eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسداشت شخصیت و اندیشه استاد راستگو 📄 فراخوان خاطره، دلنوشته و سروده اعلام شد متن کامل فراخوان 👇👇 ستاد یادمان زنده‌یاد استاد راستگو @HOWZAVIAN
🔶 قدر زر زرگر شناسد از حضرت آیت‌الله وحید بهبهانی؛ آن عالم جلیل‌القدر و مرجع عصر، پرسیدند که چگونه به این مقام رسیده‌ای؟ فرمود: اگر به جایی رسیده‌ام، مرهون احترامی است که برای فقها و علمای اسلام گذاشته‌ام. «قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذکر اولوالالباب ؛ آيا آنان که مي دانند و آنان که نمي دانند مساوي هستند؟» يقيناً علما نسبت به ديگران برتري دارند.اين معنا را صاحبان خرد و انديشه خوب دريافت مي کنند. «يرفع الله الذين امنوا منکم والذين اوتوا العلم درجات؛ خداوند کساني را که ايمان آورده اند و کساني را که علم به آنها داده شده درجات عظيمي مي‌بخشد.» 💠 در این لحظات برای سلامتی عاجل همه بیماران به ویژه آیت الله مصباح یزدی دست به دعا برمی‌داریم. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💠 کتاب حوزه و روحانیت در نگاه رهبری حوزه و روحانیت نظر به پیشینه ی خود، از مهمترین پشتیبانان نظام اسلامی بوده اند. اکنون نیز در موضع خطیری از حرکت خود، در قدمی بلند به نام گام دوم انقلاب قرار گرفته اند و باید ذیل سکّان داری رهبر انقلاب به پیش رفته و حرکت خود را بر این اساس شکل دهند. کتاب حاضر، گفتاری است از با تجربه ای که در بحبوحه های جامعه اسلامی مسیر طلبگی را با صلابت طی کرده و اکنون در قله جامعه به حوزه و طلبه نگاه می کند. این اثر در هشت بخش «کلیات»، «مدیریت و تشکیلات»، «منابع انسانی و مالی»، «حوزه و نظام اسلامی»، «تهذیب و تربیت»، «تبلیغ و اطلاع‌رسانی»، «پژوهش» و «آموزش» موضوع‌بندی شده و هر بخش نیز، به سه فصل «نگرشهای بنیادین»، «توصیف وضعیت» و «توصیه‌ها» تقسیم شده است و از مباحث اساسی تا گاهاً ترین مسائل طلاب را از نگاه رهبر انقلاب بیان کرده است؛ از روش تحصیل و جایگاه کتب شهید مطهری گرفته تا وضعیت یادگیری و بحث های هنری در برنامه طلبه. ✍️ علیرضا کارگر @HOWZAVIAN
🔍 اتوبان همت و ماجرای عمار ماه مبارک رمضان است. کلّۀ سحر برای اقامۀ نماز جماعت صبح و مقداری هم سخنرانی به خوابگاه دانشجویی در تقاطع نیایش ولیعصر، می روم. بزرگ راه همت خلوت خلوت و البته وسوسه برانگیز برای سرعت. دوربین ها هم هر از چند گاهی فلشی می زنند و به مانند صیادی که صیدی شکار کرده، شادی می کنند مگر نه اینکه این دوربین ها هوشمند هستند. روز گذشته، هنگام بازگشت از خوابگاه، وقتی داخل اتومبیل نشسته بودم به اتوبان همت که رسیدم، پیچ رادیو را باز کردم. رادیو نمایش، در حال پخش نمایش نامه ای قرآنی بود. داستان از این قرار بود که عمّار به همراه پدر و مادرش در شهر مکه زیر سخت ترین شکنجه ها قرار گرفته بودند. پدر و مادر زیر شکنجه ها از باورهای خودشان دست بر نداشتند و همین پافشاری ها سبب شهادت این دو گردید. اما جناب عمّار، زير شكنجه‏ ها، مُقُر آمد و سخنانی به ظاهر کفرآمیز و البته توهین آمیز به پیامبر بر زبان جاری کرد و با این کار جان خود را از مرگ حتمی نجات داد. البته این سخنان کفرآمیز بر خلاف باورهاى قلبى‏ او بود. درایت و زیرکی عمار از همان روزهای اول نشان می دهد که با بقیه فرق می کند. ایمان و مقاومت در راه خدا را با درایت و تیزهوشی آمیخته بود. جان خود را به راحتی در خطر نمی انداخت. فقط یک مشکل اینجا وجود داشت. آیا با این کار، خدا و رسول از او راضی خواهند بود؟ ظاهرا عمار پس از این ماجرا از رفتن به خدمت پیامبر شرمنده بود. هرچند او می دانست که پیامبر از راز دلش با خبر است. اما بالاخره ظاهر کار او خوش آیند نبود بویژه برای مقدس مآبان ظاهربین و این عمار را بسیار نگران می کرد. تا اینکه به نقل ابن عساکر در جلد 43 تاریخ دمشق، این خبر به پیامبر خدا رسید ایشان فرمود: همانا سراسر وجود عمار، از فرق سر تا قدمش مملو از ایمان می‌باشد و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است. بلافاصله جبرئیل امین نیز دست به کار شد و به سرعت آیۀ ۱۰۶ سورۀ نحل را که در مورد کار جسورانۀ عمار بود برای پیامبر خدا و بلکه بهتر بگویم برای بنده و شما آورد: کسانی که بعد از ایمان کافر شوند - بجز آنها که تحت فشار واقع شده‌اند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده‌اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان است. آیه که نازل شد، عمار نفس راحتی کشید و رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌آله‌ به عمار فرمود: اگر باز هم از تو خواستند، که ایمان خود را انکار کنی، چنان کن. دوستان عزیزم! این مسئله، اختصاص به عمّار ندارد. در کتاب شریف كافى روایتی از امام صادق عليه السلام نقل شده که، على عليه السلام فرموده است: شما به دشنام گفتن به من فرا خوانده خواهيد شد. در اين صورت، مرا دشنام بگوييد. سپس به بيزارى جستن از من فرا خوانده می شويد. بدانيد كه‏ من بر دين محمّد صلى الله عليه و آله هستم. سپس امام صادق می فرمایند: علی علیه السلام نگفت: از من بيزارى نجوييد. آن گاه، پرسشگر از امير مؤمنان پرسيد: درباره كسى كه كشته شدن را به بيزارى جستن از شما ترجیح دهد چه می فرمایید؟ حضرت فرمود: سوگند به خدا كه چنين وظيفه‏ اى ندارد. او باید مثل آنچه بر عمّار بن ياسر گذشت، عمل کند. تلاش کنیم ما نیز عمّارگونه پایداری در راه حق را به زینت دانایی مزیّن سازیم. کم کم رسیدم به مقابل درب منزل پدرم. باید ماشین را پارک کنم. آفتاب آهسته آهسته بالا می آید. ✍ علیرضا نظری خرّم @HOWZAVIAN
✳️ آیا طریقت، شریعت و حقیقت از یکدیگر جدایی دارند؟ 🔸 یکی از مسائل مهم در شناخت و سلوک عرفانی نسبت حقیقت، شریعت و طریقت است. نحله های مختلف در این باب مختلف سخن گفته اند و برخی به غفلت - جهله صوفیه - و برخی با تغافل - برخی حضرات روشنفکر - تصور کرده اند می توان از حقیقت و طریقتی سخن گفت اما شریعت را در ابتدا یا در مرحله ای به کناری نهاد. 🔸 مرحوم امام از بزرگترین نظریه پردازان مخالفت با تفکیک این سه رکن اساسی است به نظر ایشان اساسا انسان، بدون شریعت بهره و راهی به حقیقت ندارد و توهم تفکیک این سه، خوابی پریشان است. عبارت زیر یکی از تعلیقات ایشان بر فصوص ابن عربی در فصّ ایوبی است که به تصریح به همین مطلب می پردازد... 👈 خواندن بیشتر 👉 ✍ سیدمحمد هاشمی @HOWZAVIAN
💠 انتشار فراخوان کنگره مجازی شعر «سفید پوشان بی ادعا؛ مدافعان سلامت» 🔸 به همت معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی 🔔 ویژه طلاب 👈 با دو موضوع «پاسداشت زحمات پرستاران و کادر پزشکی کشور در بحران کرونا» و «فداکاری حضرت زینب(س) الگوی پرستاران بی ادعا» 🔺مهلت ارسال آثار: ۲۵ آذرماه ۹۹ 💡 تبلیغ نیوز | پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم @tablighnews @HOWZAVIAN
بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی اگر قدم بگذاری به چشم بارانی بیا که بی‌تو نیامد شبی به چشمم خواب برای تو چه بگویم از این پریشانی؟ چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟ تو حال و روز دلم را نگفته می‌دانی! نه دل بدون تو طاقت می‌آورد دیگر نه تو اگر که بیایی همیشه می‌مانی چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت چه کرده با دلم این گریه‌های پنهانی ببین سراغ تو را هر غروب می‌گیرم قدم قدم من از این کوچه‌های کنعانی ✍ یوسف رحیمی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💠 عمل کنيد پيش از آن که چراغ عمل خاموش شود حال که زنده و برقراريد، پس عمل نيکو انجام دهيد، زيرا پرونده ها گشوده، راه توبه آماده، و خدا فراريان را فرا می خواند و بدکاران، اميدِ بازگشت دارند. عمل کنيد پيش از آن که چراغ عمل خاموش و فرصت پايان يافته، و اجل فرا رسيده و دَرِ توبه بسته، و فرشتگان به آسمان پرواز کنند. پس، هرکسی با تلاش خود برای خود، از روزگار زندگانی برای ايّام پس از مرگ، از دنيای فناپذير برای جهان پايدار و از گذرگاهِ دنيا، برای زندگی جاودانه آخرت، توشه برگيرد. انسان بايد از خدا بترسد، زيرا تا لحظه مرگ فرصت داده شده، و مهلت عمل نيکو دارد. انسان بايد نفس را مهار زند، و آن را در اختيار گرفته، از طغيان و گناهان باز دارد، و زمام آن را به سوی اطاعت پروردگار بکشاند. ✍ خطبه 237 @HOWZAVIAN
🔅 شناخت ضدِ عمل از عوامل پیشران‌ افراد در وقت خمودگی و خستگی است. 👇 تنبلی، محافظه‌کاری و ناامیدی نقطه مقابل عملگرایی است. @HOWZAVIAN
📢 کار ظریف فرهنگی! چرا ما فکر می‌کنیم گسترش فرهنگ مطالعه در ایران فقط وظیفه‌ی وزارت ارشاد است؛ نه واقعاً چرا؟ بدیهی است که کار به این بزرگی نیازمند ورود سایر نهادها و وزارتخانه‌ها هم هست؛ حتی وزارتخانه‌ای مثل امور خارجه. چرا که نه؟ کار فرهنگی عیب است؟ نه. حتماً می‌فرمایی آخر این وزارتخانه چه کاری می‌تواند بکند در این زمینه؟ خیلی کارها. یکی‌اش اینکه می‌تواند مسابقه‌ی کتاب‌خوانی برگزار کند برای پرسنل خودش؛ مثلاً همین متن برجام را. خب دوستان موقع مذاکره با طرف‌های خارجی فرصت مطالعه‌ی آن را که نداشته‌اند، اشکالی هم ندارد؛ قابل‌درک است؛ ولی الان که یک خرده سرشان خلوت شده، بخش فرهنگی وزارتخانه مسابقه‌ای ترتیب بدهد و جایزه هم بگذارد که پرسنل انگیزه‌ی بیشتری پیدا کنند؛ مثلاً جایزه‌اش می‌تواند اشتراک مصرف یک سال گلابی باشد. خب شما فکر کنید اگر هر وزارتخانه‌ای بیاید در حیطه‌ی خودش از این کارهای فرهنگی ظریف انجام بدهد، چقدر فرهنگ مطالعه گسترش پیدا می‌کند. ✍ جیم جواتی @HOWZAVIAN
✍ فلسفه فیزیک در اندیشه شهید فخری‌زاده 🔴 چالشی در "فلسفه علم" شهید ترور، محسن فخری‌زاده، که او و همه شهدای هسته‌ای را باید از جمله شهدای تمدن‌سازی معاصر ایرانی، اسلامی دانست در نقطه وصل فیزیک و فلسفه، نظریه‌پردازی کرده است. او به منظر اپیستمولوژی صدرایی در فلسفه علم و شباهتی میان "آزمایش فیزیکی" با "تعقل فلسفی" توجه می‌داد که چگونه فیزیکدان برای شناخت طبیعت، چاره‌ای جز دخالت در آن ندارد و همین دخالت دانشمند، واقعیت را از موقعیت "ماقبل شناخت" یعنی از نفس‌الامر پیشین خارج می‌کند؛ بنابراین آنچه دانشمند در طبیعت، شناسایی می‌کند همان موجود قبل از شناسایی نیست. برای مشاهده الکترون باید از فوتون بهره‌ برد اما به محض تماس فوتون با الکترون، وضعیت در هم می‌ریزد و دیگر این الکترون، آن الکترون نیست. این نکته گرچه در فیزیک کلاسیک هم شناخته‌ شده بود اما ارزش عملی آن را نمی‌دانستند. در فیزیک و در علوم آزمایشگاهی، امکان علم دقیق به واقعیت پدیده‌ مادی با قطع نظر از دخالت دانشمند(که برای درک آن پدیده، ضروری است) وجودندارد. در سطح ساده‌تر وقتی دماسنج را وارد آب می‌کنید تا دمای آن را اندازه بگیرید، از آب، انرژی‌هایی می‌گیرید و به آن انرژی‌هایی می‌دهید؛ پس آب اندازه‌گیری شده، آب دیگری است و در هیچ آزمایشگاهی، "آب پیش از اندازه‌گیری" عینا قابل اندازه‌گیری نیست و انحراف محاسبه هرگز به صفر نمی‌رسد. در فیزیک جدید نیز فوتون، کوچکترین ابزار مشاهده با کمترین تاثیر در واقعیت، نمی‌تواند مانع خطا شود و البته چاره‌ای از این خطا در فیزیک نیست.  شهید می‌پرسد وقتی در فیزیک، "عالم و معلوم" بر یکدیگر تاثیری چنین متقابل می‌گذارند به حدی که واقعیت نفس‌الامری، جدا از دخالت فیزیکدان و فیزیکدان بدون تاثر از آزمایش، قابل آزمایش نیست چرا مثلا به معرفت‌شناسی ملاصدرا و علم‌النفس حکمت متعالیه توجه نکنیم که چگونه در "نظریه تجرید" صدرایی، مراتب ادراک، وابسته به میزان تجرید است، یعنی با تجرید ناقص‌تر به "ادراک حسی" و وقتی بیشتر شود به "ادراک خیالی" و با تجرید کامل‌تر به "ادراک عقلی" می‌رسیم؛ بنابراین پابه‌پای مراحل ادراک، هم "درک‌کننده" و هم "درک‌شونده"، هر دو ارتقا می‌یابند. آنچه مانع ادراک وجهی از حقیقت می‌شود از عوارض ماهیت نیست بلکه نحوه وجود و عینا خود واقعیت است که ماهیت با آن موجود می‌شود و این یعنی که سخن از یک مرتبه از یک حقیقت نیست بلکه با تجرید کمتر، به واقعیت محسوس، با تجرید بیشتر به صور خیالی و آنگاه به ادراک عقلی ارتقا می‌یابید. 👈 خواندن بیشتر 👉 @HOWZAVIAN
