eitaa logo
متی ترانا و نراک
274 دنبال‌کننده
42.9هزار عکس
15.4هزار ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پیـــام شھــید: اگر ما در راه امام زمان (عج) نباشیم بهتر است هلاڪ شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت ڪنیم ، زیرا شهـادت زندگی ابـدی است. #پاسدار_مدافـع_حـرم #شهید_سجاد_زبرجدی #سالروز_شهـادت صلوات🌷🌷🌷
لبیک یا حسین: #ڪلام_شهید تا جـان در بدن دارید ... تابـع ولایـت فقـیہ باشیـد و هرگز از مسیر ایشان خارج نشوید. 🔹ولادت : ۱۳۶۱ اهواز 🔹شهادت: ۱۳۹۳ سوریه #پاسـدار_مدافع_حـرم #شهید_حسن_حزباوی #سالروز_شهادت #صلوات
آرزویم را ؛ شهادت می نویسم تا نکند یک وقت ، آرزوهایی دراز مرا از آن سعادت ابدی ، حتی در آرزو کردن جدا کند . . . #پاسـدار_مدافع_حرم #شهـید_صادق_عدالت‌اکبری #ایام_شهـادت صلوات🌷🌷🌷
هر که از روی #ارادت پا نهـد در راہ عشق ❤️ عالمـ🌷ـی پیش آیدش ڪز هـر #دوعالم بگذرد . . . #پاسـدار_مدافع_حرم #شهید_حسن_قاسمی_دانا 🌹🍃🌹صلوات
🌷شهدِ شیرینِ شهـادت را کسانی می چشند که شهد شیرین گناه را نچشیده باشند ... صلوات 🌷🍃
#خبـــر_آمد_خبــری_در_راه_است 🌷یاران مژده باد ... وعده ی #دیـدار رسید گلـ💐 بریزید که آن سرو خرامان #آمد پس از عمری غریبی #بی_نشانی خدا می‌خواست در غربت نـمانی🚫 پیکر مطهر #پاسـدار_مدافع_حرم #شهید_علی_آقایی🌷 بعداز گذشت ۴ سال از زمان شهادت شناسایی و به میهن برمی‌گردد. شادی روحش #صلوات
هر که از روی پا نهـد در راہ عشق ❤️ عالمـ🌷ـی پیش آیدش ڪز هـر بگذرد . . . 🌹🍃صلوات
🏴علاقه خاصی به حضرت ابوالفضل(ع) داشت ذکر یاعباس همیشه روی لبش بود آخر هم در روز تاسوعا مانند حضرت عباس شهید شد🕊 🥀 🌷🍃
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🖌📃 🌴از عملیاتها که برمی‌گشتیم، همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها براي استراحت مي رفتند و سرگرم كار خودشان بودند٬اما با اینکه شهید عبدالصالح زارع پا به پای بچه ها می‌جنگید و مثل بقیه مهمات حمل کرده و دست و پایش تاول زده بود. تازه شروع می‌کرد؛ کمک به رزمنده ها و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت و استحمامشان را آماده می‌کرد. 💐هميشه دوست داشت در كمك كردن به ديگران در صف اول باشد و بتواند مشكلات ديگران را حل كند ✏️: همرزم شهید 🌹 🕊 صلوات 🌹🍃
☘ محمدم و شال سبزش ... چندماہ بعد عقدمون من ومحمدم رفتیم بازار من دوتا شال خریدم. یڪیش شال سبز بود ڪہ چندبار هم پوشیدمش و یہ روز محمد بہ من گفت: اون شال سبزت و میدیش بہ من؟ حس خوبی بہ من میده ... شما سیدی و وقتی این شال سبزت هـمراهمہ قوت قلب مے گیرم ... خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪہ هر ماموریتی ڪہ میرفت یا بہ سرش مے بست یا دور گردنش مے انداخت ... و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود ڪہ بعد شهادتش برام آوردن ... ✍ بہ روایت همسر شهید 💠شادی روح پرفتوح . 🥀تاریخ تولد :۱۳۶۵/۱۰/۱ صلوات 🌷🍃
📃 💐بابا هروقت می‌خواست بره بیرون صدا می‌کرد حنانه ملیکا، گنجشکای بابا، کی می‌ره لباس بابا رو بیاره ملیکا زودتر از من می‌رفت و لباسها رو می‌آورد همیشه همین طور بود. یکبار ناراحت شدم گفتم بابا چرا همیشه ملیکا باید لباستاتو بیاره. چرا به من اجازه نمی‌ده؟ سرم رو بوسید گفت حنانه جان گنجشک بابا تو بزرگتری اون کوچولویه عیبی نداره حالا چه تو بیاری یا اون من هردوتونو دوست دارم. تو بزرگی باید هوای آبجی کوچیکت رو داشته باشی. آروم شدم و هیچی نگفتم. 🌷کاش الان بود و همیشه ملیکا بهش لباس می داد دیگه ناراحت نمی شدم. میشه فقط برگردی باباجونم؟🕊😭 📜خاطره ای از حنانه خانم دختر شهید "گنجشک بابا" 🌷گنجشک های توبابا(حنانه و ملیکا خانم) ۶ سال انتظار ودوری تو را کشیدیدم، حالا بابا مرتضی از کربلای خان طومان اومدی"خوش آمدی ای پدر عزیزم"🕊😭 🌹 🕊😭 ▪️یاد شهدا ذکر صلوات 😭🌷🍃
⚘﷽⚘ ✍📃 💐بابا هروقت می‌خواست بره بیرون صدا می‌کرد حنانه ملیکا، گنجشکای بابا، کی می‌ره لباس بابا رو بیاره ملیکا زودتر از من می‌رفت و لباسها رو می‌آورد همیشه همین طور بود. یکبار ناراحت شدم گفتم بابا چرا همیشه ملیکا باید لباستاتو بیاره. چرا به من اجازه نمی‌ده؟ سرم رو بوسید گفت حنانه جان گنجشک بابا تو بزرگتری اون کوچولویه عیبی نداره حالا چه تو بیاری یا اون من هردوتونو دوست دارم. تو بزرگی باید هوای آبجی کوچیکت رو داشته باشی. آروم شدم و هیچی نگفتم. 🌷کاش الان بود و همیشه ملیکا بهش لباس می داد دیگه ناراحت نمی شدم. میشه فقط برگردی باباجونم؟🕊 📜خاطره ای از حنانه خانم دختر شهید "گنجشک بابا" 🌷گنجشک های توبابا(حنانه و ملیکا خانم) ۶ سال انتظار ودوری تو را کشیدیدم، حالا بابا مرتضی از کربلای خان طومان اومدی"خوش آمدی ای پدر عزیزم"😭 🌹 😞 🌹🍃🌹صلوات
‍ و این باران ڪہ در نبودنت می بارد نامش باران نیست نمڪ زخم خاطرہ هاست ... ◽️تـاریخ ولادت : ۱۳۷۰ ◽️مـحل ولادت : تبریز ◽️تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵ ◽️مـحل شـهادت :ادلب_سوریه ◽️مزار شهید : گلزار شهدای وادی رحمت تبریز : به قول شهید آوینی "آن‌هایی که رفتند کاری حسینی کردند؛ آن‌هایی که ماندند باید کاری زینبی کنند." شهدا رفتند ولی این ما هستیم که باید آنان را بشناسانیم. مخصوصا به جوانان که بفهمیم چه شد این شهدا، که هم سن و سال خودمان هم بودند، به این مقام رسیدند. بین خود و خدای خود چه گفتند که خدا انتخابشان کرد؟! پس نگوییم نمی‌شود. من حتی قبل از ازدواج هم می‌گفتم شاید ما زنان نتوانیم جهاد کنیم و به شهادت برسیم ولی می‌توانیم شهیدپرور باشیم. چه در نقش همسری و چه در نقش مادری... آن‌ها رفتند و حال وظیفه‌ی ماست که راهشان را ادامه دهیم و راهشان را به جوانان بشناسانیم. بگوییم که بودند و چه کردند. با کوچکترین کارها بزرگترین اتفاقات را رقم زدند. ما هم می‌توانیم در این راه قدم بگذاریم. 🌷🕊🌷🕊🌷 یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
📖: 💐خدایا خودت میدانی که ڪسی نیست بجز تو که از درون و برون من آگاه باشد،لذا فقط از تو میخواهم که مرا هدایت کنی و به سعادت واقعی برسانی که همان شهادت است.🕊 🌷 🕊 یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
📖 🌹🕊امیـدوارم ... حضرت زهرا (س) عنایتے ڪند تا به هـدفے ڪہ از ورود به سپاه داشته‌ام آن هم تنها خواستنِ شهادت از خـداوند بود ، نائل آیم .🕊 🥀 صبحتون شهدایی یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
📖 💐اولاً ؛ فقط بہ خاطر مظلومیتِ سیـدہ زیـنب بہ سوریہ می روم دومـاً ؛ اگر بہ سوریـہ بروی قـطعاً زمینۂ ظهـور امام زمان عج را می بینید 🌹 شهدا ذکر صلوات 🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید خدایا . . . تو هوشیارمان ڪن تو مرا بیدار ڪن صدای العطش می‌شنوم صدای حـرم می‌آید گوش عالم ڪر است ... خیـــام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد مرضی بالاتر از این !؟ چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم روحمان از بین رفته بازیچه‌ی دنیاییم ... متولد سال ۱۳۷۲ اصالتا اهل سمنـان بود از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) یکی از جوان‌ترین شهدای مدافع حرم که در بیستم خرداد ماه سال ۱۳۹۵ ، در نبرد با تروریست‌ های تکفیری در حلب سوریه، مانند مادرش زهرا بینِ در و دیوار سـوخت و پَرڪشید او به خاطر ویژگی‌های درونی‌اش ، پس‌از شهادت به الگوی «جوان‌مومن‌انقلابی» برای جوانان تبدیل شد و بسیاری از جوانان از اقصی نقاط کشور علاقه‌ی خاصی نسبت به این شهید پیدا کرده‌اند. عباس دانشگاه شهدا ذکر صلوات 🌷🍃 صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
📌 راز شال سبزی که همیشه همراه شهید سالخورده بود 🔹️ همسر شهید محمد تقی سالخورده می گوید: چندماہ بعد عقدمون من و آقا محمد تقی ، رفتیم بازار من دوتا شال خریدم. ◇ یڪیش شال سبز بود ڪه چندبار هم پوشیدمش و یک روز محمد به من گفت: اون شال سبزت و میدیش به من؟ ◇ گفتم : چرا؟ ◇ گفت: حس خوبی بہ من میدهد شما سادات هستی و وقتی این شال سبزت هـمرا من هست قوت قلب می گیرم ... ◇ شال را دادم و خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪه هر ماموریتی ڪه میرفت یا به سرش می بست و یا دور گردنش می انداخت ... ◇ و در ماموریت آخرش هـم هـمون شال دور گردنش بود ڪه بعد شهادتش برایم آوردن ... ‌● ولادت :۱۳۶۵/۱۰/۱‌، مازندران ●شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۱، خانطومان روح مطهر شهدا 😭✋🌷🍃