eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
507 دنبال‌کننده
316 عکس
91 ویدیو
27 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به نفست ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 عظمت حضرت ابوطالب ✍ از علیه السلام شده فرمود: 💠 روزی در سرایی وسیع نشسته بودم و مردم دور من جمع بودند. یکی از آنها نزد من آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین! تو در جایگاهی هستی که خداوند تو را در آن قرار داده، حال آن که پدرت () در آتش می‌شود❗️ 💠 فرمود: ساکت شو، خداوند دهانت را بببندد، قسم به ذاتی که صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برگزید، اگر پدرم هر گناهکاری را بر روی زمین بکند، خداوند شفاعتش را در مورد آنها قبول می‌کند. 💠 پدرم در آتش بسوزد حال آن که من خودم تقسیم کننده و دوزخم⁉️ 💠 سپس گفت: قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برانگیخت، همانا نور ابوطالب در روز نور تمامی انسان‌ها را خاموش می‌گرداند جز پنج نور و آن انوار عبارتند از نور محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نور من و نور سلام الله علیها و نور و نور علیهما السلام و دیگر ائمه‌ای که بعد از آنها می‌آیند صلوات الله علیهم اجمعین، چرا که نور او از نور ما و از همان نوری است که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را آفریده بود. 🏴 وفات حضرت ابوطالب تسلیت باد. 📚 تاویل الآیات، ج۱، ص۳۹۶. 📚 امالی طوسی، ج۱، ص۳۱۱. 🆔 @islam_history
📌 غلام مستجاب الدعوه امام سجاد علیه السلام 🗣 از سعید بن مسیب شده که گفت: ☁️ قحطى عمومى مردم را فرا گرفت، من چشم خود را گشودم، غلام سیاهى را بالاى تپه‌اى تنها دیدم، به طرف او روان شدم، دیدم لب‌هاى خود را حرکت می‌دهد، هنوز دعاى او تمام نشده بود که ابرى آمد، وقتی آن ابر را دید خوشحال شد و برگشت، به قدرى باران آمد که ما گمان کردیم غرق خواهیم شد. ♻️ من به دنبال آن غلام رفتم تا این‌که دیدم داخل خانه علیه السلام شد. من نیز بعد از او داخل خانه آن‌حضرت شدم، و گفتم: اى آقاى من! در خانه شما غلام سیاهى است که به من تفضّل نما و او را به من بفروش! ❗️ آن‌حضرت فرمود: «اى سعید! چرا آن غلام به تو بخشیده نشود؟»، پس به سرپرست غلامان خود دستور داد تا همه غلام‌هایى را که در خانه آن‌حضرت بودند به من بدهند، او غلامان را حاضر ساخت، ولى من آن غلام سیاه را در بین آنان ندیدم، گفتم: غلام سیاهی که من می‌خواهم در میان آنان نیست! 🔰 سرپرست غلامان گفت: غیر از فلان غلام که نگهبان است کسى نیست، گفتم: او را بیاور! چون او را آورد دیدم همان غلام سیاهى است که من می‌خواستم. 🔰 به امام گفتم: این همان غلام سیاهى است که من می‌خواهم، علیه السلام فرمود: «اى غلام! سعید مالک تو شد، با او برو»، غلام سیاه به من گفت: چه باعث شد که تو بین من و مولاى من جدایى انداختى؟! گفتم: آن معجزه‌اى که من بالاى تپه از تو دیدم! ناگاه آن غلام دست خود را با تضرّع و زارى به طرف آسمان بلند کرد و گفت: اى خدا! اگر ما بین من و تو رازى بوده که آن‌را فاش کردى الآن مرا قبض روح کن. امام سجاد علیه السلام و حاضران در مجلس گریستند، من هم با چشم اشکبار خارج شدم، همین‌که به منزل خود رسیدم پیغام‌رسان امام نزد من آمد و گفت: اگر می‌خواهى در تشییع جنازه آن غلام سیاه شرکت کنی بیا!... 📚 اثبات الوصیة، ص 175. 🌷 میلاد علیه السلام مبارک باد. 🆔 @islam_history
📌 دعای مجیر این دعا در بین دعاها از جایگاه بلندى برخوردار است و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله شده و دعایى است که براى آن حضرت هنگامى که در مقام مشغول نماز بودند آورد و کفعمى در «بلد الامین» و «مصباح» این را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده، از جمله اینکه هر که این دعا را در «ایام البیض» [روزهاى سیزدهم و چهارهم و پانزدهم] ماه بخواند گناهش آمرزیده می‌شود، هرچند به عدد دانه‌هاى باران و برگ‌هاى درختان و ریگهاى بیابان باشد. و خواندن آن براى شفاى بیمار و اداى دین و بى‌نیازى و توانگرى و رفع غم و اندوه سودمند است. 📚 مفاتیح الجنان. 🆔 @islam_history
📌 وفات حضرت عبد العظيم عليه‌السلام 🔰روز ۱۵ شوال سال ۲۵۲ ه‍ حضرت ابوالقاسم حسنى فرزند عبد الله بن بن بن زيد بن حسن بن عليهم السلام وفات يافته است. 🔰ايشان از مشاهير علما و از ثقات و فضلاى محدثين است كه در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از و عليهما السلام نقل كرده است. 🔰كتاب خُطَب عليه السلام و كتاب اليوم و الليله از آثار آن بزرگوار است. 🔰جلالت و عظمت شان آن بزرگوار از عرضه عقايدش خدمت امام زمانش ‍ حضرت هادى عليه السلام و تاييد آن حضرت درباره آنها به وضوح پيداست. 🔰ايشان به طور ناشناس وارد رى شد و از ترس در ساربانان در خانه يكى از زندگى مى كرد. 🔰تا هنگام وفات كسى متوجه نشد آن بزرگوار كيست، تا اينكه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته اى در لباس او يافتند كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر رى مشهور است. 🔰پدر آن حضرت عبدالله مشهور به "عبد الله قافه" است. "قافه" نام مكانى بود كه جناب عبد الله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زيد حاكم آنجا بود. 🔰همسر حضرت عبد العظيم ، دختر قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام است. 🔰بعضى امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خديجه همسر حضرت عبد العظيم مى دانند. 🔰دختر آن حضرت سلمى است كه حضرت عبد العظيم عليه السلام او را به عقد محمد بن ابراهيم بن ابراهيم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در آورده و ثمره اين ازدواج سه پسر به نامهاى عبد الله و حسن و احمد بود. 📚 مستدرك سفينه البحار، ج٦، ص٦٦. 📚 رياحين الشريعه، ج٤ ص ١٩٧، ج ٥ ص ١٠٦. 📚 رياحين الشريعه، ج٤، ص٣٣٢. 🏴 پانزدهم شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت باد. 🆔 @islam_history
📌 قدر و منزلت شیعه (۲) ✅ گفت: فدايت شوم، [مخالفين شما] به ما لقبى داده اند كه پشت ما را شكسته و دل هايمان را ميرانده است، و زمامداران و واليان، به خاطر همين لقب- و بنا بر حديثى كه فقهايشان مى كنند- خون ما را حلال مى شمرند! ❓امام عليه السّلام فرمود: مقصودت لقب «رافضى» است؟ 👌 ابو بصير گفت: آرى. عليه السّلام فرمود: نه، به خدا سوگند، اينان شما را به اين نام نخوانده اند، بلكه خداوند شما را بدان ناميده است. اى ابا محمّد، مگر نمى دانى كه هفتاد نفر از بنى اسرائيل، وقتى گمراهى و قومش، و هدايت موسى را تشخيص دادند، فرعون را رها كردند و به پيوستند، به همين سبب، در ميان لشكر موسى عليه السّلام به «رافضى» خوانده مى شدند. اينها در بين لشكر موسى عليه السّلام بيش از ديگران عبادت مى كردند و نسبت به موسى و و فرزندانشان عليهم السّلام محبت بيشترى داشتند و خداوند به موسى عليه السّلام وحى فرمود: اين نام را در براى آنها ثبت كن، زيرا من آنان را به اين اسم ناميده‌ام و اين نام را بدانها بخشيده ام. موسى عليه السّلام نيز اين نام را براى آنها ثبت فرمود و پس از آن، خداوند، اين نام را براى شما ذخيره كرد و به شما عطا فرمود. 🔰اى ابا محمّد، اينان خوبى را رها كردند و شما به كمك خوبى، بدى را رها كرديد. مردم به دسته‌ها و گروه هاى مختلفى تقسيم شدند و شما در گروه خاندان پيامبرتان صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در آمديد و به راهى رفتيد كه خداوند به آن امر فرموده است. شما همان راهى را كه خدا برايتان برگزيده بود، انتخاب كرديد و كسى را كه خدا اراده كرده بود، اختيار نموديد. پس مژده باد بر شما و باز هم مژده باد بر شما! به خدا سوگند، شماييد كه مورد رحمت حقّ قرار گرفته ايد، كردار نيك نيكوكارانتان پذيرفته مى شود و از كردار زشت بدكارانتان چشم پوشى مى شود. هر كس روز بدون آن عقيده اى كه شما داريد به پيشگاه پروردگار درآيد، خداوند نه كردار نيكش را مى پذيرد و نه از كردار بدش درمى گذرد. 📚 فضائل الشیعه، شیخ صدوق، حدیث ۱۸. 🆔 @islam_history
📌 عنایت ویژه علیه‌السلام به شیعیان ✍ یکی از همراهان علیه‌السلام به نام موسى بن سیار نقل می کند: ✨در خدمت حضرت رضا علیه السّلام بودم که وارد كوچه‌هاى طوس شدیم. سر و صدایى شنیدم و به دنبال آن صدا حرکت کردیم. دیدیم جنازه‌اى است (مردم آماده تشییع اویند). 🔰همین كه چشممان به جنازه افتاد دیدم حضرت رضا علیه‌السّلام پا از ركاب خارج نمود و پیاده شد و رفت به طرف آن جنازه، آن را بلند كرد و به خود چسباند و بعد به من فرمود: 💠 موسى بن سیار! "مَنْ شَيَّعَ جَنَازَةَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لَا ذَنْبَ عَلَيْهِ". 💠 هر كس در تشییع جنازه یكى از دوستان ما شرکت کند چنان گناهانش می ریزد که گویا تازه از مادر متولد شده و گناهى برایش نمی‌ماند. 💠 به دنبال جنازه حرکت کردیم تا اینکه جنازه را كنار قبر گذاشتند. علیه‌السّلام جلو رفت و با شکافتن حلقه مردم خود را به جنازه رساند. دست روى سینه‌اش گذاشت و سپس فرمود: فلان بن فلان، تو را به بشارت می دهم؛ از این لحظه به بعد دیگر ترسى بر تو نیست. 🔰موسی بن سیار راوی این می‌گوید عرض كردم: فدایت شوم مگر شما این مرد را می شناسید؟! فرمود: به خدا قسم تا به حال به این منطقه پا نگذاشته بودم. 👈 سپس فرمود: "يَا مُوسَى بْنَ سَيَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَمَا كَانَ مِنَ التَّقْصِيرِ فِي أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا كَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّكْرَ لِصَاحِبِه". 💠 ای موسى! مگر نمیدانى که اعمال ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه می‌شود؟ هر كوتاهى كه داشته باشند از خدا درخواست می كنیم تا از آن چشم پوشى نماید و هر کس که كار نیك داشته باشند از پروردگار تقاضا می كنیم تا او را مورد عنایت قرار دهد. 📚 ، ج۴۹، ص۹۸. 🆔 @islam_history
📌 داستان جالب جوانی که هیچ یک از شرایط ازدواج را نداشت... 🔰"جویبر" مرد جوان تازه مسلمانی است که در مانده تا دینش را نزد پیغمبر درست کند و در صفّه ای که کنار مسجد بود، در میان فقرا جا داشت. گاهی نان و گاهی خرما و گاهی هر دو از طرف پیغمبر به او می رسید. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله او را مورد لطف بیشتری قرار داد و پرسید: «آیا میل داری؟». عرض کرد: «یا رسول اللَّه! بلی امّا کی به من دختر می دهد؟ من که نه مال دارم و نه شأن و نه شکل». حاصل شریف این است که صلی الله علیه و آله فرمود: «، همه چیز را جبران می کند. مؤمن همشأن مؤمنه است (المسلم کفو المسلمه) سیاه و سفید ندارد، عرب و عجم ندارد، همه یکنواخت است و میزان تقواست». حضرت او را نزد زیاد بن لبید،- که از اشراف قبیله ای از قبایل اطراف مدینه بود- فرستاد و فرمود: «به او بگو پیغمبر مرا فرستاده که دخترت را به عقد من درآوری». جویبر اطاعت کرد و رفت در مجلس زیاد بن لبید چند نفر دیگر هم حضور داشتند و گفت: «پیغامی از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله برایت دارم، آیا در حضور دیگران بگویم یا خصوصی». زیاد گفت: «زهی شرف از پیغام رسول خدا صلی الله علیه و آله مانعی ندارد در حضور دیگران بگویی». گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دخترت ذلفا را به عقد من درآوری». زیاد، یکه خورد و آنچه در دلش بود گفت: «تو همشأن ما نیستی، چگونه به تو دختر بدهم؟». جویبر برخاست که برود، گفت: «به خدا سوگند! آنچه تو می گویی راه و روش اسلام نیست». آنگاه حرکت کرد. دختر از پدرش پرسید: «کی بود؟ و جریان چه بود؟». زیاد گفت: «جوان فقیری آمده بود و می گفت از پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله آمده و او را فرستاده است که تو را به او تزویج نمایم». دختر گفت: «پدر! زود دنبالش برو تا رسول خدا صلی الله علیه و آله را ناراحت نکرده است او را بیاور». عجب ایمانی داشت! نپرسید آیا مهندس است یا دکتر؟ حقوقش در ماه چقدر است؟ بلکه دین و تقوا را میزان می داند. زیاد به دنبال جویبر رفت و گفت: «برگرد تا من خودم به مدینه بروم و ببینم آیا خود رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرموده است یا نه؟!». به مدینه آمد و جریان را از پیغمبر صلی الله علیه و آله پرسید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آری من او را فرستاده ام». برگشت و لباس مناسبی برای جویبر فراهم کرد، وسایل زندگی اش را نیز تهیه و خانه ای نیز برایش آماده کرد. جویبر، شب عروسی نگاه به صورت دختر کرد و جمالش را دید در حجله، عدل را رعایت کرد و گفت: «ای خدایی که تو به من نعمت دادی، شکر تو مقدّم بر هر چیزی است». و تا صبح، و شکر بجا آورد و فردا نیز به شکرانه این نعمت، روزه گرفت، سه شبانه روز وضعش چنین بود. روز سوّم زیاد خیلی ناراحت بود، خدمت پیغمبر آمد و گفت مثل این که این داماد اقتضای ازدواج ندارد. پیغمبر صلی الله علیه و آله کسی را به دنبالش فرستاد و از او پرسید: «مگر میل به زن نداری؟». گفت: «چرا خیلی هم مایل هستم». فرمود: «پس چرا از همسرت کناره گرفته ای؟». عرض کرد: «به خاطر شکر این نعمت بزرگ، خواستم سه شبانه روز، شبها به طاعت به سر برم و روزها بگیرم؛ امّا از امشب به سراغش می روم». 📚 شهید آیت الله دستغیب(ره)؛ اسلامی، ص30. 🆔 @islam_history
📌 اثر محبت علیهم السلام ✍️ از بریدبن‌معاویه شده است که گفت: 🔰در منی در محضر علیه السلام نشسته بودم. آن حضرت به زیاد که فردی سیاه پوست بود و هر دو پایش قطع شده بود نگاه کرد و نسبت به او اظهار ترحّم کرد و فرمود: «چه بر سر پاهایت آمده است؟ چطور به این جا آمده‌ای»؟ 🔰زیاد گفت: «سوار بر شتر لاغری بودم امّا بیشتر راه را خودم آمدم». علیه السلام نسبت به او اظهار مهربانی کرد. ❤️زیاد گفت: «گناه می‌کنم تا جایی که احساس می‌کنم در حال هلاک شدن هستم، محبّت شما در خاطرم زنده می‌شود به همین دلیل به نجات خود امیدوار می‌شوم و احساس ناخوشایند گناه برطرف می‌شود». 💠 امام باقر علیه السلام فرمود: «آیا گمان می‌کنی دین، چیزی جز محبّت است»؟ پروردگار فرموده است: حَبَّبَ إِلیْکُمُ الإِیمَانَ وزَیَّنَهُ فِی قُلوبِکُمْ. 📚 ، ج۸، ص۷۹. 🆔 @islam_history
⚠️ تشکیک در دستگاه عزاداری علیه السلام شغل شیاطین 🔹 ابن قولویه قمی رضوان الله علیه روایت کرده است که سلام الله علیها از علیه السلام کرده است که در هنگام احتضار از وقائع صحبت نمودند و سپس فرمودند: ✍ «... إنّ إبلیس فی ذلک الیوم یطیر فرحاً فیحول الأرض کلّها فی شیاطینه و عفاریته فیقول: یامعشر الشیاطین! قد أدرکنا من ذریة آدم الطلبه و بلغنا فی هلاکهم الغایة و أورثنا هم السوء إلاّ من اعتصم بهذه العصابه فاجعلوا شغلکم بتشکیک النّاس فیهم...» 🔸 «به درستی که در این روز (بعد از واقعه ) حول زمین پرواز می‌کند در حالی که شادمان است و تمامی شیاطین و اجنه خبیث را جمع می‌کند و می‌گوید: ای گروه شیاطین! همانا که ما انتقام و طلب خود را از ذریه آدم گرفتیم و مردم را اهل کردیم مگر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی آل (صلی الله علیه و آله) پایدار باشد. پس تا می‌توانید مردم را به شک اندازید و از این مصیبت باز دارید، تا زحمت من به هدر نرود.» 📚 کامل الزیارات، تألیف ابن قولویه قمی، باب ۸۸، حدیث ۱، صفحه ۴۸۸ 📃 اسکن روایت: 🌐 http://bit.ly/2yLQdEi 📃 پوستر: 🌐 http://bit.ly/2x2ld0S ‼️ چقدر این روزها حضور این شیاطین در اطرافمان خصوصا در فضای مجازی احساس می‌شود 🆔 @islam_history
◾️ درخواست علیه السلام از شیعیان... 💠 مرحوم کفعمى در مصباح، از سلام الله علیها مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:   شیعتى ما ان شربتم ری عذب فاذکرونى   او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى   و انا السبط الذى من غیر جرم قتلونى   و بجرد الخیل بعد القتل عمدا سحقونى   لیتکم فى یوم جمیعا تنظرونى   کیف استسقى لطفلى فابوا ان یرحمونى   و سقوه سهم بغى عوض الماء المعین   یا لرزء و مصاب هد ارکان الحجون   ویلهم قد جرحوا قلب رسول الثقلین   فالعنوهم ما استطعتم شیعتى فى کل حین   اى پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.   من نوه هستم، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى من ! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید. 📚 المصباح‏، ص، 741. 🆔 @islam_history
📌 شده علیه السلام به مسمع کِردین فرمود: اي مسمع! تو از اهل عراقي، آيا به قبر علیه السلام مي‏روي؟ 🔰عرض کرد: نه، چون من مردي معروف و در بين اهل بصره مشهورم، و نزد ما جماعتي هستند که تابع خليفه‏ اند، و از قبايل عرب و ناصبيان و غير ايشان، دشمنان بسيار داريم، و من ايمن نيستم که احوال مرا به والي خبر ندهند، به طور قطع گزارش مي‏دهند، و از ايشان به من ضررها خواهد رسيد. 💠 حضرت فرمود: آيا مصائب آن حضرت با به خاطر مي‏ آوري؟ عرض کرد: آري. فرمود: آيا بر آن حضرت جزع مي‏کني؟ 💠 عرض کرد: آري، به خدا سوگند که بي ‏تابي مي‏کنم و مي‏گريم بر آن بزرگوار تا آن که اهل‏ خانه من، اثر اندوه در من مي ‏يابند، و حتي از غذا خوردن امتناع مي‏کنم تا از حال من، آثار مصيبت ظاهر مي‏شود. 🔰حضرت فرمود: خدا رحم کند بر گريه تو، به درستي که تو شمرده مي‏شوي از کساني که جزع مي‏کنند براي ما، و شاد مي‏شوند براي شادي ما، و اندوهناک مي‏شوند براي اندوه ما، و خائف مي‏گردند براي خوف ما، و ايمن مي‏گردند براي ايمني ما، و زود باشد که ببيني، در وقت مرگ خود، که پدران من حاضر شوند نزد تو، و سفارش کنند به ملک ‏الموت درباره تو، و بشارت دهند تو را که ديده ‏ات روشن گردد، وشاد شوي؛ و ملک ‏الموت بر تو مهربان‏تر باشد از مادري مهربان نسبت به فرزند خويش. پس حضرت گريست و مسمع نيز گريست... 📚 کامل الزيارات، باب 32، ص 101. 🆔 @islam_history
🔰سیّد بن طاووس از علی بن اسباط از علیه السلام کرده که مردی از برمکی‌ها به علی بن موسی الرضا علیهماالسلام عرض کرد: درباره‌ی چه می‌فرمایید؟ 💠 حضرت پاسخ داد: سبحان الله و الحمدالله و الاله الا الله و الله اکبر، پرسشگر، پافشاری کرد تا امام پاسخ دهد آن حضرت فرمود: مادر درستکار و صالحی داشتیم. او در حالی درگذشت که بر آن دو تن ـ ابوبکر و ، خشمگین بود و پس از مرگ آن حضرت، خبری به ما نرسیده که از آن دو، خشنود شده باشد. 📚 الطرائف، ۲۵۲ 🆔 @islam_history