📛 انقلاب اسلامی و «مول»‌های حرفه‌ای ◀️ به زبان ساده: برخی از مردم باور داشتند که گاهی زنان باردار به جای نوزادِ آدمی، مول به دنیا می‌آورند. این موجود مرموز، به‌ویژه در افسانه مردم اصفهان در آغاز بارداری، خود را توی رحم مادر جا می‌دهد و خودش را با خوردن یا کنار زدن جنین غالب می‌کند به آن مادر از همه چیز و از همه جا بی‌خبر تا اینکه پیش از موعد وضع حمل و در کمتر از نه ماهگی به دنیا می‌آید و سری دارد شبیه مارمولک یا موش و تند و تیز خودش را می‌چسباند به دیوار و از آن بالا می‌رود. گویا اعتقاد جازم بر این است که باید زود او را گرفت و کشت؛ وگرنه رسوایی و بدبختی به بار می‌آورد. ◀️ به زبان کمی دشوار: از جمله معانی که دهخدا در لغت‌نامه، درباره مول آورده، جنینی است که از رابطه غبرمشروعی پدید آمده است یا به بیان دیگر، بچه حرامزاده. ◀️ به زبان دشوارتر: مولوی در مثنوی می‌گوید: مول مولی می‌زند آنجا جان او/در فضای رحمت و احسان او. مول مولی نیز یعنی این دست و آن دست کردن و تاخیر انداختن در کارها. ◀️ به زبان دشوار: اگر بپذیریم که انقلاب اسلامی ایران در زمانه جهان دو قطبی سوسیالیسم شرق و امپریالیسم غرب با اصل نه شرقی و نه غربی پدید آمد و انقلابِ آب و نان و نقل و نبات نبود؛ بلکه در سطح طرح مکتبی فکری و جهان‌بینی نوپدیدی بر پایه نظام فکری اسلامی، البته با قرائت اهل‌بیت رسول خدا، صلی‌الله علیه و آله ظهور کرد، باید بپذیریم که هم‌آوایی این انقلاب در هر سطحی با دو قطب شرق و غرب چیزی شبیه رابطه نامشروع با بیگانه است که در نهایت به خلق موجودی شبیه مول می‌انجامد؛ چه در معنای عامیانه خود که مارمولک یا موش است و چه در معانی لغوی خود که جنین نامشروع و حرامزاده. مجاهدین خلق در اوان انقلاب، اسلام و سوسیالیسم را در هم آمیختند و موجودی به نام منافقین ساختند که طبق آمار حدود بیست‌هزار نفر از مردم ایران و غیر ایران را به سینه قبرستان فرستادند. مردمی که حق همه چیز داشتند؛ جز مرگ؛ اما به هر رنگ و رو و ضرب و زوری که بود انقلاب اسلامی این مول‌های سوسیالیست را از خود راند و دور انداخت و با آنان درافتاد. سخن درباره ضلع دوم یعنی مول‌های امپریالیسم است که به لیبرال‌های اسلامی شهرت و آوازه یافته‌اند. این طیف از آغاز انقلاب تا اکنون همواره و با هر حربه و حیله‌ای در رحم انقلاب نفوذ کرده‌اند و با شعار امام و اسلام و انقلاب به دایه مهربان‌تر از مادری تبدیل شده‌اند که به دشواری می‌شود نامادری بودن آنان را تشخیص داد. مول‌های لیبرال در بطن و متن نظام جمهوری اسلامی، پدرخوانده انقلاب و صاحب بی‌چون و چرای همه چیز آنند. مول‌های این طیف تخس‌ترین و نازک‌نارنجی‌ترین فرزندان - بی‌گمان نامشروع_ انقلاب از آغاز تا اکنون بوده‌اند. مول‌ها در این ضلع نامتجانس به جای فرستادن ملت به سینه قبرستان، به نام مردم و به کام سرمایه‌داری حوادث تلخ و نامبارکی را بر انقلاب و جمهوری اسلامی تحمیل کرده‌اند. مول‌ها همانند اختاپوس همه جا دست دارند و فرقی هم ندارد از جناح راست باشند یا چپ، ریش داشته باشند یا کروات، بدانند مول‌اند یا ندانند. یک وجه مشترک برای مول بودن آنان کفایت می‌کند: تفکر التقاطی و ترکیبی اسلامی_لیبرالی. ◀️ پایانه مول‌ها هنر دیگری هم دارند: مول مول کردن؛ یعنی هرگز هول نمی‌شوند و با صبر و حوصله بلدند چطور کارها را پیش ببرند. نکته اینجاست که آیا نظام اسلامی از زایش این همه مول خبر دارد؟ اگر دارد چگونه می‌تواند خود را از گزند رسوایی و بدبختی آنان نجات دهد؟ ✍ سعید احمدی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6