☘♥️☘♥️☘♥️☘
🌤بابا #برات گل🌸🍃 گرفتم، از همون گلی که خیلی دوست داشتی و هر وقت از #عراق و سوریه و لبنان میومدی، وقتی پیروزی #نصیبتون میشد با گل🌷 میومدم پیشتون
🌤 و سریع #میذاشتمشون روی میزتون کنار سجاده نماز شبتون.🌟 الان کنار #عکستون 🖼گذاشتم که ببینیدشون. میدونم چقدر #عاشق گل 🌼و گیاهی...🌱🥀
🌾دلنوشته خانم فاطمه سلیمانی دختر #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃صلوات 😭🌷🍃🍃
بعد از تو💕
تا همیشه
#شبها و روزها
بی مـ🌙ـاه و مهر مےگذرند
از کنار ما
💥اما پشت دریچه ها
در #عمق سینه ها
ماھ ِ قصه های #تو
#همیشه تابان است🌝
🔰ماجرای خوابی که شهید میبیند
🔻به نقل از همسر شهید
🔸 #شهید_نظرزاده خیلی به بچه هاش علاقه داشت، از آنجا که خودش خواهر نداشت، #مادر و پدر هم نداشت❌ فقط دو تا برادر👥 داشت لذا خیلی به بچه هاش وابسته بود💞 جای بچه ها روی سینه اش بود.
🔹وقتی برای #بار_دوم میخواست عازم🚌 جبهه شود زمستان بود گفتم الان نرو🚷 صبر کن تابستان که شد برو، چون این #بچه ها بهت وابسته هستند و زمستان هم هست، بچه ها همه شون تو خونه اند🏡 بهانه گیری میکنن اگر هوا گرم بشه میرن تو حیاط بازی میکنن. گفت: نه من #خواب_دیدم باید برم
🔸گفتم: چه خوابی⁉️ گفت: خواب دیدم آقایی #سبز پوش سوار بر اسب بود، من رو با اسم صدا کرد، گفت #برات بیا بریم. دل به این دنیـ🌎ـا نبند، این دنیا ارزش نداره✘
🔹👍گفتم: شما چه کار کردی؟! گفت: من پشت سر آقا #سوار_شدم و با آقا رفتم لذا من باید برم و شما رو به #خدا می سپارم.
#شهید_براتعلی_نظرزاده🌷
شادی روحشان #صلوات
🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم