eitaa logo
من شیعه هستم
530 دنبال‌کننده
312 عکس
393 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🆔@ishiaa ✅ رابطه اى كه بين فرد و اجتماع قائل است در هيچ دينى و ملتى سابقه ندارد. 📝 اين معنا در سراپاى عالَم صُنع به چشم مى خورد كه نخست، اجزايى ابتدايى خلق می كند كه آن اجزا هر يك براى خود و خود را دارد و سپس چند جزء از آن اجزا را با هم تركيب نموده (با همه تفاوتها و جدايى ها كه در آنها هست) هماهنگ و هم آغوششان مى سازد و از آن هم آغوش شده، فوائدى نو اضافه بر فوائدى كه در تك تك اجزا بود به دست مى آورد مثلا كه يكى از موجودات عالم است اجزايى و اجزايش، ابعاض و اعضايى دارد و اعضايش قوايى دارد كه براى هر يك از آنها فوائدى و جداگانه است كه اگر همه دست به دست هم دهند قوى و عظيم مى شوند. 📝 همانطور كه تك تك آنها وزن كمترى و مجموعشان وزن بيشترى دارد، آثار و فوائد تك تك و مجموعشان نيز همين اختلاف را دارد. وقتى دست به دست هم دهند، در اين سو و آن سو شدن و از اين سو بدان سو برگشتن و در ساير فوائد قوى تر مى شوند. و اگر هماهنگى نداشته باشند، هر يك تنها كار خودش را مى كند، گوش مى شنود و چشم مى بيند و ذائقه مى چشد و اراده، عضوى را كه بخواهد بكار مى اندازد و به حركت در مى آورد. 📝 ولى مجموع آنها از جهت وحدتى كه در تركيب پيدا می كنند، تحت فرمان و سيطره يك در مى آيند كه همان انسان است و در اين هنگام است كه فوائدى از آن اعضا و قوا به دست مى آيد كه از تك تك آنها و از اجزاى يك يك آنها بدست نمى آمد. فوائد بسيار زيادى كه يا از قبيل افعالند و يا از مقوله انفعالها ( یعنی یا در موجودات خارج اثر مى گذارند و يا از آن موجودات متأثر مى شوند). فوائد بسيارى كه يا روحى هستند و يا مادى و يكى از آن فوائد اين است كه در اثر هماهنگى اعضاء، يك فايده چند فايده مى شود، براى اينكه ماده - مثلاً نطفه اى كه بعدها انسان مى شود - وقتى انسانى كامل شد مى تواند مقدارى از ماده خودش را از خود جدا كند و آن را با ، انسان تمام عيارى مانند خود بسازد، انسانى كه مانند پدرش عمل كند، هر چه از افعال مادى و روحى كه از پدرش سر مى زند از او هم سر بزند. 📝 پس افراد انسان با همه كثرتى كه دارد يك انسان هستند و افعال آنها با همه كثرتى كه از نظر عدد دارد از نظر نوع، يك عمل است كه به اعمالى متعدد تقسيم مى شود، نظير آب كه يك آب است ولى وقتى در ظرف هاى بسيارى ريخته مى شود چند آب مى شود، پس اين آبها كه از نظر عدد بسيارند از نظر نوع، يك آبند و در عين اينكه يك نوعند، آثار و خواص بسيار دارند و اين آثار بسيار، وقتى آبها يك جا جمع مى شوند قوّت و عظمت پيدا می كنند. 📝 اسلام هم افراد نوع را در تربيت و در هدايتش به سوى سعادت حقيقى اش، اين معناى حقيقى را در نظر گرفته، معنايى كه چاره اى از اعتبارش نيست، و در اين باره فرموده: ❣ و هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً، فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً - خداى عزّ و جلّ آن كسى است كه از آب، يك بشر آفريد و همان يك بشر را بسيار و به هم وابسته ساخت. ( آيه54) ❣ و نيز فرموده : يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى - هان اى مردم ما همه شما را از يك و يك آفريديم.(سوره حجرات آيه 13) ❣ و نيز فرموده : بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ - شما نوع بشر بعضى از بعضى ديگريد.(سوره آل عمران آيه 95) 📝 و اين رابطه حقيقى كه بين و وجود دارد، خواه ناخواه به وجود و كينونتى ديگر منجر مى شود، كينونتى در مجتمع و مطابق قوّت و ضعف و وسعت و ضيقى كه افراد در وجودشان و قوايشان در خواصشان و آثارشان دارند. و در نتيجه غير از وجود تك تك افراد كه فرضاً ده ميليون نفرند، يك وجودى ديگر پيدا مى شود بنام ، و غير از آثار و خواصى كه تك تك افراد دارند خواص و آثارى ديگر و از همه قوى تر پيدا مى شود، بنام . ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 📝 و به همين جهت، اجتماعات متمدن امروز كه گفتيم اساس كارشان است، براى رفع اين اشكال كه در دل هر فردى خلجان می كند، در مقام چاره جويى به افراد اجتماع تلقين می كنندكه انسان با فداكارى و سربازى، كسب مى كند و بعد از مُردنش، نام او (و اگر نامش مشخص نباشد به عنوان مثلاً سرباز گمنام) دائماً در صفحه تاريخ باقى می ماند. و اين خود يك واضح است، چون بعد از مردنِ سرباز، ديگر چه حياتى و چه نامى؟ و آيا جز اين است كه ما (براى فريب دادن او) حياتى برايش تصور مى كنيم، كه ما وراى اسم، هيچ حقيقتى ندارد؟ 📝 باز نظير اين ، اعتقاد به اين است كه آدمى بايد تلخىِ قانون را تحمل كند و اگر قانون پاره اى لذائذ را از او منع كرد، بر اين محروميت صبر كند. براى چه؟ براى اينكه اجتماع محفوظ بماند و او بتواند با بقيه لذائذ، استكمال نمايد. و خلاصه، اعتقاد به اينكه كمالِ اجتماع كمال اوست، و اين خود خرافه اى ديگر است چون كمالِ وقتى كمال هم هست كه اين دو كمال با هم منطبق باشند (به اين معنا كه مثلاً سير شدنِ من، كمال اجتماع باشد و كمال اجتماع، سير شدن شكم من باشد؛ نه آن صورتى كه كمال اجتماع با من از غذا و آب و سلامتى و در آخر محرومیت من از هستى تأمين شود). 📝 فرد و يا اجتماعى كه كمال خود را و آمال و آرزوهاى خود را هر چند از راه جور و ستم، به دست آورد (اگر فرد است با ظلم به اجتماع خودش و اگر اجتماع است با استعمار و استثمار جامعه هاى ديگر به هدف خود نائل شود، و نيز مىتواند براى اين منظور، خود و يا جامعه خود را آن چنان نيرومند كند كه كسى در برابر مطامع نامشروعش تاب مقاومت نياورد) چنين فرد و چنين اجتماعى چه و انگیزه ای دارد تا معتقد شود به اينكه كمال اجتماع و يا كمال جوامع بشرى اوست؟ و نام نيك باعث افتخار او؟ و به خاطر همين اعتقاد خرافى و موهوم اگر فرد است به اجتماع نگويد و اگر اجتماع است به جوامع بشرى نكند؟ هيچ داعى صحيحى بر چنين اعتقادى نيست. شاهدش هم این است که... ادامه دارد... 📚 💌کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 ❇️ انديشه الغاى تا چه اندازه صحيح بوده است؟ 💠 اين و فطرى كه ما آن را براى جنس بشر، موهبتى مى ناميم (صرف نظر از اينكه نتوانستيم بفهميم كه چه جهت دارد که ما اين حرّيت را از ساير حيوانات - با اينكه آنها نيز در داشتن شعور نفسانى و اراده محرّكه مثل انسانند - سلب نموده و به خود اختصاص داده ايم؟ مگر اينكه بگوئيم ما آدميان حرّيت را به منظور استفاده خودمان از آنها سلب نموده ايم) هيچ اصلى جز اين ندارد كه انسان چون مجهّز به شعورى باطنى است كه لذّت ها را از آلام (=درد و رنجها) برايش مشخص مى نمايد و همچنين چون داراى اراده ای است كه او را به جلب لذّت ها و دفع آلام واميدارد، از اين جهت مى تواند هر چيزى را براى خود اختيار نمايد. و اين شعور باطنى انسان محدود و مقيّد نيست، يعنى چنان نيست كه به پاره اى از چيزها تعلّق بگيرد و چيزهاى ديگرى را احساس نكند و چنين نيست كه انسان ضعيف و زير دست، چيزهايى را كه انسان عزيز و قوى درك مى كند درك نكند و همچنين اراده اش هم محدود نيست تا در نتيجه به بعضى از چيزهايى كه دوست دارد تعلّق نگيرد و يا بدون اختيار به چيزهايى تعلّق بگيرد كه اراده شخص ديگرى به آن تعلّق گرفته و آن را در عين بى ميلى و كراهت به نفع آن شخص انجام دهد. 💠 خلاصه اينكه انسانِ مغلوب و ضعيف هم نظیر همه آنچه را كه ما فوقش اراده مى كند او نيز اراده مى كند، و هيچ گونه رابطه اى بين اراده «زير دست» و اراده «ما فوقش» نيست كه اراده ضعيف و زير دست را مجبور سازد به اينكه تنها به آنچه كه اراده قوى و ما فوقش به آن تعلّق گرفته، تعلق بگیرد، و يا اراده او را در اراده ما فوقش فانى و مُندَك سازد. به طورى كه آن دو اراده يكى گرديده و به سود قوى بكار افتد و يا اراده ضعيف را چنان تابع اراده قوى نمايد كه استقلال را از آن سلب گرداند. وقتى چنين رابطه اى طبيعى در ميان نبود و از طرفى هم چون بايستى بر اساس ساختمان طبيعت پى ريزى شود از اين جهت لازم است كه هر انسانى خودش آزاد و در عملش هم آزاد باشد. منشأ سر و صداها و مبارزه هايى كه عليه رژيم بردگى شد همين حُرّيت فطرى است، و صحيح هم هست، ليكن بايد ديد آيا اين حرّيت خدادادی به انسان، موهبتى است براى بشرى يا براى فرد انسان هايى كه در اين مجتمع به وجود آمده و زندگى مى كنند؟ و با اينكه تا آنجا كه سراغ داريم بشر همواره در حال اجتماع به سر مى برده و جهاز وجوديش جز زندگى دسته جمعى را به او اجازه نمى دهد، آیا ممكن است يك فرد حرّيتش به تمام معنا محفوظ مانده و دست به تركيب آن نخورد؟! ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