🖼 #طرح_رضوی
از باب الجواد وارد شدم...
خیلی دلم تنگ شده بود برات...💕
یه سلام دادم سلام کسی که خیلی وقت بود که حرم نرفته بود.
السلام علیک یا ابا الحسن!
اذن دخول هم تو صحن گوهرشاد خوندم دقیقا روبروی گنبد طلات....
تا اذن دخولم تموم شد، یادم افتاد که چقدر حرف نگفته باهات دارم:)
نمیدونستم از کجا شروع کنم؟؟؟🤔
خییییلی باهات درد و دل کردم تا رسیدم به ضریحت بغض گلوم رو گرفت ..😭
دوریت خیلی برام سخت گذشته بود..😔
یه زیارت مفصل کردم
بعد تمووووم حاجتامو خواستم..
اول هم برای امام زمانم دعا کردم دعای فرج میخوندم نزدیک ضریح...
ولی آخر زیارت که شد، دیدم واقعا سبک شده بودم.....
واقعا دلتنگت بودم.❤
دلم برا عقب عقب رفتنای جلوی ضریحت تنگ شده بود..
#شیرین تر
از شعر تبسمت☺️
هیچ نیافته ام ..
#لبخند بزن
و بگذار خنده عاشقانه ات♥️
کام #دلم را قند نماید 😍
#شهيد_علی_حيدرالبيرمانی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🌹🍃صلوات
#دوست_دارم_مثل_تو_باشم
📸 الگوبـرداری از شهـدا
🌸 پسرمون جوونه...رفتار با جوانان
📌خاطره ای از
#شهید_امیرسپهبد_علی_صیادشیرازی
#یادیاران
صلوات 🌷🍃
#خاطرات_شهدا🌷
💠 #امام_رضا_ع_او_را_طلبید
🌿مادر شهید: روز تولد امام رضا(ع) توی کرمانشاه به دنیا آمده بود. از بچگی علاقه شدیدی به آقا داشت. هر موقع می خواست کاری بکنه که ما دوست نداشتیم انجام بده و منعش می کردیم، ما را به #امام_رضا(ع) قسم می داد و ما هم مات و مبهوت نگاهش می کردیم.
☘هر روز که می خواست مدرسه برود، همراهش مهری بود که پشتش عکس امام رضا(ع) درج شده بود، آن هم توی #خفقان قبل از انقلاب. بچه ها می گفتند: موقع نماز که همه می رفتند توی حیاط مدرسه، محمد مهرش را درمی آورد و نماز می خواند.
🌿پدر شهید: همیشه بعد از نماز می آمد کنار من و ازم می خواست از امام رضا(ع) براش بگم، از غریبی امام رضا(ع) از کرامت آقا، از رئوف بودن آقا. من هم با حالتی متعجبانه از رفتار محمد از کتابی که داشتم براش می خوندم. تا اینکه محمد دیپلم گرفت و عازم #سربازی شد.
☘حدود سه ماه از سربازی محمد می گذشت که #جنگ شروع شد. یکی از جاهایی که عراق خیلی روی اونا مانور هوایی می داد، از بین بردن تأسیسات نفتی ما بود. رفیقای محمد تعریف می کردند که شب ها دست ما را می گرفت. حدود بیست نفر از ما را می برد برای #حفاظت از آن تأسیسات نفتی. چون حفاظت از اون ها خیلی مهم بود و نیروی کافی هم برای دفاع وجود نداشت و سطح حملات دشمن هم خیلی بالا بود.
🌱یک روز که محمد آمده بود برای مرخصی، گفت: بابا خیلی دلم می خواد برم #مشهد، پابوسی آقا امام رضا(ع). گفتم: خُب، بابا چند روز دیرتر برو جبهه، برو #مشهد زیارت آقا. گفت: همه بچه ها تو جبهه دلشون می خواد برن #زیارت امام رضا(ع) و نمی تونن برن. من هم مثل اون ها. از طرفی دیگه #دفاع از کشور واجب تره. آقا هم بیشتر راضی است. و مشهد نرفت.
🌴رفت سنندج و حدود یک ماه بعد شهید شد. روزی که محمد به شهادت رسید، #مادر شهید خیلی بی تابی می کرد. عجیب بی قرار بود. انگار یه چیزهایی رو می دونست. وقتی در منزل را زدند، مادر شهید در را باز کرد و من هم بعد از او آمدم دم در. بچه های #سپاه بودند. از حالاتشون و طرز صحبت کردنشون و #بغضشون فهمیدم قضیه چیه. دیگه نفهمیدم چی شد.
🌿به ما گفتند: بیاین توی معراج شهدا و جنازه شهیدتان را تحویل بگیرین. وقتی رفتیم، دیدیم جنازه اون نیست. تحقیق کردند، گفتند جنازه شهدا را #اشتباهی بردند مشهد برای تشییع. وصیت نامه محمد را که خوندیم، نوشته بود: پدرم و مادرم، اگر برای تان ممکن است مرا کنار #امام_رضا_ع_دفن کنید. ما هم حسب علاقه و وصیت محمد، گفتیم همان مشهد کنار مرادش امام رضا(ع) به خاک بسپاریمش. از آن موقع هم ما از کرمانشاه آمدیم مشهد، کنار محمد.
✍راوی : پدر و مادر بزرگوار شهید
#شهید_امام_رضایی
#شهید_محمد_مردانی🌷
🍃🌹صلوات
#كاش_مادربزرگ_بود
جمعه به جمعه منـزل مادر بزرگ جمع می شديم ، ريز تا درشت از همهمه ی زياد ، صـدا به صدا نمی رسيد . آنقَدَر می گفتيـم و می خنـديديـم كـه اصلاً متوجهِ گذر زمان نميشديم
بوی غذای مادربزرگ را میان #کوچه هم ميشد حس كـرد. روزهای هفته را روی دورِ تند ميزديم تا برسيم به روز جمعه
جمعه های بچگیمان را با هيچ روزی عـوض نمی كرديم گـذشت و گذشت. مادربزرگ هم از ميانمان رفت. دورتر و #دورتر شديم. شايد ديگر در ماه و يا حتی در سال يك بار دورِ هـم جمع شويم. آن هم قبلش طی می كنيم كه اينترنت داشته باشد
ديگـر از صـدای همهمه خبـری نيست. همه سرها داخل گوشی شان هست و جُـك ها و اخبـارِ روز را نقـل قول می كنند. غـذا را از بيرون می آورند و به لطفِ غـذا كنارِ هم می نشينيـم. كاش #مادربزرگ هنوز بود. كاش جمعه ها را هنوز با مادربزرگ می ساختيم...
#استغفار
✨"استغفـار" قصـه درازیسـت.....
شــروع آن "دنیـــــا".....
ونهـایتـش"بهشت بریــن" است به خواست "خــداونـد"...
پـــــس......
ازگـفتنش"خَستــه" نشـویـد..
وهمیشه ورد زبانتان"استغفار"باشد.
🌸 "أستغـفـرالله العـظيـم الذی لااله الا هوالحی القيوم وأتوب إليـــه"🌸
یڪی از صالحین وبـزرگان
میفرمایـد:هیـچ غذایی وهیـچ دارویی..
بهتـــراز.....
"استغـفـار "
ندیده ونیافتــه ام..
حتی براے بیخوابی،..!
اگراستغفارڪردے
شیـطان میگه:ڪاری میڪنم
تابخوابد....!
بهترازاینست ڪـه به"استغفار"مشغول شود.
✨ازاین ڪلیدطلایی ڪه حلّال همه مشڪلات هست باذن اللّٰـــهﷻ..
غافل نباشـیـــــــم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار سلیمانی: نگین انگشتری من از شیشههای حرم امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] بهجای مانده... فردا حرف درنیارید که زمرد دستش است...
شادی روح پاکش صلوات 🌷🍃 شهدا دستمون رو بگیرید . 😭
#سلام_به_ارباب🧡✋🏻
🌱💛بیخود از خویشم و دور
از تو کسی نیستــ مرا
✨🧡بہ تو ای عشق ازین
فاصلهی دور سلام :)
#السلامعلیکیااباعبدالله♥️
💠شهید مدافع حرم مرتضی عطایی(ابوعلی) در #لباس_خادمی_حرم مطهر رضوی ...
📜بخشی از وصیتنامه شهید عطایی:
برای فرج #امام_زمان(عج) بسیار دعا کنید🤲 که فرجمان در #فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) میباشد.
#شهید_مرتضی_عطایی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃صلوات
#بابا رفت 🕊
★و از این پس
#کودکانـــــــــــه_هایش
★پای قاب🖼 عکس ِ #بابا
بزرگ میشود ...
#شهید_حمید_اسداللهی
#صلوات 😭🌷🍃
✨﷽✨
💠سکوت💠
✍امام رضا علیه السلام: سکوت دری از درهای حکمت است ، سکوت محبت و دوستی می آورد ، سکوت راهنمایی تمام نیکی ها است ؛ و نیز فرمود : در بنی اسرائیل هیچ عابدی عابد نمی بود تا آنکه مدت ده سال سکوت کند و پس از ده سال سکوت عابد شمرده می شد ۱. مردى به حضرت امام رضا روحي فداه عرض كرد : مرا وصيت و سفارشى فرما حضرت فرمود زبانت را نگهدار تا عزيز باشى و شيطان بر تو چيره نشود كه تو را بسوى خود بكشد پس تو را خوار كند.۲
💥ياد مرگ بهترين عبادت است ، بسيار صلوات بر محمد و آلش بفرستيد و بسي دعا كنيد براى مؤمنين و مؤمنات در دل شبهاى تار و روزها ، زيرا صلوات بر محمد و آل او از بهترين اعمال نيك است ، شديد علاقه نشان دهيد بر رفع نيازمنديهاى مؤمنين و شاد كردن آنها و برطرف ناراحتى از ايشان زيرا بعد از انجام واجبات هيچ عملى بهتر از شاد كردن مؤمن نيست.۳
📚منابع
(۱)انوارالبهیه(شیخ عباس قمی ره)ص۲۳۷
(۲)ارشادالقلوب،ج۱،ص۲۸۴
(۳)بحارالانوار،ج۱۷،ص۲۹