطور که به کار ضرردارم ادامه میدادم، زبانم را بیکار نگذاشتم و بهنظرم جملهی هوشمندانهای گفتم: «من خودم میراث فرهنگیم خانم! نگران نباش. حواسم هست».
#معماری
#سبک_زندگی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN