شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم
یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم
ناله و شکوه حرام است بر عشّاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم میمیرم
حسین جان
🔰قیام امام زمان (عجلاللهتعالىفرجهالشریف)
✔️سوال شاگرد :
راجع به حضرت قائم آل محمّد حضرت حجة ابن الحسن العسکرى ارواحنا فداه و کیفیّت ظهورش از مرحوم قاضى رحمه الله علیه چیزى بخاطر دارید؟!
✅ جواب:
در روایت است که چون حضرت قائم ظهور کنند اوّل دعوت خود را از مکّه آغاز مى کنند؛ بدین طریق که بین رکن و مقام پشت به کعبه نموده و اعلان مى فرمایند؛ و از خواصّ آن حضرت سیصد و شصت نفر در حضور آن حضرت مجتمع می گردند.
مرحوم استاد ما قاضى رحمه الله علیه مى فرمود: که در این حال حضرت به آنها مطلبى مى گویند که همه آنها در أقطار عالَم متفرّق و منتشر مى گردند؛ و چون همه آنها داراى طىّ الارض هستند، تمام عالَم را تفحّص مى کنند؛ و مى فهمند که غیر از آن حضرت کسى داراى مقام ولایت مطلقه الهیّه و مأمور به ظهور و قیام و حاوى همه گنجینه هاى اسرار إلهى و صاحب الأمر نیست. در این حال همه به مکّه مراجعت مى کنند؛ و به آن حضرت تسلیم مى شوند؛ و بیعت مى نمایند.
مرحوم قاضى رضوان اللّه علیه مى فرمود: من مى دانم آن کلمه اى را که حضرت به آنها فرمود و همه از دور آن حضرت متفرّق شدند چه بود.
و من در روایت دیده ام که حضرت صادق علیه السّلام مى فرمایند: من آن کلمه را مى دانم.
مرحوم قاضى مى فرمود: بعضى از افراد زمان ما مسلّماً ادراک محضر مبارک آن حضرت را کرده اند. و به خدمتش شرفیاب شده اند.
یکى از آنها در مسجد سهله در مقام آن حضرت که به مقام صاحب الزّمان معروفست، مشغول دعا و ذکر بود که ناگهان مى بیند آن حضرت را در میانه نورى بسیار قوى که به او نزدیک مى شدند؛ و چنان ابهت و عظمت آن نور او را مى گیرد که نزدیک بود قبض روح شود؛ و نفس هاى او قطع و به شمارش افتاده بود و تقریبا یکى دو نفس به آخر مانده بود که جان دهد، آن حضرت را به اسماء جلالیه خدا قسم مى دهد که دیگر به او نزدیک نگردند.
بعد از دو هفته که این شخص در مسجد کوفه مشغول ذکر بود حضرت بر او ظاهر شده و این شخص مراد خود را مى یابد و به شرف ملاقات مى رسد. مرحوم قاضى مى فرمود: این شخص شیخ محمّد تقى آملى بوده است.
📚در محضر علامه طباطبایی
#امام_زمان
#جمعه
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰آیت الله خوشوقت(ره):
« ماه به این بزرگی، ماه عبادت، ماه توبه، ماه تلاوت قرآن، با همه خوبیها بهترین عمل در آن ترک حرام و ترک گناه است. یعنی اینقدر این کار اهمیت دارد.
شما سعی کنید این ریاضت را تحمل کنید و در این ماه گناه نکنید، کار دیگر هم نکنید، البته این یک فرض است، آدم نمیشود که کار دیگر نکند اما فرض است.
این قدر تقوا اهمیت دارد که اگر شما تقوا را مراعات کردی و فقط خوابیدی جایت تهِ بهشت است. این قدر مهم است. این بیان پیغمبر اکرم است که فرمودند: افضل اعمال در این ماه ترک گناه و ترک عملِ حرام است.»
#ماه_رمضان
╔══💌═╗
🆔 @ishiaa
╚══💌═╝
#غيرت
🔰امام علی(عليه السلام):
إنَّ اللّه َ يَغارُ للمؤمِنِ ، فَلْيَغَرْ مَن لا يَغارُ ؛ فإنّهُ مَنكوسُ القَلبِ.
همانا خداوند نسبت به مؤمن غيرت دارد؛ پس، بىغيرت از خود غيرت نشان دهد؛ زيرا كه آدمِ بىغيرت واژگونهدل است.
📚المحاسن، ص۳۵۵
#حیاء
🔰امام محمدباقر(علیهالسلام):
اَلحَیاءُ وَ الایمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ واحدٍ فَاذا ذَهَبَ اَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُه.
حیاء و ایمان هر دو به یک ریسمان بستهاند، هرگاه یکی از آنها برود دیگری نیز به دنبال آن خواهد رفت.
📚مستدرک، ج ٨، ص ٤٦١
╔══💌═╗
🆔 @ishiaa
╚══💌═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰امام حسن عليه السلام :
يا بنَ آدمَ ، إنّكَ لم تَزَلْ في هَدمِ عُمرِكَ مُنذُ سَقَطتَ مِن بَطنِ اُمِّكَ ، فَخُذْ مِمّا في يَدَيكَ لِما بَينَ يَدَيكَ ؛ فإنّ المؤمنَ يَتَزوَّدُ ، و الكافِرَ يَتَمتَّعُ.
اى فرزند آدم! تو از همان زمان كه از شكم مادرت فرود آمدهای، پيوسته در راه ويران كردن (خانهی)عمرت قدم بر مىدارى. پس، از آنچه در دست دارى براى آنچه در پيش دارى بهره برگير؛ زيرا كه مؤمن توشه بر مىدارد و كافر خوش مىگذراند.
#ماه_رمضان
📚بحار الأنوار، ج ۷۸، ص ۱۱۲
╔══💌═╗
🆔@ishiaa
╚══💌═╝
🌸زیارت امام حسن مجتبی(علیهالسلام):
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراء، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ الله، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِیُّ النَّقِىُّ ، السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبامُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_قدر
💠 اعمال مشترک شبهای قدر :
🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید — بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله ربّی و أتوب إلیه).
💠 اعمال مخصوص شب نوزدهم :
🔸100 مرتبه : استغفرالله ربّی و أتوب إلیه🔸100 مرتبه : اللّهُم الْعَنْ قَتَلَةَ أمیرالمُؤمنینَ🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان.
🌺 التماس دعا
╔══💌═╗
🆔@ishiaa
╚══💌═╝
#شب_قدر
💠 اعمال مشترک شبهای قدر :
🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید، و بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله و أتوب إلیه).
💠 اعمال مخصوص شب بیست و یکم :
🔸تلاش بیشتر برای عبادت🔸بسیار صلوات فرستادن🔸استغفار 🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان.
🌺 التماس دعا
╔══💌═╗
🆔@ishiaa
╚══💌═╝
هدایت شده از من شیعه هستم
🔰داستان بسیار عجیب
#معرفت
🌀محبت منهای اطاعت
#قسمت_اول
وقتی عثمان کشته شد و مردم با امیرمؤمنان #علی(ع) بیعت کردند، مردی به نام حبیب بن منتجب از طرف عثمان حاکم یکی از شهرهای اطراف یمن بود. حضرت علی(ع) او را در این سِمت ابقا کرد و نامه ای برای او نوشت. حضرت در بخشی از این نامه به حبیب فرمان میدهد که:
« 10 نفر از میان مردم انتخاب کن که خصوصیات زیر را دارا باشند و به سوی من بفرست:
عاقل – سخنور – مورد اعتماد مردم – اهل فهم – شجاع و نترس – خدا شناس – دین شناس – آگاه به نفع و ضرر مردم – دارای رأی و نظر نیکو – و محکمترین افراد در یاری رسانی.
و علیک و علیهم السلام».
[به راستی اوصاف کمرشکنی که در هر کسی یافت نمی شود و قطعا کسانی که دارای چنین اوصافی هستند افراد ممتازی خواهند بود.]
وقتی نامه رسید، حبیب آن را بوسید و بر چشمان و سر خود قرار داد. آنگاه نامه را برای مردم خواند و از مردم برای امیرالمؤمنین بیعت گرفت و 100 نفر از بین آنها انتخاب کرد،آنگاه از بین صد نفر 70 نفر را انتخاب کرد و در نهایت از بین این هفتاد نفر، 10 نفر از بهترین ها را برگزید و به نزد امام(ع) فرستاد.
آنها هنگامی که به شهر رسیدند، به خدمت امیرالمومنین(ع) شتافته و سلام کردند و خلافت را به حضرت تبریک و تهنیت گفتند، و حضرت نیز ضمن دادن جواب سلام، ایشان را به حضور پذیرفتند.
آنگاه جوان شجاع و سخنوری از میان جمع ( همان جوان عاشق که بعنوان نماینده جمع 10 نفره انتخاب شده بود) جلو رفته و در پیشگاه امام(ع) ایستاد و گفت:
السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْعَادِلُ وَ الْبَدْرُ التَّمَامُ وَ اللَّیْثُ الْهُمَامُ وَ الْبَطَلُ الضِّرْغَامُ وَ الْفَارِسُ الْقَمْقَامُ وَ مَنْ فَضَّلَهُ اللَّهُ عَلَى سَائِرِ الْأَنَامِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِکَ الْکِرَامِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صِدْقاً وَ حَقّاً.
«سلام بر تو ای پیشوای عادل! و ماه شب چهارده و شیر ژیان و قهرمان دلاور و تک سوار بزرگ میدان جنگ و کسی که خدا او را بر تمام مردم (جز پیغمبر) برتری داد! درود بر شما و آل بزرگوارت باد. شهادت می دهم: به راستی و به حق و حقیقت که تو #امیرمومنان هستی».
[به راستی عجب سخنرانی هیجان انگیزی، سخنانی که کاملاً نشان از فصاحت، شجاعت و آگاهی گوینده دارد].
آنگاه ادامه داد و گفت:
« قطعا تو وصیّ رسول خدا، و خلیفه بعد از او هستی [نه آنهایی که قبل از تو خلافت را غصب کردند] و وارث علم او می باشی. از رحمت خداوند دور است کسی که حق تو و مقام و منزلت تو را #انکار کند. صبح کردی در حالی که امیرخلافت و ستونِ (نگهدارنده) آن هستی. به راستی عدالتِ تو بین مردم شهرت دارد، و بارانِ با فشار و پی در پی فضلِ تو و ابرهای لطف و مهربانی ات مرتب بر مردم فرود می آید. حاکم (یمن) ما را نزد تو فرستاده و ما از آمدن به نزد شما سخت خوشحال و مسروریم، پس مبارک و با برکت باد این طلعت پسندیده، و تهنیّت و گوارایت باد خلافت بر رعیّت».
حضرت علی علیه السلام چشمان خود را بر آن جوان و ده نفری که بر او وارد شده بودند، دوخت و آنها را در نزد خویش فرا خواند. آنها نیز نزدیک امام نشسته و نامه فرماندار یمن را به آن حضرت دادند. حضرت نامه را باز کرد و با خواندن آن مسرور شد. آنگاه به هر یک از آنها هدیه ای داده و دستور داد که از آنها دلجویی کنند و آنها را اکرام و احترام نمایند.
آن جوان با مشاهده رفتار کریمانه و احترام امام(ع) دوباره به ذوق آمده و از جا بلند شد و اشعاری در وصف حضرت سرود:
اَنتَ المُهَیمِنُ وَ المُهَذَّبُ ذُو النَّدَی/وَ اِبنَ الضَّراغِمِ فی الطراز الاَوّل/اللهُ خَصَّکَ یا وَصِیُّ مُحمَّد/وَ حَباکَ فَضلاً فِی الکِتابِ المُنَزَّل/وَ حَباکَ بِالزَّهراءِ بِنتَ مُحَمَّد/حُورِیةٍ بِنتِ النَّبیِّ المُرسَل.
«تو شخصیتی بزرگ، پاکیزه و با سخاوت و فرزند دلاوران پیش گام هستی؛ خداوند تو را به #وصایت محمد صلی الله علیه و آله اختصاص داد و فضیلتی به تو بخشید که در کتاب قرآن نازل شده است؛ و تو را به همسری #زهرا دختر محمد (ص) و حوریة انسیه دختر پیامبرِ (فرستاده خدا) افتخار داد»
و ادامه داد :
«ای امیر مؤمنان! ما را هر کجا دوست داری اعزام کن تا از ما آنچه دوست داری (و می خواهی) ببینی. به خدا قسم در ما نیست، مگر خصوصیّتِ هر قهرمان شجاع و نترس، هوشیار و زیرک، دلیر و سخت کوش، و جسور در جنگیدن. این را از پدران و اجداد خویش به ارث برده ایم و به همین صورت برای فرزندان صالحمان به ارث می گذاریم».
راوی می گوید: امیرمومنان(ع) سخنان جوان را از بین جمعیت وارد شده تحسین نموده و فرمود:...
ادامه داستان را بخوانید..👇
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
🔰داستان بسیار عجیب
🌀محبت منهای اطاعت!
#قسمت_دوم
راوی می گوید:
امیرمؤمنان (علیه السلام) سخنان جوان را از بین جمعیت وارد شده تحسین نموده و فرمود:
-اسمت چیست ای جوان؟
-اسم من عبد الرحمن است.
-پسر چه کسی هستی؟
-پسر ملجم مرادی.
-آیا تو مرادی هستی؟
-بله، ای امیر مؤمنان!
آنگاه حضرت فرمودند : « اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ، وَ لا حُولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ».
راوی می گوید: بعد از این گفتگو، حضرت(ع) مدام به چهره ابن ملجم نگاه می کرد و با دستش بر پشت دست دیگرش می زد، و آیه استرجاع (اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجِعُونَ) را تکرار می نمود.
[آری؛ حس عجیبی است. آیت الله بهجت در مورد ابن ملجم می فرمودند: یک انسان می تواند یک عمر، مثل پروانه دور امامش باشد ولی در نهایت امامش را به قتل برساند! [پس باید تلاش کنیم که محبت مان به امام (ع) را به اطاعت از امام(ع) تبدیل کنیم]
در ادامه دارد که وقتی امیرالمومنین(ع) از کشته شدنش توسط او خبر میدهد، ابن ملجم از شدت ناراحتی به حضرت عرض میکند: یا امیرالمومنین لطفا اگر اینطور است مرا به جایی بفرستید که به شما دسترسی نداشته باشم..
یک روایت بخوانید تا برسیم به ادامه داستان:👇
امام باقر(ع) به جابر بن عبدالله انصاری میفرماید: ای جابر؛ از طرف من به شیعیانِ ما سلام برسان و به آنها بگو که بین ما و خدای عزّوجل هیچ قرابت و خویشاوندی(:پارتی بازی) وجود ندارد و تنها با #اطاعت و بندگی است که به درگاه الهی تقرّب جسته می شود . ای جابر! هر کس اطاعت خدا و محبت ما را (با هم) داشته باشد دوست ما است، و محبت ما برای کسانی که از خدا اطاعت نمیکنند، سودی ندارد. (میزان الحکمه ص238) ]
✔️ادامه داستان:
بعد از مدّتی همراهان ابن ملجم به یمن برگشتند و او نیز می خواست برگردد؛ ولی دست تقدیر به گونه ای دیگر ورق خورد؛ زیرا ابن ملجم بیمار شد؛ به گونه ای که از رفتن با همراهان و برگشتن به یمن باز ماند؛ ولی مولایش علی(ع) او را تنها نگذاشت؛ بلکه از او پرستاری کرد تا خوب شد و بعد از سلامتی نیز او را رها نکرد؛ بلکه نهایت احسان را درباره او روا داشت.
ابن ملجم تا زمانی که امیر مؤمنان برای جنگ نهروان حرکت کرد، در کوفه ماند و همراه حضرت در جنگ شرکت کرد و در محضر آن حضرت جنگ سخت و نمایانی انجام داد. وقتی امام علی علیه السلام به کوفه برگشت، در حالی که خدا با دستان او فتح و پیروزی را رقم زده بود، ابن ملجم گفت: ای امیر مؤمنان! آیا اجازه می دهی که من زودتر از شما وارد شهر شده و مردم را از پیروزی که خداوند برای تو فراهم کرده است خبردار کرده و بشارت دهم؟
حضرت فرمود: با چه انگیزه ای این کار را انجام می دهی و از این کار چه امیدی داری؟ عرض کرد: بخاطر ثوابی از طرف خداوند و تشکری از طرف مردم. و اینکه دل دوستان را شاد کرده و دشمنان را ناراحت نمایم. حضرت نیز فرمودند: خودت می دانی. (کنایه از عدم رضایت)
ابن ملجم تصمیم گرفت به کوفه برود. حضرت امیر علیه السلام نیز دستور داد که به او خلعت قیمتی و دو عدد عمّامه، و دو شمشیر و دو عدد نیزه بدهند. ابن ملجم هم حرکت کرد (و به سرعت) وارد کوفه شد و خیابانها را می شکافت و مردم را از فتح و پیروزی امیر مؤمنان خبر دار می کرد، و مقداری عُجب و غرور او را گرفته بود تا به محلّه بنی تمیم و به بلندترین خانه رسید که مربوط به قُطّام دختر سخینه بود. قطّام دارای جمال و کمال و هیبت بود.
قطام وقتی صدای ابن ملجم را از کوچه های بنی تمیم شنید، شخصی را دنبال او فرستاد که از او تقاضا کند تا ساعتی از اسب فرود آمده و به پرسشهایی که درباره بستگانش دارد، پاسخ دهد. ابن ملجم درخواست فرستاده قطّام را پذیرفت و به طرف منزل قطام حرکت کرد.
هنگام پیاده شدن از اسب، قطام به استقبال او آمد، و نقاب از چهره برداشت و زیبایی های خود را برای او آشکار نمود...
ادامه داستان را بخوانید..👇
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
🔰داستان بسیار عجیب
🌀محبت منهای اطاعت!
#قسمت_سوم
قطام به استقبال او آمد، و نقاب از چهره برداشت و زیبایی های خود را برای او آشکار نمود. وقتی ابن ملجم او را دید، شیفته او گردید، پس از اسب فرود آمده و وارد خانه او شد. قطام نیز به خوبی از او پذیرایی کرد و برایش غذایی تهیه کرد، ابن ملجم نیز مرتب به او نگاه می کرد و او نیز با تبسّم جواب او را می داد.
👌[دقت میکنی شیطان چطوری داره ابن ملجم رو تور میکنه؟؟ اول به کمک ایجاد احساس خودبزرگ بینی و غرور، و الان هم با نگاه به نامحرم! پیامبراکرم(ص) می فرمایند: نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای زهرآلود #شیطان است.]
ابن ملجم در پایان گفت: ای کریمه ! امروز رفتاری با من کردی که باید یک عمر مدح و ستایشت نموده، از تو تشکر نمایم. اگر حاجتی داری، بگو تا برآورده سازم؟
قطام اول از کشته شدگان جنگ نهروان پرسید، ابن ملجم نیز اخبار را گفت، از جمله: از کشته شدن پدر، برادر و عموی او به دست امام علی علیه السلام خبر داد. اینجا بود که ناله قطام بلند شد و شروع کرد به سر و صورت خود زدن و گریه کردن.. و می گفت: فراق آنها بر من سخت است و چه کسی بعد از آنها مرا یاری کند و انتقام مرا بگیرد؟
ابن ملجم گفت: آرام باش، تو به مقصودت می رسی. وقتی قطام این جمله را شنید، ساکت شد و به سخن او طمع کرد و بیشتر خود را به او عرضه نمود و جمال و محاسن خود را آشکار کرد و وقتی تمام قلب او را تصاحب کرد، ابن ملجم به او گفت: پدرت رفیق من بود، من تو را از او خواستگاری نموده بودم و او نیز بر من منّت گذاشت ولی مرگ او را مهلت نداد.
قطام گفت: بزرگان واشراف زیادی از قوم و قبیله ام برای خواستگاری من آمده اند؛ ولی من فقط با کسی که انتقامم را بگیرد موافقت می کنم، و شنیده ام تو مرد شجاعی هستی و دوست دارم تو شوهر من و من همسر تو باشم.. حرفهایش ادامه داشت تا آنجا که خواست شرایط و مهریه اش را تعیین کند. شرطش را گفت: #قتل علی(ع)..
تا ابن ملجم این جمله را شنید، کلمه استرجاع(انّا لله و انّا الیه راجعون) را به زبان جاری کرد. و عقلش برگشت و فریاد زد: این چه شرطی است که گذاشتی؟ و امر بَد و محالی را هوای نفست به تو فرمان داده است.
آنگاه سرش را به زیر انداخت، در حالی که عرق از سر و صورتش سرازیر بود و در کارش اندیشه می کرد، آنگاه سر برداشت و گفت: وای بر تو! چه کسی توان دارد علی(ع) را بکُشد، در حالی که او «یاری شده از طرف (خدای) آسمان است، و زمین از هیبتش می لرزد و ملائکه در خدمت گزاری او از یکدیگر سرعت می گیرند. وای بر تو! چه کسی بر قتل علی بن ابی طالب قادر است؟ در حالی که از طرف آسمان تأییده شده است و ملائکه صبح و شام او را احاطه می کنند و به راستی در زمان رسول خدا (ص) وقتی می جنگید، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ و عزرائیل از جلوی روی، او را همراهی می کردند. کسی که اینگونه است، احدی توان کشتن او را ندارد و هیچ مخلوقی راهی برای فریب و غلبه بر او نخواهد داشت.»
با این حال علی (ع) مرا عزیز و گرامی داشته، و به من محبت نموده است و (مقامم را) بالا برده و مرا بر دیگران مقدم داشته است. این کار (قتل) جزای او از طرف من نیست. اگر غیر علی بود، من به بدترین نوع کشتن او را می کشتم، هر چند (زیرک ترین) و قوی ترین اهل زمانش بود؛ اما امیر مؤمنان را (به دلایلی که گفتم) راهی بر او ندارم.
قطام مدّتی صبر کرد تا خشم ابن ملجم فرو نشست، از در ملاطفه و ملاعبه وارد شد، و به او گفت: چه چیز تو را از قتل علی (ع) و رسیدن به این مال و جمال باز می دارد؟ و تو عفیف تر و زاهدتر از کسانی که با او جنگیدند و توسط او کشته شدند، در حالی که روزه داران و شب زنده داران بودند، نیستی. وقتی آنها دیدند علی به نا حقّ و از روی دشمنی مسلمانان را می کشد، از او فاصله گرفتند و با او جنگیدند.
ابن ملجم به قطام گفت: از من دست بردار! به راستی دینم را فاسد کردی و در قلبم شک وارد نمودی و من نمی دانم (و متحیّرم) که چه جوابی بدهم، در حالی که تو بر من چیره شده ای و قصد تغییر رأی و نظر مرا داری.
[👌حربه دیگر شیطان، القای شبهه و تردید در قلب ابن ملجم بود که کارش را ساخت.]
سپس اشعاری را خواند و از قطام مهلت خواست که مقداری فکر کند، وقتی خواست خارج شود، قطام او را بدرقه کرد و در آغوش گرفت و پیشانی او را بوسید و از او خواست که سریع نتیجه را اعلام کند. ابن ملجم از نزد قطام خارج شد، در حالی که دل او جا مانده و خواب از او گرفته شده بود، و شب را تا صبح بیدار مانده، بر حال خود فکر می کرد؛ اما سرانجام نفس سرکش بر او غالب شد و تسلیم خواسته نفس و علاقه به قطام گردید و از عاشق امام به قاتل امام مبدل شده و لقب اشقی الاشقیاء گرفت.
⛔️ما عاشقان علی(ع) باید همیشه مراقب باشیم،شیطان در کمین است..
خدایا ما را سربازمخلص امام زمان (عج) قرار بده🤲
📚بحار الأنوار ج 12ص2
╔═══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚═══💌══╝
🔰صلوات بر #امام_على (علیه السلام)
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَلِيِّهِ وَ صَفِيِّهِ (وَ وَصِيِّهِ) وَ وَزِيرِهِ وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى شَرِيعَتِهِ وَ خَلِيفَتِهِ فِي أُمَّتِهِ وَ مُفَرِّجِ الْكُرَبِ (الْكَرْبِ) عَنْ وَجْهِهِ قَاصِمِ الْكَفَرَةِ وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ الَّذِي جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِيِّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصْرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ صَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
شهادت مولی الموحّدین حضرت علی علیه السلام تسلیت باد🏴🏴
#شب_قدر
💠 اعمال مشترک شبهای قدر :
🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید، بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله و أتوب إلیه).
💠 اعمال مخصوص شب بیست و سوم :
🔸1000 مرتبه خواندن سوره قدر🔸خواندن سوره های عنکبوت، روم، دخان🔸تأکید بر شب زندهداری، غسلِ آخر شب و زیارت امام حسین (ع)🔸دعای سلامتی امام زمان (عج)🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان.
🌺 التماس دعا.
╔══💌══╗
🆔 @ishiaa
╚══💌══╝
🔰توصیه اصلی بزرگان برای #شب_قدر:
توسل و توجه خاص به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و حضرت حجت (عج الله تعالی فرجه الشریف)
التماس دعا🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا