#سخنرانی #روز_دوم #ماه_رمضان
موضوع: چرا قصهی انبیا؟
😇 حاجآقاعابدینی:
👌 بعد از این که بحث انس با قرآن را عرض کردیم، جملهای را این جا برای شما از امام رحمةاللهعلیه میخوانم. من عمدا تعمد دارم از جملات ایشان در گوشه گوشهی کلاممان استفاده بکنیم و محبت ما به ایشان بیشتر شود تا بلکه شفاعت ایشان بیشتر شامل حال ما شود. این ارادتی که همهی ملت ما به امام دارند، باید دائم این ذکر بر زبانها بیاید و این محبت #آشکار شود. این اظهار محبت خودش شفاعت میآورد و ما امید به شفاعت امام رحمةاللهعلیه را داریم و (ایشان) اثر وجودی که گذاشت در نظام تغییر ماهیت افراد که واقعا یک تحول #محبتی را ایجاد کرد.
📖 در این قرآن #قصههایی که آمده نشان میدهد که خدا چگونه پیامبران و اولیا الهی را تربیت کرد و آنها چگونه مردم را تربیت کردند.
😲 در خطور ذهن و خیالات ما اصلا نمیگنجد، نمیتوانیم بفهمیم که خدا چگونه انبیا را تحت تربیت خودش قرار داده است و چه عتابها، چه خطابها، چه ابتلائاتی برای اینها در آن رابطه پیش آمده و چه سنگلاخها و مسائل سنگین را طی کردند و به کمالاتی رسیدند که (اینها) اصلا برای ما مفهومش هم قابل تصور نیست چه (رسد به) این که بخواهیم به مصداقش، چشم #طمع بدوزیم. حقیقت نبوت و رابطهی آنها با خدا، حقیقت وجودی انبیا که در رابطه شان با خدا محقق میشود (را) ما هیچ خبری نداریم، نمیدانیم چیست، این قدر که اینها عظیم هستند. لذا محبت به انبیا گرامی #اسلام و با عظمت اسم بردن از آنها و در دل مشعوف بودن به این که انسان یاد آنها را میکند، خیلی برای انسان غنیمت است. اینها را ساده نگیریم.
🔐 قرآن کریم که ذکر انبیا را این همه در قرآن آورده و یاد کرده، این گونه نیست که بخواهد #تاریخ گویی بکند، بلکه دارد یک حقیقت #زنده و #فعال را برای ما ترسیم میکند که سبب #نجات ماست. (یعنی) تربیتِ حقِ آنها را (یعنی نوعی که خدا پیامبران را تربیت میکرد) و تربیت آنها خلق را (یعنی نوعی که پیامبران خلق را تربیت میکردند)؛ که در این وسط فواید بی شمار و تعلیمات بسیار است و در آن قصص، به قدری معارف الهیه و تعلیمات و تربیتهای ربوبیه، مذکور و مرموز است که عقل را متحیر میکند.
🔑 امام در کتاب آداب الصلوة دارد (که): اکثر معارف و اخلاق و احکام که ما داریم، از آن قصهی خلقت آدم قابل به دست آوردن است؛ یعنی قصه، فقط قصهی خلقت نیست. قصهی انبیا، فقط قصهی یک افرادی از نوع انسانی نیست. تاریخ روحانی بشریت است، حقیقت انسانیِ انسان را قرآن بیان میکند. از احکام گرفته تا اخلاق، تا عقاید، تا دقیقترین معارف الهی، در قصهی انبیا خدا معارفش را با مصادیق بیان کرده، حتی ولایت را؛ یعنی ما اگر حضرات معصومین علیهم السلام را بخواهیم بشناسیم راه شناختن نبی گرامی اسلام و حضرات معصومین از راه انبیا محقق میشود.
😦 چرا؟ (چراکه اگر) همهی انبیا را در بالاترین مراتبِ کمالیشان بگذاریم کنارهم؛ این قسمت وجود ابراهیم + آن قسمت وجود موسای کلیم را + آن قسمت وجود عیسی روح الله را + آن قسمت وجود آدم صفی الله را همین طور بیاییم تا انبیا بزرگوار دیگر، مثل قطعات یک پازل و جورچینی که کنار هم قرار میگیرند. بعد یک شکلی از این درمیآید. این حقایق وجودیه، همه اشاره دارند به یک حقیقت کمالیه، هر کدام گوشهای از آن (حقیقت) را نشان میدهند.
💡 مهمترین نکته: لذا تعبیر آیهی قرآن این است که «فكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَـؤُلَاءِ شَهِيدًا» (نساء/ 41) خطاب میشود به نبی گرامی اسلام: آن روزی که هر امتی نبیشان، شاهد و میزانشان است و تو بر همهی آن شاهدها شاهد هستی؛ یعنی آنها شئون تو هستند. همانطور که امت انبیا شئون انبیا هستند، ظهور انبیا هستند، همهی انبیا جلوهای از وجود نبی مکرم هستند لذا اگر قرآن وجود انبیا را توصیف میکند، دارد نبی ختمی را توصیف میکند. برای ما دارد #انسانکاملختمی را، #ائمهمعصومین را توصیف میکند. لذا #کجا برویم بهتر از آن جا که خدا دارد آنها را (خودش) معرفی میکند؟
😔 گاهی قصهها #تکرار شده، قصهی موسی، قصهی ابراهیم، که این کتاب، کتابِ قصه و تاریخ نیست. بلکه کتاب سیر و سلوک الی الله و کتاب توحید و معارف و مواعظ و حکم است و در این امور مطلوب #تکرار است تا در نفوس قاسیه، نفوسی که #قساوت گرفتند و سخت شدند #تاثیری کند و #قلوب از آن #موعظت پذیرد. این جملهی امام بود از آداب الصلوه.
🤔 مرحوم علامه طباطبائی این جمله را میفرماید که خدا مفاهیمش را با مصادیق توضیح داده؛ یعنی نیامده بگوید نیکویی چیست، نیکو را نشان میدهد، انبیا را نشان میدهد، خوب را نشان میدهد، به جای این که بگوید خوب چیست، خوب را نشان میدهد.
🖇 ... (ادامه دارد)
📚 منبع: جلسه 94/11/03 سمت خدا
#سخنرانی #روز_هجدهم #ماه_رمضان
موضوع: سنت #تدریج ضلالت و ترک وظیفه
😇 حاجآقاعابدینی:
💭 از سنن الهی را تا این جا یک بحثی را میفهمیم که ایه قران فرمود «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (مائده/ 30) این مطلب، #تدریج را میرساند؛ یعنی قابیل از همین جا آغاز نکرده بود، دشمنی اش از قبل شروع شده بود. کار شیطان این گونه است. در همهی ما #آغاز را از یک جایی شروع نمیکند که برای ما سخت و #سنگین باشد. به همین مقدار که یک خطور #غلط در ذهن شکل بگیرد، راضی است. بعد این خطور را #کمکم میپروراند. این خطور مکررا در ذهن میآید. دفعهی اول مثل یک رعد و برق میآید و میرود. اما دفعهی بعد که میآید #مکث اش بیشتر است. دفعهی بعد انسان به آن #فکر میکند. دفعهی بعد احساس میکند یک #علقه ای در درونش به آن خطور پیدا کرده. دفعهی بعد احساس میکند #میل پیدا کرده و #مشتاق شده دنبال تهیهی #مقدماتش برمیآید.
🤕 #نفس_اماره پایگاه شیطان است که «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» (یوسف/ 53) این طور نیست انسان از ابتدا یک مرتبه قصد #آخرین مرتبه را بکند، لذا خیلی از گناهان را که آدم میشنود، #بیزاری اش را ابتدائا میفهمد اما این خطور که آمد، دفعهی بعد بیزاری #کمتر میشود. راهش این است که از #ابتدا نگذاریم آن خطورات قوی شود.
😈 این خطور در قابیل چه کرد؟ اول او را در مقابل خدا قرار داد. بعد به قتل برادرش پرداخت. شیطان #راضی نمیشود به این حدود. یعنی این طور نیست که شیطان احساس بکند که اگر برای #گمراهی انسان یک مقصودی داشت تمام شد. خیر! شیطان آمد برای او #جلوه داد که این که هابیل قربانی اش مورد قبول آتش 🔥 قرار گرفت. گفت این آتش را هابیل #عبادت میکرد و اگر تو آتش را مورد عبادت 🙇♂ قرار بدهی باعث میشود قربانی تو هم بعد از این مورد قبول واقع شود. به جایی رسید که قابیل #آتش_پرست شد و اولین کسی که خانهی آتش تشکیل داد و او را عبادت میکرد قابیل بود. منتها با کینهای که قابیل داشت، گفت این آتشی که من میپرستم، غیر از آن آتشی که برادرم هابیل مثلا میپرستید.
👺 لذا تا این جا شیطان، او را #پیش برد که #آتش_پرستی را در مقابل #خدا_پرستی در دلش قرار داد یعنی به هیچ اندازهای که در قتل برادر باشد #راضی نشد. «ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّـهِ» (روم/ 10) یعنی با یک #سوء آغاز میشود، با یک #بدی آغاز میشود. #عاقبت کسانی که این بدی را انجام میدهند، اگر به #توبه منجر نشود، اگر به #جبران منجر نشود، میرسد تا #تکذیب خدا.
🤔 راه #نفوذ شیطان از راه #خطورات و همین فکر است. شیطان این فکر را پر و بال میدهد تا به جایی که به هیچ چیز هم راضی نمیشود. این گناه و اطاعت خودش را یک مقدمه قرار میدهد. اگر برای انسان #توبه نسبت به این محقق نشود یا اگر عمل صالحی که بِالحَسَنَاتِ السَّیِّئَةِ فَادرَئُوا اعمال #حسنهای که اعمال سیئه را دور میکند محقق نشود، این سیئه #ریشه_دار میشود. اعمال ما، چه حسنه چه سیئه، اینگونه نیست که گذشته باشد. اعمال ما همه شان همین الآن مشغول #اثر گذاری هستند. چه عملی که من بیست سال گذشته انجام دادم، چه عملی که امروز انجام دادم. همان عملی که سی سال پیش من انجام دادم و یادم هم رفته، آن الآن #فعال است و دارد #تاثیر میگذارد.
😮 همهی عالم، #پیام خدا هستند، همهی عالم #رسول خدا هستند. ما چون #نیازمان را احساس نمیکنیم، پیامی هم نمیگیریم. نه این که آن جا پیام نیست بلکه ما نیاز نداریم و پیام را نمیگیریم. اگر انسان #قبل از این که آن #نیاز و #ضرورت را بچشد پیام را بگیرد و بعد توانست #مطابق اش عمل بکند، احتیاج به #ابتلائات و #سختیها ندارد. اما اگر پیام را نگرفت، باید مبتلایش بکنند. مثل کسی است که خوابش سنگین است؛ با یک صدای آرام بیدار نمیشود. باید گاهی با صداهای بلندی صدایش کنند و یا حتی تکانش هم بدهند. اینها پیام دارد برای ما که خیلی از #سختیها که برای ما ایجاد میشود، مال یک #ترک_وظیفهای است که انجام دادیم که اگر آن ترک وظیفه را #جبران بکنیم، در حقیقت مشکلات جبران میشود و پیش نمیآید.
📚 منبع: جلسه 95/01/28 سمت خدا.
................................................
✅ @javananaliakbar1386